کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

ورزش در قرآن

ورزش در قرآن

قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شوون و امور، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد عملی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات- در حد وسع کتاب- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.

طالوت و نیرومندی جسمانی

از جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی علیه السلام از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم "جالوت"- که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند- شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان در آمدند.

این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام "اشموئیل" را برای نجات و ارشاد آن ها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آن ها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را باز یابند.

اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیّت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:

"وَ قالَ لَهُم نَبِِِیِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛

و پیامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است."

از آن جا که طالوت مردی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند:

"قالُوا اَنّی یکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُینا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم یُوتَ سَعَةً مِنَ المالِ؛

گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد."

او نه ثروت و قدرت مالی دارد و نه موقعیت اجتماعی و خانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:

"اِنَّ اللهَ اصطَفیهُ عَلیکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ

خداوند او را بر شما بر گزیده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشیده است."

چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت "گسترش علمی و توانایی جسمی" را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نسبی، فضیلت و ترجیح می دهد و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم از دیدگاه اسلام آشنا شویم. در قرآن می خوانیم:

"اِنََّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَموُا؛

در جمع بندگان الهی، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند [و حس تقوا و پرهیزگاری در دل آن ها راه دارد]."

"مَن یُوتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتِیَ خَیراً کَثیراً؛

کسی که از حکمت [و دانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار] برخوردار گردد، به خیر و برکت فراوانی دست یافته است."

خداوند در مقام بیان منزلت والای حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:

"وَاتَیناهُ الحُکمَ صَبِیّاً؛

ما به یحیی علیه السلام، آنگاه که کودکی بیش نبود، حکم و داوری متین و رای و اندیشه ای استوار ارزانی داشتیم. و در کودکی به او دانایی عطا کردیم."

"یَرفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنکُم وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجات؛

خداوند آن هایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی بر افرازد."

در احادیث نبوی نیز در این خصوص چنین آمده است:

"مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماء الشُّهَداء؛

مرکّب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است."

اِنَّ المَلائکَةَ لَتَضَعُ اجنِحَتَها لِطالِبِ العِلم ِرضیً بِما یَِضنَعُ؛

فرشتگان آسمانی برای ابراز رضایت و شادمانی نسبت به دانش آموختن طالبان علم، پرو بال خویش را فرو می نهند."

"اُطُلُبوا العِلمَ وَلَو بِالصّین؛

جویای دانش و علم باشید، هر چند آن را در چین [و نقاط بسیار دور دست] سراغ گرفته باشید."

"فَقیهَُ اَشَدّ عَلَی الشّیاطینِ مِن اَلفِ عابِد؛

وجود یک فقیه و فردا واجد بینش و بصیرت دینی، از دیدگاه شیطان ها و اهریمن صفتان، طاقت فرساتر و تحمّل ناپذیرتر از وجود هفتاد عابد است."

"مَوتُ قَبیلَة اَیسَرُ مِن مَوتِ العالِمِ؛

مرگ یک گروه و قبیله، از مرگ یک عالم و دانشمند، آسان تر و تحمّل پذیرتر است."

حال که تا حدودی با ارزش و مقام والای علم و عالم از دیدگاه اسلام آشنا شدیم، می توانیم به اهمیت تقویت جسم نیز پی ببریم، زیرا در این آیه قرآنی، نیرومندی جسمانی در ردیف نیرومندی علمی – و البته بلافاصله پس از آن- ذکر شده است. البته باید توجه داشت نیرومندی علمی بر توانایی جسمانی اولویت و برتری دارد و رهبری چنان چه از نظر علمی ضعیف باشد، دیگر نمی تواند رهبری کند و توانایی جسمی او نیز کمکی به وی نخواهد کرد. بدین جهت است که می بینیم ابتدا توانایی علمی طالوت مطرح شده و سپس توانایی جسمی وی، و فرمود:

"وَزادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَالجِسمِ."

از همین جا می توان استفاده کرد که قوی بودن جسمانی برای یک ورزشکار کافی نبوده و باید به موازات تقویت جسم- بلکه مقدم بر تقویت جسم- به تقویت جنبه علمی و ایمانی نیز بپردازد. قدرت بدنی و حتی قدرت علمی فراوان، چنان چه با ایمان به خدا همراه نگردد، جز زیان و خسران، فایده دیگری برای جامعه بشری نداشته و همچون تیغ تیزی خواهد بود در دست زنگی مست.

شجاعت و توان رزمی حضرت داوودعلیه السلام

هنگامی که طالوت برای مبارزه با جالوت به سوی او حرکت می کند، جنگ جویان فراوانی از مردان بنی اسرائیل وی را همراهی می کنند، ولی در نهایت با تعداد نیروی اندکی که دارای ایمانی راسخ و استوار بودند، در برابر لشکر انبوه و مجهّز جالوت، صف آرایی می نماید. خداوند متعال به اشموئیل پیامبر وحی می فرستد که قاتل جالوت شخصی است که زره حضرت موسی علیه السلام به تن او اندازه باشد، و او مردی است از فرزندان "لاوی بن یعقوب" و نامش "داوودین ایش" است. ایش، مرد چوپانی بود که ده پسر داشت و داوود کوچک ترین آن ها بود.

طالوت به هنگام گردآوری سپاه، به دنبال ایش می فرستد که خود و فرزندانت در لشگر من حضور یابید. آن گاه زره حضرت موسی علیه السلام را به تن یک یک فرزندان ایش می کند، ولی برای هر کدام یا کوتاه است و یا بلند؛ می پرسد: آیا پسر دیگری نیز داری؟

می گوید: آری، کوچک ترین پسرم را با خود نیاورده ام، تا از گوسفندان نگهداری کند.

طالوت به دنبال داوود می فرستد و وقتی زره را به وی می پوشاند، آن را درست به اندازه وی می یابد.

داوود شخصی قوی هیکل، نیرومند و شجاع بود. طالوت برای این که به توان رزمی و قدرت بدنی داوود پی ببرد، از او می پرسد: آیا تاکنون قدرت و نیروی خود را آزمایش کرده ای؟

وی پاسخ می دهد: آری، هر گاه شیری به گله من حمله نموده و گوسفندی را به دهان می گیرد، من خود را به آن شیر رسانده و با قدرت، دهانش را باز نموده و گوسفند را از آن خارج می کنم!

جالوت که دارای عظمت و ابهّت ویژه ای بود، در پیشاپیش لشکر خویش بر فیلی سوار بوده و تاجی بر سر داشت، یاقوتی نیز بر پیشانی وی می درخشید.

داوود به اقتضای شغل چوپانی، فلا خونی در اختیار داشت که سنگ در آن نهاده و به طرف حیوانات درنده ای که قصد دریدن گوسفندان را داشتید پرتاب می کرد. سنگی در آن نهاده و آن را به طرف سربازانی که در سمت راست جالوت بودند پرتاب می کند و آنان را متفرق می سازد. سربازان سمت چپ وی را نیز به همین ترتیب از او دور می سازد. آن گاه آخرین سنگی را که به همراه آورده بود، در فلاخن نهاده و آن را به سوی جالوت پرتاب می کند. سنگ به یاقوتی که روی پیشانی جالوت بود اصابت نموده، آن را خرد کرده و به مغزش اصابت می کند!

ناگاه پیکر بی جان جالوت بر روی زمین قرار می گیرد.

و خداوند بدین گونه رهروان راه حق را به پیروزی می رساند و به داوود نیز که خدمت بزرگی نموده و شایستگی خویش را به خوبی به اثبات رسانیده بود، حکومت و دانش می بخشد:

"فَهَزَمُوهُم بِاذِنِ اللهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ انیهُ اللهُ المُلکَ وَ الحِکمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ؛

سپس آنان به فرمان خدا، ایشان [سپاه دشمن] را به هزیمت و شکست وا داشتند و داوود [جوان کم سن و سال نیرومند و شجاع که در لشکر طالوت بود] جالوت را کشت، و خداوند حکومت و دانش را به او بخشید، و از آن چه می خواست به او تعلیم داد."

سپس آنان به فرمان خدا، ایشان [سپاه دشمن] را به هزیمت و شکست وا داشتند و داوود [جوان کم سن و سال نیرومند و شجاع که در لشکر طالوت بود] جالوت را کشت، و خداوند حکومت و دانش را به او بخشید، و از آن چه می خواست به او تعلیم داد."

طالوت نیز با دیدن لیاقت، شایستگی و شجاعت داود، دختر خویش را به عقد ازدواج وی در آورد.

نکته قابل توجهی که در این جا به چشم می خورد، این است که قدرت و توان بدنی و جسمانی به تنهایی برای تکمیل شخصیت انسان کافی نیست؛ به همین خاطر می بینیم خداوند متعال در کنار قدرت جسمانی و حکومت بر مردم، حکمت و دانش نیز به داوود آموخته و مطالب فراوانی را نیز به او تعلیم می دهد.

"وَ اتیهُ اللهُ المُلکَ وَ المحِکمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمّا یَشاءُ."

مسابقه ورزشی، عذری موجّه

در داستان حضرت یوسف علیه السلام و برادرانش- که در قرآن آمده و خداوند متعال آن را نشانه های هدایت برای سوال کنندگان و مطالعه کنندگان آن معرفی می کند- به نکات آموزنده فراوان در زمینه های مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... بر می خوریم. یکی از این نکات آموزنده، مساله لزوم ورزش، بازی و تحرک، به ویژه برای جوانان و کودکان می باشد.

حضرت یعقوب علیه السلام دوازده پسر داشت که دو نفر از آن ها (یوسف و بنیامین) از یک مادر بودند که "راحیل" نام داشت. یعقوب به جهانی نسبت به این دو فرزند، محبت بیش تری ابراز می نمود و همین مساله باعث برانگیخته شدن حس حسادت در سایر برادران شد. آنان به یکدیگر گفتند: با این که ماده برادر، گروهی نیرومند و تواناییم، ولی باز هم پدرمان به یوسف و برادرش بنیامین علاقه بیشتری دارد.

از آن جا که این علاقه نسبت به یوسف خیلی شدیدتر بود، برادران ناتنی تصمیم گرفتند یوسف را بکشند و یا این که از پدر دور سازند. برای اجرای این نقشه، نزد پدر آمده و با قیافه های حق به جانب و زبانی نرم و همراه با یک نوع انتقاد ترحّم برانگیز گفتند: پدرجان! چرا تو هرگز یوسف را از خود دور نمی کنی و به ما نمی سپاری؟ چرا ما را نسبت به برادرمان امین نمی دانی، در حالی که ما به طور قطع خیر خواه او هستیم؟!

آن گاه ادامه می دهند:

"اَرسِلهُ مَعَنا غَداً یَرتَع وَیَلعَب وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ؛

او را فردا با ما [به خارج شهر] بفرست تا در چمن و مراتع بگردد و بازی کند و البته ما [از هر خطری] حافظ ونگهبان اوییم."

پدر از این که مبادا یوسف در اثر غفلت آنان طعمه گرگ شود، ابراز نگرانی می کند. پسران در پاسخ می گویند:

"لَئِن اَکَلَهُ الذّئبُ وَ نَحنُ عُصبَةُ اِنّا اِذاً لَخاسِروُنَ؛

اگر او را گرگ بخورد، با این که ما گروه نیرومندی هستیم، ما از زیان کاران خواهیم بود [و هرگز چنین چیزی ممکن نیست]."

بالاخره پدر را قانع ساخته و یوسف را با خود به صحرا برده و در مخفیگاه چاه قرار می دهند، تا کاروانیان رهنگذر او را با خود به دیاری دور دست برده و از یعقوب دور گردانند.

اکنون که از دست یوسف راحت شده اند، می باید عذر موجّهی برای پدر بیاورند که چرا یوسف را با خود بر نگردانده اند. نقشه ای کشیدند و آن این که با صحنه سازی به پدر وانمود می کنیم یوسف را گرگ دریده است. پیراهن یوسف را به خونی دروغین (از حیوانات یا پرندگان) آغشتند و شب هنگام با چشمی گریان به سوی پدر بازگشتند:

"وَجاوُا اَباهُم عِشاءً یَبکُون؛

و شب هنگام در حالی که گریه می کردند به سراغ پدر آمدند."

و برای این که دلیل قانع کننده ای برای غفلت خود از یوسف ارائه دهند، گفتند:

"یا اَبانا اِنّا ذَهَبتل نستَبِقُ وَ تَرَکنا یُوسفَ عِندَ مَتا عِنا فَاَ کَلَهُ الذّئبُ؛

ای پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم و یوسف را نزد اثات خود گذاردیم و گرگ او را خورد!"

و برای این که این دروغ را به پدر بباورانند، پیراهن یوسف را که به خون آلوده بودند، به عنوان سند و مدرک به پدر ارائه نمودند:

"وَ جاوُا عَلی قَمیصِهِ بِدَم کَذب؛

و پیراهن او را با خونی دروغین [نزد پدر] آوردند."

برخی از نکاتی که از این داستان به دست می آید، عبارتند از:

1- نیرومندی و ورزشکار بودن، یک مزیت و فضیلت است و به همین دلیل برادران یوسف در دو جا مطرح می کنند که ما گروهی نیرومند و ورزش کاریم:

الف) هنگامی که برادران با یکدیگر توطئه می کنند، می گویند:

"وَ نَحنُ عُصبَةُ" و آن را دلیل برتری خویش بر یوسف می دانند.

ب) هنگامی که پدر از این که گرگ یوسف را بخورد ابراز نگرانی می کند، آنان در پاسخ پدر می گویند:

"وَ نَحنُ عُصبَةُ" و داشتن نیرو می توان جسمی را مشخصه یک محافظ و پاسدار می دانند که به خوبی می تواند به ماموریت پاسداری و حفاظت عمل کند.

2- بازی کردن و تحرک را- که خود نوعی ورزش است- برای کودکان لازم و ضروری می داند. به همین جهت، برادران یوسف به بهانه بازی کردن، یوسف را از پدرش- که خود یک پیامبر الهی و معصوم و دارای بینش کافی است- جدا می کنند و او به این که بازی برای کودک لازم است، اعتراض نمی کند.

3- بازی، تحرک و ورزش، بهتر است در هوای آزاد، محیط باز و فضای سبز صورت گیرد، نه در هوای آلوده و پر از دود گازوئیل و یا محیط در بسته و تنگ و به دور از طبیعت؛ بدین جهت برادران یوسف به پدر می گویند:

"یَرتَع وَ یَلعَب؛

تایوسف در چمن و مراتع بگردد و بازی کند."

4- در حالی که برادران یوسف، بزرگ ترین و نابخشودنی ترین گناهان را مرتکب شده و به قول خودشان برادرشان را از روی غفلت به کشتن داده اند، بهترین و پیامبر پسندترین عذری که ارائه می کنند، اشتغال به ورزش و مسابقه ورزشی است و می گویند:

"یا اَبانا اِنّا ذَهَبتل نستَبِقُ وَ تَرَکنا یُوسفَ عِندَ مَتا عِنا فَاَ کَلَهُ الذّئبُ؛

ای پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم و یوسف را نزد اثات خود گذاردیم و گرگ او را خورد!"

و آن پیامبر هم به آنان خرده نمی گیرد که چرا به ورزش و مسابقه ورزشی پرداختید.

حضرت موسی علیه السلام جوانی نیرومند

در قرآن کریم، در باره حضرت موسی علیه السلام چنین می خوانیم:

"ولما بلغ اشده و استوی اتیناه حکما و علما و کذلک نجزی المحسنین؛

هنگامی که [موسی] نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم، و این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم."

"اشد" از ماده شدت، به معنای نیرومند شدن است، و "استوی" از ماده استواء به معنای کمال خلقت و اعتدال آن است.

گویا یک نحو ارتباط بین سلامتی و نیرومندی جسمانی و یاد گرفتن حکمت و دانش وجود داشته باشد، و شنیده نشده که هیچ یک از پیامبران الهی- که تعداد آن ها در روایات اسلامی 124000 نفر ذکر شده است- ضعیف و یا ناقص الخلقه بوده باشند. در مورد جانشینان دوازده گانه پیامبر عظیم الشان اسلام نیز چنین است. به همین جهت است که در آیه مذکور فرمود: هنگامی که موسی نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم.

در ادامه این داستان می خوانیم که موسی علیه السلام از قصر فرعون – که در خارج شهر قرار داشت- خارج شده و وارد شهر می شود. به محض ورود به شهر، متوجه می شود یکی از پیروان او با یکی از مامورین فرعون – که می خواست از او بیگاری بکشد – درگیر شده و توان کافی برای دفاع از خویشتن را ندارد.

هنگامی که چشم شخص با ایمان به موسی علیه السلام می افتد (و با توجه به این که می دانست موسی مردی نیرومند و ورزیده است) از او یاری می طلبد.

"و دخل المدینه علی حسین غفلة من اهلها فوجد فیها رجلین یقتتلان هذا من شیعته و هذا من عدوّه فاستغاثه الّذی من شیعته علی الّذی من عدوّه؛

[موسی] در موقعی که اهل شهر در غفلت بودند، وارد شهر شده، ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از پیروان او بود و دیگری از دشمنانش. آن یکی که از پیروان او بود، از وی در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد".

موسی که دارای روحیه دفاع از مظلوم در برابر ظالم بود، بلافاصله به کمک مظلوم شتافته، با ظالم درگیر می شود. او تنها با زدن یک مشت به سینه دشمن، او را از پای در می آورد.

نکته قابل توجه در این جا این است که حضرت موسی علیه السلام قدرت و توان خویش را در جهت دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم به کار می گیرد، همان گونه که شیرخدا، حضرت علی مرتضی علیه السلام بود و به فرزندان خویش وصیت فرمود:

"کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا؛

همواره دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید."

آن گاه موسی به خاطر این قتل ناخواسته که انجام داده به درگاه خدا استغفار می کند.

پس از این که توبه اش پذیرفته می شود، به شکرانه این نعمت، با خدای خویش پیمان می بندد که هیچ گاه پشتیبان مجرمان نباشد؛ یعنی با فرعونیان همکاری نکند و در کنار ستمدیدگان باشد.

پس از این ماجرا، موسی علیه السلام مجبور می شود از آن شهر بگریزد. وسیله نقلیه در اختیار ندارد و از طرفی باید به سرعت از شهر خارج شود. پیاده به راه می افتد و آن قدر پیاده روی می کند که کفش هایش پاره می شوند. با پای برهنه و شکم گرسنه به راه ادامه می دهد و این راه پیمایی، هشت روز به طول می انجامد. وی برای رفع گرسنگی، از گیاهان بیابان و برگ درختان استفاده می کند.

کم کم دور نمای شهر "مدین" در افق نمایان شده و موجی از آرامش بر قلب او می نشیند. وقتی نزدیک شهر مدین می رسد، گروهی از چوپانان را می بیند که برای سیراب کردن چهار پایان خود، بر سر چاهی اجتماع کرده اند و پایین تر از آن ها دو زن را می بیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت می کنند، اما به چاه نزدیک نمی شوند. وضع این دختران که بسیار متین و باعفت نیز به نظر می رسند و در گوشه ای ایستاده اند و به آن ها فرصت استفاده از آب داده نمی شود، توجه موسی علیه السلام را به خود جلب می کند؛ به سوی دختران رفته می پرسد:

کار شما چیست؟ چرا پیش نمی روید و گوسفندان خود را سیراب نمی کنید؟

می گویند: ما گوسفندان خود را سیراب نمی کنیم تا چوپانان همگی حیوانات خود را آب دهند و بروند و ما از باقیمانده آب استفاده کنیم.

موسی پیش رفته و چونانان را از سر چاه کنار زده و به آنان اعتراض می کند. وضع چاه به گونه ای بود که دارای یک سطل بزرگ بود که آن را چندین نفره از چاه بالا می کشیدند و شاید دختران جوان نیز که کناری ایستاده بودند، به همین خاطر بود که نمی توانستند خود از آن چاه، آب بکشند و می بایست از آبی که چوپانان دیگر بالا می کشیدند و اضافه می آمد استفاده می کردند. از این گذشته، سنگ بزرگی نیز بر سر چاه بود که چوپانان برای محافظت از چاه، آن را بر روی آن می گذاشتند و برداشتن آن مستلزم نیروی هفت تا ده نفر جوان نیرومند بود.

چوپانان که مطمئن بودند موسی علیه السلام به تنهایی نمی تواند از چاه آب بکشد، به کناری رفته و می گویند: بفرما، اگر می توانی آب بکش. موسی علیه السلام با این که به شدت خسته و گرسنه بود، پیش رفته و با قدرت کم نظیر خویش سنگ را به سویی پرتاب می نماید و سپس به تنهایی و با همان سطل بزرگ برای گوسفندان آن دو دختر جوان (که دختران حضرت شعیب پیامبر بودند) آب کشیده و گوسفندان آن ها را سیراب می نماید. آن گاه از شدت خستگی و گرسنگی در زیر سایه درختی به استراحت پرداخته و از خداوند طلب خیر می کند.

علامه طباطبایی می فرماید:

اکثر مفسران، این گفته موسی را که در دعای خود عرض کرد: "پروردگارا!

هر خیر و نیکی بر من فرستی، من به آن نیازمندم" چنین تفسیر کرده اند که از خداوند متعال مقداری غذا در خواست کرد تا گرسنگی خود را با آن درمان نماید؛ بنابر این بهتر است مراد و منظور موسی از آن چیزی که خداوند به او عطا فرموده را همان قوت و قدرت بدنی او بدانیم. همان قوتی که کارهای خداپسندانه ای همچون دفاع از آن مرد اسرائیلی، فرار از دست فرعون و سیراب نمودن گوسفندان حضرت شعیب را با آن انجام می داد. پس اظهار فقر به این قدرت بدنی که خدا به او عنایت فرموده، کنایه از اظهار فقر به آن غذایی است که بتواند به وسیله آن، قدرت بدنی خود را حفظ نماید.

در این هنگام، ناگهان یکی از آن دو دختر- در حالی که با نهایت حیا گام بر می داشت- به سراغ او آمد و گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا مزد سیراب کردن گوسفندان را به تو بپردازد.

دختر پیشاپیش حرکت می کند و موسی از پی او روان می شود. در بین راه باد می وزید و لباس های دختر این سو و آن سو می رفت. موسی که خدا را در نظر داشته و دوست ندارد به ناموس دیگران- ولو با نگاه کردن- خیانت کند، به دختر می گوید: من از پیش حرکت می کنم و تو از پشت سر، راه را به من نشان بده. وقتی به خدمت حضرت شعیب علیه السلام می رسد، داستان خود را برای او تعریف می کند. آن گاه یکی از آن دو دختربه پدر پیشنهاد می کند که موسی را استخدام نماید و در ادامه، دلیل این

پیشنهاد و انتخاب را چنین بیان می کند:

"اِنَّ خَیرَ مَنِ ستَاجَرتَ القَوِیُّ الاَمینُ؛

همانا بهترین کسی که می توانی استخدام کنی، آن کسی است که قوی و امین باشد."

می بینیم که در این جا قوی بودن به عنوان یک مزیت و امتیاز برای حضرت موسی علیه السلام به حساب آمده است. البته آن قوی بودنی که با امین بودن همراه باشد.

حضرت شعیب علیه السلام نیز با این پیشنهاد موافقت نموده، موسی علیه السلام را به استخدام خویش در آورده و یکی از دخترانش را نیز که "صفوره" نام داشت به ازدواج وی در می آورد.

نکته مهم دیگر این که، به طور معمول، انسان قوی و نیرومند بهتر می تواند امانت را حفظ نماید، و "امین بودن" با "قوی بودن" دارای ارتباط نزدیکی است؛ از این رو در آیه قرآن، دو کلمه "قوی" و "امین" در کنار یکدیگر به کار برده شده اند.

قوی بودن از نظر قرآن

با مطالعه قرآن کریم، متوجه می شویم که همیشه قوی بودن در قرآن به عنوان یک عامل مثبت و امتیاز، ارزیابی شده است. برای روشن شدن این مطلب، به برخی از آیات قرآنی در این باره اشاره می شود:

1- وقتی بنی اسرائیل انتخاب "طالوت" را از سوی پیامبرشان "اشموئیل" به عنوان رهبر، مورد انتقاد قرار می دهند، وی در پاسخ می گوید:

"اِنَّ اللهَ صطَفیهُ عَلَیکُم وَزادهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ؛

خداوند او را بر شما بر گزیده و قدرت علمی و جسمی وی را از شما افزون تر قرار داده است."

2- در باره لزوم تقویت بنیه رزمی و نظامی می فرماید:

وَعِدّوُا الَهُم مَا ستَطَعتُم مِن قُوُّة؛

در برابر آن ها [دشمنان] آن چه توانایی دارید از "نیرو" آماده سازید."

البته این "نیرو" تنها شامل نیروهای نظامی و رزمی نبوده، بلکه می تواند توانایی های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و خلاصه هر چیزی را که می تواند ما را در پیروزی بر دشمن یاری دهد، در برگیرد. حتی در برخی از روایات می خوانیم:

"مِنهُ الخِضابُ السُّوادُ؛

یکی از مصداق های "قوّه" در این آیه، موهای سفید را به وسیله رنگ، سیاه کردن است."

یعنی اسلام حتی رنگ موها را که به سرباز بزرگ سال، چهره جوان تری می دهد تا دشمن مرعوب گردد، از نظر دور نداشته است و این نشان می دهد که چه اندازه مفهوم "قوه" در آیه فوق وسیع است.

3- وقتی قرآن سرگذشت حضرت موسی علیه السلام را بیان می فرماید، او را مردی نیرومند و قوی معرفی می کند. در یک جا می فرماید:

"فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیِه؛

موسی تنها یک مشت به آن مرد زد و او در گذشت!"

و در جای دیگر می فرماید:

"یا اَبَتِ ستَاجِرهُ اِنَّ خَیرَ مَنِ ستَاجَرت القَوِیُّ الاَمینُ؛

[دختر حضرت شعیب خطاب به وی گفت:] ای پدر! موسی را استخدام کن، همانا بهترین کسی که می توانی استخدام کنی، کسی است که نیرومند و امین باشد."

4- هنگامی که حضرت هودعلیه السلام می خواهد یکی از نعمت های خدا بر قوم خود را برشمارد، می گوید:

"وَزادَکُم فِی الخَلقِ بَصطَة؛

و به جسم شما فزونی داد."

هم از آیات قرآنی و هم از تواریخ بر می آید که آنها مردمی درشت استخوان، قوی پیکر و نیرومند بودند. از قول آن ها می خوانیم:

"مَن آشَدُّ مِنّاقُوُّة؛

چه کسی از ما نیرومند تر است؟"

5- خداوند متعال در آیات متعدد، خود را "قوی" می نامد. در این جا به برخی از این آیات اشاره می نماییم:

"عَلَّمَهُ شَدیدُ القُوی ذُومِرة فَاستَوی؛

(خدا) آن کسی که قدرت عظیمی دارد، او [پیامبر] را تعلیم داده است همان کس که توانایی فوق العاده و سلطه بر همه چیز دارد."

"اَنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَمیعاً؛

تمامی قدرت و توانایی از آن خداوند است."

"اَوَلَم یَرَوا اَنَّ اللهَ الَّذی خَلَقَهُم هُوَ اَشَدُّ مِنهُم قُوَّة؛

آیا آنها ندانستند، خدا که آنها را خلق فرموده بسیار از آنان تواناتر است؟!"

"لاقُوَّةَ اِلا بِاللهِ؛

جز قدرت خدا قوّه ای نیست."

"اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُوالقُوُّةِ المَتین؛

همانا روزی بخشنده [خلق] تنها خداست که صاحب قوت و اقتداری سخت استوار است."

"اِنَّ اللهَ قَوِی ُّ شَدیدُ العِقابِ؛

همانا خداوند توانا و سخت کیفر است."

"اِنَّ رَبَّکَ هُوَ القَوِیُّ العزیزُ؛

همانا پروردگار تو مقتدر و پیروزمند است."

"کَتَبَ الله ُ لاَغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلی اِنَّ اللهَ قَوِیُّ عَزیزُ؛

خداوند نگاشته و حتم گردانیده که البته من و رسولانم [بردشمنان] غالب شویم که خدا توانا و پیروزمند است."

اگر قوی بودن، صفت خوبی نمی بود، هرگز خداوند، خود را به آن متّصف نمی فرمود.

منبع:

ورزش در اسلام ، حسین صبوری

ورزش از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

بیانات امام خمینی(ره) در مورد ورزش

امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی

 

نعمت ورزش کردن

من خودم ورزشکار نیستم اما ورزشکارها را دوست دارم «اُحب الصالحین و لست منهم».

از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما جوان ها را که ذخیره ی این کشور هستید و مایه ی امید ملت و اسلام هستید هرچه بیشتر موفق کند که در همه ی ابعاد انسانی ورزش کنید. یک بعدش این بعدی است که شما متخصص در آن هستید و امید است که بعدهای دیگری هم که انسان دارد و انسانیت دارد در شما رشد کند.

ورزشکارها همیشه اینطور بودند که یک روح سالمی داشتند، از باب اینکه توجه به شهوات و لذات نداشتند، توجه به یک فعالیت جسمی داشتند که عقل سالم در بدن سالم است.

شما اگر دقت کنید در حال جامعه ها و طبقات جامعه می بینید که آن هایی که در عیش و عشرت می گذرانند، حقیقتاً عیش و عشرت نیست؛ بدنها افسرده، روحها پژمرده و کسالت سرتا پای آنها را گرفته است. اگر دو ساعت عشرت می کنند، بیست و دو ساعت در ناراحتی او هستند. آنهایی که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمی می کنند و ورزش روحی؛ آنها در تمام مدت، اشخاصی هستند که پژمردگی و افسردگی در آنها نیست، و این یک نعمتی است از خدای تبارک و تعالی، که خداوند نصیب همه بکند، ان شاءالله.

ورزشکاران نمونه و صدور انقلاب

شما نمونه باشید در کشورهای دیگر، که شماها از جمهوری اسلامی هستید. ما امروز احتیاج به این داریم که اسلام را در هر جا تقویت کنیم و درهر جا پیاده کنیم و از مملکت خودمان اسلام را به جاهای دیگر به آن معنایی که در مملکت الان حاصل شده است صادر کنیم و یکی از وجه صدورش همین شما جوانها هستید که در سایر کشورها که می روید، جمعیتهای زیادی به تماشای شما و قدرتهای شما می آیند. باید طوری بکنید که این جمعیتهای زیاد را دعوت کنید عملاً به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در کردارتان طوری باشید که نمونه باشد برای جمهوری اسلامی، و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم ان شاءالله برود.

ملتها دوستدار حق و ارزشهای انسانی هستند

همه موفق و مؤید باشید و ادامه بدهید به کارتان و همان طوری که در ورزشکاری دارید قدم بر می دارید، برای ملتتان هم قدم بردارید و این هم برای ملت است،… شما بازوان قدرتمند این جامعه هستید

ملتها با حق اند، ملتها با چیزهایی هستند که ارزشهای انسانی است. این دولتها هستند که بسیاری از آنها از این ارزشهای انسانی هیچ اطلاعی ندارند. شما هم وقتی که آنجاها می روید با ملتها تماس دارید و ملتها به تماشای شما می آیند. همان طوری که عرضه می دارید ارزشهای بدنی خودتان را، قدرتهای بدنی خودتان را و برای ایران ارزش قائل می شوید و ارزش ایران را به آنها حکایت و نمایش می دهید، ارزشهای اخلاقی، ارزشهای اعمالی، ارزشهای عقیدتی، اینها هم توسط خود شما ان شاءالله در آنجاها منتشر بشود. و در اینجا هم که هستید به خدمت این جامعه باشید.

جامعه ی ما احتیاج به جوانها دارد و خدمت جوانها. اسلام امروز احتیاج دارد به اینکه این جوانها که در اینجا هستند و زورمند و قدرتمند هستند و قدرت روحی هم دارند، اینها همه کوشش کنند تا این کشور از شر مفسدین نجات پیدا کند. خداوند همه شما را موفق و مؤید و منصور کند و برای ما نگه دارد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

ادامه مطلب ...

احادیثی در مورد ورزش وسالمندان وسیگار

 

سفارش امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره ی سالمندان چیست؟

امیر المؤمنین علیٌّ علیه‏السلام :

اِرحَمْ مِن أهلِکَ الصَّغیرَ ووَقِّرْ مِنهُمُ الکَبیرَ .

امام على علیه‏السلام :

با کودکان خانواده‏ات مهربان باش و بزرگان خانواده‏ات را احترام گذار .

أمالی المفید : 222 / 1 منتخب میزان الحکمة : 232

احترام به مسلمان سالخورده چه کار بزرگی است؟

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

مِن إجلالِ اللّه إجلالُ ذی الشَّیبهِ المُسلم .

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

احترام به مسلمان سالخورده ، احترام به خداوند است .

------------------------------------------------------

عنه صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

إنَّ مِن إجلالِی تَوقِیرَ الشَّیخِ مِن اُمَّتی .

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

احترام به سالخورده امّت من ، احترام نهادن به من است .

------------------------------------------------------

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

إنَّ مِن تَعظیمِ جَلالِ‏اللّه عز و جل کَرامَةَ ذی الشَّیبهِ ، وحامِلِ القُرآنِ ، والإمامِ العادِلِ .

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

احترام نـهادن بـه ریـش سـفید و قـرآن دان و پیشواى دادگر ، بزرگداشت جلال و شکوه خداوند عز و جل است .

کنزالعمّال : 25507 منتخب میزان الحکمة : 384

با سالمندان چگونه رفتار کنیم؟

الإمامُ الصّادقُ علیه‏السلام :

عَظِّمُوا کِبارَکُم وصِلُوا أرحامَکُم .

امام صادق علیه‏السلام :

بزرگسالان خود را احترام کنید و صله ارحام به جاى آورید .

الکافی : 2 / 165 / 3 منتخب میزان الحکمة : 310

احترام نگذاشتن به سالمندان چه حکمی دارد؟

عنه علیه‏السلام :

لیسَ مِنّا مَن لَم یُوَقِّرْ کبیرَنا ویَرحَمْ صَغِیرَنا .

امام صادق علیه‏السلام :

از ما نیست کسى که به بزرگسالان ما حرمت ننهد وبا خردسالانمان مهربان نباشد .

 

 
ادامه مطلب ...

آیا سیگار به کم شدن استرس کمک می‌کند؟2

آیا سیگار به کم شدن استرس کمک می‌کند؟ این تصور کاملاً اشتباه است!
«زمانی که استرس دارم، سیگار می‌کشم، این کار آرامم می‌کند.

به همین خاطر است که سیگار را ترک نمی‌کنم. می‌ترسم که دچار اضطراب و استرس بیش از حد بشوم.» به نظر می‌رسد استدلال لیدی منطقی باشد. اما...

نکاتی دربارۀ ارتباط استرس و دخانیات وجود دارد.

در واقع، تنباکو یک ضد استرس جعلی است. این خود تنباکو است که استرس آور است!


سیگار یک ضد استرس جعلی است!

تا مدت های طولانی، تصور می‌شد که افراد پراسترس تر برای آرام کردن خود، تمایل به سیگار کشیدن دارند.

امروزه همه می‌دانند که این تصور کاملاً اشتباه است.
احتمال مشکلات اضطرابی در بین سیگاری ها بیشتر است: احتمال بروز اضطراب بین سیگاری ها 5.5 برابر (550% برابر) دیگران و احتمال بروز عارضۀ وحشت در بین آنها 15 برابر (1500% برابر) دیگران است...

در نتیجه، سیگار افراد را مضطرب می‌کند!

بنابراین به نظر می‌رسد، این که گفته می‌شود نیکوتین سیگار باعث آرامش و آسودگی می‌شود، دامی بیش نیست!
اگر شما هم احساس می‌کنید که دخانیات استرس تان را افزایش می‌دهند، از این به بعد دیگر سراغ این مواد نروید و شیوۀ آرام شدن تان را تغییر دهید.

برای سیگار نکشیدن در زمان استرس، منبع استرس را شناسایی کرده و سعی کنید آن را از بین ببرید
در ابتدا سعی کنید علت سیگار کشیدن در زمان های استرس را تشخیص دهید.
به طور مثال، در دوران امتحانات، به عنوان بهانه ای برای استراحت سیگار می‌کشید. چرا نوع دیگری از استراحت را برای خود در نظر نمی‌گیرد؟ مثلاً یک چای بنوشید یا از خانه بیرون بروید و هوایی بخورید، گل ها را آب بدهید، چند صفحه داستان طنز بخوانید و ...
اگر زمانی که رئیس تان به شما فشار می‌آورد، استرس دارید، شاید بتوانید با یکی از همکاران تان صحبت کنید، سئوالات بیشتری بپرسید، یا حتی برایش توضیح دهید که رئیس تان چگونه با شما حرف زده است...

زمانی که احساس اضطراب و استرس می‌کنید، به طور خودکار دنبال راه حل دیگری جایگزین سیگار بگردید.

روش دیگری برای رفع استرس بیابید، دخانیات کمکی به شما نمی‌کنند!
سیگار کشیدن، بعضی اوقات، یک سری چیزها را از بین می‌برد.

شاید به نظر برسد که سیگار کشیدن گاهی اوقات خشونت را هدایت می‌کند.

بنابراین می‌توانید به جای سیگار کشیدن شیپور بزنید، خمیر نان را در دست تان ورز بدهید و یا یک آدامس بجوید. پس می‌بینید که به جای سیگار کشیدن می‌توان با روش های دیگر هم برخی معضلات را از بین برد.

برخی اوقات افراد به خاطر تنهایی سیگار می‌کشند.
بنابراین وقتی که تنها هستید به جای سیگار کشیدن به یکی از دوستان تان تلفن کنید. با این کار احساس تنهایی کمتری می‌کنید و روش مناسب تری را هم برگزیده اید.
سیگار کشیدن، آرامش بخش است؟

گوش دادن یک موسیقی 2 یا 3 دقیقه ای هم می‌تواند شما را آرام کند... پس چرا سیگار؟

هر کسی می‌تواند دنبال چیزی بگردد که متناسب با شخصیت و روحیات اوست.

مثلاً آلیس وقتی که عصبی است، یک توپ خمیری را در دستانش ورز می‌دهد. خودش می‌گوید: «خنده دار است، اما این کار حس خوبی به من می‌دهد.»
هلن دندان هایش را مسواک می‌زند! او در این باره می‌گوید: «سر کار، زمانی که دلم می‌خواهد سیگار بکشم، زمانی را به مسواک زدن دندان هایم اختصاص می‌دهم. این کار باعث خوشبوتر شدن دهانم نسبت به زمانی که سیگار بکشم، می‌شود! حداقل 4 بار در روز این کار را انجام می‌دهم، این کار باعث کم شدن دفعات سیگار کشیدن خواهد شد.»

برای کمتر مضطرب بودن، سیگار کشیدن را متوقف کنید!
کسانی که سیگار را ترک کرده اند، کمتر از سیگاری ها مضطرب هستند.

بنابراین اگر سیگار را ترک کنید، خیلی سریع متوجه فوایدش خواهید شد. این فواید زمانی بیشتر خواهد شد که یاد بگیرید اضطراب تان را بشناسید و قبل از ترک سیگار راه حل های دیگری برای آن بیابید.

برای این که کمک بیشتری به خودتان بکنید، می‌توانید به مشاورانی که در این زمینه فعالیت دارند، مراجعه نمایید.
بعد از حدود 4 هفته پس از ترک سیگار، متوجه خواهید شد که اضطراب تان نسبت به قبل کاهش چشم گیری داشته است.

آیا می‌دانستید که سیگار کشیدن می‌تواند شما را افسرده کند؟
اضطراب و البته افسردگی!

مشاهده شده در افرادی که سیگاری های قهاری هستند و میزان مصرف شان بالا است، نیکوتین احتمال ابتلا به افسردگی را در آنها افزایش می‌دهد. در موارد ترک سیگار، افسردگی کاهش می‌یابد.
و احتمال خودکشی در بین سیگاری ها بالاتر از دیگران است. احتمال تمایل به خودکشی در بین سیگاری هایی که کمتر از 25 نخ سیگار در روز می‌کشند دو برابر دیگران و بین کسانی که بیشتر از 25 نخ می‌کشند، 4 برابر بقیۀ افراد است.
در موارد ترک سیگار، افسردگی بین 3 هفته تا 3 ماه کاهش می‌یابد و سقوط قابل توجهی در میزان آن مشاهده می‌شود.

ادامه مطلب ...

آیا سیگار به کم شدن استرس کمک می‌کند؟

"هر چه فشار کاری بیشتر باشد، وابستگی به نیکوتین کاهش می‌یابد." روزنامه اتریشی استاندارد نوشت، این جان کلام آنا اشمیتس (Anna Schmidts) در تحقیق جدیدی است که در آلمان بر روی 197 بیمار قلبی و ریوی انجام گرفته است.به گفته این دانشمند در زمینه بهداشت و سلامت در دانشگاه کلن، این نتیجه "بسیار شگفت‌انگیز" است و در همین حال امکان تفسیر بسیاری از مسایل را می‌دهدزمانی که موعد انجام کاری به سر آمده باشد، سیگاری‌ها امکانی برای سیگار کشیدن ندارند. این فشار موجب می‌شود که وقفه زمانی برای آنها پیش نیاید.این پژوهشگر می‌گوید، البته منع سیگار کشیدن در محل کار دلایل امنیتی هم دارد. به همین دلیل سیگاری‌ها در اوقات فراغت‌شان بیشتر سیگار می‌کشند. البته این امر اثبات نشده است.اشمیتس تاکید کرد، البته به هیچ وجه نباید زیاده‌روی کرد و گفت استرس را باید نسخه ترک سیگار قلمداد کرد، زیرا خود استرس مخاطراتی برای سلامت افراد دارد.این تحقیق که در مجله آنلاین "بیو مد سنترال" به چاپ رسیده، نشان می‌دهد عوامل ژنتیکی و روانی در سیگاری‌ها یا کسانی که سیگار کشیدن را ترک کرده‌اند، منجر به بروز ریسک ابتلا به بیماری می‌شود

.

ادامه مطلب ...

استرس کاری خطرناک‌تر از سیگار

محققان اروپایی با بررسی سلامتی ۲۰۰ هزار نفر در ۱۳ شغل متوجه شدند ۲۳ درصد آنهایی که شغل پرفشار دارند به بیمار یهای قلبی دچار شده و آمار مرگ و میر ناشی از بیماری عروق کرونر قلب نیز در میان افراد با شغل نامناسب به شدت بالاست.

در گذشته فشار کار منشا استرس به حساب نمی آمد و محققان کشاغل سخت را عامل بیماری های قلبی نمی دانستند اما به تازگی ثابت شده است که مدیران بیشتر از کارگران در معرض بیماری قلبی و مرگ ناشی از آن قرار دارند و این نه به دلیل فعالیت کم مدیران بلکه به خاطر فشار روانی شغلشان است.

پروفسور پیتر ویسبرگ ، مدیر بنیاد قلب بریتانیا در این باره گفت: بررسی های ما نشان داد که بدن تا هفت ونیم سال تحمل فشار های روانی ناشی از کار را دارد و بعد از آن در صورت تکارر و ادامه دارد بودن استرس های کاری قلب تحمل نیاورده و به بیماری های مختلف دچار می‌شود.

یافته های ما نشان می دهد که فشار کار با افزایش خطر ابتلا بیماری عروق کرونر قلب، مانند حمله قلبی همراه است. ما ثابت کردیم که فشار کار بیش از سیگار برای قلب ضرر دارد.

ما می دانیم که افراد سیگاری ، فشار کار بالایی دارند . فعلا در تلاش هستیم این موضوع را نیز ثابت کنیم که فشار کار میل به سیگار را نیز ایجاد می کند یا نه. به هر حال اگر این مورد نیز ثابت شود مشاغل پر استرس دشمت درجه یک قلب به حساب خواهند آمد.

ادامه مطلب ...

تاثیر استرس اکسیداتیو حاصل از مصرف سیگار

زمینه و هدف:

دو آنزیم هگزوکیناز و پیروات کیناز از آنزیم ‌های کلیدی و تنظیم کننده مسیر گلیکولیز در اریتروسیت ‌ها می ‌باشند. براساس مطالعات متعدد، مشخص شده است که مصرف سیگار سبب ایجاد رادیکال ‌های آزاد و فرآیند استرس اکسیداتیو شده و می ‌تواند باعث آسیب ماکرومولکول ‌های موجود در بدن از جمله پروتئین ‌ها و آنزیم ‌ها شود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی آسیب ‌پذیری آنزیم ‌های کلیدی مسیر گلیکولیزی اریتروسیت ‌ها(هگزوکیناز و پیروات کیناز) در افراد سیگاری بوده است.


روش بررسی:

در این مطالعه ۶۵ فرد سیگاری و ۶۵ فرد غیرسیگاری که از لحاظ سن و جنس مشابه افراد سیگاری بودند، مورد بررسی قرار گرفتند و میزان فعالیت ‌های تام آنزیم ‌های هگزوکیناز و پیروات کیناز آنها و همچنین میزان آنتی ‌اکسیدان ‌های تام پلاسما در این افراد، اندازه ‌گیری و مقایسه شد.

یافته ‌ها:

براساس نتایج بدست آمده، مقدار فعالیت آنزیم هگزوکیناز و مقدار آنتی ‌اکسیدان ‌های تام پلاسما در افراد سیگاری، کمتر از افراد غیرسیگاری بود، ولی میزان فعالیت آنزیم پیروات کیناز در دو گروه سیگاری و غیرسیگاری تفاوت معنی ‌داری نداشت. بین میزان فعالیت آنزیم ‌های هگزوکیناز و پیروات کیناز با میزان آنتی ‌اکسیدان ‌های تام پلاسما، همبستگی مثبت معنی ‌دار وجود داشت. بین میزان فعالیت آنزیم هگزوکیناز و همچنین مقدار آنتی ‌اکسیدان ‌های تام پلاسما با مدت زمان مصرف سیگار و تعداد نخ سیگار مصرف شده در روز، همبستگی منفی معنی ‌دار دیده شده ولی هیچ گونه رابطه معنی ‌داری بین میزان فعالیت آنزیم پیروات کیناز با مدت زمان مصرف سیگار یا تعداد نخ سیگار مصرف شده در روز مشاهده نشد .


نتیجه ‌گیری:

با توجه به نتایج بدست آمده، مشخص شد که در افراد سیگاری به دلیل مصرف سیگار، استرس اکسیداتیو ایجاد شده است و رادیکال ‌های آزاد تولید شده باعث آسیب ساختار و کاهش فعالیت آنزیم هگزوکیناز در اریتروسیت ‌های این افراد شده ‌اند. به نظر می ‌رسد آنزیم پیروات کیناز دارای ساختار مقاوم ‌تری نسبت به آنزیم هگزوکیناز بوده، به همین دلیل فعالیت آن در افراد سیگاری با افراد غیرسیگاری، تفاوت معنی ‌دار ندارد.

ادامه مطلب ...

ورزش وسلامت سالمندان

فعالیت بدنی و ورزشی منظم جزء مهمی از یک زندگی سالم در هر سنی است و برای افراد مسن که معمولا مشکلات مختلف جسمی دارند، مفیدتر و در عین حال سخت تراست.با توجه به افزایش امید به زندگی و سطح بهداشتی، تعداد افراد سالمند رو به افزایش است. در زمان سالمندی تغییرات فیزیولوژیک در بدن روی می دهد و اگر این تغییرات با بی تحرکی همراه شوند باعث می شوند فرد بیشتر تحت تاثیر بیماری ها قرار گیرد، عملکردش کاهش یابد و وابسته به سایرین گردد. در سالمندی سیستم های مختلف بدنی مانند قلب، ریه، عضلات، اسکلت و حتی سیستم های مغزی دچار ضعف می گردند. ورزش می تواند ایجاد این ضعف ها را به تاخیر بیاندازد و حتی باعث شود فرد از نظر بدنی تا 10 سال جوان تر بماند.

تعدادی از عوارض بی تحرکی عبارتند از:


*کاهش قدرت عضلانی، بویژه در پاها که علت اصلی زمین خوردن در افراد سالمند است.


*ایجاد و پیشرفت پوکی استخوان که از علل اصلی شکستگی استخوان ها است.


*کاهش انعطاف پذیری بدن باعث افزایش آسیب ها می شود.


*سالمندان بی تحرک 2 برابر سالمندان فعال در خطر ابتلا به بیماری های عروق قلبی و فشار خون قرار دارند.


*ورزش و فعالیت بدنی در دوران کودکی و جوانی اگر در سالمندی ادامه داده نشوند اثر محافظتی قلبی عروقی را از دست می دهند.

*بی تحرکی باعث ایجاد تعدادی از سرطانها مانند سرطان روده بزرگ می شود.


*چاقی از عوارض کاهش فعالیت بدنی در هر سنی است.


افرادی که فعالیت بدنی و ورزشی انجام می دهند بیش از افراد غیرفعال عمر می کنند حتی اگر فعالیت بدنی را در سنین بالا شروع کرده باشند.برنامه فعالیت بدنی و ورزشی سالمندان، همانند سایر گروه ها باید دارای مراحل گرم کردن و سرد کردن و هر سه نوع تمرین قدرتی، انعطاف پذیری و هوازی باشد. همچنین سالمندان نیاز به تمرینات تعادلی دارند.

*گرم کردن: بدن افراد سالمند برای گرم شدن به مدت زمان بیشتری نیاز دارد. پس مرحله گرم کردن باید حدود 10 دقیقه باشد. این مرحله برای جلوگیری از آسیب ها بسیار مهم است.

*تمرینات قدرتی: حفظ قدرت و استقامت عضلانی باعث عدم وابستگی افراد سالمند و کاهش زمین خوردن آنها می شود. این کار را می توان با انجام فعالیت های روزمره مانند بالا رفتن از پله ها و یا با ماشین های وزنه و کش های مقاومتی انجام داد. این تمرینات بهتر است 2 تا 3 بار در هفته انجام شوند: مابین بلند کردن هر وزنه با بلند کردن وزنه بعدی 2 ثانیه استراحت باشد و در هر ست 8 تا 15 تکرار انجام شود. در زمان بلند کردن وزنه ها که 2 تا 4 ثانیه طول می کشد بازدم انجام دهید و در حین پایین آوردن وزنه ها به مدت 4 تا 6 ثانیه دم را انجام دهید. سعی کنید در تمام محدوده حرکتی مفصل وزنه را جابجا کنید. در افراد سالمند بهتر است زود زدن در حالتی که نفس را در گلو نگه داشته اید انجام نگیرد. زیرا احتمال سنکوب وجود دارد.

*تمرینات انعطاف پذیری: تمرینات انعطاف پذیری باعث حفظ و افزایش میزان حرکت مفاصل و طول عملکردی عضلات می شود. بافت هایی که انعطاف پذیری خود را از دست می دهند به نیروی بیشتری برای حرکت نیاز دارند. انعطاف پذیری مچ پا، زانو، ران و ستون مهره ها برای حفظ تعادل و وضعیت بدن ضروری هستند. فعالیت های کششی در جا را می توان پس از گرم کردن انجام داد. بهتر است این تمرینات حداقل یک بار در روز انجام شوند.

*تمرینات هوازی: فعالیت گروه های عضلانی بزرگ در مدت زمان های خاص، باعث افزایش ضربان قلب و تنفس و افزایش آمادگی قلبی عروقی می شود: به این تمرینات، تمرینات هوازی می گویند. در این تمرینات قلب خون اکسیژن دار بیشتری را به عضلات پمپ می کند. اکثر فعالیت های روزمره مانند پیاده روی، بالارفتن از پله ها، حمل بسته های خرید و شستن پنجره ها و شیشه ها به درجاتی از آمادگی قلبی عروقی نیاز دارند. این فعالیت ها همچنین به قدرت و استقامت عضلانی هم نیاز دارند. در یک زندگی بی تحرک قلب کارایی خود را برای رساندن خون اکسیژن دار به بدن از دست می دهد و بسیاری از این افراد در زمان انجام فعالیت هایی که قلب مجبور است فعالیت بیشتری بکند احساس خستگی شدیدتری می کنند. در گذشته فکر می کردند این ناکارآمدی قلبی عروقی مربوط به پیری است و چاره ای برایش نیست. خبر خوب این است که اکثر این تغییراتی که وابسته به سن خوانده می شوند با تمرینات هوازی و شروع فعالیت یدنی و ورزشی در زندگی قابل پیشگیری و بازگشت هستند. این تمرینات بهتر است حداقل 30 دقیقه در روز و اغلب روزهای هفته انجام شوند. پیاده روی، دویدن نرم، دوچرخه ثابت و شنا نمونه هایی از این تمرینات هستند. *تمرینات تعادل: با بالارفتن سن بسیاری از افراد در حفظ تعادل خود حتی در حرکات معمول مشکل پیدا می کنند. تعادل به عوامل فیزیولوژیک مختلفی مانند قدرت بینایی، شنوایی، قدرت عضلانی و هماهنگی بستگی دارد بعلاوه داروهای زیادی هم بر تعادل اثر منفی دارند. مهم ترین نتیجه کاهش تعادل عبارتست از افزایش شانس زمین خوردن که خود یکی از شایع ترین علل آسیب ها و شکستگی ها در سالمندان است.*تمرینات هماهنگی: هماهنگی عصبی عضلانی از ضروریات انجام حرکات نرم و روان است. حرکاتی که دارای تقابل هستند ( مانند حرکت مخالف دست و پا در حین راه رفتن) وحرکات تقاطع کننده خط وسط بدن ( لباس پوشیدن) باعث مشکل شدن حرکات می شوند. انجام الگوهای حرکتی پیچیده باعث حفظ کارآمدی عصبی عضلانی می شود.*سرد کردن: بدن نیاز دارد تا به آرامی خنک شود و به ضربان قلب و تعداد تنفس قبل از شروع فعالیت بدنی برسد. این کار باعث می شود تا خون در اندام ها جمع نشود و عضلات به حالت پایه برگردند. مرحله خنک کردن باید 10 دقیقه طول بکشد. خنک کردن بهترین راه برای جلوگیری از آسیب و دردهای عضلانی است.

 

ادامه مطلب ...