کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

۱۱ روش فوق العاده برای تقویت حافظه

 آیا گاهی فراموش می کنید که دسته کلیدتان را کجا گذاشته اید یا سر امتحان های مهم پاسخ سوالات را به خاطر نمی آورید؟ خوشبختانه یک سری کاریی وجود دارد که با انجام آنها می توانید حافظه تان را بهبود ببخشید.قبل از آزمون مهم بعدی تان، سعی کنید تا چند تا از این تکنیک های معتبر تقویت حافظه را امتحان کنید. این استراتژی هایی که به لحاظ عملی و پژوهشی اثبات شده اند می توانند تا حد زیادی باعث تقویت حافظه شوند، به خاطر آوردن را بهتر و بیشتر کنند، و نیز باعث افزایش حفظ و نگهداری اطلاعات شوند.

۱- کل حواس و توجه تان را معطوف مطلبی کنید که در حال مطالعه آن هستید.
توجه؛ یکی از مولفه های اصلی و عمده حافظه است. به منظور اینکه اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلندمدت منتقل شوند، شما باید عملا به این اطلاعات دقت و توجه کنید. سعی کنید در محیطی به دور از عوامل مزاحم و برهم زننده آرامش و تمرکزتان همچون تلویزیون، موسیقی و سایر عوامل مختل، مطالعه کنید.

۲- با پایه ریزی برنامه ای منظم برای مطالعه دروس هر جلسه از روی هم انباشته شدن آنها خودداری کنید.
دانشجویانی که به طور مرتب و منظم مطالعه می کنند عملکرد خیلی بهتری دارند نسبت به افراد که همه را روی هم انباشته می کنند.

۳- اطلاعاتی که مطالعه می کنید را دسته بندی و مرتب کنید
 اطلاعات در حافظه در دسته ها و گروه های مرتبط طبقه بندی می شوند. شما می توانید با مرتب کردن و دسته بندی مطالبی که مطالعه می کنید از این مشخصه مغز حداکثر بهره را ببرید. سعی کنید تا مفاهیم و عبارات مشابه را با هم گروه بندی کنید، یا از یادداشت ها یا مطالب کتابی که مطالعه می کنید خلاصه ای تهیه کنید تا به شما در گروه بندی مفاهیم مرتبط کمک کند.

۴- از ابزار و فنون کمک حافظه برای افزایش و تقویت آن استفاده کنید
ابزارهای کمک حافظه، تکنیک هایی است که اغلب دانش آموزان و دانشجویان برای مساعدت و یاری به نیروی حافظه از آنها بهره می گیرند. روش کمک حافظه صرفا روشی برای به خاطر سپردن اطلاعات است. برای مثال، شما ممکن است در تیمی مشارکت کنید که باید موارد خاصی را به خاطر داشته باشید تا بتوانید عملکرد خوبی داشته باشید.بهترین روش کمک حافظه برای شما این است که برای به خاطر سپردن این موارد از تصاویر و تصویرپردازی مثبت، چیزی جدید و بدیع یا حتی تبدیل آن به چیزی مضحک و خنده دار استفاده کنید. ممکن است آن را تبدیل به شعر، جو یا حتی نظم و قافیه دارش کنید تا بهتر بتوانید بخشی از اطلاعات را حفظ کنید.

۵- اطلاعاتی را که مطالعه می کنید شرح و توضیح و مرور کنید.
به منظور به یادآوری اطلاعات، شما باید آنچه را مطالعه می کنید به رمز درآورید تا وارد حافظه طولانی مدت تان شود. یکی از موثرترین و کاراترین تکنیک های رمزگذاری شناخته شده، مرور و دوره مو به مو و با ذکر جزئیات است. مثالی برای این تکنیک می تواند خواندن تعریف یک اصطلاح کلیدی باشد، مطالعه تعریف و معنای آن اصطلاح و سپس خواندن توضیحات و توصیفات بیشتر و با جزئیات بیشتر درخصوص معانی آن اصطلاح خاص باشد. بعد از چند بار تکرار این فرآیند، به احتمال زیاد متوجه می شوید که به خاطر آوردن و یادآوری این اطلاعات برایتان بسیار ساده تر می شود.

۶- اطلاعات جدید را به چیزهای که پیش از این می دانستید ربط دهید
زمانی که مطالب ناآشنا و جدید را مطالعه می کنید، زمانی را صرف کنید تا ارتباطی بین این مطالب جدید و آنچه قبلا می دانستید برقرار کنید. با ایجاد رابطه بین مطالب و موضوعات جدید و آنچه از قبل در ذهن و حافظه تان وجوددارد، می توانید احتمال یادآوری و به خاطر آوردن اطلاعاتی که به تازگی آموخته اید را تا حد بسیار زیادی افزایش دهید.

۷- مفاهیم را برای تقویت یادآوری و به خاطر سپردن در ذهن مجسم و متصور بسازید
افراد بسیاری از این شیوه مطالعه به روش تجسم و تصویرسازی فواید بسیاری برده اند. به تصاویر، جدول ها، شکل ها و سایر نمودارها، طراح های کتابی که مطالعه می کنید دقت و توجه کنید. اگر چنین الگوها و علائمی را در اختیار ندارید تا به شما در حفظ مطالب کمک کنند، سعی کنید خودتان از این دست نمودار، جدول و شکل ها تهیه کنید. در حاشیه کتاب یا دفتر یادداشت تان نمودار یا شکل بکشید یا از ماژیک های شبرنگ استفاده کنید یا حتی می توانید از خودکارهایی با رنگ های متفاوت استفاده کنید تا موضوعات مرتبط را در مطالب چاپی که مطالعه می کنید گروه بندی یا دسته بندی کنید.

۸- مفاهیم و مطالب جدید را برای فرد دیگری توضیح یا حتی درس دهید.
 خواندن مطالب با صدای بلند به طور قابل توجهی به خاطر سپردن مطالب را بهبود و تقویت می کند. روان شناسان و آموزگاران بر این باورند که آموزش مفاهیم جدید به دیگران باعث افزایش و تقویت درک و فهم همان مطالب و یادآوری آن می شود. شما می توانید از این شیوه در مطالعات و هنگام درس خواندن خودتان استفاده کنید. به این منظور اطلاعات و مفاهیم جدید را به یک دوست و یا هم کلاسی تان آموزش و برای او توضیح دهید.

۹- به اطلاعات یا داده های مشکل توجه ویژه تری داشته باشید.
آیا تاکنون متوجه شده اید که گاهی به خاطر آوردن اطلاعات اول یا آخر یک فصل بسیار ساده تر است؟ ترتیب و نظم اطلاعات نقش بسزایی در به خاطر سپردن و باز یادآوری آنها دارد، که به عنوان تاثیر توالی و ترتیب موقعیت شناخته شده است.در حالی که به خاطر آوردن اطلاعات میانی می تواند سخت تر و دشوارتر باشد، شما می توانید با صرف زمان بیشتر برای مرور و آموختن این گونه اطلاعات بر این مشکل فائق بیایید. استراتژی دیگر این است که آنچه آموخته اید را دوباره بازسازی کنید، این گونه به خاطر آوردن آنها ساده تر می شود. زمانی که با مفاهیم مشکلی برخورد کردید، وقت بیشتری را برای حفظ و درک آن اطلاعات اختصاص دهید.

۱۰- برنامه روتین مطالعه تان را تغییر دهید.
روش فوق العاده دیگری برای افزایش یادآوری این است که برنامه روتین مطالعه و درس خواندن تان را هراز چندگاهی تغییر دهید. اگر عادت دارید در مکان خاصی همیشه درس بخوانید، دفعه بعد که خواستید درس بخوانید سعی کنید محل متفاوتی را برای درس خواندن انتخاب کنید. اگر عصر و شب مطالعه می کنید، سعی کنید هر روز صبح چند دقیقه ای را به مرور آنچه شب قبل خوانده اید اختصاص دهید. با افزودن یک چیز تازه به جلسات درس خواندن و مطالعه تان می توانید تاثیر تلاش تان و نیز بهبود به خاطر آوردن بلند مدت را به طور چشمگیری افزایش دهید.

۱۱- کمی بخوابید.
خواب تاثیر بسزایی در حافظه و آموختن دارد یک خواب کوتاه بعد از آموختن چیزی جدید عملا می تواند به سریع تر آموختن و به خاطر سپردن بهتر شما کمک شایانی کند. خواب بعد از آموختن چیزی جدید درواقع باعث تغییرات فیزیکی در مغز می شود.بنابراین دفعه بعد که سعی دارید مطلب جدید را یاد بگیرید، حتما سعی کنید بعد از مطالعه، شب خواب خوب داشته باشید.

۱۰ ویژگی شخصیتی افراد باهوش

حتما تا به حال با افرادی که تصور می کنند همه چیز را می دانند و از هوش و نبوغ سرشاری برخوردارند اما در اغلب موارد شانس با آنها یار نیست و نمی توانند دانسته هایشان را نشان دهند، روبرو شده اید.شاید حق با این افراد باشد و واقعا انسان هایی با استعداد باشند اما آنچه اهمیت پیدا می کند، نتیجه اعمال و رفتارهای کلی افراد است و دیگران با نیت، قصد و منظور آنها کاری ندارند.به بیان دیگر، مهم نیست که چقدر هوش و استعداد دارید یا از چه پتانسیل هایی برخوردارید؛ اگر دائماً کارهای نابخردانه انجام دهید، بی شک فردی بی خرد قلمداد می شوید و تا زمانی که تلاشی برای تغییر اوضاع نکنید نیز همینطور باقی می مانید.همچنین به یاد داشته باشید اگر بخاطر ترس از هوش مردم یا دلخور شدن آنها، درمورد موضوعی وارد بحث عمیق با سایرین نشوید، متاسفانه خود را فردی بی اطلاع و نابخرد فرض کرده اید و تصورات کلی شما در مورد هوش و استعداد ذاتی تان تاثیری در این موضوع ندارد.امروز قصد داریم شما را با ۱۰ عادت رفتاری افراد باهوش آشنا کنیم که تاثیری شگرف در رسیدن آنها به موفقیت و ثروت شان داشته اند. با دیجیاتو همراه باشید.

انسان های باهوش همواره تصمیم های هوشمندانه می گیرند و این مهمترین عامل در پیشبرد اهدافشان در زندگیست. یکی از هوشمندانه ترین تصمیم هایی که شما در محل کار خود می توانید بگیرید، ارتباط و تعامل سازنده با افراد نخبه است.از آنجا که فیلترهای هوشمند برای تعیین افراد نخبه در ذهن ما وجود ندارد، در ادامه به ویژگی هایی اشاره می شود که به کمک آن می توانید کسی را باهوش خطاب کنید یا در زمره افراد بی خرد جای دهید.

۱- تصمیمات هوشمندانه اتخاذ می کنند
افراد باهوش به خوبی می دانند هر کاری انجام دهند، عواقبی در پی دارد و هر تصمیمی که در هر لحظه از زندگی خود می گیرند، باید نتایج ثمر بخشی برای کسب و کارشان داشته باشد. به عبارت دیگر چند تماس تلفنی هوشمندانه نمی تواند از شما یک فرد خارق العاده در انجام امور بسازد؛ بلکه توانایی اتخاذ تصمیم های درست و هوشمندانه، به داشتن نظم و تمرکز دائمی نیاز دارد.

۲- از اشتباهات گذشته خود درس می گیرند
انسان ها از اولین تا آخرین گام در زندگی خود، همه چیز را با آزمون و خطا یاد گرفته اند. همه ما در زندگی اشتباهاتی داشته ایم تا از آنها درس گرفته و تجربه کسب کنیم. افراد باهوش نیز از اشتباهات خود درس می گیرند. با این همه اگر شما نتوانید با واقعیت ها رو به رو شده و قضاوت منصفانه ای از خود داشته باشید، نمی توانید پیشرفت کرده و کارهای بعدی تان را بهتر انجام دهید.

۳- جواب همه چیز را نمی دانند
یک جمله قدیمی می گوید، «افرادی که ادعّا می کنند جواب همه چیز را می دانند، آنها که بیشتر اهل عمل هستند را به دردسر می اندازند» شاید در ابتدا خنده دار به نظر برسد اما اگر جدی به آن نگاه کنید، واقعاً آزار دهنده است. افراد باهوش برای نشان دادن استعداد خود به دیگران وانمود نمی کنند که همه چیز را می دانند، و در عوض به اندازه کافی باهوش هستند که بدانند چه چیزهایی نمی دانند.

۴- با افراد نخبه در ارتباطند
هیچ کس به تنهایی کامل نیست. شاید یک فرد باهوش باشد اما همواره چند عقل بهتر از یک عقل است و تیم ها عملکرد بهتری نسبت به افراد دارند. شاید استیو جابز مدیر عامل فقید اپل کمی دمدمی مزاج بود اما به خوبی می دانست که باید ۸ تا ۹ نفر از باهوش ترین افراد شرکت در تیم رهبری اش حضور داشته باشند و به آنها نیز یادآور می شد که همین کار را در تیم های خود انجام دهند. این کار بسیار هوشمندانه است.

۵- کاردان هستند
از آنجا که هوش انسان خاصیت تکاملی دارد (نئوکورتکس های مغز بی دلیل پرورش  نیافته اند) افراد باهوش در استفاده مناسب از محیط اطرافشان برای رسیدن به هدف خود در زندگی، سازگارتر و خلاق ترند.

۶- استدلال می کنند
“تا زمانی که زنده ام، محال است که چنین اتفاقی برایم رخ دهد”. بعضی از مردم حتی وقتی که با شواهد انکار ناپذیر در رد تفکرات نادرست شان روبرو می شوند هم چنان در برابر آن مقاومت می کنند که گویی تمام زندگی شان به آن وابسته است. به یاد داشته باشید بدون داشتن تفکر انتقادی، استدلال منطقی، دلیل و روش علمی، انسان ها در تاریکی جهل خود باقی خواهند ماند.

۷- دمدمی مزاج نیستند
ما در عصری زندگی می کنیم که مدها، باورها و خرافات، بیداد می کند. صادقانه بگوییم هیچ فیلمی به اندازه ایندوکراسی (ساخته میک جاج)، حماقت یک جامعه را با این دقت به تصویر نکشیده بود. درمورد این اثر گفته شده، فیلمی که واقعاً کمدی بود اما به یک مستند تبدیل شد.

۸- بیشتر از درآمدشان خرج نمی کنند
بدون شک همه شما در جوانی، خودتان را برای بدست آوردن چیزی به آب و آتش زده اید؛ اما زمانی که به چیزی رسیدید، دیگر نمی خواهید آن را از دست بدهید. به یاد داشته باشید اصلاً نباید چیز هایی را که با زحمت بدست آورده اید، با ولخرجی تباه کنید.

۹- از نقاط ضعف خود به شکلی مفید بهره می گیرند
لوب پیشانی به قسمتی از مغز گفته می شود که در مهارت های شناختی و مهم انسان مانند حافظه، زبان، قضاوت، رفتارهای جنسی و… نقش دارد. هر میزان که لوب پیشانی رشد کند، انسان ها نیز حداقل یک نقطه کور احساسی پیدا می کنند که همواره با آنهاست. گاهی اوقات همین نقاط کور است کهآنها را به افرادی نخبه تبدیل می کند. در واقع، در این افراد، یک نقطه ضعف به عاملی برای رشد افراد بدل می شود.

۱۰- همیشه هم موفق نیستند
هنگامی که حرف از موفقیت در کسب و کار مطرح می شود، داشتن هوش یک شرط لازم است نه کافی! به یا داشته باشید برای شروع و مدیریت یک کسب و کار موفق، باید در همه حال و همیشه باهوش بود اما شاید این هوش هم برای پیروزی شما کافی نباشد.

کدام رنگ به شما انرژی مثبت می‌دهد؟

رنگ، عاملی است نیرومند که می تواند احساسات و حالات درونی فرد را تحریک کرده یا تسکین داده، به هیجان آورده و آرامش بخشد و احساسی از گرمی و سردی و شادی و غم یا سرعت و سکون را ایجاد کند و حتی گرایش مادی یا معنوی پدید آورد. رنگ هم درست مثل موسیقی می تواند کاهش خوشایند و گاهی ناخوشایند باشد، آرامش یا هیجان ایجاد کند، مفید یا مضر واقع شود.همه ما معتقدیم خداوند هرچیزی را بنا بر حکمتی آفریده است، اما متاسفانه درباره رنگ ها و فسلفه وجودی آن ها کمتر تحقیق و بررسی انجام شده است از ترکیب هفت رنگ تجزیه شده نور سفید (که نخستین بار نیوتن آن را کشف کرد) با رنگ های سیاه و سفید (خنثی) می تواند بیش از هفده میلیون رنگ شناخته شده پدید آورد که هر یک از آن ها می توانند انرژی و قدرتی نهفته در خود داشته باشند و رازی را در خود جای دهند که دانش امروز در پی شناخت آن هاست.کودکان از بدو تولد مورد تاثیر مستقیم منفی یا مثبت رنگ ها قرار می گیرند.

رنگ، عنصری موثر است که از سه دیدگاه قابل بررسی است:
1- امپرسیون یا خاصیت بصری رنگ ها؛
2-کنستراکسیون یا خاصیت مادی رنگ ها؛
3-اکسپرسیون

مورد سوم که در مسائل عادی اجتماع و مردم نقش بیشتری دارد، متاسفانه اغلب مورد بی توجهی قرار گرفته و فراموش شده است. بسیاری از افراد آگاهی چندانی درباره آن ندارند.با توجه به اهمیت «رنگ ها» و نقش آن در زندگی ما، بد نیست در این باره آگاهی بیشتری کسب کنیم. برای شروع مباحث رنگ ها بهتر است آن ها را به گروه های خاص و تفکیک شده تقسیم کنیم و در هر شماره به یک موضوع بپردازیم. موضوع این شماره «رابطه رنگ و لباس» به خصوص برای جوانان است.رنگ ها، مانند یک آینه یا تابلو ظاهر و پوشش بیرونی ما را انعکاس می دهند، چهره و اندام ما را جذاب یا زشت، چاق تر یا لاغرتر و جوان تر یا مسن تر نشان می دهند. به متانت و وقار فرد می افزایند یا در وی نوعی ناپختگی ایجاد می کنند. رنگ ها به دو گروه «سرد» و «گرم» تقسیم می شوند. بیشتر رنگ های سرد، متمایل به مردان و بنگ های گرم، متمایل به زنان و دختران هستند.

ولی این موضوع قطعی نیست و می تواند به صورت عکس هم استفاده شود. رنگ های زرد، نارنجی روشن، ارغوانی، صورتی، سبز روشن، آبی آسمانی، گل بهی و مانند آن ها در کودکان تاثیرات مثبتی را ایجاد می کنند و تاثیر آن ها در بزرگسالی افراد به خوبی نمایان است. رنگ ها روی بزرگسالان هم تاثیری مستقیم دارند. دختران دارای سنین 14 تا 25 سال، اغلب به رنگ های قرمز، نارنجی، زرد، آبی، سبز روشن، سفید و سیاه گرایش خاصی دارند. این رنگ ها تاثیر مثبتی بر شادی و نشاط آن ها خواهندداشت. این رنگ ها در مردان کمتر به چشم می خورد ولی اگر استفاده شوند، تاثیرات هیانی و پرنشاطی را برای آقایان به ارمغان خواهدآورد.گاهی محدودیت هایی که خود انسان وضع می کند، کاربرد برخی عناصر مثبت و اثرگذار را در بین اجتماع به حداقل می رساند که استفاده صحیح از رنگ در لباس نوعی از آن است. برای روشن تر شدن مطلب به چند مثال توجه کنید.

1.    کاربرد رنگ سبز و آبی در تقویت بینایی و تقویت سیستم تنفسی فرد است.
2.    کاربرد رنگ بنفش در آرامش اعاصب و کنترل روحیات فرد است.
3.    کاربرد رنگ قرمز و نارنجی در ایجاد نشاط و بالابردن فشار خون و ایجاد هیجانات جنسی و افزایش تحرک و قدرت است.
4.    کاربرد رنگ آبی آسمانی و سورمه ای در انسان، افزایش وقار، قدرت و اعتماد به نفس است.
5.    کاربرد رنگ زرد در انسان ایجاد حس اصلاح طلبی، گرمی و لذت، نشاط و میل به مطالعه، روشنفکری و تخیل است.
6.    کاربرد رنگ نارنجی ایجاد ارتباط اجتماعی و جلب توجه است. نارنجی، رنگ شاد و هیجان آور بوده و شیرینی و لخند را تداعی می کند.

از رنگ ها نباید انتظار معجزه داشت چون در کوتاه مدت تاثیر آن ها مشخص نمی شود، به کار بردن رنگ ها در محیط می تواند در درازمدت تاثیر خود را نشان دهد.رنگ ها می توانند غیر از تاثیر روان شناختی، تاثیر دیداری قدرتمندی ایجاد کنند و ظاهر و پوسته اشیا و محیط را تغییر دهند. برنگ ها در تبلیغات فروشگاه های لباس کاربرد دارند. لباس هایی با رنگ های تیره و سنگین می توانند در کوچک تر ظاهر شدن اندام افراد تاثیر داشته باشند و برعکس رنگ های روشن مانند زرد، سفید و نیلی، در درشت تر و چاق تر نشان دادن اندام تاثیر دارند. ایجاد تنوع در رنگ ها، دست کم هفته ای یک بار، می تواند در خلق و خوی افراد تاثیر بگذارد.

تغییر نگ پوشش بیرونی و لباس ها، می تواند از یکنواخت شدن رفتارها و گفتارها تا حد قابل توجهی جلوگیری کنید، نشاط ایجادکرده و در جلب توجه دیگران بسیار موثر است. خستگی فرد نسبت به محیط و محیط نسبت به فرد و حتی خستگی های بی دلیل را تا حد قابل توجهی کاهش می دهد.بیایید با توجه بیشتر به رنگ لباس و پوشش روزانه خود، علاوه بر ایجاد شادی و نشاط در خود، در شادکردن اطرافیانمان هم موثر باشیم.

باورهای غلط درباره مغز(1)

باورهای غلط درباره مغز(1)

مغز یکی از پیچیده ‌ترین اندام ‌های بدن انسان است. این عضو کوچک، سخت ‌ترین وظایف را در بدن به عهده دارد که شامل کنترل سیستم‌های عصبی، راه رفتن، صحبت کردن، نفس کشیدن، فکر کردن و هزاران فعالیت دیگر می ‌شود. مغز آن قدر پیچیده است که هر کدام از قسمت‌های آن وظیفه انجام و کنترل کاری خاص را به عهده دارند و عدم فعالیت درست هر کدام از آن ها می‌ تواند اختلالات بسیاری را برای هر فردی رقم بزند.

با وجود صدها سال تلاش بشر برای شناخت مغز هنوز هم موارد بسیاری وجود دارند که مبهم باقی مانده و پاسخی برای آن ها به دست نیامده است. پیچیدگی بسیار زیاد مغز و رمز و رازی که در آن وجود دارد سبب شده است تا انسان‌ ها تصورات و شایعات زیادی را در مورد آن به راه بیندازند که بسیاری از این شایعات به مروز زمان به حقایقی تبدیل شده است که همگان آن را باور کرده‌اند. در ادامه چند شایعه رایج در مورد مغز انسان که درست نیستند و رواج پیدا کرده‌اند، را آورده ایم.

آیا رنگ مغز خاکستری است؟

مغز

تا به حال با خودتان فکر کرده‌اید که مغزتان چه رنگی است؟ ما رنگ های زیادی در بدنمان داریم که در خون، استخوان‌ها و مایعات جاری به چشم می‌ خورند.

ممکن است شما در مدرسه و کلاس های درس تان مغزهای پلاستیکی را دیده باشید که معمولا به رنگ سفید و یا صورتی کم رنگ و یا خاکستری کم رنگ هستند.

اما در واقع مغز انسانی که زنده است و فعالیت می ‌کند، به رنگ های خاکستری، سفید، سیاه و قرمز است.

آن چه تا به حال شنیده‌اید که مغز شما طوسی رنگ است، اصلا حقیقت ندارد. درست است که در مغز شما، همان طور که کارآگاه "پوآرو" به آن اشاره می ‌کرد، سلول‌های خاکستری وجود دارد اما این به آن معنا نیست که همه مغز خاکستری رنگ است. 

آیا گوش کردن به موتزارت شما را باهوش می‌ کند؟

حتما شما هم شنیده ‌اید که اگر به موسیقی کلاسیک گوش کنید مغزتان فعالیت بیشتری کرده و حتی ممکن است باهوش ‌تر شوید و تمرکز بیشتری پیدا کنید.

زنان باردار زیادی هستند که برای باهوش به دنیا آمدن فرزندان شان ساعت ‌ها به موسیقی کلاسیک گوش می‌ کنند و انتظار فواید زیادی از آن دارند. اما این تصور از کجا آغاز شد؟

سال 1950 یک پزشک گوش و حلق و بینی به نام آلبرت توماتیس ادعا کرد که گوش کردن به موسیقی موتزارت می‌ تواند به افرادی که دچار مشکلات شنوایی هستند کمک کند.

سال‌ها بعد و در دهه 1990 چندین دانشجو در دانشگاه کالیفرنیا حدود 10 دقیقه به موتزارت گوش کردند و سپس تست هوش دادند. آمار بالا رفتن جواب‌ های آن ها تا 8 درصد بود که سبب شد این فرضیه قوت بیشتری گرفته و به مدرکی تائید شده تبدیل شود.

اما خیلی زود یکی از استادان دانشگاه کالیفرنیا ادعا کرد گوش دادن به موسیقی موجب شده است که عکس العمل دانش آموزان بهتر و پاسخ‌های آن ها دقیق ‌تر شود و این کار هرگز نتوانسته است قابلیت هوشی آن ها را بالا ببرد.

موضوعی که وجود دارد آن است که قطعا گوش دادن به موسیقی کلاسیک مانند موتزارت هیچ آزار و صدمه‌ ای به شما نخواهد رساند، ولی هرگز باعث باهوش شدن شما هم نخواهد شد.

وقتی چیزی یاد می ‌گیرید مغزتان چین می ‌خورد؟

مغز

وقتی به این که مغزتان چه شکلی دارد می ‌اندیشید احتمالا به جسمی نسبتا کوچک فکر می ‌کنید که خاکستری رنگ است و سطح آن را چین و چروک‌ های بسیاری پوشانده است.

آن چه حقیقت دارد آن است که هر چه سن بالاتر می ‌رود تا به بلوغ نزدیک شود، مغز اندازه بزرگ تری پیدا می‌ کند. برای این که مغز در جمجمه جا بگیرد، به مرور زمان به طور خودکار در خود جمع می شود تا در کاسه ی سر جا بگیرد.

اگر تمامی چین و چروک‌ های مغز را باز کنیم مغز به اندازه یک روبالشی بزرگ خواهد شد و تنها این نکته قطعی است که شکل مغز هر فردی با فرد دیگر تفاوت ‌هایی خواهد داشت.

با وجود این اطلاعات مطمئن باشید که با هوش بالاتر، چین و چروک های مغز شما بیشتر نمی‌ شود و از همان زمان ابتدای تولد این چروک‌ ها وجود داشته و باقی خواهد ماند.

آیا مغز انسان بزرگ ترین مغز است؟

حیوانات زیادی وجود دارند که کارهایی شبیه اعمال انسان‌ انجام می ‌دهند که رفتارهایی همچون پیدا کردن راه حلی برای مشکلات، هوشیاری و نشان دادن احساسات به یکدیگر از جمله آن هاست. در حالی که هنوز ارائه دادن مدارک برای اثبات آن که انسان‌ باهوش ‌ترین حیوانات است، ادامه دارد، اما آنچه بدیهی است آن است که انسان باهوش ‌ترین مخلوقات است.

از آن جایی که معمولا بسیاری از افراد تصور می ‌کنند که باهوش بیشتر به معنای مغز بزرگ تر است ،ممکن است تصور شود که مغز انسان‌ اندازه بزرگ تری نسبت به سایر مخلوقات دارد. اما این درست نیست.

یک مغز معمولی به طور میانگین 1 کیلو و 361 گرم وزن دارد.

دلفین که باهوش ‌ترین حیوانات است، مغزی به وزن 5/1 کیلو دارد، اما وال نوزاد که میزان هوش او از دلفین بسیار کمتر است، مغزی به وزن 7 کیلو و 800 گرم دارد. سگ ها و اورانگوتان‌ها که حیوانات نسبتا باهوشی هستند نیز مغزهای کوچکی دارند که نشان می دهد اندازه مغز با میزان هوش ارتباطی ندارد.

روش های خوب یاد گرفتن

روش های خوب یاد گرفتن

یادگیری فرایندی است که بر اساس تجربه به وجود می‌آید و تغییراتی نسبتاً دائمی در احساس، تفکر و رفتار فرد ایجاد می‌کند.  لغت تجربه نشان می دهد که برای ایجاد یادگیری تمرین و تکرار ضروری است و واژه فرایند به دنباله‌ای از تغییرات رخ‌دهنده در ویژگی‌های فرد یا  شیء گفته می‌شود. بنابراین برای ایجاد یک یادگیری موثر باید در دامنه ای از زمان و همراه با تکرار، موضوع یادگیری را ثبات بخشیم .

 

پازل

در این میان برای آنکه بتوانیم از زمان یادگیری به صورت بهینه استفاده کنیم لازم است تا در هنگام مطالعه فعال باشیم. ادا کردن کلمات و موضوعات با صدای بلند و توجه به طرز قرار گرفتن بدن می تواند تمرکز و دریافت اطلاعات را افزایش دهد .  به این منظور لازم است از لم دادن و یا خوابیدن خودداری کنید چرا که شرایط فیزیکی می تواند بر احساس و عملکرد افراد موثر باشد.

از دیگر روش های سودمند می توان به طرح های شبکه ای اشاره نمود . شما پس از فراگیری و درک مطلب با ارتباط دادن کلید واژه های هر بحث به صورت شاخه ای در واقع  کل مطلب را در چند شاخه و زیر شاخه دسته بندی و خلاصه می کنید.  با دیدن کلید واژه ها میتوانید با بازیابی بحث مربوطه کل مطلب را در ذهن یاداوری نمایید.

 

روش مفید دیگری که می تواند روند یادگیری را تسریع نماید این است که نکات مهم را به صورت واژه های کلیدی با خط کشیدن زیر آنها برجسته نماییم. همچنین حاشیه نویسی پس از مطالعه درس می تواند با انتقال مطالب به خاطر سپرده شده روی کاغذ ثبات انها را در ذهن گسترده تر سازد . در این روش ابتدا مطالب را بخوانید و درک کنید و سپس بر روی کاغذ بیاورید.ضمن آنکه در هنگام مرور پیش از امتحان نیز می توانید از آنها استفاده نمایید.

پس از فراگیری و درک مطلب با ارتباط دادن کلید واژه های هر بحث به صورت شاخه ای در واقع  کل مطلب را در چند شاخه و زیر شاخه دسته بندی و خلاصه کنید. 

برای یادگیری دروس  و به خاطر سپاری آن در حافظه بلند مدت و پایداری مطالب ، مطالعه بدون مرور بعدی تقریبا امکان پذیر نیست. البته قصد نداریم  بگوییم بازدهی به صفر میرسد اما خدمت شما عرض می کنیم که مرور مطالب و البته استفاده از روش های یادگیری فعال می تواند تا 60 - 70 درصد پایداری و به خاطر سپاری را افزایش دهد . بنابراین برای مطالعه بهتر هم مرور لازم  است و هم به کار بردن روش های یادگیری بهینه.

 

با بهره گیری از اصول یادگیری بهینه می توانید کیفیت مطالعه را افزایش دهید. در سطور زیر بخشی از این راهکارها را خدمت شما ارائه می دهیم.

سئوال

1/ مطلب تازه را با مطالب یاد گرفته شده قبلی مرتبط کنید. به این صورت یادگیری به صورت معنادار شکل خواهد گرفت و دیرتر فراموش می شود.

2/ مطلب یادگیری را به صورت سه رمز دیداری, شنیداری و معنایی درآورید. یعنی به صورت تصویر در ذهن, تکرار با لفظ, ارتباط معنایی با محرک های دیگر درآورید. پژوهش ها نشان داده رمز شنیداری یعنی مرور و تمرین و تکرار ذهنی مطالب از رمزهای دیگر غالب تر است.

3/ تقطیع عبارت است از دسته بندی اطلاعات به واحدها یا قطعه های کمتر. مثلا اگر قرار است مجموعه اعداد زیر را به حافظه بسپارید : 3789645 اگر اعداد را به صورت دوتایی و یا سه تایی و با ایجاد ارتباط معنایی حفظ کنید راحت تر خواهد بود تا زمانی که هر عدد را به صورت مستقل از حفظ نمایید.

4/ تکرار اطلاعات و مطالب سبب انتقال آنها به حافظه بلند مدت است. البته تکرار بهمراه ارتباط دادن با مطالب قبلی.

5/ استفاده از واسطه ها: مثلاً برای به خاطر آوردن دو کلمه شانه- لیوان, از واسطه ذهنی "شانه در لیوان است" استفاده کنید.برقراری ارتباط ذهنی بین مطالب باعث ایجاد تصویر ذهنی و مواد کلامی و استفاده از هردو نیمکره می گردد که یادگیری را آسان تر می کند.

برای یادگیری دروس  و به خاطر سپاری آن در حافظه بلند مدت و پایداری مطالب ، مطالعه بدون مرور بعدی تقریبا امکان پذیر نیست.
6/ یادگیری به صورت سلسله مراتبی از ساده به دشوار.

7/ سازمان دادن مطالب. تنظیم و ترسیم مطالب به صورت درختی.

8/  تداعی مطالب قابل یادگیری با مکان یا وسائل خاص. مثلا اگر میخواهید تعدادی از خرده وسایل مکانیکی را به یاد بسپارید کافیست یک وسیله را که دارای چنین جزئیاتی است در نظر داشته باشید . با تداعی این وسیله جزئیات آن به خاطر خواهد آمد.

9/ روش کلمه کلید برای آموزش زبان خارجه: پیدا کردن کلمه ای در زبان مادری که از لحاظ تلفظ با کلمه ای که می خواهید یاد بگیرید شبیه باشد. سپس ایجاد یک تصویر ذهنی که کلمه بیگانه را با کلمه زبان مادری ارتباط دهد. مثل کلمه بیگانه Carta که کلمه کارت تداعی می شود. سپس Carta که به معنی نامه است را با کارت ارتباط دهید (یعنی ارتباط معنایی و ذهنی بین کارت و نامه). از این پس با شنیدن کلمه Carta این ارتباط در ذهن مجسم می شود. و شما با آسانی معنای آن را به خاطر می آورید.

10 راه برتر برای ایجاد موفقیت، رضایت و آرامش در زندگی

10 راه برتر برای ایجاد موفقیت، رضایت و آرامش در زندگی

زندگی، اعمالی است که بین زمانیکه پا به این دنیا می گذاریم و زمانیکه از این دنیا می رویم انجام می دهیم. فقط یک بار شانس آنرا داریم و باوجود آنچه بقیه مردم ممکن است تصور کنند، این خود ما هستیم که باید تصمیم بگیریم با آن چه کنیم.

زندگی با ساعت ها و دقیقه ها اندازه گیری نمی شود. باید آنرا با خاطرات و لحظات سنجید. وقتی این جمله را خواندید چه حسی پیدا  کردید؟

زندگی یا برای ما اتفاق می افتد یا ما آنرا به چنگ می آوریم. در اینجا 10 راه عالی برای به چنگ آوردن زندگی و شروع به زیستن در آن به شما معرفی می کنیم.

1.       برای طلب کردن زندگی به خودتان اجازه دهید. درست است، اجازه بدهید. شما تنها کسی هستید که می تواند تصمیم بگیرد که مسئول زندگیش باشد. بااینکه شاید به نظر برسد نباید اینکار را  بکنید، اما این ویرایشگرهای درونیتان، آن  ضبط صوتی که مدام  بایدها و نبایدها و قوانینی که به شما تعلق ندارد را به شما گوشزد می کند را خاموش کنید.

2.       زندگی کردن را برای خودتان تعریف کنید. به آن اندازه ای که به نظر می رسد سخت نیست. فقط کافی است خودتان را در پایان زندگیتان تصویر کنید که به عقب نگاه می کند. دوست دارید در آن زمان خودتان را چطور توصیف کنید؟

3.       دست از زندگی کردن در آینده بردارید. هر زمان که گفتید "یک روز" یا "هر زمان وقت کردم اینکار را می کنم"، از خودتان بپرسید، "چرا الان نه؟" به این جمله فکر کنید: "همیشه می خواستم اما هیچوقت اینکار را نکردم." کارهایی که همیشه دوست داشتید را انجام دهید، همین امروز، همین الان. هر روز صبح زندگیتان را انتخاب کنید. هر روز برای انجام کاری در آن روز برنامه ریزی کنید که احساس زنده بودن به شما دست دهد.

4.       دور و اطرافتان را با آدم هایی پر کنید که از زندگی کردن لذت می برند.  آنها مطمئناً فهمیده اند چطور باید زندگی کنند و از زندگی کردن لذت ببرند. چرا نباید با این آدم ها بگردید؟

5.       ناراحتی، درد و عصبانیتتان را زمین بگذارید. حمل کردن آنها با خودتان فقط زندکیتان را سخت تر می کند  و نمی گذارد از زندگی لذت ببرید. هیچ فایده ای برایتان ندارد و همه خوشبختیتان را هم می دزدد.

6.       بگذارید بازنده ها برنده شوند. درمورد چیزهایی که برایتان اهمیت ندارند بحث نکنید، مگراینکه واقعاً تهدیدی برایتان تلقی شوند. بگذارید کسانیکه چیزی برای ثابت کردن دارند آنچه که لازم دارند را اثبات کنند. چرا باید زندگیتان را  در تلاش برای درست کردن اشتباهات آنها هدر دهید؟

7.       انرژی تولید کنید. ببخشید و دوست داشته باشید بعد نتیجه گیری کنید. اکثر نتیجه هایی که به آن می رسیم نه تنها اشتباه هستند بلکه منفی اند. نتیجه گیری های منفی ما را به حالت دفاعی می کشاند. قرار گرفتن در حالت دفاعی زندگی کردن نیست. پنهان شدن از آن است.

8.       نشانه های فیزیکی زمانی که رابطه مغز و قلبتان قطع می شود را بشناسید. وقتی برای خودمان افسوس می خوریم یا نسبت به احساسات دیگران کور می شویم خودمان می فهمیم. می توانیم به یاد بیاوریم که وقتی بدرفتاری کردیم چه حس فیزیکی داشتیم. باید این نشانه ها را بشناسید تا بتوانید آن رفتارها را متوقف کنید.

9.       ریسک های کوچک کنید که به طرق مختلف مرزهایتان را گسترده تر می کند. لذت زندگی در یاد گرفتن چیزهایی است که با مهارت های ما در ارتباط است. وقتی کمی از نظر عقلی، فیزیکی یا احساسی خودمان را گسترش می دهیم، رشد می کنیم. زندگی کردن یعنی رشد کردن. حتی تک تک سلول های شما این را می دانند.

10.   برای افراد یا مکان هایی که برایتان مهم  است ارزش قائل باشید و از آنها حمایت کنید. کار ما زندگی ما نیست. فقط بخشی از آن است. اجازه بدهید کسانیکه برایتان اهمیت دارند در اولویت زندگیتان باشند و به همه این را نشان دهید. شماره 1 و 2 را دوباره بخوانید.

ما با هرآنچه که داریم وارد زندگی می شویم. زندگی ما متعلق به ماست. زندگی شما فقط آنچه که برایتان اتفاق می افتد نیست، این شمایید که می توانید آنرا خلق کنید

نکاتی درباره افزایش حافظه

نکاتی درباره افزایش حافظه

نکاتی درباره افزایش حافظه

ما به طور پیوسته و به طرق مختلف، حافظه خود را به کار می گیریم. از حافظه خود برای به خاطر آوردن نام دیگران، کارهای روزانه، فهرست خرید و... استفاده می کنیم. از آن برای درس خواندن در مدرسه و به یاد آوردن مسایل مهم در محل کار نیز بهره می بریم. چگونه می توانیم حافظه خود را تقویت کنیم؟ برای این منظور، روش های مختلفی وجود دارد:

 

یادداشت برداشتن و به همراه داشتن یک دفترچه، ابزاری است که به حافظه کمک فراوانی می کند. وقتی یادداشت برمی دارید، کاغذ خود را تا کنید تا ستونی در سمت چپ آن ایجاد شود. در سمت چپ، فقط یکی دو کلمه بنویسید که موضوع را شرح دهد و در سمت راست جزییات بیشتر را اضافه کنید. این روش به شما اجازه می دهد که بعداً اطلاعات خاص را پیدا کنید و می توانید با این روش حافظه خود را امتحان کنید.

 

دفترچه یادداشت، گزارشی است از زندگی شما، چیزهایی که یاد گرفته اید، افرادی را که ملاقات کرده اید، توانایی شما در دستیابی به هدف، و هر آنچه که برای شما اهمیت داشته است. در پایان روز، مرور ساده آن ها و نوشتن هر چیزی، به یادآوری شما کمک خواهد کرد.

 

در بعضی موقعیت های مربوط به حافظه و یادگیری، تکرار و تجسم کردن بسیار سودمند خواهد بود. هر چه بیشتر کاری را انجام دهیم یا چیزی را به صورت شفاهی تکرار کنیم، بهتر آن را به یاد خواهیم آورد. به همین دلیل است که آگهی های بازرگانی آنقدر تکرار می شوند. شما می توانید تقریباً هر مهارتی را تکرار کرده یا هر گونه اطلاعاتی را مکرراً به صورت شفاهی بیان کنید. روش تجسم به شما کمک می کند تا اوج عملکرد خود را به خاطر بیاورید.

نکاتی درباره افزایش حافظه

 

ارتباط، تکنیک دیگری برای حافظه است. ما به آسانی اطلاعات را به یاد می آوریم اگر بتوانیم آن را به موضوع دیگری که در ذهن داریم ربط دهیم. مثلاً اگر نام یک دوست جدید را به نام شخص دیگری که در یاد داریم ارتباط دهیم، ممکن است به یاد آوردن آن آسان تر شود. ما می توانیم این ارتباطات را آگاهانه انتخاب کنیم تا آن ها را بهتر به یاد بیاوریم. این ارتباطات همیشه منطقی نیستند. در جلسه اول یک کلاس درس از دانش آموزان خواسته شد که خودشان را معرفی کرده و همچنین از یک سبزی که نام آن با همان حرف آغاز می شود نام ببرند. به خاطر سپردن نام دانش آموزان بسیار آسان است زیرا برای این منظور باید اول به نام سبزی مورد نظر فکر می کردند، بعد با استفاده از حرف اول آن، نام شخص را به یاد می آورند. ارتباطات غیر عادی و حوادث عجیب، به دلیل تفاوتی که دارند روش های آسان تری برای یادآوری هستند.

 

دسته بندی، تکنیکی است که از آن می توانید برای به یاد آوردن مجموعه ای از چیزها استفاده کنید. مثلاً اگر بخواهید نام تمامی استان ها را به خاطر بسپارید، باید اول بدانید که مثلاً چهار استان هستند که نام آنها با حرف الف آغاز می شود، دو استان با حرف ب، ... تا بتوانید آن ها را منطقی تر به یاد بیاورید. از این روش همچنین می توانید برای به خاطر سپردن چیزهای مختلف مانند اصطلاحات پزشکی، شعر، و هر آنچه که امروز به آن نیاز دارید استفاده کنید.

 

این تکنیک ها به شما کمک خواهند کرد که تحت بسیاری از شرایط، حافظه خود را تقویت کنید. وقتی می خواهید اطلاعاتی را در ذهن خود حفظ کنید، هنگام دریافت آن مکث کنید. از تکنیک مرور و تکرار به سود خود بهره بگیرید. یادداشت بردارید. برنامه های خود را ساده تر کرده و بی نظمی را کنار بگذارید. از روش ارتباط برای ربط دادن اطلاعات به چیز هایی که در خاطرتان می ماند استفاده کنید.

امنیت و آرامش درون شماست

امنیت و آرامش درون شماست

شخصیت،آرامش درون،تمرکز

 

برای همه ما پیش آمده که احساس کنیم با وجود تلاشی که می‌کنیم، نمی‌توانیم بهره کافی را از تلاش خود ببریم و متأسفانه با شکست مواجه می‌شویم و آن را به حساب بدشانسی و کم‌اقبالی خود می‌گذاریم. ولی آیا واقعا ما بدشانسیم و اصولا چنین تعبیری درست است؟

ما می‌توانیم تمام عمر خود را صرف برچسب‌زدن به رویدادها کنیم «این خوب است، آن بد است»... بی‌فایده است.علت اینکه به هر حادثه‌ای برچسب فاجعه و مصیبت می‌زنیم آن است که تنها یک درصد از کل واقعیت را می‌بینیم.تا زمانی که به بدبودن اوضاع و احوال، ایمان داشته باشید هیچ تغییری در اوضاع و احوال به‌وجود نخواهد آمد. تا هنگامی که با داد و فریاد و جنگ و دعوا به استقبال روزهای زندگی‌تان می‌روید هیچ پیشرفتی در زندگی نخواهید داشت. اما درست در همان لحظه‌ای که نوع نگاه خود را به زندگی تغییر می‌دهید همه‌چیز دستخوش تغییر می‌شود. فرض کنید که قصد سفر با هواپیما را دارید و جای شما را به دیگری داده‌اند، می‌گویید: «واقعا افتضاح است. من عجله دارم. الان همه منتظر من هستند. من حتما باید با این پرواز بروم...».

اگر با این روحیه و طرز برخورد ، دیگران به شما تنه زدند ، قهوه روی لباستان ریخت، چمدانتان گم شد و... اصلا تعجب نکنید. اگر با زندگی بجنگید، همیشه بازنده می‌شوید. به‌محض اینکه به خود بگویید: «در زندگی من هیچ‌ چیزی تصادفی نیست. اگر اینجا هستم به‌خاطر آن است که باید اینجا باشم»، آن وقت است که همه چیز رو به‌ بهبودی می‌گذرد. چه‌بسا در همان زمان انتظار تا پرواز بعدی یک دوست جدید پیدا می‌کنید یا دوستی قدیمی را دوباره می‌بینید یا فرصتی برای مطالعه می‌یابید.

اگر در پی آرامش بیشتر هستید به رویدادهای زندگی برچسب خوب یا بد نزنید.

اصولا هر کسی می‌تواند دنیا را از زوایای مختلف بنگرد؛ دنیای ما دنیای پلیدی است یا اینکه دنیا به همین‌صورت هم که هست، زیباست.

اغلب ما برای یافتن عیب‌ها و کاستی‌های دیگران انرژی فراوانی صرف می‌کنیم و می‌کوشیم تا ثابت کنیم که آنها آدم‌هایی متقلب، پرخور، تنبل یا ولخرج هستند اما نتیجه این تلاش‌ها و انتقادها چیست؟ هیچ، جز اینکه زندگی خود ما از شادی و نشاط تهی می‌شود.

می‌توانیم دائم ناراحت باشیم و بگوییم دنیا رو به ویرانی می‌رود اما این می‌تواند بهانه‌ای باشد برای شانه‌خالی‌کردن از زیر بار مسئولیت زندگی.

راه دوم این است که دنیا را به همین صورتی که هست بپذیریم. ما هر‌طور که فکر می‌کنیم دنیا همان‌طور باقی می‌ماند. درواقع این امکان برای همه ما وجود دارد که جهان را به همین‌صورتی که هست بپذیریم و آنگاه برای بهتر‌کردن آن، بخشی از مسئولیت‌ها را به گردن بگیریم.

اما واقعا چگونه می‌توانیم از حساسیت‌های خود بکاهیم؟ اولا باید بپذیریم کهمنشأ همه آزردگی‌ها و ناراحتی‌ها قوانینی هستند که خودمان برای خودمان تعیین می‌کنیم که در ذهن ما جای گرفته‌اند. اگر خود ما این قوانین را تعدیل کنیم یا آنها را از بین ببریم، آن‌وقت دیگر از بی‌اعتنایی دنیای واقعی نسبت به قوانین‌مان آزرده‌خاطر نخواهیم شد.

ما می‌توانیم با خود قرار بگذاریم که «هیچ‌کس نمی‌تواند روز مرا خراب کند، نه کارمند وظیفه‌نشناس بانک، نه پلیس راهنمایی و رانندگی و نه هیچ‌کس دیگری».

کنترل اندیشه‌ها

آرامش درون،شخصیت

- شما نمی‌توانید بر محیط پیرامون خود و بر اوضاع یا عقایدی که دیگران درباره شما دارند کنترل داشته باشید، مهم‌ترین و تنها چیزی که می‌توانید بر آن تسلط کامل داشته باشید افکار و اندیشه‌های خود شما هستند.

- آنچه مایه خوشبختی و شادی انسان می‌شود، درون اوست و نه عوامل بیرونی! سعی کنید یک حادثه آزاردهنده را به‌خاطر بیاورید؛ مثلا به هفته گذشته فکر کنید، به دزدیده‌شدن کیف پولتان یا فراموش‌‌شدن روز تولدتان یا هر مسئله دیگری که شما را آزرده‌خاطر کرده است.

حالا به این جمله دقت کنید؛ «آنچه شما را آزرده است، نفس حادثه نیست بلکه تفکرات شما درباره آن حادثه است».

شاید بگویید هر کس دیگری هم جای من بود همین احساس را پیدا می‌کرد؛ اما اشتباه است! بهتر است بگویید اکثریت آدم‌ها همین احساس را پیدا می‌کنند. ما در تمام طول زندگی خود به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی ‌می‌کنیم که در هر زمینه خاص، تفکری خاص داشته باشیم و همین تفکرات خاص هستند که شادی و خوشبختی ما را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهند اما همیشه به‌خاطر داشته باشید که ما می‌توانیم اندیشه‌های خود را تغییر دهیم.

یادگرفتن زندگی‌کردن در زمان حال یکی دیگر از مواردی است که به حفظ آرامش بیشتر ما کمک می‌کند. درواقع بیشترین وقت ما به افسوس‌خوردن نسبت به گذشته یا هراس از آینده صرف می‌شود.

آرامش خیال

بیشتر آدم‌ها قبول دارند که در زندگی به‌دنبال عشق، محبت، صلح و آرامش‌اند اما جست‌وجوی آرامش‌خیال را زیر سؤال می‌برند! راستی چرا باید به‌دنبال این آ‌رامش باشیم؟ زیرا عشق و آرامش‌خیال عناصری جدانشدنی هستند. اگر به‌دنبال عشق بگردید آرامش را می‌یابید و اگر در جست‌وجوی آرامش باشید به عشق می‌رسید. معنای آرامش خوردن قرص‌های آرامش‌بخش نیست؛ آرامش یعنی رسیدن به توازن.

گاهی به‌نظرمان می‌رسد به‌محض اینکه قسط‌های عقب‌افتاده‌مان را بپردازیم خیالمان آسوده خواهد شد. این آسودگی خاطر شاید در کوتاه‌مدت حاصل شود اما همیشگی نخواهد بود.

بزرگ‌ترین بانک‌ها ورشکست می‌شوند، هواپیماهای غول‌پیکر سقوط می‌کنند، بزرگ‌ترین برج‌ها فرو می‌ریزند و... ما باید امنیت را در وجود خودمان جست‌وجو کنیم. اما چگونه می‌توانیم با اینگونه حوادث کنار بیاییم؟ راهش این است؛ آنها را قبول کنید و لذت ببرید. نیمی از لذت زندگی در همین است که از اتفاقات آینده بی‌خبریم. برای برخورداری از آرامش بیشتر باید با خودمان عهد کنیم که هر اتفاقی بیفتد با آن کنار بیاییم و رودرروی همه ترس‌هایمان بایستیم و به خود بگوییم: بالاخره هر مشکلی روزی پایان می‌یابد و این واقعیت زندگی است.اگر توجه کرده باشید تمام کسانی که زندگی‌شان سرشار از آرامش است از یک نظر وجه تشابه دارند و آن این است که این افراد خود را ملزم به حفظ یک توازن همیشگی کرده‌اند.

شخصیت،آرامش درون

بسیاری از آنها از طریق دعا و نیایش پروردگار به این توازن دست یافته‌اند. گروهی دیگر به تکنیک‌های تمرکز ذهن روی آورده‌اند و... . همه آنها خلوت و سکوت را می‌جویند و با غرق‌شدن در خویشتن است که دنیای بیرون را بهتر می‌بینند. بخش دیگری از آرامش با اصلاح فکر و اندیشه شما به‌وجود می‌آید. اگر معتقد باشید که زندگی جز یک کشمکش بی‌پایان نیست، حقیقتا نیز برایتان همانطور خواهد بود. یادگرفتن زندگی‌کردن در زمان حال یکی دیگر از مواردی است که به حفظ آرامش بیشتر ما کمک می‌کند. درواقع بیشترین وقت ما به افسوس‌خوردن نسبت به گذشته یا هراس از آینده صرف می‌شود.

زیستن در زمان حال مانند راه‌رفتن روی طناب است. در ابتدای کار، افتادن اجتناب‌ناپذیر است اما با تکرار و تمرین می‌توان حفظ تعادل را آموخت. برای نگهداشتن ذهن در زمان حال می‌توانید شتاب را از زندگی خود حذف کنید.

وقتی که نظام اعتقادی شما می‌گوید «همیشه وقت کم می‌آورم»، انتظار دارید چه اتفاقی بیفتد؟ مطمئن باشید همیشه با کمبود وقت مواجه خواهید شد، همیشه از آسانسور جا خواهید ماند و همیشه دیر به اتوبوس خواهد رسید. بنابراین سعی کنید در حال انجام هر کاری با خود بگویید: «تا وقتی سرگرم این کار هستم هیچ‌وقت عجله نمی‌کنم، تمام حواسم اینجاست و وقت کم نمی‌آورم».

برای رسیدن به آرامش بیشتر می‌توانید این روش را هم امتحان کنید؛ هر وقت که کارتان به بحث و مشاجره می‌کشد و هرگاه که با همسر، دوست، رئیس و... خود مشکل پیدا می‌کنید، برای مدتی کنار بکشید و کاری نکنید تا به آرامش برسید.

تردیدی نیست هنگامی که پرانرژی هستیم در برابر انواع بیماری‌ها و در برابر افسردگی‌ها و کسالت‌های دیگران مقاوم‌تریم و هنگامی که از سطح انرژی پایینی برخوردار هستیم همه بیماری‌ها و افسردگی‌ها را به‌طرف خود جذب می‌کنیم

با خود خلوت کنید و سعی کنید همه افراد را با همان خصوصیاتی که دارند بپذیرید، نه آنگونه که خودتان توقع دارید و خواستار آن هستید. به هر طریقی که می‌توانید در تجسم خود عشق و محبت‌تان را نثارشان کنید. حتی اگر این روش، به نظر درست نمی‌آید، باز هم امتحانش کنید. سعی نکنید با منطق و استدلال درکش کنید. فقط آن را به‌کار ببندید. خیلی‌ها همین‌کار را می‌کنند و نتایج خارق‌العاده‌ای می‌گیرند بنابراین شاید شما هم بتوانید از ثمرات آن بهره‌مند شوید.

 

به خود استراحت بدهید!

شخصیت ،آرامش درون

تابه‌حال توجه کرده‌اید که گاه ما تمام روز را کوهنوردی می‌کنیم و در پایان همان روز همچنان سرشار از انرژی هستیم و در مواقعی دیگر با چند ساعت خرید از فروشگاهی بزرگ آنچنان احساس خستگی می‌کنیم که گویی تمام روز را کار کرده‌ایم.تمام اشیای پیرامون ما ارتعاش مخصوص به خود دارند و ما این ارتعاشات را جذب می‌کنیم. باغ‌ها و جنگل‌ها دارای ارتعاشاتی شفابخش هستند. آنها انرژی ازدست‌رفته ما را جایگزین می‌کنند. فروشگاه‌های بزرگ و پارکینگ‌ها انرژی ما را کاهش می‌دهند زیرا معمولا سر و صدا و ازدحام در آنها زیاد است.

تردیدی نیست هنگامی که پرانرژی هستیم در برابر انواع بیماری‌ها و در برابر افسردگی‌ها و کسالت‌های دیگران مقاوم‌تریم و هنگامی که از سطح انرژی پایینی برخوردار هستیم همه بیماری‌ها و افسردگی‌ها را به‌طرف خود جذب می‌کنیم.

شکرگزاری نیز موجب آرامش بیشتر انسان می‌شود. هر بار که از نعمات موجود خود شاکر باشید در حقیقت خاطرنشان می‌کنید که آنچه را دارید می‌پذیرید و آنچه را باید یاد بگیرید و بیاموزید، می‌آموزید. منشأ آرامش ذهن، تمرکز‌کردن بر نعماتی است که از آنها بهره‌مند شده‌ایم و نه آنچه نصیبمان نشده است. بنابراین حس سپاسگزاری داشته باشید اما اگر اعتقادتان این باشد که «وقتی اوضاع زندگی بهتر شد آن‌وقت شکرگزار خواهم بود» مطمئن باشید که هرگز اینگونه نخواهد شد!