پرستار، حرفی از کلام خداوند
لایه های سنگین حزن بر دل بیمار فرو می
نشیند. چشم های بی رمق او درد را فریاد می کشد. توان از وجودش
پرکشیده است و او با جسمی خسته، لحظات دردآفرین بیماری را به کندی سپری
می کند. در این لحظات، تنها سایه پرستار است که بیمار را در مسیر پرفراز و
نشیب بیماری قوّت می بخشد. گرمای عشق
آفرین خدمتگزاری را در تن رنجور بیمارش تزریق می کند و لبخند را
بر لبانش مهمان می سازد. پرستار، حرفی از کلام خداوند است؛ شعاعی از ملکوت
پرحشمت و تابشی از زیبایی انسان. پرستار،
یعنی خلاصه عشق در کویر گداخته درد. پرستار، گرمی دستی است که بر
پیشانی تب داری می نشیند و امیدی است که از چشمان شفّاف مهربانی در وجود
پردرد لانه می کند
شریف ترین شغل
در میان شغل های گوناگون، برخی شغل ها دارای ویژگی اخلاقی و انسانی است؛ زیرا افزون بر این که با امور روزمره افراد جامعه سرو کار دارد، تأثیر به سزایی در سلامت و تربیت جامعه نیز ایفا می کند. از جمله این مشاغل، می توان پرستاری را نام برد. پرستاری، از شریف ترین شغل هاست؛ زیرا خدمتی بزرگ به افراد همنوع و بیماران به شمار می آید.
پرستاری یعنی...
پرستار یعنی بیمار دار و پرستاری یعنی
مراقبت و مواظبت از فرد دیگر. پرستاری یعنی همانند شمع،
نورافشانی نمودن و مهربانی و گرمای عشق را در تن های رنجور تزریق کردن. پرستاری
عشق است؛ عشق به خالق و مخلوقات. عشق به خالق است در رسیدگی به مخلوقات
خدا، و عشق به مخلوق است در
اطاعت خالق و رسیدگی و اهتمام به دردهای همنوعان و سلامت جامعه
و با این هدف است که عمل پرستار، محبوب حضرت حق می گردد. پرستاری، یعنی
همه جسم و جان عاشق شدن و با
تمام روح در خدمت گزاری دیگران برآمدن، یعنی شور زندگی را در
جان های خسته از درد و رنج، افکندن
پرستاری در قدیم
پرستاری، پیشینه و تاریخچه ای بسیار کهن دارد. مردمان گذشته، بر این عقیده بودند که گناه و کفر انسان ها، علت اصلی بیماری هاست و از این رو، معالجه و پرستاری بیماران، به گونه ای بسیار ابتدایی و به دست متولّیان امور دینی صورت می گرفت. در منابع آشوری، از قوم های ایرانِ قدیم، به نوعی، از پرستاری و پرستاران سخن به میان آمده است. شش قرن پیش از میلاد مسیح، در هند، شناخت و علم نسبت به طرزتهیه دارو، فداکاری نسبت به مریض، پاکی روح و پاک چشمی، چهار ویژگی اساسی و لازم در کار پرستاری به شمار می رفته است. بُقراط ـ حکیم و طبیب یونانی ـ بر این اعتقاد بود که پزشک، یا باید خود از بیمار پرستاری کند یا یکی از شاگردانش را بدین کار گمارد.
پرستاری در اسلام
دین مبین اسلام، با دستورات کاملی که حیات بخش و راهگشای مسلمانان است، در هر زمینه ای، چه جزئی و چه کلی، برنامه ای دارد که خط سیر افراد بشر را روشن کرده است. در زندگی بزرگان و رهبران الاهی، که نمونه های بارز در زندگی ما هستند، دستورات و فرمان هایی می بینیم که با دقت در آن ها، می توان نظر دین را در امر پرستاری به دست آورد. در تعالیم اسلامی، پرستاری از بیماران و محبت به آنان تأیید و تشویق شده است. امام صادق علیه السلام ، ضمن سفارش اکید به یکی از یاران خود در خصوص مراقبت از هم سفر بیمارش، این کار را ارزنده تر از نماز خواندن در مسجدالنبی خوانده اند. علّامه محمدباقرمجلسی ـ اندیشمند بزرگ اسلامی ـ در توضیح این حدیث و باعمومیت دادن آن، پرستاریِ همه برادران ایمانی و دینی را مشمول سخن امام دانسته است.
اولین مدرسه پرستاری در ایران
با شروع اقدامات پزشکی مبلغان مذهبی
آمریکایی در تبریز در سال 1260ش، اولین بیمارستان آمریکایی در
سال 1272 در تهران افتتاح و آموزش دختران برای پرستاری آغاز شد. بعدها در
سال 1284، در رشت و کرمانشاه هم مبلّغان مسیحی به تعلیم کارآموزانِ دختر
پرستار پرداختند. نخستین آموزشگاه های
مستقل پرستاری را نیز همین مبلّغان تأسیس کردند که عبارت بود از
آموزشگاه های پرستاری تبریز و ارومیه. هم چنین در سال 1295 در مشهد، تعلیم
پرستاری در بیمارستان ها آغاز
شد. در تیرماه 1315 اساس نامه و در مهرماه 1316، برنامه دروس
آموزشگاه های پرستاری به تصویب شورای عالی معارف رسید. در همین سال، پنج
مدرسه دولتی پرستاری، که
مربیان آن معلمان انگلیسی و آمریکایی بودند، در تهران، مشهد، تبریز،
اصفهان و شیراز آغاز به کار کردند
پرستاری زنان در صدر اسلام
اسلام از ابتدا بادیده احترام به پرستاری
نگریسته است. زن، به عنوان شخصیتی که مظهر مهر ومحبت و
عاطفه است، می تواند با صبوری و شفقّت، به مداوای مجروحان میدان نبرد بپردازد و
در راه پیروزی لشگریان اسلام مؤثر باشد. به همین دلیل، رسول اکرم صلی الله
علیه و آله هنگامی که عازم
میدان نبرد می شدند، برخی
از زنان داوطلب را برای پرستاری از مجروحان جنگی با خود می بردند و
پس از پایان جنگ، سهمی از غنایم جنگی را به آن ها اختصاص می دادند. خدمات
زنان پرستارِ صدر اسلام، مشهور
است و نام بسیاری از آنان، در کتاب های تاریخی ثبت گردیده است؛ به
عنوان نمونه، از «اُمّ سَنانِ»، «اُمّ سَلیم» و «اُمّ عَطیه» در جنگ های
خیبر و اُحُد نام می برند که با پرستاری از مجروحان
جنگی، در جهاد بر ضد کافران شریک بودند
پرستاری فاطمه علیهاالسلام از پیامبر صلی الله علیه و آله
روش پرورش در مکتب اسلام، نیرومندترین مکتب
های تربیتی بشری بوده است؛ چرا که مصداق واقعی آن،
اولین زن تربیت شده اسلام فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیامبر
صلی الله علیه و آله است که در دَه
سالگی، به میدان جنگ برای پرستاری زخمیان می رفت و بر روی زخم های
فداکاران اسلام، مرهم می نهاد تا به
زنان عالم سرمشق دهد وترجمان تعلیم و تربیت اسلام باشد. در غزوه احد،
چهارده نفر از نزدیکان و زنان اهل بیت در جست و جوی پیامبر صلی الله علیه
و آله سراسیمه و سرور و
پوشیده از شهر مدینه به
سرعت به طرف کوه های احد شتافتند، ولی نخستین زنی که خود را به میدان
جنگ رسانید، فاطمه زهرا علیهاالسلام یگانه دختر
باقی مانده پیامبر صلی الله علیه و آله بود
پرستاری زینب کبری علیهاالسلام و روزپرستار
حضرت زینب علیهاالسلام در سخت ترین لحظات زندگی و در شرایط طاقت فرسای خطر و مصیبت، تسکین دهنده دردهای برادر، غم خوار جسم بیمار امام سجاد علیه السلام ، پرستار کودکان یتیم ووحشت زده اهل بیت و آرام بخش خاطر زنان مصیبت زده و مضطرب کاروان کربلا بود. اگر روز تولد حضرت زینب علیهاالسلام روز پرستار نام گذاری شده، عملی به حق و شایسته است. پرستاری بی نظیر حضرت زینب علیهاالسلام از امام سجاد علیه السلام که در صفحات تاریخ نقش بسته است، به تمام پرستاران دل سوز مسلمان می آموزد که در هر شرایطی و به رغم مشکلات، دشواری ها و کمبودها، به وظیفه خطیر خود بپردازند و باحفظ روحیه ایثار، گذشت، تعهّدکاری، فداکاری و حفظ ارزش های اسلامی، مسؤولیت خطیر و مهم خود را به انجام برسانند، پاداش را از خدا بخواهند و به بزرگ پرستار اسلام، حضرت زینب علیهاالسلام ، تأسّی جویند.
اهمیت و ضرورت پرستاری
اهمیت والای پرستاری، در خدمتی که یک پرستار به بیماران می کند، جلوه می نمایاند؛ که اگر بیش تر از خدمت پزشک نباشد، کمتر نیست. مراقبت در مصرف به موقع داروها، رعایت رژیم غدایی، ملاطفت و حسن خلق پرستار، می تواند در بهبود بیمار، مفید و مؤثر باشد و اگر خللی در نحوه پرستاری پیدا شود، چه بسا موجب به هدررفتن زحمات پزشک شود. امروزه پرستاری چون دیگر شاخه های علوم، جنبه های تخصصی و روان شناختی پیدا کرده و دانشکده های پرستاری در سراسر جهان شکل گرفته اند، اما باید اذعان داشت که بخشی از چهره زیبای پرستاری، زیر سایه سنگین بی توجهی یا جهل، کدر و ناشناخته مانده است.
ارزشمندترین پرستاری
بی شک پرستاری، از اعمال ارزشمند جوامع انسانی است که در مکتب اسلام نیز دارای جایگاه والایی است و اگر از ویژگی های برخوردار باشند، ارزش آن دو چندان خواهد شد. همراه بودن با اخلاص، باعث محبوب تر شدن عمل پرستاری نزد خدا می شود و تحمّل سختی های راه که اقتضای شغل شریف پرستاری است، به قدر و منزلت پرستاری می افزاید. همراه بودن با شناخت و شناختن قدر و منزلت بیمار در نزد خداوند، به جهت موقعیتی خاص که دارد، به عمل پرستار ارزش بیش تری می بخشد. پرستاری از بستگان، یکی دیگر از عواملی است که بر ارزش پرستاری می افزاید. هر قدر انسان در کاری همانند پرستاری که خود دارای ارزش است، مشقت و دشواری بیش تری تحمّل کند، اجر و پاداش بیش تری خواهد داشت.
چهار کلید موفقیت شغلی
چهار کلید موفقیت شغلی وجود دارد که می تواند شما را به شخص با ارزشتری تبدیل کند، توانایی های شما را مؤثرتر عرضه می کنند و شما را در حرفه خود با سرعت بیشتر به موفقیت برساند. این چهار کلید عبارتند از: تخصص، تمایز، تقسیم بندی و تمرکز.
1ــ تخصص عبارت است از توانایی شما در بکار بستن استعدادتان آنهام در قسمتی حیاتی که برای کمپانی شما یا مشتریانتان ارزشمند است. انتخاب این قسمت که در چه زمینه ای تخصص داشته باشید در موفقیت بلند مدت شما بسیار را تعیین کننده است. شما در چه زمینه ای تخصص و مهارت دارید؟
2ــ تمایز عبارت است از اینکه چگونه خود را در یک یا چند زمینه که تخصص دارید یا کارایی شما بهتر است برتری خود را نشان دهید. توانایی شما در متمایز کردن خود براساس کیفیت کار بالا بسیار مهم و کانون فعالیت شغلی شماست. همانطور که یک سازمان باید حداقل در یک زمینه برتری داشته باشد تا رونق لازم را پیدا کند. شما هم به عنوان یک فرد باید حداقل در یک زمینه کاری برتر باشید. اگر از کارفرما یا کارمندان شما درباره شما بپرسند:«برتری او در چه زمبنه ای است؟» آنهاچه جوابی در مورد شما خواهند داد؟ در کدام قسمت کار شما برجسته هستید؟چه کاری را بهتر از هر کسی انجام می دهید؟ چه کاری را اگر شما انجام دهید سود زیادی نصیب سازمان شما می شود.
اگر تاکنون در حرفه خود یک زمینه را مشخص نکرده اید تا در آن بهترین باشید، باید زودتر اقدام کنید. به توانایی خود و احتیاجات سازمان و مشتریان خود توجه داشته باشید چگونه باید باشد؟ چگونه می توانست باشد؟ نقشه شما برای تبدیل شدن به فردی برجسته در حرفه خود چیست؟ و چگونه میزان برتری خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در یک زمینه کاری اندازه می گیرید؟ این اندازه گیری استاندارد شما را برای کارایی نشان می دهد. بهترین بودن در یک زمینه مهم از شغل و حرفه شما بیشتر از هر چیزی به پیشرفت شما کمک می کند.
3ــ تقسیم بندی عبارتست از توانایی شما در مشخص کردن افراد و سازمانهایی که سود بیشتری برای شما دارند. نحوه کار بدین صورت است که شما به طور واضح مهمترین مشتریان خود را مشخص می کنید. و برای جلب رضایت این گروه خاص از مشتریان تصمیم گیری می کنید.
اغلب شما می توانید خط مشی شغلی خود را با توجه به نیاز مشتریان مهم برای ساختن آینده تغییر دهید.
4ــ تمرکز عبارتست از توانایی شما در تمرکز ذهنی برای روی خدماتی است که برای آن شخص یا سازمان اهمیت دارد. این چهار استراتژی (تخصص، تمایز، تقسیم بندی و تمرکز) نقطه کانونی حیاتی برای رسیدن به دست آوردهای فوق العاده در سازمان و حرفه شماست. از خود بپرسید:« کدام مهارت است که اگر آن را در خود تقویت کنید بیشترین اثر مثبت را در حرفه شما به جا می گذارد؟ پاسخی که به این سؤال می دهید را به عنوان یک هدف بنویسید و برای آن یک ضرب العجل تعیین کنید.برای خود طرح و نقشه داشته باشید و برای رسیدن به هدف پر تلاش باشید تا بر آن نائل شوید. این کلید واقعی رسیدن به موفقیت شغلی است
اشتباه های مهم در زندگی...
۱) خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران
۲) نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست.
۳) عدم حذف غیرممکن در زندگی
۴) ترس از ریسک کردن برای پیروزی
۵) محدود دیدن
۶) اهداف شما قربانی افکار دیگران
۷) فکر کردن به محدودیتها قبل از اقدام به عمل
۸) باز کردن ذهن به روی هر نوع فکر
۹)باور به شانس بد
۱۰) ندیدن عواقب و پیامدها
۱۱) در اندیشه گذشته
۱۲) سطحی نگری
۱۳) عبرت نگرفتن از شکست
«یأس» پدیدهای مفهومی در انسانهاست که با 2رویکرد خودآگاه و ناخودآگاه بروز مییابد.
در روزگار کنونی این پدیده در میان نسل جوان
بیشتر دیده میشود چرا که
از آمال بیشتر نسبت به سایرین برخوردارند و ناکامی در راه رسیدن
به یکی از این خواستهها سبب بسترسازی ناامیدی در ضمیر آنان
میشود؛ این رویکرد خود آگاه قضیه است. جوانان بنا به طبع درونیشان، در
بسیاری از مواقع دچار خودبزرگبینی یا بلندپروازیهای فانتزی هستند؛
خیالهایی که در تمامیشان، خود را قهرمان بلامنازع میبینند و وقتی از
تضاد تصور خود با دنیای حـقـیـقـی باخبر میشوند، بهگونهای ناخودآگاه
دچار یأس میشوند. بحران یأس در جوان امروزی فرایندی پیچیده است چرا که با
مطرحشدن اصولی که مربوط به آنان نمیشود، رگههای این یأس در نوجوانی نیز
دیده میشود و موجب سرافکندگی درونی و بیرونی آنان میشود.اغلب جوانان در
شرایطی نابرابر، خواستار احقاق تصورات درونی خود هستند و در این راه، هر
سدی که سبب مانع تراشی در مسیر رسیدن به آن اهداف شود را برنمیتابند.
طبیعتاً والدین نخستین مانع از دید آنها محسوب میشوند که با نظارت و عدمتهیه
امکانات مورد نیازشان، سبب سرخوردگی جوانان میشوند، این
سرخوردگی با توجه به مقیاس آن، موجب میشود که فرصتهای اجتماعی آنان در
برابر افراد عادی جامعه، بسیار محدود شود و همین امر به کنار گذاشته شدن
آنان از عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ختم میشود. فرد مبتلا به یأس شخصیت نمیتواند
بهگونه شایستهای در یک جمع قرار گرفته و روابط معمولی را با
اعضای آن برقرار نماید، فاقد انگیزه لازم برای تعامل با جنس مخالف است،
همواره خود را پایینتر از همه میپندارد، در انزوا به افکاری رو میآورد
که بازنده همیشگی آن افکار، خود اوست، در یک تقسیم
بندی ساختاری، میتوان مفاهیم یأس را در زمینههایی
چون یأس اجتماعی، یأس شخصیتی(درونی)، یأس اقتصادی و یأس سیاسی
خلاصه کرد که در این مقاله دو مقوله ابتدایی را بررسی خواهیم کرد
یأس اجتماعی
این شاخه از یأس، بیرونیترین جنبه ظهوری آن است و از عمومیت بیشتری نیز برخوردار است. یک نوجوان بهدلیل طبع حساس خود و با توجه به فرم شخصیتیاش، خواستار پوستاندازی رفتارهایی است که او را همچنان در نظر همگان، کودک به حساب میآورد. او بسیار تلاش میکند تا به تقلید از والدینش، کارهایی متفاوت انجام داده و صراحتاً از آنها میخواهد کـه مسئولیتهایی را به وی محول کنند. جنبه غیرت نوجوانان نیز در این راستا جرقه میزند. آنان سعی میکنند در کارهای خانه بیشتر مشارکت کنند و توجه بیشتری به خواهر و برادر کوچکشان بکنند. واضح است که در راه عملیشدن این اهداف، شکستهایی نیز به وقوع میپیوندد. از آنجا که نوجوان تحمل یک شکست را ندارد در ضمیر درونیخود، مسئولیت این کارشکنی را برعهده خود گذاشته و خویشتن را مواخذه میکند. با توجه به نوع سرخوردگی و روند استمرار آن، آینده اجتماعی فرد رقم میخورد. نوع تعامل والدین با وی از ضریب اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اگر والدین در نقش حامی ظاهر شوند، میزان سرافکندگی فرزندشان در مواجهه با مشکلات گوناگون به نسبت پایین میآید ولی اگر فرزند احساس کند هیچ تکیهگاهی ندارد، دچار یأس اجتماعی مفرط میشود بهگونهای که این بیحمایتی را به جامعه اشاعه داده و در برخورد با قشری از جمله دوستانش نیز همواره با شک و تردیدی منفی روبهرو میشود. در این شرایط او به همه چیز بدبین میشود و خود را موجودی تنها میپندارد که هیچ همدردی ندارد. اینگونه افراد در آینده به انسانهایی کمرو، ناتوان از دریافت حق خود، بیاعتماد به دیگران و ناموفق به بـرقـراری ارتـبـاط بـا جنس مخالف میشوند که در زندگی زناشوییشان نیز انتقادات بسیاری را بهخود راه داده و اساساً زندگی متزلزلی دارند.به عبارتی میتوان اذعان کرد که جوان مبتلا به یأس اجتماعی، همواره خود را پایینتر و کمتر از سایرین میبیند و خود را ناتوان از انجام عملکردهای یک انسان عادی میداند. در چنین شرایطی، نزدیکترین افراد به مایوس، میبایست به هماهنگ کردن تدریجی روحیات فرد با بطن تکاپوی جامعه قدمهای اساسی بردارند، حرفهای امیدوار کنندهای از آینده به زبان آورده و فرد را به بیرون رفتن و برقراری ارتباط تشویق کنند
یأس شخصیتی
از آن تحت عناوین دیگری چون یأس درونی یا فرهنگی نیز نام میبرند. این نوع از یأس به واسطه ارتباط مستقیمی که فرد با دادههای درونی خود برقرار میکند، خطرناکتر و آسیب زا است و به تغییر رفتار بنیادین فرد منجر میشود. در یأس شخصیتی، فرد با استدلالی که خود به آن میرسد و یا دیگران به وی گوشزد میکنند، خویشتن خویش را مورد نکوهش قرار میدهد و همواره خود را در فضا و موقعیتی میبیند که حقیرتر از دوستان دیگرش است. فرد با خودخوریهای مداوم، دایره وجودی مسائل کوچک را وسعت میبخشد. یا فرد از دور موفقیتهایی را میبیند که مطمئن است خود توان بهدست آوردن آن را ندارد و یا بهعنوان فردی معمولی در داخل گروهی مانند خانواده، دوستان و همسالان قرار میگیرد و از ادامه رقابت باز میماند. فرد مایوس اجتماعی معتقد است که اجتماع هیچ کمکی به او نمیکند و اساساً چیز خوبی نیست و او از قرار گرفتن در آن پشیمان و متضرر است. یأس شخصیتی، کاملاً درونی است اما سرنخ آن تماماً بیرونی است. چرا خدا وی را این شکلی خلق کرده است؟ تیپ و هیکل و نوع حرف زدن و خندیدن و راه رفتن خود را نکوهش میکند و خود را در قامت یک شخصیت مورد ستایش نمیبیند. اگر این نوع یأس در فرد شدید باشد وی حتی در درسهایش نیز با افت فاحشی مواجه میشود ولی اگر کمی امیدوارانه به قضیه نگاه کند، میتواند از راه درسخواندن و یافتن یک شغل مناسب، جبران مافات کرده و روحیه از دست رفتهاش را بازگرداند. فرد مبتلا به یأس شخصیت نمیتواند بهگونه شایستهای در یک جمع قرار گرفته و روابط معمولی را با اعضای آن برقرار نماید، فاقد انگیزه لازم برای تعامل با جنس مخالف است، همواره خود را پایینتر از همه میپندارد، در انزوا به افکاری رو میآورد که بازنده همیشگی آن افکار، خود اوست، همواره با حسرت به دیگران و مسائل مربوط بهخودش مینگرد، خود را مستحق مرگ میداند و... . عواملی که در ایجاد این یأس دخیل هستند را میتوان عدمموفقیت در برقراری یک ارتباط، دیدن خیانت از فرد مورد علاقه، حساس شدن روی موقعیتهایی که میبایست در آن سن به آنها میرسید اما نرسیده، شکستهای پی در پی در مسائل گوناگون، وراثت، تنبلی و مواردی از این دست برشمرد. یأس شخصیتی بهگونهای خطرناک است که فرد را مستقیماً در معرض خودکشی قرار میدهد؛ لذا میبایست با گفتن سخنان امیدبخش، وی را به داشتههایش حساس کرد و اینکه هر فرد ظرفیتهایی دارد که شاید دیگران نداشته باشند و ذکر این نکته که اصولاً خودت را با هیچکس مقایسه نکن. در اینگونه موارد باید سعی کنیم تا فرد متقاعد شود که باید استدلالات و تفسیر های خود را از وقایع تغییر دهد. به او کمک کنیم که خود را برای مقابله با مسائل و مشکلات تواناتر سازد و قدرت پذیرش بسیاری از مسائل را تقویت کند
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم
خلاقیت
تعریف خلاقیت
یک فکر یا ایدة جدید که ترکیبی از ایده های
قدیمی است را خلاقیت گویند. داشتن
توانایی ساخت ایده های نو به توانایی شما در تشخیص ارتباط بین
موارد ظاهراً غیر متجانس بستگی دارد. خلاقیت یعنی کنار هم قرار دادن افکار و ایده هایی که
تا قبل از این پنداشته می شد به یکدیگر ربطی ندارند. این توانایی شماست که
افکار مختلف را با یکدیگر ترکیب کنید و یک ایده نو که مفید هم هست بوجود
آورید. آن گونه که به
نظر می رسد ظاهراً مسئله ای وجود ندارد که نتوانید
حل کنید هدفی وجود ندارد که نتوانید به آن برسید هیچ مانعی وجود
که نتوانید از آن بگذرید اگر بدانید چگونه از قدرت خلاقیت مغز خود استفاده
کنید تا هر مشکلی را مانند یک اشعه لیزر از زندگی خود جدا کنید و دور
بیندازید
شما خلاق هستید
خلاقیت به معنی اختراع یک چیز کاملاً جدید نیست، بلکه بوجود آوردن یک سری ارتباطات همسو است. لازم نیست که حتماً یک فرد خاص باشید تا خلاق باشید هر کسی می تواند خلاق باشد. این مهم نیست که شما کی هستید، مهم این است که چگونه عمل می کنید. تنها چیزی که احتیاج دارید این است که برای مشکل خود چندین راه حل پیدا کنید نه این که خود را به اولین راه حلی که به نظرتان می رسد یا از همه ساده تر است محدود کنید. به خود اجازه بدهید که سر زنده کنجکاو و انعطاف پذیر باشید. روانشناسان معتقدند که خلق ایده در یک شخص به فعالیتهای او بستگی دارد و این تفکر را تفکر همبسته می نامند. این وابستگی به صورت مداوم و خطی نیست بلکه پرشی است. با بوجود آوردن ارتباط بین افکار و ایده های مختلف برای یک لحظه هم که شده باید نسبت به وضعیت موجود در خود شک و تردید ایجاد کنید. محدودیت برای خلاقیت کشنده است که به جای اینکه به جواب برسد باعث خفه شدن نطفه تفکر خلاق می شود. در پروسه یک تفکر خلاق همه مراحل ارزیابی میزان تردید، غلبه بر آن و بها دادن به آن برای خلق یک ایدة بزرگ بسیار مهم هستند.
یک پیش شرط مهم
همچنان که به بررسی افراد خلاق می پردازید یک چیز مشترک در همه آنها خواهید یافت و آن عشق به کاری است که انجام می دهند.
آموزش و پروراندن خلاقیت
یک خبر خوب این است که خلاقیت یک مهارت و استعداد است که قابل یادگیری و پروراندن است پس برای افزایش مهارت خود تمرین کنید. با این مهارت می توانید رشد شخصی و حرفه ای خود را شتاب ببخشید. با افزایش مهارت های فکری و انجام تمرین های لازم برای شکوفایی خلاقیت می توانید ارزش فعالیتهای خود را چند برابر کنید و به سرعت کمیت و کیفیت دستاورد هایتان افزایش می یابد.
هر روز تمرین کنید
اگر بخواهید جام قهرمانی تنیس را ببرید. هر چند وقت تمرین می کنید؟ ماهی یکبار؟ هفته ای یکبار؟ روزی یکبار؟ هر چند وقت یکبار باید عضلات خلاقیت مغز خود را تمرین دهید تا دارای قدرت خلاقیت بالایی باشید؟ ماهی یکبار؟ هفته ای یکبار؟ یا هر روز؟
با یک دیدگاه متفاوت به قضایا بنگرید
همیشه یک دیدگاه متفاوت منجر به یک نوع آوری
شده است. حال برای کارها و مسائل موجود می خواهید یک راه حل بهتر
پیدا کنید پس آنها را بازسازی کنید یعنی
اول کار یا حرفه یا مشکل خود را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید و برای
حل مشکل یا یافتن راه بهتر برای انجام کار از یک راه متفاوت این
اجزا را کنار هم بچینید
بدنبال سئوالات جستجوگر باشید
برای خلاق بودن یک ذهن کنجکاو نیاز دارید بدون تعداد زیادی سئوالات چرا؟ و چه می شد اگر؟ نمی توانید یک دید خلاق بوجود آورید. برای بوجود آوردن چنین دیدی که اکثر افراد در همین زمینه دجار مشکل هستند مطمئن شوید که علاوه بر طاهر هر چیزی به زیر پوسته و ماهیت آن هم نگاهی داشته باشید هیچ کاری را برای امتیاز گرفتن و مورد توجه قرار گرفتن انجام ندهید. سعی کنید به دنیا با چشمهای کنجکاو تری بنگرید. سعی کنید نظریاتی پویا ارائه دهید و به آنها اکتفا نکنید سعی کنید هر چیز مهمی را از خود بپرسید چرا؟ و ببینید چه اتفاقی می افتاد اگر اینچنین می شد؟
تأثیرات شهرنشینی بر سلامت
هفته سلامت با
شعار" شهرنشینی و سلامت" و موضوعات مرتبط با سلامت، سلامت محیط،
سلامت جاده ای، شیوه های زندگی سالم، امنیت و سلامت غذا برگزار می شود. همه ساله در 7 آوریل،
مصادف با 18 فروردین ماه، به مناسبت گرامی داشت تأسیس سازمان
جهانی بهداشت، مراسم روز جهانی بهداشت، با تمرکز روی یک موضوع مهم
بهداشتی توسط سازمان جهانی بهداشت و کشورهای عضو برگزار می شود. سازمان
جهانی بهداشت، سال 2010 میلادی را URBANIZATION
AND HEALTH (شهرنشینی
و سلامت) نامگذاری
کرده است که در آن موضوعاتی مانند عوامل اجتماعی مرتبط با
سلامت، سلامت محیط، سلامت جاده ای، شیوههای زندگی سالم، امنیت و سلامت
غذا مورد تأکید قرار می گیرد. در کشور ما
نیز از تاریخ 18 تا 24 فروردین ماه (7 تا 13آوریل)
"هفته سلامت" با هدف اطلاع رسانی گسترده درخصوص
برنامه ها و عملکرد نظام سلامت به آحاد جامعه، افزایش سطح آگاهی
جامعه در خصوص مفاهیم سلامت، تمرکز و تأکید بر اولویت های کشوری و منطقه
ای بر اساس شعار سال سازمان جهانی بهداشت و توسعه همکاری های بین بخشی
در راستای فعال کردن همه عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت برگزار می شود.
شعار سال روزجهانی بهداشت
در سال 2010 میلادی، معطوف به توسعه شهری و سلامت و پیام کلیدی
آن در اولویت قرار دادن سلامت در سیاستگذاری های شهری است. سازمان جهانی بهداشت از
تمام کشورهای دنیا دعوت کرده است که در یک حرکت جهانی با عنوان "هزارشهر،
هزار زندگی" مشارکت داشته باشند و بر این اساس طی تفاهم
نامه ای که بین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان جهانی بهداشت
به امضا رسیده است، تاکنون 40 شهر کشورمان با امضای این تفاهم نامه به
شبکه "هزارشهر، هزار زندگی" پیوسته اند.
30 درصد مردم تهران به دلیل ترافیک دچار افسردگی و اضطراب شده
اند بشیر خالقی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، می گوید: شهروندان
تهرانی که هر روز ناچار هستند ساعات زیادی را در ترافیک معطل شوند قطعا دچار
کسالت و
خستگی خواهند شد. کارشناسان محیط زیست از رده خارج
کردن خودروهای فرسوده، به کار گیری خودروهای جدید، بهینه
سازی مصرف سوخت، معاینه فنی خودروها و افزایش و توسعه خدمات
حمل و نقل عمومی را ازجمله راه کارهای کاهش آلودگی هوا
اعلام کرده اند. گفتنی است
سازمان بهداشت جهانی، در گزارشی که از تأثیر آلودگی هوا بر سلامت روانی مردم
اعلام کرد، از افسردگی
با عنوان "اپیدمی خاموش" نام برد. افسردگی ناشی از آلودگی هوا در شرایطی اعلام شده که ماه گذشته
آلودگی هوا عامل آسم35/4
درصد از جمعیت تهران اعلام شد. آلودگی هوا عامل تشدید بیماری های قلبی، تنفسی،
نازایی، سقط جنین
و سرطان
است و در صورت بالاتر بودن غلظت آلاینده های هوا از یک حد معین، می
تواند منجر به مرگ آنی افراد شود. گذشته
از غبار و ذرات ریز، در هوای آلوده مقدار زیادی مواد سمی دیگر مانند دی
اکسید کربن و دی اکسید نیتروژن هم وجود دارد که باعث ایجاد
مسمومیت در بدن انسان می شوند.
بر پایه تحقیقات انجام
شده توسط شرکت کنترل کیفیت هوا و وزارت بهداشت میزان آلاینده ها
در شهر تهران 2/8 برابر استاندارد جهانی است و روزانه 1200 تن
آلاینده در هوای تهران پخش می شود. اثرات سوء
آلودگی هوا بر سلامتی انسان به صورت اختلال در بینایی، تار دیدن، خستگی،
سردرد و
خواب آلودگی بروز می کند و باعث
ایجاد تغییر در عملکرد قلب و شش می شود.
آلودگی هوا همچنین باعث کاهش وزن نوزاد
می شود و بر میزان مرگ و میر کودکان تأثیر می گذارد.
ابتلای کودکان به سرطان خون
نخستین پیامد زندگی در خیابان های پُر ترافیک تهران است. آلودگی
هوا بر پایه نظر متخصصان یکی از علل مرده زایی در تهران است.
هوای آلوده، گذشته از اثرات مخرب
جسمی و روحی بر بهداشت و
سلامت
جامعه، از
تأثیرات منفی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی گسترده ای نیز برخوردار است
که در جای خود شایسته است تا توسط کارشناسان، بیشتر به آن پرداخته شود
سالانه 3 میلیون نفر در اثر آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند که 90 درصد آنان در کشورهای توسعه یافته هستند. دربعضی کشورها تعداد افرادی که در اثر همین عامل، جان خود را از دست می دهند بیشتر از قربانیان سوانح رانندگی است. این مرگ و میر به طور خاص مربوط به آسم، برونشیت، تنگی نفس و حملات قلبی و آلرژی های مختلف تنفسی است. پیامدهای منفی و زیان بار ناشی از آلودگی صوتی نیز به طور کلی در انسان ها به قرار زیر است:
* نگرانی و ناراحتی عصبی
* نگرانی همراه با خستگی و کاهش راندمان کار
* دگرگونی های دائم یا موقت در رفتار زیستی از قبیل انقباض نایژک ها و تغییر ضربان قلب
* ضایعه در دستگاه شنوایی و دیگر دستگاه های بدن.
ضرورت بازنگری در سیاست گذاری مدیریت کلان شهرها
برخورداری از زندگی
سالم، مولد و هدفمند حقی است همگانی که مسئولیت تحقق آن برعهده
همه نهادها و لازمه توسعه پایدار است؛ بر این اساس فراهم کردن شرایط
مناسب برای تأمین سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی شهروندان از جمله
حقوق طبیعی و نیازهای اساسی به شمار رفته و درکتب اسلام و قانون اساسی
جمهوری اسلامی ایران مورد تأکید قرار گرفته است. در سند چشم انداز بیست ساله کشور،
یکی از ویژگی های جامعه ایرانی، برخورداری از سلامت، رفاه، امنیت
غذایی، تأمین اجتماعی، فرصت های برابر، توزیع مناسب درآمد،
نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد و تبعیض و بهره مندی از محیط
زیست مطلوب دانسته شده است. از آن جایی که امروزه بیش از 50 درصد از عوامل
مؤثر بر سلامت را عوامل اجتماعی نظیر سواد، اشتغال و فقر تشکیل
می دهد نگاه به حوزه سلامت، رویکردی فرهنگی و اجتماعی نیز هست. شهرهای
بزرگ ایران با چالش های متعددی از جمله تراکم جمعیت، مسکن، استقرار صنایع
بزرگ، استقرار واحدهای عمده تهیه و توزیع کالا، آلودگی هوا و شرایط زیست
محیطی نامناسب، کمبود امکانات و تأسیسات جمع آوری و تصفیه پسماندها،
بیکاری، اعتیاد و ترافیک روبه رو هستند که این مسئله ضرورت بازنگری در
سیاستگذاری مدیریت کلان شهر ها و توجه جدی به سلامت شهری را گوشزد می کند
رشد شهر نشینی سلامت شهروندان را به خطر می اندازد
باید در زمینه جلوگیری از گسترش شهرها فرهنگ سازی های لازم صورت گیرد تا سلامت شهرها طی سال های آینده به خطر نیفتد. در واقع رشد شهر نشینی سلامت شهروندان و افرادی که به دلایل مختلف برای زندگی به شهرها می آیند را به خطر می اندازد. در برنامه های تدوین شده هفته سلامت باید عوامل اجتماعی، شیوه های زندگی سالم، نوع تغذیه، مسایل بهداشتی، آموزش به دانش آموزان و دانشجویان، گسترش ورزش کارکنان ادارات منظور شود. برنامه های حوزه سلامت تنها نباید محدود به بازه زمانی هفته سلامت باشد بلکه باید برای دیگر ایام سال نیز برنامه ریزی انجام شود.
رقم
به نام خداوند حرف و رقم خداوند هستی، خدای عدم
یکی روز استاد صاحب سخن به میدان تدریس در انجمن
بپرسید هان جان پیر اوستاد چگونه به اعداد معنی فتاد
چرا یک تک است و سر آغاز شد به صفری به دهتایی همراز شد
چه سری است ما بین صفر و عدد یکان گشته دهگان، دهی گشته صد
که داند که اعجاز اعداد چیست؟ خداوند دیوان اعداد کیست؟
یکی زان میان گفت ای با هنر ببخشای بر من، ز من در گذر
رقم ها نشان از کمیت دهند به اشیا توان منیت دهند
یک آغاز و بنیان تعدادهاست نشانی ز ترتیب بنیادهاست
همه گفته اند از قدیم و ندیم عوام و خواص و فهیم و حکیم
که یک از احد بودن خالق است شگفتا که معشوق و هم عاشق است
چو دو شد به معنای دیگر شده است به معنی شب و روز را در شده است
نماد 3 ماه فصول است سه چهارم فصول یکی سال نه
چو پنج آمدی، قبله را یاد کن تو از 5 وعده نماز یاد کن
شش و هفت شد هفته را یاد آر وگر هشت، از هشت بهشت یاد آر
به 9 ماه مولود آدم بزاد چو ده شد از اول معنای فتاد
چو ده شد فرو بست شاگرد دم زدی مهر خاموش بر کام و فم
چو خاموش شد جمع جویندگان چنین گفت استاد پویندگان
که فرزند پاکیزه خوی، این نشان که گفتی، نماد است بر خامشان
نشان های دیگر ز حد اندر است عدد را نشان بی نهایت تر است
عددها صفات وجودیت اند صفتها، صفات ربودیت اند
رقم اعتبار همان بودن است تکامل ز نابودن و بودن است
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر در جریان زندگی خویش که بخشی
از آن در
سازمانها، محیطهای خانوادگی و یا در کنار دوستان سپری میشود، گاهی نیازمند برگزاری
جلسات برای اتخاذ تصمیمات جدید هستیم. اگرچه گهگاه در تصور مردم، برگزاری جلسات به عنوان یک عمل غیرکارا
مطرح میشود
اما بهرهگیری درست و اصولی از آن میتواند بسیار اثر بخش باشد. به همین علت هر نشستی
در خانواده و یا با دوستان و یا در محل کار و نظیر اینها میتواند زمینهیی برای شروع یک تصمیم
گیری ارزشمند
باشد. ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق در کتاب «شش کلاه تفکر» یک روش خلاقانه ارایه میکند
و از طریق آن میکوشد نشست افراد به دور یکدیگر را به اقدامی ثمربخش و کارا تبدیل کند.
«دوبونو» سعی میکند
به کسانی که به دور هم جمع میشوند،بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاه در
این میان، به راههای خلاقانه بیاندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی
کرده و در
تصمیمگیریها از آن استفاده کنند. اگر شما میخواهید با تکنیک شش کلاه تفکر در جلسات
قدم بگذارید،بهتر است این مقاله را بخوانید و آنگاه عمل کنید: تصور کنید به یک جلسه قدم گذاشتهاید
و شما مسوول
نظمدهی، هدایت و نتیجهگیری از آن جلسه هستید، در اینجا کلاه آبی را بر سر شما خواهند
گذاشت، زیرا هنگامی که کسی کلاه آبی را بر سر میگذارد باید به موارد زیر دقت کند
1رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است که چتر آن بر همه جا گسترده شده است و کسی که کلاه آبی بر سر خود میگذارد باید بتواند افکار جاری در محیط جلسه را در ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمرکز دهد.
2 کلاه آبی همچون یک نرمافزار است که تلاش میکند به تفکرکردن جمع، جهت دهد و با برنامهیی مشخص آن را به سرانجام برساند و گویی همچون یک کارگردان تفکر ما را هدایت میکند.
3 -با کلاه آبی اولویتها و محدودیتها تعیین میشود. به هرحال فرد خوششانسی هستید که کلاه آبی بر سر شما قرار میگیرد و اگر مدبرانه عمل کنید میتوانید به انجام یک تصمیم خوب موفق شوید. اکنون بر روی صندلی خود بنشیند و موضوع و یا مشکل مورد بحث را بر روی تختهسیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضا باید کلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان شده بیاندیشند.
هنگامی افراد همگی تصمیم می گیرند با کلاه سفید تفکر کنند باید به نکات زیر توجه کنند:
1-کسی که کلاه سفید بر سر میگذارد باید بطور موقت عقاید و نظراتش را به بایگانی ذهنش بسپارد.
2-هر آن چیزی که از اطلاعات محض در مورد موضوع یا مشکل مورد بحث میدانید بیان کنید.
3-ادوارد دوبونو» در این باره میگوید: چنین فردی همچون کودکی است که محتویات جیب خود را بر روی میز خالی میکند.
4-هنگامی که کلاه سفید را بر سر میگذارید، نباید به چیزهایی که شامل الهامات قضاوتهای متکی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است
توجه کنید و تنها
باید همچون یک رایانه، فقط اطلاعات ارایه کنید. حال شما باید اطلاعات به دست آمده از
حاضرین در جلسه
را که به واسطه تفکر با کلاه سفید ارایه شده است را جمعبندی کنید و اعضای جلسه را
وارد مرحله بعد کنید تا با گذاشتن کلاه قرمز بر سر، شروع به تفکر کنند
هنگامی که حاضرین میخواهند با کلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفکر کنند باید به نکات زیر توجه کنند:
در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید
مدیریت زمان
در مدیریت مفهومی به نام self development به معنای خود پرورشی یا خودسازی وجود دارد. برای دستیابی به این مفهوم، مهارتهایی چون مدیریت بر خود، مدیریت زمان، مدیریت مالی، شخصی و مدیریت تضاد و تعارض لازم است تا از این طریق شخص بتواند بر خود و سپس بر دیگران مدیریت کند. ما در نقش مدیر یا دیگر نقشها با دو محدودیت سر و کار داریم؛ یکی محدودیت زمان و دیگری محدودیت بودجه و آن چیزی که ما را در برخورد با محدودیتها کمک میکند، استفاده بهینه از وقت یا مدیریت صحیح زمان است. برای مدیریت زمان سه فصل قایل شدهاند: 1ـ توصیه میشود برای استفادة بهینه از زمان، از کارها یادداشتبرداری کنید. 2ـ برای انجام کارها، برنامهریزی کنید. کارآیی و اثربخشی، اهدافی هستند که از این دو فصل دنبال میشوند. کارآیی به معنای انجام کارها در کوتاهترین زمان، با کمترین هزینه و با حفظ کیفیت است و اثربخشی نیز انجام صحیح کارهایی است که بالاترین اولویت را دارند.
3ـ قبل از هر چیز، ارزشهایی را تعیین کنید که با توجه به آنها، اولویتها مشخص میشوند. در ادامة بحث به علایم مدیریت نادرست زمان اشارهای خواهیم داشت. بیش از 55 ساعت کار در هفته، دیر رسیدن به قرار ملاقاتها، عدم توجه و نگاه عمیق به رخدادهای محیط، اخذ تصمیمات عجولانه، عدم تفویض اختیار، ترجیح منافع کوتاه مدت به منافع بلند مدت و ناتوانی در قبول مسؤولیت از جملةاین نشانههاست. علاوه بر این هر گاه احساس کردید کنترل کارها از دست شما خارج شده است یا نسبت به کارهایی که انجام میدهید، وسواس دارید، باید بدانید که مدیریت زمان شما نادرست است. احساس فشار عصبی و نداشتن اوقات فراغت هم از دیگر علایم آن به شمار میرود.
حال باید بررسی کنیم که چگونه میتوان مدیریت صحیحی بر زمان اعمال کرد. اولین توصیه استفاده از قانون 20 ـ 80 یا 10 ـ 90 پارتو است. پارتو براساس مطالعات خود در خصوص مدیران گفته است: 10 درصد تصمیمات مدیران بیشترین نتایج و 90 درصد فعالیتهای آنها کمترین نتیجه را دارد و آن 10 درصد هم مربوط به زمانی است که مدیر در بهترین حالات ذهنی قرار دارد.
چگونه میتوان در بهترین حالات ذهنی قرار گرفت؟ بین ذهن و جسم انسان یک ارتباط خود تنظیمی وجود دارد؛ اگر وضعیت جسمانی مناسب نباشد، رخدادهای محیطی به شکل منفی به ذهن ما منعکس میشوند. پس لازمة قرارگرفتن در بهترین حالات ذهنی، داشتن وضعیت جسمانی مناسب است. افراد براساس محیطی که در آن رشد کردهاند یک چرخة بهرهوری دارند و در ساعاتی از شبانهروز از بیشترین راندمان کاری برخوردارند که ما باید این ساعات را برای خود مشخص کنیم. در مرحلة بعد باید فعالیتها را براساس اهمیت و فوریت آنها دستهبندی کنیم و کارهای مهم را برای زمانهای با بیشترین بهرهوری قرار دهیم. در نهایت باید سعی کنیم گیسختگی ذهنی خود را به حداقل برسانیم و نسبت به اتلاف وقت خود آگاهی داشته باشیم؛ یعنی در فعالیتها توجه داشته باشیم که از مقدار زمان صرف شده، چه قدر استفاده کردهایم و چه مقدار از آن تلف شده است.
در اوایل بحث گفتیم که انسان برای نیل به اهداف شخصی و حرفهای خود و برای استفاده بهینه از زمان باید برنامهریزی استراتژیک(راهبردی) و بلند مدت داشته باشد و بدین منظور باید کارهایی را که قرار است انجام دهد، فهرستبندی کند. برای فهرستبندی باید نکاتی را مدنظر قرار داد: 1ـ بیش از 10 مورد برای یک روز برنامهریزی نکنیم. 2ـ فعالیتهایی را که نیازمند انرژی فراوان هستند، به فعالیتهای ریزتر تقسیم کنیم. 3ـ برای هر یک از کارها برآورد زمان داشته باشیم 4ـ اگر برنامهریزی بلندپروازانه بود، نباید خود را چندان درگیر آن کنیم. 5ـ فقط برای 60 درصد از زمان خود برنامهریزی کنیم و 40 درصد بقیه را برای فوریتها و گیسختگیهایی که پیش میآید، قرار دهیم. 6ـ اصل واقعیتها را در برنامهریزی رعایت کنیم. 7ـ تا زمانی که کاری را کامل نکردهایم به کار دیگری نپردازیم.
مرحلة بعد از برنامهریزی این است که اولویتها را فهرستبندی و جدولی تهیه کنیم و درجه اولویتها و مدت زمان را در آن بنویسیم. علاوه بر این باید ساعتهایی از روز که در آن بیشترین کارآیی را داریم، مشخص و منحنی کارآیی خود را در طول شبانهروز رسم کنیم. ساعات با کارآیی پایین را به امور غیر مهم و ساعات دارای کارآیی بالا را به کارهای مهم و تفکر خلاق اختصاص دهیم. بهترین ساعات از نظر کارآیی بستگی به نحوةزندگی و تجربیات گذشته دارد؛ اما تحقیقات و تجربه نشان داده است که بین ساعت 9 تا 11 صبح، افراد بیشترین کارآیی را دارند. پس از آن کارآیی پایین میآید تا ساعت 4 که دوباره افزایش مییابد و از حدود 6 بعد از ظهر تا 6 صبح روز بعد نیز کارآیی پایین است. بحث دیگر در مدیریت زمان، چگونگی مدیریت بر انرژی فردی است. اصل ابتکار از اصول چهاردهگانة «فایول»، خود و اطرافیان را به داشتن برنامه توصیه میکند. یعنی قبل از شرکت در جلسه فکر کنند که میخواهند به چه نتیجهای برسند؟ برای مدیریت بر انرژی فردی باید از قبل برنامه داشته باشیم تا در جلسه، ابتکار عمل در دست ما باشد و بدانیم روی چه موضوعاتی تمرکز کنیم تا جلسه را به نتیجه برسانیم. به این ترتیب انرژی زیادی تلف نمیشود و سریعتر از دیگران هم از جلسه نتیجهگیری میکنیم. نکته دوم در مدیریت بر انرژی فردی این است که در برخورد با دیگران، خونسرد و علاوه بر آن همواره هوشیار، بشاش و خندان باشیم تا احتمال موفقیت ما افزایش یابد و انرژی چندانی از دست ندهیم. چون یکی از شاخصهای جدید بهرهوری، میزان انرژی و وقتی است که مدیر برای نیل به اهداف در سازمان مصرف میکند. نکتة مهمی که مدیران باید مدنظر داشته باشند، توجه به سلامت جسمانیشان است که نوعی صرفهجویی در وقت به حساب میآید. مطالعات نشان میدهد افراد سالم در مقایسه با افراد بیمار برای سازمان، حدود 20% بهرهوری بیشتری دارند. برای آن که یک طرح با موفقیت به انجام برسد، باید برای آن موعدی در نظر بگیریم. این موعد، هم برای خود و هم برای دیگران باید در نظر گرفته شود تا از نیمهکاره ماندن فعالیتها و امور جلوگیری شود. در تعیین موعد مقرر باید سعی کنیم از برخی خطاها اجتناب شود. اولین خطا، عدم درک صحیح دستورالعملها میباشد. یکی از راههای ایجاد انگیزش در کارکنان این است که انتظارات خود را برای آنها به خوبی مشخص کنیم تا هیچگونه ابهامی وجود نداشته باشد. خطای دوم در تخمین زمان طرح است. ممکن است شما در خصوص کاری اطلاع و تجربة کافی نداشته باشید و در عین حال مجبور باشید زمان انجام طرح را هم تخمین بزنید. این تخمین باید نزدیک باشد؛ چون اگر زمان را کم در نظر بگیریم، افراد در فشار قرار میگیرند و فشار بیش از حد به کارکنان، منشأ رفتارهای غیر اخلاقی خواهد بود و اگر زیاد وقت بگذاریم، با اتلاف زمان مواجه میشویم. مدیر باید افرادی را که در حیطة کاری او قرار میگیرند به داشتن برنامه و توجه به موعد مقرر تشویق نماید. گذشته از این خود مدیر هم باید موعد مقرری را که واحدهای دیگر برای کاری در نظر میگیرند، رعایت کند. برای این که کاری در موعد مقرر انجام گیرد، باید برای خود «فشار مثبت» ایجاد کنیم؛ این باعث میشود که ما براساس تعهدات اخلاقی کارها را در موعد مقرر انجام دهیم. برای تعیین موعد، سه فن وجود دارد: 1ـ برآورد زمان انجام کار 2ـ واقعگرایی 3ـ پس از انجام کار براساس تعهداتی که ایجاد میکنیم، به خود پاداش دهیم. پدیدةدیگری که در بحث مدیریت زمان مطرح است و مانع مدیریت صحیح میشود، «proconsination» یا «دفع الوقت کردن» و شایعترین حالت آن تعلل در انجام کار است. چرا افراد تعلل میورزند؟ علت این امر تقلید از دیگران است، چون دیگران تعلل میورزند، فرد میگوید پس من هم به همین شکل عمل میکنم. چرخة کارآمدی، رابطة بین انتظارات و عملکرد میباشد. اگر انتظارات از افراد بالا باشد، عملکرد خوب میشود و برعکس. پس برای مبارزه با تعللورزی، باید انتظار از خود را بالا ببریم، البته حد انتظارات نباید به امور غیرممکن برسد. افرادی که در کار خود تعلل میورزند، چنین نیست که نمیخواهند کار انجام دهند؛ آنها عواقب انجام ندادن کار را میدانند و برای انجام کار تصمیم هم میگیرند، اما تصمیم خود را پیگیری نمیکنند. یکی از ویژگیهای این افراد مهارت و استعداد فوقالعادةآنها در بهانهجویی است؛ چون فرد میخواهد وجدان خود را آسوده کند. پس از انجام نشدن کارها عصبانی هم میشود و تصمیم میگیرد که دفعة بعد بهتر انجام دهد، اما باز هم تصمیم خود را اجرا نمیکند. پس تعلل، ناشی از عدم آگاهی نیست بلکه نوعی بیماری است که پنج نشانه میتوان برای آن برشمرد: 1ـ سرگردانی ذهنی و پریشان احوالی و به کارهای پوچ فکر کردن 2ـ فرد داوطلبانه تمرکز ذهنی خود را از بین میبرد و رشتةافکارش از هم گسیخته میشود 3ـ انحراف سریع دارد و با هر اتفاق کوچک و غیر مهمی از کار مهم خود باز میماند 4ـ پرداختن به کارهای فرعی 5ـ وقتی فرد میخواهد کار انجام دهد با خود میگوید: تا اطلاعات کافی نباشد، نمیتوان کار انجام داد. از جمله عوامل تعللورزی میتوان به ترس از شکست، ترس از موفقیت و بیانگیزه بودن اشاره کرد. حال چگونه میتوان از تعلل در امور جلوگیری کرد؟ 1ـ تمرین ذهنی؛ یعنی هر روز در ذهن خود مرور کنیم که امروز چه کارهایی را میخواهیم انجام دهیم و در پایان روز چه کارهایی باید انجام شده باشد. این تمرین باعث میشود که ما بیشترین استفاده را از زمان داشته باشیم. 2ـ انجام دادن کارهای ناگوار از نظر ما، واقعاً هم ناگوار نیست. 3ـ ایجاد تعهد برای خود به صورت رسمی و غیر رسمی. برای خوب انجام دادن هر کاری دو شرط وجود دارد: یکی توان و دیگری تمایل. افرادی که در زندگی موفق هستند، هیچ بهانهای را از هیچ کس نمیپذیرند، نه از دیگران و نه از خود. فعالیتهایی که ما انجام میدهیم همانند یک زنجیره به هم متصلاند و بر یکدیگر اثر میگذارند. اگر برنامة اول را نتوانید انجام دهید، به دنبال آن برنامههای بعدی هم تحتتأثیر قرار میگیرند و همینطور پیش میرود. مطالعات نشان میدهد دشوارترین مرحله برای انجام کارهای جدید، آغاز آن است. پس ما همواره باید به دنبال یک «starter» یا آغازگر باشیم تا بتوانیم به سرعت وارد کار شویم. در حین عمل به کار، انرژی و توان ما به کار میافتد و به همین جهت است که در فرهنگ ما گفته میشود:«از تو حرکت، از خدا برکت».