مغز انسان و ادراک بعد چهارم
مغز انسان و ادراک بعد چهارم
بررسی چگونگی ادراک ما از بعد چهارم، امکان افزایش زمان را برای انجام کارهای بیشتر مطرح میکند. در زندگی امروز چه کسی از داشتن زمان بیشتر بدش میآید؟
مرد درون قلابی که به کابلی بالای یک ساختمان هشت طبقه آویزان است، طوری قرار گرفته که پشتش به زمین است و تنها میتواند چهره فردی را ببیند که جرثقیل را کنترل میکند، این جرثقیل قرار است او را به بالای ساختمان برساند، اما ناگهان کابل رها میشود و مرد به سمت بتونهای پایین ساختمان سقوط میکند. وحشت وجودش را میگیرد، اما قرار بوده که با ترسش از مرگ مبارزه کند، به مچبندش خیره میشود و درون تور نجات میافتد. گروهی از دانشمندان طی هفتههای بعد تاثیر این اتفاق را بررسی خواهند کرد. وقتی به اتفاقهای ترسناک زندگیمان فکر میکنیم، به نظر میرسد که خیلی کند بودهاند. دیوید ایگلمن از دانشکده پزشکی بیلور در تگزاس که رهبری گروه عصبشناسانی ترتیبدهنده این آزمایشها را برعهده دارد، میخواهد بداند که در این شرایط، آیا واقعا ساعت مغز سرعت میگیرد یا این که این حرکتهای کند محصول حافظه ماست. تجربه ما از زمان یکی از معماهایی است که ما تازگی به دنبال آن کشف آن رفتهایم. این دانشمندان میخواهند با فهم مکانیسم ساعت مغز، راههایی برای بازتنظیم ثانیهشمار آن پیدا کنند. شاید این کار سرعت ذهنی و زمان واکنش ما را ارتقا دهد. همچنین چون زمان نقش مهمی در ادراک ما از رابطه علیت دارد، یک ساعت درونی نادرست میتواند توهمات افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا را توضیح دهد. اما اول باید فهمید که درک ما از جهان پیوسته است یا این که مجموعهای از تصاویر گسسته است که مانند فریمهای یک فیلم به دنبال هم میآیند. بدین ترتیب میتوان فهمید که یک مغز سالم، چه طور رویدادهای بیشماری را که به حواسش میرسند، به دنبال هم قرار میدهد و چگونه تغییری در این روند، میتواند ادراک ما از زمان را عوض کند.
مرور گذشته
یکی از اولین شواهدی که نظریه ادراک جهان به صورت فریمهای مجزا را مطرح میکند، خطای دیداری چرخ است. اگر هنگامی که چرخ رو به جلو میچرخد به آن نگاه کنیم، در حال حرکت کند و یا حتی حرکت به سمت عقب به نظر میآید. این خطا اولین بار با برگرداندن فیلمهای قدیمی مورد توجه قرار گرفت که اگر با سرعت مناسب برگردانده میشد، به نظر میرسید که هر پره چرخ در فریمهای متوالی قدری عقبتر از دیگری است؛ در حالی که در حقیقت به سمت جلو میرفت.ونرولر، عصبشناس فرانسوی در سال 2006/ 1385 با تکرار این آزمایش پی برد که تمامی شرکتکنندگان، وقتی چرخ در سرعتهای خاصی بچرخد، جهت چرخش را نادرست تشخیص میدهند. به نظر وی، پیوستگی ادراک تنها یک توهم است. این آزمایش حتی یک عدد هم برای فریمهای دیداری ما تعیین کرده: حدود 13 فریم در ثانیه. بررسیهای وی از مغز شرکتکنندگان با الکتروانسفالوگرام، ریتم خاصی با فرکانس مناسب در لوب تحتانی آهیانه راست نشان میدهد که مسئول ادراک دیداری ما از مکان است. وی برای آزمودن این نظریه از شبیهسازی مغناطیسی درون جمجمهای برای دستکاری فعالیتهای قسمتهای خاصی از مغز و در نتیجه امواج معمول لوب آهیانه افراد استفاده کرد و با بازداری نمونهبرداری دورهای فریمهای دیداری، خطای دید چرخ را 30 درصد کاهش داد. با این حال، هنوز هم تا اثبات نظریه ادراک گسسته خیلی مانده است. وقتی به افراد یک جفت الگو با قدری انطباق را به طور همزمان نشان دهیم، آنها اغلب یکی را مستقل از دیگری به صورت معکوس میبینند، یعنی به قول ایگلمن، اگر این تئوری درست بود، همه چیزهای همزمان معکوس میشدند. با این حال ونرولن معتقد است که مغز موضوعات مختلف را، حتی اگر بر هم منطبق شوند، جداگانه پردازش میکند و فریمهای دو الگوی در حال حرکت در طیفهای خاصی میتوانند به طور مستقل از هم، تولید خطای دیداری نمایند.
یعنی مغز یک حلقه فیلم ندارد، بلکه حلقههای زیادی هستند که موضوعات مختلف را ثبت میکنند، یعنی نه تنها حرکت، بلکه صدا و شناسایی اشیا و مانند آن هم به همین نحو پردازش میشوند. در این راستا ونرولن عملکرد عصبی دیگری به نام آشکارسازی درخشندگی نزدیک به آستانه را مورد آزمایش قرار داد. وی افراد را در برابر نورهایی قرار میداد که به سختی دیده میشدند، دیده شدن آنها بستگی به فاز موج دیگری در جلوی مغز داشت که در هر ثانیه 7 بار بالا و پایین میرفت. وقتی موج پایین بود، احتمال دیده شدن نور بالا میرفت و زمانی که بالا بود نور دیده نمیشد. یعنی ادراک ما دورههای روشن و خاموشی دارد و توجه ما از میان این فریمها اطلاعات کسب میکند.عصبشناس دیگری به نام ارنست پوپل معتقد است تمام این فریمهای مجزایی که از حواس میآیند، در جریان پردازشی بالاتری دستهبندی میشوند که وی آنها را بلوکهای سازنده هشیاری میخواند و ادراک ما از زمان بر پایه آنها قرار میگیرد. به گفته وی اگر دو رویداد در یک بلوک سازنده هشیاری قرار بگیرند، آن دو رویداد را همزمان ادراک میکنیم و اگر رویدادها در بلوکهای متوالی قرار بگیرند آنها را به دنبال هم ادراک میکنیم. یک فاصله زمانی 30 تا 50 میلیثانیهای لازم است تا این اطلاعات تقسیمشده در سیستم عصبی، همگی یکجا جمع شوند، به همین دلیل ادراک نمیتواند پیوسته باشد
بخشهای زمانی
فهم ادراک زمان برای برخی بیماریها از جمله اسکیزوفرنیا، که به نظر میرسد ناشی از ناتوانی در نظمدهی به اطلاعات قسمتهای مختلف مغز است، کمک میکند. اما مسئله فقط پیوستگی یا گسستگی ادارک نیست. سرعت گذشت زمان در موقعیتهای مختلف هم معمای مهمی برای عصبشناسان است. دو توضیح متفاوت وجود دارد که بیان میدارد این پدیده میتواند ناشی از حافظه باشد یا این که عملکرد مغز تحت استرس تقویت میشود و باعث میشود رویدادهای بیرونی کندتر از حالت عادی به نظر برسند. برای آزمودن این مسئله، ایگلمن آزمایشی ترتیب داد که روی یک ال.ای.دی مچی، دو عدد معکوس یکدیگر با فاصله 20 ثانیه پدیدار میشدند. اگر تحت استرس، ساعت مغز کندتر کار میکرد، این دو عدد تشخیص داده میشدند وگرنه 20 ثانیه برای تشخیص مجزای اعداد، زمان بسیار کمی است. اما نتایج نشان داد که وقتی فرد به درون تور نجات سقوط میکرد، چنان که انتظار میرفت زمان افتادنش را بیشتر از واقع تخمین میزد، ولی دو عدد روی ال.ای.دی را ندیده بود. یعنی ادراک آنها از زمان در واقعیت تغییر نکرده بود. بنابراین ایگلمن پیشنهاد میکند که طولانی شدن زمان در ترس و هیجان، یک حقه حافظه است. در این شرایط نورونهای بیشتری درگیر میشوند و حواس با جزییات بیشتری، رویداد را ثبت مینمایند. وقتی آن رویداد را مرور میکنیم، جزییات زیادی در ذهنمان هست که انتظار داریم برای ثبت آنها زمان زیادی صرف شده باشد، به همین دلیل خیال میکنیم که زمان طولانیتری گذشته است.با این که تئوری ایگلمن بسیاری از خطاهای حسی از این دست را توضیح میدهد، اما اثبات نمیکند که در موقعیتهای خاصی ساعت درونی مغز در حقیقت کندتر یا تندتر کار نمیکند.مثال فردی با نام ب.و را در نظر میگیریم که روزی سوار اتومبیل خود احساس کرد که درختان دو طرف جاده با شتابی حرکت میکنند که انگار با سرعت 300 کیلومتر بر ساعت میراند، سرعت را کم کرد اما تفاوتی ندید و وحشتزده اتومبیل را متوقف کرد. اما ماجرا چه بود؟ وی شروع کرده بود به آهسته حرف زدن و راه رفتن و وقتی پزشکش از او خواست 60 ثانیه را بشمارد این کار را در 280 ثانیه انجام داد و در نهایت مشخص شد وی توموری در قشر پیشانی مغزش دارد. چنین پدیدهای و حتی برعکس آن یعنی دیدن دنیا به صورت آهسته، در افرادی با چنین آسیب مغزی نادر نیست.
سرعت بخشیدن به مغز
جان وردن، روانشناس تجربی دانشگاه کیل بریتانیا، در آزمایشی به افراد 10 ثانیه نور یا صدای کوتاهمدت(حدود 5 ثانیه ) ارائه میکرد و از آنها میخواست که طول آن را تخمین بزنند. وقتی قبل از ارائه محرک در سکوت بودند، اغلب زمان آن را 10 ثانیه طولانیتر ادراک کرده بودند. اما این نتیجه هم میتواند ناشی از حافظه باشد. دانشجوی سابق وردن، لوک جونز در دانشگاه منچستر تصمیم گرفت میزان پردازش ذهنی افراد شرکتکننده در این آزمایش را در طول اجرا ارزیابی کند. وی بررسی کرد که این افراد پس از مواجهه با محرک با چه سرعتی این سه تکلیف را انجام میدادند: محاسبات پایه، به خاطرسپاری کلمات یا فشار دادن یک کلید خاص روی صفحهکلید رایانه. نتایج نشان داد که بعد از مواجهه با محرکها عملکرد افراد در هر سه تکلیف 10 تا 20 ثانیه ارتقا یافته بود، انگار که نورونها مجبور شده بودند سریعتر پیام خود را ارسال کنند. وردن میگوید: «پردازش اطلاعات مغزی در زمان ذهنی اتفاق میافتد، به نظر میرسد که اگر این زمان ذهنی را تسریع کنید، زمان بیشتری برای پردازش دارید». یک تغییر 10 درصدی میتواند در زندگی واقعی تغییرات بزرگی ایجاد کند، گوش کردن به چنین محرکهایی با گوشی، میتواند سرعت عکسالعمل توپزنهای کریکت یا بیسبال را افزایش دهد. البته احتمالا این روش را در ورزش ممنوع میکنند، اما گروههای دیگری مانند دانشآموزان میتوانند از این طریق کار بیشتری را در زمان کمتری انجام دهند. اما ایگلمن نگران این است که اثر این محرکها تنها چیزی شبیه به اثر یک فنجان قهوه باشد، چیزی مثل اثر موزارت که هیچ ارتباطی با ادراک زمان نداشته باشد. اثر موزارت به تاثیر برانگیختگی ناشی از گوش دادن به موسیقی کلاسیک بر عملکرد دانشآموزان در امتحان گفته میشد که یافتههای بعدی نشان دادند تقریبا هر محرک صوتی بیرونی مثل صدای ترافیک یا سخنرانی چنین برانگیختگی را ایجاد میکند.
اما وردن شک دارد که مشاهداتش تنها حاکی از برانگیختگی باشند؛ نویز سفید چنین تاثیری ندارد. به علاوه مطالعات آنها تغییری در ضربان قلب، رسانایی پوست و تنش ماهیچهای که اغلب در حالت برانگیختگی دیده میشود، نشان نداد. اما در غیر این صورت محرکهای صوتی چهطور روی سرعت پردازش اطلاعات و زمان تاثیر میگذارد؟ طبق یافتههای عصبشناسی به نام ادوارد لارج، صداهای ریتمیک امواج گامای مغزی را به دنبال دارند. ممکن است این صداها انواع دیگری از امواج مغزی را هم به راه بیاندازند، شاید امواجی که با فریمهای مجزا در ادراکهایمان در ارتباطند.به اعتقاد ونرولن و جونز، شاید جواب این است که وقتی نوسانهای سریعتری دارید، فریمهای بیشتری در ثانیه خواهید داشت، بنابراین میتوانید در تکلیفهای خاص شناختی بهتر عمل کنید و وجود فریمهای بیشتر، باعث میشود که زمان طولانیتر به نظر بیاید. اگر این فرضیه درست باشد، محرکهای صوتی ریتمیک طیف فریمبرداری مغز را از نو تنظیم میکند. امکان فریبندهای به نظر میرسد، در زندگی امروز چه کسی از داشتن زمان بیشتر بدش میآید
در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید
شناخت اختلالات یادگیری : (LD)
شمار دانش آموزانی که دچار اختلالات یادگیری هستند بین 4 تا 12 درصد گزارش شده است این اصطلاح ابتدا از واژه ی Disabilities of learning به معنای ناتوانی یادگیری گرفته شد اما از آنجائیکه ناتوانی یادگیری به تمامی جهات از جمله ناتوانیهای جسمی نیز اطلاق می شد واژه ی اختلالات یادگیری برگزیده شد . این قبیل دانش آموزان ، دانش آموزی هستند که دارای بهره هوشی عادی هستند اجسام یادگیری سالم دارند . در مهارتهای کلامی و نوشتن خوبند ولی در مهارتهای ریاضی ضعیف هستند و یا بالعکس . سالانه در کشور 85 میلیارد تومان بابت خسارت مردودی دانش آموزان بابت این امر می گردد که البته خسارات روانی این امر به مراتب بیشتر از این است . خساراتی از قبیل عزت نفس پائین و خجالت و شرمندگی و مردودی و … در صورتیکه با ساده ترین راه ها ( بازیها ) میتوان به حل مشکلات نائل آمد . زمان اختلالات یادگیری از تولد تا کلاس اول است گستره تجارب کودکان کافی نیست ابتدا باید علت یابی کرد سپس درمان نمود .
علل پیدایش اختلالات یادگیری
عللی را که برای شکست این قبیل کودکان در امر یادگیری می توان ذکر کرد بطور خلاصه عبارتند از :
1)فقدان انگیزش کافی 3)دقت بیش از اندازه به جزیی از کل
2)فقدان توجه و دقت لازم 4)فقدان هماهنگی لازم در حرکات
البته دو دلیل عمده نیز وجود دارد که عبارتند از :
الف ) غلبه طرفی : نیمکره مغز انسان به دو قسمت چپ و راست تقسیم می شود هر نیمکره که بر دیگری غلبه کند بدن به همان سمت کشیده می شود چنین است که انسان راست بدن یا چپ بدن می شود که هیچکدام از آنها مشکلی ندارند . زمانی که غلبه مخلوط گردد یعنی بعضی اندامها راست و بعضی چپ گردند دچار اختلال می گردد . با آزمایشهای ساده میتوان غلبه طرفی دانش آموز را مشخص نمود و اگر دچار اشکال می باشد برطرف کرد .
ب ) هماهنگی عضلات : اعضای بدن باید هماهنگ با هم کار کنند که گاهی ممکن است در این امر مشکل ایجاد گردد مثلا در رانندگی دست و پا و چشم باید هماهنگ کار کنند تا بتواند رانندگی کرد . راندمان مغز با هماهنگی اعضا بالاتر می رود با بازیهای مختلف مانند یک قل دو قل ، بسکتبال ، گردو بازی و … می توان به این هماهنگیها رسید .
اختلالات یادگیری در خواندن :
بنا به نظر کالوگروکالسون ( 1978 ) 85 تا 90 درصد اختلالات یادگیری به اختلالات خواندن مربوط است
ویژگیهای کودکان دارای اختلال خواندن
- بیشتر این کودکان پسر هستند . بر اساس برخی تحقیقات اختلالات پسران 4 برابر دختران است .
- در کلاسهای درس غالبا مشکلات رفتاری دارند .
- تمایل به خواندن ندارند.
– قادر نیستند یک دایره لغات بینایی ایجاد کنند .
- دامنه توجهشان کوتاه است
– در تمرکز مشکل دارند .
- معمولا در مدرسه افت تحصیلی دارند .
– معمولا دارای مشکلات جسمی مانند ضعف بینایی یا شنوایی هستند .
- اغلبشان مسائل هیجانی دارند .
– احساس ناامیدی ، بی لیاقتی و کم جراتی می کنند .
- در خواندن شفاهی و کلامی تردید می کنند و گاهی دچار لکنت می شوند .
- به جای اینکه چشمهایشان را هنگام خواندن حرکت دهند ، سرشان را تکان می دهند .
- کلمه به کلمه می خوانند .
- به زحمت و با صدای کشیده و لحن یکنواخت می خوانند .
- به نقطه گذاری توجه ندارند واز توجه به معنی لغت غافلند .
- وقتی مطلبی را آهسته می خوانند ، لبهایشان را تکان می دهند یا در ذهنشان لغات را می خوانند .
- واژه ها را غیر مرتبط با محتوی و غیر مرتبط با عناصر آوایی حدس می زنند .
- کلماتی را که تازه خواندند جابجا یا تکرار می کنند .
- حافظه دیداری و شنیداریشان ضعیف است .
- فاقد تمیز و تشخیص کافی شنیداری هستند .
- محیط خانوادگیشان برای موفقیت در مدرسه به آنان فشار می آورد و یا اینکه نگرش منفی افراطی به عملکرد مدرسه دارند .
- در مدرسه سازگاری شخصی مناسبی ندارند .
- رشد اجتماعی کافی ندارند .
مقدمات درمان و باز پروری ( 12 گام برای مقدمات درمان )
گام اول : انگیزه درمانگر : ( عشق و علاقه و حس انساندوستی درمانگر ) .
گام دوم : ارتباط خوب خوب خوب : ( ایجاد رابطه خوب و صمیمی با کودک و والدین )
گام سوم : گوش کردن فعال : ( به سخنان کودک با تمام وجود گوش دهد ) .
گام چهارم : پرسشنامه والدین و مدرسه : ( تهیه پرسشهای متعدد که به علت مشکل و عوامل آن مربوط می شود )
گام پنجم : هوشبهر : ( آزمونهای استاندارد وکسلر جهت عقب ماندگی ذهنی ) البته این گام را میتوان از حرکات و حالات طبیعی بودن مراحل رشد و موفقیت در درسها نیز پیگیر شد .
گام ششم : کارگروهی مشترک و ارجاع آن : ( در مراکز راهنمایی و مشاوره با یک تیم تخصصی صورت گیرد )
گام هفتم : مصاحبه با درمانجو : ( پس از تکمیل پرسشنامه والدین در یک رابطه ی حسنه )
گام هشتم : تعیین متن برای آزمون و سنجش خواندن : ( دو متن کتاب فارسی یکبار با صدای بلند و یکبار بدون صدا بخواند و به پرسشها پاسخ دهد )
گام نهم : سنجش و تشخیص : ( تشخیص علل اختلال بر اساس جدول سمن )
گام دهم : طراحی برنامه درمان : ( پس از تشخیص فراوانی مشکل طبق راههای درمان عمل نماید )
گام یازدهم : تهیه امکانات برای درمان : ( ابزار و شرایط لازم فراهم شود )
گام دوازدهم : ارائه اطلاعات به والدین و کتاب درمانی : ( تهیه توصیه هایی برای اولیا ، آموزش خانواده )
توصیه های لازم برای اولیاء
1- بوسیله متخصص از سلامتی چشم و گوش کودک مطمئن شوید .
2- فضای آرام و بدون تشنج را در خانه فراهم کنید .
3- اوقاتی را به باز کردن با کودک و شوخی کردن با او اختصاص دهید .
4- کودک را به پارک ، سینما ، باغ وحش و سایر جاهای دیدنی ببرید .
5- سعی کنید اوقاتی را کودک به بازی بپردازد .
6- کودک را تشویق کنید درباره خودش ، خاطرات مدرسه و چیزهای مورد علاقه اش صحبت کند .
7- از سرزنش کردن و ایراد گرفتن و نصیحت بپرهیزید و به جای آن هر وقت کار مثبتی انجام می دهد تشویقش کنید .
8- به سوالات کودک ساده و روشن و کوتاه جواب دهید .
9- نقاط قوت کودک را در درسها ، بازیها و سایر کارها به رخش بکشید و تمجید کنید .
10- با دادن برخی مسولیتها به کودک حس استقلال و اعتماد به نفس او را تشویق کنید .
11- سعی کنید کودک با کودکان هم سن خویش و هم با کودکان یکی دو سال کوچکتر و بزرگتر از خودش اوقاتی را بازی کند .
12- در منزل کتاب یا روزنامه بخوانید و سعی کنید فرزندتان خواندن علاقمندانه و مشتاقانه شما را ببیند .
13- به اندازه کافی اسباب بازیهای ساده و خوب برای کودک تهیه کنید .
14- به کودک یاد بدهید که کتاب تنها وسیله خواندن نیست بلکه میتوان ازروزنامه ، تابلوهای راهنمایی ، تابلوهای مغازه نیز برای خواندن استفاده کرد .
15- با مدیر و معلم کودک ارتباط مهرآمیزی برقرار کنید و وضع کودکتان را در مدرسه جویا شوید .
16- پیشرفت کودک را بدون اینکه مکررا از او سوال کنید پی گیری نمائید .
17- برای محل مطالعه کودک اطاق ، نور ، صندلی ، میز و سایر لوازم را تهیه کنید .
18- سعی کنید محل مطالعه کودک ساکت و آرام باشد .
19- برای اطمینان از سلامتی کودک همیشه او را تحت کنترل پزشک داشته باشید .
20- کوچکترین پیشرفت کودک را ببینید و به او اظهار کنید و اعتماد به نفس را تقویت کنید .
برخی از ابزارهای لازم
نخ ، مداد ، شمع ، قرقره ، لیوان ، خط کش ، خمیربازی ، ضبط صوت ، توپ پینگ پنگ ، شلنگ نازک کولر ، کارت حروف الفبا ، نوار کاست صداها ، نی نوشابه ، سازهای دهنی ، برگه ی جملات ناتمام ، برگه ی جملات ناقص ،کارت ، تصاویر داستانی ، عکس و تصویرهای مختلف ، کارتهای حروف و کلمات ، کتابهای داستان .
.
پژوهشگران مغز و متخصصان آموزش و پرورش، هر کدام بنابه درک ضرورت بهینه سازی آموزش در محیط های رسمی مدرسه ای و برون مدرسه ای، توجه ویژه ای به کارکرد مغز و نقش آن در یادگیری داشته اند. همگرایی پژوهشگران درباره موضوع واحدی چون " یادگیری" ، سبب شد نظریه یادگیری نوینی در میان انواع نظریه های مربوط به یادگیری، جلوه گر شود.
نظریه جدید یادگیری بر مبنای ساختار و کارکرد مغز بنا شده است.
باور بر این بوده است که هر کسی توانایی یادگیری را دارد و البته این واقعیت است. با وجود این، آموزش و پرورش سنتی راهکارهایی را پیش می گیرد که موانعی جدی برای یادگیری ایجاد می کنند، محیط های پرتنش، ترس افزا فاقد چالش، اضطراب آفرین و... که در فضای آموزش و پرورش سنتی نمایانند، از عوامل محدود کننده یادگیری به حساب می آیند. در این مقاله، ابتدا واقعیت هایی درباره مغز ارائه می شود، سپس تکنیک های یادگیری مبتنی بر مغز معرفی می شوند . یافته های پژوهشگران نشان می دهد که :
* مغز هر انسان سالم دارای یک تریلیون سلول است که صد بیلیون از آن ها، سلول ها یا نرون های فعالند، 900 بیلیون دیگر سلول هایی عصبی هستند که به تغذیه سلول های فعال می پردازند.
* هرکدام از سلول های فعال مغز قادر است 20 دندریت تولید کند و رشد دهد. دندریت ها مانند شاخه های یک درخت هستند. اطلاعات در دندریت ها ذخیره می شوند.
* مغز یک نوزاد ارتباطات نرونی مربوط به یادگیری را با سرعتی بیش از 3 بیلیون ارتباط در ثانیه، بر قرار می سازد. این ارتباطات کلید اصلی توان مغزی به شمار می آیند.
* مغز هر شخصی از 4 مغز کوچک تر تشکیل شده است که عبارتند از: مغز عزیزی، مغز هیجانی، مغز توازن بخش و قشر مغزی بسیار پخته و نضج یافته.
* قشر مغز خود دارای دوبخش است: بخش چپ که به " مغز تحصیلی" یا آکادمیک و بخش راست که به " مغز خلاق " معروفند.
* هر مغزی " مراکز هوشی " گوناگونی دارد. شخص می تواند " هوش های چند گانه اش " را پرورش دهد و بر توانمندی های طبیعی اش بیفزاید.
* هر مغز دست کم بر
اساس دو طول موج متفاوت عمل می کند. یکی از این طول موج ها طول موج بلند " بتا " نام دارد
که هنگام بهره گیری از
اطلاعات پیشین نظیر: راندن اتومبیل و سخن گفتن به کار می افتد. یکی دیگر طول موج " آلفا
" است که خلاف طول موج بلند بتا، هنگام یادگیری های سریع اطلاعات، فعال می
شود. طول موج آلفا را، طول موج " آرامش هشیار " هم می نامند
سه روش آموزش مبتی بر " یادگیری مغز محور " عبارتند از :
1- غوطه ور سازی همخوان :در این روش محیط یادگیری به گونه ای طراحی می شود که یادگیرندگان در تجارب آموزشی تدارک دیده شده، غوطه بخورند. چنین شرایطی را شرایط غنی یادگیری هم می نامند.
2- آرامیدگی هشیار : روش حاضر ترس یادگیرنده را از بین می برد و او را ترغیب می کند ، اطلاعات دریافتی را درونی سازی کند.
3- پردازش فعال :در این روش آموزشی، به یادگیرنده فرصت می دهند اطلاعات دریافتی اش را تثبیت کند و به درون سازی آن ها بپردازد.
حیطه اثر گذاری یادگیری مبتنی بر مغز در آموزش و پرورش
یادگیری مبتنی بر مغز، اساساً سه بخش عمده آموزش و پرورش را تحت تأثیر قرار می دهد. این سه بخش عبارت اند از: برنامه درسی، آموزش و ارزشیابی.
نتایج کاربردی
1- برنامه درسی :معلمان باید فرایند یادگیری دانش آموزان را بر اساس علایق آنان طراحی کنند و محتوای برنامه درسی را با زندگی فردی و اجتماعی آنان پیوند دهند.
2- آموزش :معلمان باید به دانش آموزان فرصت دهند، به صورت گروهی و از طریق همیاری به یادگیری بپردازند و از یادگیری های پیرامونی خود نیز استفاده کنند.معلم آگاه به اصول یادگیری مبتنی بر مغز، می داند که یادگیری فقط در کلاس درس اتفاق نمی افتد. از این رو، می کوشد دانش آموزان را به فراگیری از محیط بیرون از کلاس نیز تشویق کند. با توجه به این اصل، دانش آموزان مسئولیت یادگیری خویش را به عهده می گیرند و سطح فرایند های یادگیری خود را ارتقا می دهند.
3- ارزشیابی :ارزیابی و سنجشی که از دانش آموز به عمل می آید ، باید به او فرصت دهد، سبک های یادگیری و ترجیحات خود را شناسایی کند و از این رهگذر به اصلاح یا تقویت سبک های یادگیرش بپردازد
در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید
روش بارش مغزی هم از سوی متخصصان آموزش و پرورش و هم از سوی متخصصان آموزش خلاقیت به عنوان روش تدریس حل خلاق مسائل معرفی شده است و یافته های پژوهشی زیادی اثرگذاری آن را بر روی پرورش مهارت های حل مساله دانش آموزان به اثبات رسانده اند. آموزش دادن دانش آموزان با روش بارش مغزی حل مساله را به نحو خلاقانه ای در آنان بالا می برد. " روش بارش مغزی می تواند به عنوان وسیله ای برای یادآوری مفاهیم و اصول مورد نیاز برای حل مساله به یاد گیرندگان کمک می کندبارش مغزی در تدریس و یادگیری کارکردهای مفیدی نشان می دهد و به تسهیل برقراری ارتباط بین راه حل ها و ایده ها می انجامد. در گروههای بارش مغزی، مشارکت اعتلا می یابد، انتقاد و ایرادگیری کاهش می یابد، حمایت اجتماعی افزوده می شود و توانایی دانش آموزان برای " انتقال " اطلاعات برای حل مساله تعیین شده، افزایش و بهبود می یابد. یعنی دانش آموز به راحتی می تواند اطلاعات ذخیره شده در حافظه بلند مدت خود را بازیابی کرده و برای حل مساله به کار گیرد. روش تدریس بارش مغزی در عمل به تفکر واگرا و حل مساله خلاق یاری می رساند. این روش اعتماد به نفس فراگیران را افزایش داده و باعث می شود تا فراگیران به یک خودباوری مثبتی نایل شوند. خودباوری احتمالا" اثرگذارترین حالت بر تمام رفتارهای انسانی است. با اطمینان می توان گفت بدون خودباوری و بدون داشتن اعتماد به نفس و شناخت کافی از خود و بدون باور کردن توانایی هایمان برای انجام عملی خاص نمی توانیم آن عمل را چه عملکرد عاطفی باشد و چه شناختی، با موفقیت به انجام برسانیم. ( " اچ داگلاس براون " اصول یادگیری و آموزش زبان / ص 149 ) همچنین کلاس درس از حالت تکراری بودن خارج می شود و تنوع و رفع خستگی و ایجاد شادی و نشاط را به دنبال دارد. ضمنا" برای ایجاد این گونه فضا در محیط کلاس نیاز به کمی صبر و حوصله و تحمل سروصداست که البته می توان فضا را هم عوض کرد، نمازخانه و یا کتابخانه مدارس برای این کار می تواند فضای خوبی باشد.
بارش مغزی brain stroming
تکنیکی مبتنی بر مذاکره تحت عنوان ( brain stroming ) به معنای بارش مغزی وجود دارد؛ به این صورت که همه افراد دور هم می نشینند و در مورد یک موضوع، به بحث و مناظره می پردازند و هر فرد، موردی و یا راه حلی به ذهنش رسید به جمع مطرح می کند. همه می توانند صحبت کنند. معلم که نقش هدایتگر جمع را به عهده دارد، همه مطالب و صحبتها را یادداشت می کند. به این ترتیب با یک مشارکت گروهی و تلنبار کردن افکار روی هم در یک جمع می توان راه حلهایی برای مشکلات پیدا کرد. علاوه بر آن چون همه باید در بحث شرکت کنند، خود موجب افزایش خلاقیت می شود.
لذا یک معلم در این گونه جمع ها، در این تکنیک بسیار حساس است. چرا که دانش آموزان می خواهند بدانند معلم بسیار با درایت عمل می کند. موضوعات قابل طرح در این تکنیک می تواند هر موضوعی که به نظر شاگردان جالب به نظر می رسد، حتی در مورد معضلات اجتماعی مانند دفع درست زباله، صرفه جویی در آب و بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی، اتفاقا" بسیاری از اوقات، دانش آموزان راهکارهایی را ارائه می دهند که ممکن است به فکر دیگر افراد جامعه نرسد؛ چرا که افکار ما اغلب قالب ریزی شده و یک سمت و سوی مشخصی پیدا کرده است. ولی ذهن آنها هنوز شفاف است و می تواند راههای جدیدی را نشان دهد. بارش مغزی یکی از شناخته شده ترین شیوه های برگزاری جلسات همفکری و مشاوره بوده و کاربرد جهانی دارد. این روش دارای مزایا و ویژگیهای منحصر به فرد است. در واقع بسیاری از تکنیکهای دیگر منشعب از این روش است. این روش توسط الکس اسبورن در سال 1988 معرفی شد. در آن زمان بنیاد فرهنگی اسبورن این روش را در چندین شرکت تحقیقاتی، بازرگانی، علمی و فنی برای حل مشکلات و مسائل مدیریت به کار گرفت. موفقیت این روش در کمک به حل مسائل آن چنان بود که ظرف مدت کوتاهی به عنوان روشی کارآمد شناخته شد. فرهنگ لغت " وبستر" تعریف بارش مغزی را چنین بیان می دارد: تکنیک برگزاری یک کنفرانس که در آن سعی گروه بر این است تا راه حل مشخصی را بیابد. در این روش همه نظرات در جمع بندی مورد استفاده قرار می گیرند. روش بارش مغزی امروزه یکی از متداول ترین روشهای تصمیم گیری گروهی بوده و موجب گسترش و تحول بسیاری از روشهای مرتبط و مشابه شده است. دانشمندان زیادی از جمله اسبورن، کال و همکاران، بوچارد، گچار و همکاران، دلبگ و همکاران، لوئس و نگاندی و سیج در کتابهای خود به این روش پرداخته اند و برای ارتقاء آن کوشیده اند.
قواعد بارش مغزی :
اسبورن عنوان می دارد پیشنهاد ایجاد شده در ذهن یک فرد عادی در گروه، 2 برابر پیشنهاد ایجاد شده در حالت انفرادی است. در صورتی که قواعد و مقررات مشخصی برای جلسات بارش مغزی در نظر گرفته و رعایت شود، این روش بسیار کارآمدتر خواهد شد. بارش مغزی بر دو اصل و چهار قاعده اساسی استوار است. اصل اول مبتنی بر تنوع نظرات است. تنوع نظرات، آن بخش از مغز را که به خلاقیت مربوط است، فعالتر می کند تا بر تفکر قضاوتی ( THINKING JUDJMENTAL ) خود قایق آید. تفکر قضاوتی در واقع به معنی ارزیابیها و نظرات تکمیلی نسبت به مطلب مطرح شده است. به این منظور بعد از آنکه تمامی پیشنهادها جمع آوری شد، بررسی و ارزیابی پیشنهادها صورت می گیرد. اصل دوم کمیت، فزاینده کیفیت است. یعنی هر چه تعداد پیشنهادها بیشتر شود، احتمال رسیدن به یک راه حل بهتر افزایش می یابد.
چهار قاعده اساسی بارش مغزی :
1. انتقاد ممنوع: این مهمترین قاعده است و با توجه به این که در جریان بارش فکری افراد اندیشه های غلط یا صحیح خود را ارائه می دهند، هر گونه انتقاد یا اعتراض، روند فعالیت را کند می کند و فکر آنان را به جای تفکر در مورد موضوع مورد نظر، به سوی انتقاد و حتی واکنش در مقابل انتقاد سوق می دهد و چه بسا به مشاجره منتهی شود
2. اظهار نظر آزاد و بی واسطه: این قاعده برای جرأت بخشیدن به شرکت کنندگان برای ارائه پیشنهادهایی است که به ذهن آنها خطور می کند، بعبارت دیگر در یک جلسه بارش مغزی، تمام اعضا باید جسارت و شهامت اظهار نظر را پیدا کرده باشند، بتوانند پیشنهاد و نظر خود را بیان کنند. هر چه پیشنهادها جسورانه تر باشد نشان دهنده اجرای موفق تر جلسه است، لذا قضاوت و ارزشیابی در مورد اندیشه و فکر اعضا ممنوع است، زیرا که هم مقدار زیادی از وقت جلسه تلف شده و فکر اشخاص را منحرف میکند. در نتیجه، فرصت تفکر و بارش فکری کاهش می یابد.
3. تاکید بر کمیت : هر چه تعداد نظرات بیشتر باشد، احتمال وجود پیشنهادهای مفید و کارسازتر در بین آنها بیشتر می شود. موفقیت اجرای روش بارش مغزی با تعداد پیشنهادهای مطرح شده در جلسه رابطه مستقیم دارد. در این روش این گونه عنوان میشود که هر چه تعداد پیشنهاد بیشتر باشد، احتمال وجود طرح پیشنهاد کیفی بیشتر است.
4. تلفیق و بهبود پیشنهادها : اعضا می توانند علاوه بر ارائه پیشنهاد، نسبت به بهبود پیشنهاد خود اقدام کنند. روش بارش مغزی این امکان را به اعضاء می دهد که پس از شنیدن پیشنهادهای دیگران پیشنهاد اولیه بهبود داده شود. آنها همچنین می توانند پیشنهاد خود را با چند پیشنهاد دیگر تلفیق کرده و پیشنهاد بهتر و کاملتری را به دست آورند. .
نتایج تحقیقات پارس و میدو در خصوص روش بارش مغزی را به صورت زیر می توان خلاصه کرد:
1. آموزش از طریق بارش مغزی، توانایی حل مساله را در افراد افزایش می دهد.
2. روش بارش مغزی بیشتر از روش های مرسوم آموزشی ، به ایجاد عقاید و اندیشه های آفریننده منجر می شود.
3. کوشش برای جهت دادن هر چه بیشتر به پاسخ سئوالات طرح شده، به افزایش پاسخ های آفریننده می انجامد.
4. دانش آموزانی که دوره های مربوط به حل مسائل به روش بارش مغزی را می گذرانند، در آزمون های آفرینندگی گیلوفورد نمره های بیشتری می گیرند،
مراحل روش بارش مغزی :
الف) خلاقیت و تولید اندیشه
فعالیت افراد گروه در جلسه بارش فکری، با هدایت و راهنمایی مقدماتی مسئول جلسه شروع می شود. با این نوع سازماندهی، افراد اندیشه ها و نظریات خود را بیان می دارند و منشی تمام آنها را ثبت می کند. رعایت قوانین برای اجرای این قسمت ضروری است. در حقیقت، فعال ترین بخش این روش، اجرا و کنترل همین جلسه خلاقیت است که شخص، اندیشه ای تولید می کند و تولیدات خود را در ضمن یک تفکر خلاق بیان می دارد
راهبردهای مرحله اول :
1. بیان و تقهیم موضوع جلسه به وسیله رئیس جلسه.
2. اعلام وظایف اعضا، منشی و مشاهده کنندگان به وسیله رئیس جلسه .
3. بیان قوانین جلسه به وسیله رئیس جلسه .
4. شروع جلسه بارش مغزی و ارائه نظرات به صورت چرخشی و نوبتی.
5. ثبت نظریات و آرای بیان شده در حین اجرای جلسه به وسیله منشی.
ب ) قضاوت و ارزشیابی :
پس از این که مرحله تولید اندیشه ها در مدت معینی صورت گرفت، طبیعی است که تعداد زیادی نظریه و طرح به دست می آید. در مرحله دوم، این مجموعه پالایش می شود و نظریات مشابه و نامناسب حذف خواهد شد، سپس مشاهده گران و اعضای اصلی جلسه بارش مغزی، این نظریات را مورد بررسی و ارزشیابی قرار می دهند و در نهایت، تعدادی نظریه یا طرح بصورت پیشنهاد و دست آورد اصلی جلسه اعلام می شود،
مزایا و معایب :
با وجودی که روش بارش مغزی بسیار متداول است، لیکن تاکنون بطور خاص، در جهت روشن کردن بهترین شرایط اجرای این روش، تحقیقات کافی صورت نگرفته است. مزایای این روش عبارتند از :
1. با توجه به اصل هم افزایی باعث می شود خلاقیت گروهی موثر از خلاقیت فردی عمل کند.
2. با این روش، در مدت زمان نسبتا" کوتاهی، شمار زیادی پیشنهاد حاصل می شود.
معایب و نقایص این روش عبارتند از :
1. ممکن است ایجاد شرایط برای اظهار نظر آزاد و بی واسطه دشوار باشد.
2. گروه معمولا" تحت فشار اکثریت قرار گرفته و موجب می شود فرد با نظر اکثریت موافقت کند، حتی اگر قویا" احساس کند که نظر اکثریت اشتباه است.
3. اکثر اوقات تمایل گروه بر حصول یک توافق است، تا دستیابی به پیشنهادهای متنوعی که به خوبی مورد بررسی قرار گرفته باشند. در واقع این حرکت در حال حاضر به خاطر ساختار جلسات، بصورت عادت درآمده است.
4. هنگام بارش مغزی، اغلب افراد مواردی بدیهی یا ایده آل را پیشنهاد می کنند و این از تلاش آنها برای بحث بیشتر و در نتیجه ارائه پیشنهاد خلاق می کاهد.
5. ماهیت تنوع گرای بار مغزی، خود به خود مسبب افزایش پیشنهادها می شود، ولی اصلاح و پالایش ساختاری پیشنهادها را در بر ندارند.
6. اگر گروه از یک رئیس جلسه خوب و با تجربه برخوردار نباشد، ممکن است برخی از افراد جلسه را، بطور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند. لذا رئیس جلسه باید وقت را با توجه به تعداد شرکت کنندگان تنظیم کرده و از ابراز توضیحات اضافی توسط شرکت کنندگان بکاهد و فرصت را به نفر بعدی بدهد.
7. اجرای موفقیت آمیز این روش مستلزم شناخت قبلی افراد از مساله است.
8. در این روش، بهبود مرحله به مرحله " تدریجی " پیشنهادها کمتر مشاهده می شود.
9. گاهی اوقات این روش، به مسائل نسبتا" ساده و پیش پا افتاده محدود شده و باعث می شود که روش ارائه شده برای حل مسائل کلی، پیچیده شده و کارآیی کافی را نداشته باشد. اینجا هم باید مدیر جلسه بطور صریح و واضح تذکر لازم را گوشزد کند و از بحث های انحرافی افراد را بر حذر دارد.
10. برای بعضی افراد، پیروی از قواعد این روش، یا ارائه پیشنهاد های متنوع مشکل است.
بارش مغزی گمنام (brain anonymous ) از بارش مغزی روش های گوناگونی مشتق شده است. مثلا" یک روش می گوید بهتر است شرکت کنندگان پیش از ورود به جلسه پیشنهادهای خود را کتبا" در اختیار رئیس جلسه قرار دهند، و رئیس جلسه هم پیشنهادها را در اختیار رئیس جلسه قرار دهند، و رئیس جلسه هم پیشنهادها را بدون اعلام منبع برای همه شرکت کنندگان قرائت کند. این روش که برای از بین بردن معایب بندهای 2 و 3 مورد استفاده قرار می گیرد، بارش مغزی گمنام دارد. شیوه های دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال از شرکت کنندگان خواسته می شود، تا نظرات خود را در مدتی کوتاه به رشته تحریر درآورند. این روش افکارنویسی ( Brainwriting) خوانده می شود. تلفیقی از افکارنویسی و بارش مغزی نیز وجود دارد که به روش Trigger مشهور است. این روش را جورج مولر کارشناس شرکت فورد موتور ابداع کرد. در این روش شرکت کنندگان هر کدام شخصا" فهرستی از کلمات مرتبط به مساله را تهیه می کنند. مزیت این روش بر روش بارش مغزی در این است که قابلیت بسط و گسترش پیشنهادها را دارد. ویلیام گوردن به منظور غلبه بر برخی مشکلات بارش مغزی شیوه جدیدی را ابداع کرد. رویه آن این گونه است که رئیس جلسه از گروه می خواهد مساله را ریشه ای مورد بررسی قرار دهند و رفته رفته با مطرح شدن نظرات متفاوت، افراد اطلاعات بیشتری پیدا کرده و پیشنهادهای جدیدی مطرح می کنند. مزیت عمده این روش امکان بررسی سایر پیشنهادها و عدم تمرکز بر یک پیشنهاد است. در نتیجه این روش مانع تصمیم گیری ناپخته در فرآیند حل مساله می شود گونه دیگر بارش مغزی شیوه Succesive integeration Sil=Elements of Problem. است. این روش به وسیله هلموت اشلیکسوپ از موسسه باتل ابداع شد. معایب بندهای شماره 5،3،2 با این روش بر طرف خواهد شد. در این روش عناصر جلسات آزاد و روابط اجباری بطور فزاینده ترکیب می شوند تا این که گروه به راه حل نهایی مورد توافق دست یابد. توفان فکری عبارت است از بیان تفکرهای متنوع، در حالی که روش SIL کتبی بوده و تفکر چه متنوع، چه مشابه اصل است.
در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید
آیـا تـا کنون اتـفاق افـتاده کـه در مـورد مـغز خود فکر کنید و نسبت به عملکرد آن اظهار تعجب نمایید؟
در این مقاله قصد داریم تا شما را با چند نمونه از سحرآمیز ترین حقایق موجود درمورد مغز شگفت
انگیزتان آشنا کنیم. ▪ وزن طبیعی مغز یک انسان معمولی چیزی در حدود ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ گرم می باشد، چیزی در حدود یک کیسه شکر. ▪ مغز انسان از مغز فیل ها کوچکتر است. وزن مغز یک فیل چیزی در حدود ۶۰۰۰ گرم اندازه گیری شده است. این در حالی است که مغز انسان از مغز میمون ها بزرگتر است. مغز یک میمون وزنی معادل ۹۵ گرم دارد! مغز سگ ها چیزی در حدود ۷۲ گرم و گربه ها ۳۰ گرم برآورد می شود.
▪ میزان وزن پوست کلی بدن دو برابر میزان وزن مغز انسان می باشد!
▪ وزن مغز انسان %۲ از
کل وزن بدن او را تشکیل می دهد. حداکثر عرض آن ۱۴میلی متر، طول ۱۶۷ میلی متر و
ارتفاع ۹۳ میلی متر دارد. ▪ در ماه های اولیه
حاملگی، یاخته های عصبی موجود در مغز با سرعتی معادل ۲۵۰۰ نرون در دقیقه تولید مثل
می کنند. ▪ ۶۰ درصد کل حجم
مغز را سلول های سفید و ۴۰ درصد آنرا سلول های خاکستری تشکیل می دهند.
▪ سرعت انتقال اطلاعات در نرون های مختلف،
متفاوت است. نرخ این انتقال می تواند به کندی ۵/۰ متر در ثانیه باشد و یا
به تندی ۱۲۰ متر بر ثانیه باشد. رقم ۱۲۰ متر در ثانیه معادل عددی نزدیک به
۲۶۸ مایل در ساعت می
باشد
▪ ۷۵% از مغز یک انسان را آب تشکیل می دهد.
▪ مغز انسان قادر است بیش از تعداد کل اتم های موجود در کل دنیا، ایده در خود داشته باشد و آنها را تجزیه تحلیل نماید! ▪ اگر می شد نیرویی که در مغز جریان دارد را مهار نمود، به واسطه آن می توانستید یک لامپ ۱۰ واتی را روشن نگه دارید. ▪ من ۱۰ سال پیش عمل جراحی مغز انجام دادم، به همین دلیل اطلاعات بسیار جالبی در مورد مغز دستگیرم شد. به عنوان مثال متوجه شدم که خود مغز هم میتواند درد را احساس کند. (می توان نتیجه گرفت که عمل جراحی مغز درد زیادی به همراه دارد(
▪ ۲۰% از کل اکسیژنی که در بدن پمپاژ می شود، به مغز می رسد.
▪ و در حدود ۷۵ میلی لیتر از خون در هر دقیقه به مغز پمپاژ می شود.
▪ مغز شما حاوی ۱۰۰ میلیارد یاخته ی عصبی است. یعنی چیزی در حدود ۱۶۶ برابر کل افرادی که بر روی کره زمین زندگی می کنند. حتی می توانیم در حدود ۳۱۷۱ سال به عقب باز گردیم و تمام انسان هایی را که از آن موقع تا کنون بر روی زمین زندگی می کرده اند را نیز در شمارش خود به حساب آوریم، آنوقت شاید تعداد آنها با نرون های موجود در مغز برابری کند. ▪ زمانی که شما به دنیا آمدید مغزتان چیزی در حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم بود، اما تمام سلول هایی را که می بایست تا آخر عمر داشته باشید، در مغزتان وجود داشت. در حقیقت می توان گفت که مغز یکی از اندام هایی است که در زمان تولد از سایر اندام ها به فرم بلوغ یافته ی خود نزدیکتر است
رشد مغز در سن ۱۸ سالگی متوقف می شود.
▪ تعداد گذرگاههای اندیشه ای که مغز می تواند تولید کند عبارت است از:
ـ یک عدد ۱ که جلوی آن ۵/۱۰ میلیون کیلومتر صفر با خط معمولی تایپ شده باشد!
ـ بیهوشی ۸ تا ۱۰ ثانیه پس از نرسیدن خون به مغز اتفاق می افتد.
ـ کل مقوله های مربوط به ;تفکر; توسط جریان
الکتریسته و تغییر و تحولات شیمیایی میسر می شوند
● اطلاعاتی در مورد مغز
▪ مغز چیست؟
مغز انسان یکی از جالب ترین چیزهایی است که بر روی این سیاره یافت می شود. این ماده گرم و نرم گوشتی به شما اجازه فکر کردن، راه رفتن، صحبت کردن، یاد گرفتن، دوست یابی، درک احساسات، و درک معنای زنده بودن را می دهد.
▪ کدام حیوان بزرگترین مغز را دارد؟
وال برگترین مغز را دارد به طوریکه وزن مغز این حیوان چیزی نزدیک به ۶ کیلوگرم می باشد.
با در نظر گرفتن نسبت وزن کلی بدن به وزن مغز، انسان ها بزرگترین مغز را نسبت به وزن بدن خود دارند.
▪ سلول های مغزی چه کاری انجام می دهند؟
هر یک از سلول ها با هزاران سلول دیگر مغزی در ارتباط هستند. هر بخش از مغز مسئول انجام کار مخصوص به خود می باشد (بوییدن، دیدن، صحبت کردن و غیره). ارتباط سلول های مغزی به گونه ای است که در کنار هم یک شبکه عظیم متصل را تشکیل می دهند. اگر شما بتوانید کل ثانیه هایی را که از زمان دایناسورها تا کنون گذشته است را بشمارید، آنوقت می توانید ارتباطاتی را که میان سلول های عصبی مغز وجود دارد را بشمارید.
▪ آیا مغز هنگامیکه چیزی را یاد می گیریم تغییر می کند؟
دانشمندان بر این باورند که هر بار که یک فکر جدید به ذهنتان خطور می کند و یا چیزی را در ذهن خود حفظ می کنید، یک پیوند عصبی جدید در مغز ایجاد می شود.
▪ آیا می توانم حافظه خود را تقویت کنم؟
البته؛ حافظه شما هم مانند یک ماهیچه ها،
شبیه به ماهیچه های دیگر
بدن است. هرچقدر بیشتر از آن استفاده کنید، بهتر می شود. بنابراین
می توانید برای آن تمرینات روزانه ای در نظر بگیرید. به عنوان مثال
در مورد ریزترین جزئیات کارهایی که در طول امروز انجام داده
اید، فکر کنید: زمانیکه در حال قدم زدن به طرف محل کار یا مدرسه بودید،
زمانی که با کسی صحبت می کردید یا سعی کنید تمام چهره های جدید، نام ها،
بوها، و یا مکان هایی که را که امروز با آنها آنها شدید را به خاطر
بیاورید
▪ آیا می توانم یادبگیرم که سریع تر فکر کنم؟
بله، مانند سایر چیزهای دیگر، زمانیکه تمرین کنید، مطمئناً می توانید از عهده آن بر بیایید. مثلاً در مورد تمام لغاتی که با حرف ;پ; شروع می شوند، و یا به یاد آوردن نام تمام حیوانات، شروع کنید. حل جداول حروف متقاطع، پازل، و معما نیز انعطاف پذیری مغز را بیشتر کرده و به شما اجازه می دهند تا روند تفکر خود را تسریع بخشید.
▪ آیا مغز اینشتین بزرگتر از افراد عادی بوده؟
نه، حتی می توان گفت که مغز او از حالت طبیعی هم کوچک تر بوده. هوش بالای او به واسطه پیوند های ایجاد شده میان سلول های عصبی مغزش ایجاد شده بود. هر زمان که شما چیز جدیدی یاد می گیرید، یک ارتباط جدید میان سلول های مغزتان ایجاد میشود.
در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید
۱۰عملکرد موثر برای افزایش قدرت تمرکز مدیران در تصمیم گیری
اصول فراوانی وجود دارند که باعث شوند ذهن خود را همانند بدنتان متناسب سازید همان طور که برای تناسب اندام خود وقت و هزینه می گذارید تا اندامهایتان متناسب گردد، ذهن شما نیز با یک سری عملکردها می تواند تناسب یابد وبهتر عمل نماید
. اصول فراوانی وجود دارند که باعث شوند ذهن خود را همانند بدنتان متناسب سازید همان طور که برای تناسب اندام خود وقت و هزینه می گذارید تا اندامهایتان متناسب گردد، ذهن شما نیز با یک سری عملکردها می تواند تناسب یابد وبهتر عمل نماید
مهمترین مسئله که بنا به نظربعضی از تئورسین های مدیریتی که :
تصمیم گیری مترادف مدیریت و رهبری است. ما نیز برآنیم تا بعضی از عملکردهای ساده اما کاربردی را در این مقاله برایتان معرفی کنیم تا به عنوان یک مدیر موفق در مرحله تصمیم گیری به شما کمک نماید .
● مقدمه :
عوامل متفاوت و گوناگونی وجود دارند تا قوه تصمیم گیری شما را بهبود بخشند به عنوان مثال اگر قبل از خواب جدول حل کنید یا پازل درست کنید یا اینکه به جای استراحتهای اضافی ورزش کنید ورزشهای فکری اینها قوه تمرکز تان را افزایش خواهند داد اما باید سیستمی و هماهنگ عمل کنید.
به
همین
دلیل
به
شما
توصیه
می
کنیم
از
۱۰روشی که در اینجا آمده است، با تمرین و تکرار انجام دهید تا موجب افزایش قوه تمرکز شما گردد
● ۱۰ عملکرد مهم درتصمیم گیری.
۱) گیم بازی کنید .
گیم ها یکی از شگفت آورترین ابزارهای چالش ذهن هستند . گیم ها و جدولها ی متقاطع همگی قوه حافظه و سرعت تصمیم گیری شما را افزایش می دهند . این گیمها طوری طراحی شده اند که باعث می شوند با اصول منطق ، توان واژه ها و قوه تطابق آشنایی بیشتری پیدا کنید و باعث می شود ذهن شما به منطق های ریاضی گرایش پیدا کند . و در عین حال خوشایند و جالب و گاها" خنده آورند و باعث شادی شما نیز می شوند. اگر شما ۱۵ دقیقه- نه بیشتر زیرا اگر ساعتهای زیادی روی گیم وقت صرف کنید هم مضر است و هم باعث می شود وقت خود را هدر دهید- برای گیم اختصاص دهید تمام فواید گفته شده در این بخش را کسب خواهید کرد .
۲) Meditation کنید .
Meditation روزانه یکی از بهترین روشهای افزایش سلامت ذهن است وقوه ی تحلیل شما را برروی حل مسائل می گشاید ویکی از چندین گامهای محکم موفقیت در افزایش تمرکز ذهنی است. البته فواید دیگری نیز دارد. Meditation نه تنها باعث می شود که شما احساس راحتی کنید. همچنین باعث می شود که حالت های ذهنی مختلفی را نیز در حل مسایل پیچیده گوناگون پیدا کنید ،
و
همچنین
باعث
می
شود
که
روشهای
جدید
دیگری
برای
حل
مسائل
که
درآنها
در
گیر
هستید
پیدا
کنید
و
راه
حل
بهتر
را
پیدا
کنید
۳) غذاهای مفید برای ذهن خود بخورید .
رژیم غذایی خود را طوری تنظیم کنید که از روغن ماهی و روغن زیتون و پسته و بادام و فندق و کلا" حبوبات و غذاهایی که تقویت کننده ذهن هستند استفاده کنید . همان طور که برای سایر اندامهای بدن خود رژیم لازم دارید برای تقویت ذهن نیز نیازمند رژیم های خاصی هستید . توجه داشته باشید اگر بخواهید از چیزی نتیجه بگیرید باید انرژی و وقت در آن صرف کنید. والا با تنبلی و کم کاری نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد .
۴) داستانهای خوب بگویید .
داستانها یکی از راههایی هستند که ما، لحظات و تجربیات گذشته را به هم ربط می دهیم و قوه تخیل خود را به کار می بریم و ذهن را به فعالیت وا می داریم . سعی کنید داستانهای خوب ، جالب و خنده دار بگویید تا ذهن به آرامی با این کار ورزش کند . بعضی از داستانها باعث می شود دیگران برای اینکه بقیه آن را از شما بشنوند با شما ارتباط صمیمانه بر قرار کنند که این نیزیک گام موثردیگر در مدیریت است. پس دقت لازم را در گفتن داستانها نیز نمایید
۵) تلویزیون را خاموش کنید .
برای اینکه فرصت بیشتری داشته باشید برای تمرکز و تقویت تمرکز ، تلویزیون را خاموش کنید . متوسط زمانی که صرف تماشای تلویزیون می شود روزانه حد اقل ۴
ساعت
است
، تماشای تلویزیون جایگزین روابط اجتماعی ،
خانوادگی
و
اجتماعی
شده
است . پس تلویزیونهایتان را خاموش کنید . و به حل مسائل مدیریتی خود بپردازید
۶) ورزش جسمی و بدنی کنید .
ورزش جسمی و بدنی کنید تا ذهنتان نیز ورزش کند . ورزش جسمی و ورزش ذهنی هر دو به هم وابستگی جدی دارند. با انجام ورزشهای مختلف، ذهن شما یاد می گیرد که چگونه تواناییهای ماهیچه ای را افزایش دهد یا مسافت را حدس بزندو تعادل را تمرین کند . ورزشهای جسمی متنوع کنید تا ذهنتان ورزیده تر گردد.
۷) چیزهای متفاوت انجام دهید .
از خواندن چیزهای هم عنوان و هم متن بپرهیزید ، چیزهای متفاوت و گوناگون بخوانید . اگر شما مدت زیادی است کتابهای داستان می خوانید اکنون دیگر کتابهای معاصر بخوانید . ،
کتابهای
نویسندگان
دیگر
خارجی
را
بخوانید
، کتابهای متنوع بخوانید . ذهن شما با خواندن مطالب فرهنگها و گفته ها و کردارهای مختلف کشورها ،گسترده
تر
خواهد
شد . وهمچنین خواندن متون مختلف باعث می شود که شما داستانهای جالب و زیادی را یاد بگیرید که در محیط کار به همکارانتان بگویید و همچنین به شما به عنوان یک مدیر کمک خواهد کرد که مسائل گذشته را با روزگار مدرن امروزی ربط و پیوند دهید و نتیجه گیری کنید
۸)توانایی و مهارت جدیدی یاد بگیرید .
تواناییهای ومهارت جدید یادبگیرید . این کار باعث میشود قسمتهای مختلف و بخشهای مختلف دیگر ذهن شما نیز تقویت گردد. و راه حلهای مختلف و متنوع دیگری برای حل بحرانهای و مسائل موجود در سازمان بیابید . وباعث می شود، مسائل را از ابعاد مختلف و گوناگون دیگری ببینید و به عبارت دیگر پیشنهادی مختلف به حل مسائل بیابید.
۹)تغییرات را کند اعمال کنید .
ما به کارهایی که کردیم علاقه مندیم . ما کارهای عادتی زیادی داریم باز هم می توانستیم ادامه دهیم . اگر می خواهید ذهنتان جوان بماند آن را به چالش وادارید. سعی کنید مثلا"تا کنون اگر با دست چپ غذا می خوردید از امروز تصمیم بگیرید که با دست راست غذا بخورید اگر تا به حال ساندویچ می خوردید آن را به پیتزا تغییر دهید . این مسائل شاید به نظر ساده برسد اما کاملا" موثر است و تجربه آن را ثابت کرده است . پس از امروز آن را امتحان کنید
۱۰) ذهن خود را پرورش دهید .
ذهن خود را پرورش دهید ، یک سری دوره های رسمی و یک سری نکته هایی در وب سایتهای وبا برنامه هایی وجود دارند که باعث می شوند که ذهن شما کارها را سریعتر و بهتر و دقیق تر انجام دهد، تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده اما در همه موارد محققان براین ۳نکته
اتفاق
نظر
دارند
۱) حافظه
۲) نگرش
۳) منطق
اگر این ۳را تقویت کنید ذهن تان آمادگی تحلیل هر نوع مسئله را خواهد داشت .
● نتیجه گیری :
تمامی روانشناسان و محققان و پزشکان دست به دست هم داده اند تا روشها و ایده هایی را ابداع کنند تا مدیران محترم بتوانند در بخش تصمیم گیری بهتر و راحتتر فعالیت نمایند که به مهمترین آنها که چکیده ای از منابع مختلف بود اشاره گردید، مدیران محترم باید با درایت و کاردانی خود این روشها ی ساده را تمرین کنند تا خود را هر چه بیشتر و بهتر برای تصمیم گیری در مسائل مختلف مجهز نمایند.
در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید
بهره برداری از قدرت ناخودآگاه ذهن
آیا تا بحال متوقف شود که چگونه بسیاری از عمر خود را با قدرت ذهن تحت کنترل ناخودآگاه است؟ برخی از آنها ممکن را انتخاب کنید که پیشنهاد به دور بیندازید ، اما واقعیت این است که نقشی را ناخود اگاه قدرتمند در زندگی روزانه خود ، و برای بیشترین بخش آن فعالیت برای شما مجهول است. به طور کلی ، در دو سطح از آگاهی است که اکثر ما آگاه هستند... خودآگاه و ناخودآگاه وجود دارد. ذهن خودآگاه ما را نمایندگی افکار خود سر ، تمرکز ما و یا اقدام در جهت مشخص شده است. ما خیلی در کنترل ذهن ، ما را آگاهانه تر. ذهن ناخودآگاه با این حال به اجرا در خارج از آگاهی و تمرکز ما است. ناخودآگاه از خاطرات ، ارزشها و تجربه تشکیل شده است که در طول تمام سال از عمر ما را جمع آوری می شود. بسیاری از واکنش های ما و یا پاسخ اتوماتیک از اطلاعات ذخیره شده مشتق شده اند در درون ذهن نیمه هشیار ما است. تصمیمات بحرانی ، اغلب بر اساس تجارب گذشته در رابطه در ذهن ناخودآگاه شما ساخته شده است. قدرت ذهن ناخودآگاه نهفته در توانایی آن برای جذب اطلاعاتی که ما آگاهانه نه از آگاه است. است اطلاعات زیادی در آینده ما هر روز که این امر می تواند برای ذهن غیر ممکن است آگاهانه ما را دریافت کنید آن را همه وجود دارد. اما ذهن نیمه هشیار ما از محیط اطراف خود آگاه است. نمونه ای از این خواهد بود وقتی شما در یک اتاق شلوغ و یا دفتر با مکالمات در بسیاری از سراسر دنیا از حواس او را پرت می شوند. ناگهان کسی در خارج از فکر خود را متمرکز ذکر نام شما و توجه شما را به سرعت به مکالمه خود را شدت تنظیم میشود. اگر چه شما را نمی شد آگاهانه از مکالمه آنها آگاه است ، ذهن ناخودآگاه خود آگاه بود و آن را برداشت. از آنجایی که فرآیندهای ناخودآگاه و فروشگاه های بسیاری از خاطرات ما ، آن را تا به دست گرفتن قدرت کنترل بسیاری از تصمیمات و اعمال ما. فرد ممکن را انتخاب کنید فرصت مناسب رشد و ترقی بر اساس تجارب منفی ، موقع است که می تواند برای دور زدن دهه های قدیمی. ناخود اگاه همچنین می توانید یک منبع از منفی گرایی در زندگی شما باشد. از آنجا که حوادث گذشته دور همراه ذخیره می شود و با احساسات و عواطف مربوط ، وضعیت کنونی می تواند احساسات منفی را در ماشه حال حاضر ، از جمله افسردگی ، عدم اعتماد به نفس و unworthiness. بسیاری از مردم متوجه چه احساسی دارند اما از منبع بی اطلاع هستند و یا کسانی که احساسات منفی را می توان با ارزشهای مثبت تر overwritten باشد. یک راه برای انجام این کار است را با آموختن نحوه تفکر خود را تغییر دهید. ممکن است در تماس با زین و برگ و قدرت ذهن ناخودآگاه دریافت کنید. اولین چیزی که شما باید انجام دهند این است که می دید روشنی از آنچه که در زندگی شما می خواهید. سپس شما باید در ذهن شما باور دارید که شایسته است به آنچه مورد نظر شما. در نهایت باید آن را به عنوان اگر شما در حال حاضر از آن برخوردار دریافت خواهید کرد. کارهای بسیاری در زمینه پیامها نیمه خوداگاه انجام شده است. این یکی از سریعترین و ساده ترین راه برای reprogram ذهن نیمه هشیار خود را با باورهای تقویت مثبت آن را به عنوان bypasses سطح آگاهی و انتقال پیام خود را مستقیما به ناخودآگاه. چه شده است شما را از پشت نگه داشتن موفقیت است که شما تمایل و شایسته در زندگی؟ کشف قدرت ذهن ناخودآگاه و چه به شما می تواند به مهار قدرت انجام آن را به شما بدهد که همه شما آرزوی. آن را دارید
تفکر خلاق فواید تفکر خلاق و مهارتهای حل خلاقانه مسأله
به چه دلیل باید مهارتهای حل خلاقانه مسایل را در خود تقویت کنیم؟
آیا این کار ارزش صرف و انرژی را دارد؟ پس
از آنکه ما فواید کسب چنین مهارتها و استفاده از آن را ارایه کردیم. شما میتوانید به سئوال
دوم پاسخ دهید. برای جبران
نقطه ضعفها
و
نقائص آموزشی لازم است از مهارتهای خلاقانه حل مسأله بهره جست. سیستمهای
مدارس ما، از کلاس اول تا دانشگاه، همگی بر این نکته تأکید دارند که به جای استفاده
از قدرت شگفتانگیز مغز برای ایجاد افکار جدید و تبدیل آنها به واقعیت، به ذخیره اطلاعات بپردازیم. همیشه به ما فنون یا
روشهای دیکته شده حل
مسأله را آموختهاند که از آن به عنوان روش «کند و پرزحمت» نیز یاد شده است. لیکن امروزه ما در دنیایی زندگی میکنیم که در حال تغییر و تحول است. دنیایی
بسیار پیچیده،
دنیایی که با مسایل بسیار دشوار روبروست. بنابراین همگان نیازمند کسب مهارت های تفکر خلاق، قابل
انعطاف
و
دقیق هستند تا علاوه بر رویارویی با چنین مسایلی قادر به یافتن راه حلهایی
برای پیشبرد فیزیکی
و
اجتماعی محیط خود باشند. با بهره گیری از تفکر خلاق، قادر خواهیم بود به آن دسته از تحولات
اساسی که مدارس ما برای توسعه آموزش برای تمامی دانشآموزان به آن نیاز دارند، دست
یابیم. به علاوه،
از آنجا که ماشین حساب
و
کامپیوتر به طور گسترده در دسترس عموم قرار دارد، مسایل ریاضی به راحتی قابل حل بوده و نیاز چندانی به
محاسبه
و
تفکر ندارد.
بسیاری از مردم اشتباهاً بر این باورند که به وسیله کامپیوتر میتوان بدون بهره گیری از همان مهارتهای
حل مسأله، که تا کنون مورد استفاده بودهاند، مبادرت به حل مسایل پیچیده نمود. ولی برای بهره جستن
از امکانات کامپیوتر میباید توانایی های حل مسأله را در خود تقویت کنیم. اگر ما مغز خود را در مسیر
طرح سئوال، جستجو
و
تفحص،
اختراع
و
اکتشاف
و
خلاقیت
قرار دهیم، میزان بهرهوری خود را افزایش دادهایم. به عبارت دیگر،
کامپیوترها نمیتوانند به جای یک مغز خلاق عمل کنند
فواید داشتن مهارتهای حل خلاقانه مسأله چیست؟
این مهارتها باعث غنای زندگی میشوند زیرا
از این مهارتهای تفکر میتوان در منزل، به هنگام تفریح و به خصوص در رابطه با دیگران استفاده کرد. میتوان در
زمینه شغلی
موفقیتهای بیشتری کسب کرد و میتوان به شغل خود، چالش و هیجان بیشتری بخشید. پیگیری آرزوها و احتمالات، باعث ایجاد احساسات نیروبخشی چون حس
ماجراجویی، حوادث
غیرمترقبه، لذت
و
تفریح میشوند. با به کارگیری مهارتهای حل خلاقانه مسأله، راه حلهای نوآورانه و افکار جدید برای حل
مسأله یا نیاز مشخص، به
ذهن
خطور می کند.
چنین افکاری کاملاً از راه حلهای معمول متمایز بوده و دارای کیفیت بالاتری میباشند. از آنجا
که مهارتهای حل خلاقانه مسأله به افکار تحلیلی و تخیلی جهت داده و آنها را یکپارچه میکند، باعث ایجاد تعادل در مسیر تفکر
میشود. همان گونه که
تفکر شهودی برای دستیابی به نتایج برتر حایز اهمیت است. تفکر انتقادی و ساختاری نیز دارای اهمیت میباشد
تفکر خلاق
در آغاز، اجازه دهید اشتباه رایجی را که درباره مفهوم تفکر خلاق وجود دارد، رفع کنیم. تا کنون به ناروا، علم، فناوری، هنر و ادبیات، به عنوان تنها مجاری معتبر خلاقیت، شهرت پیدا کرده اند. برای بیشتر مردم، تفکر خلاق، تداعی گر اموری مانند کشف الکتریسیته یا واکسن فلج اطفال یا نوشتن یک رمان یا اختراع تلویزیون رنگی است. بی شک، همه این دستاوردها، شاهدی بر وجود تفکر خلاق است. هر گامی که برای تسخیر فضا برداشته شده است، نتیجه تفکر خلاق و پویایی آن است؛ ولی تفکر خلاق، به قلمرو خاصی اختصاص ندارد و منحصر به افراد فوق العاده باهوش نیست.
تفکر خلاق چیست؟
افراد یک خانواده کم درآمد، نقشه ای می ریزند تا بتوانند پسر خود را به دانشگاه معتبری بفرستند. برنامه ریزی آنها، ثمره یک تفکر خلاق است. خانواده ای، بدمنظره ترین زمین مخروبه خیابانشان را تبدیل به زیباترین فضای سبز آن ناحیه می کنند. اقدام آنها، نمایان گر اندیشه خلاق است. پیدا کردن راه هایی برای ساده تر کردن روش های دفتر اداری، فروش جنس به مشتری هایی که اصلاً در فکر خرید نیستند، واداشتن بچه ها را به مشغولیت های سازنده، ایجاد شرایطی برای افزایش علاقه کارمندان به کار و جلوگیری از وقوع یک جنجال «حتمی»، همه و همه نمونه هایی از فکر خلاق روزمره و علمی است. تفکر خلاق، یعنی یافتن راه های جدید و مؤثر، برای انجام دادن کارها. موفقیت های گوناگون - اعم از موفقیت در خانه، محل کار و اجتماع - به یافتن راه هایی برای انجام هر چه بهتر کارها بستگی دارد. اما برای به وجود آوردن تفکر خلاق و حفظ آن، چه کاری می توانیم انجام دهیم؟
ایمان داشته باشید که می توانید
یک حقیقت اساسی این است که برای انجام هر کار، باید اول ایمان پیدا کنیم که این کار، می تواند انجام شود. اعتقاد داشتن به این که کاری می تواند انجام پذیرد، ذهن را برای یافتن راه انجام آن به حرکت وا می دارد. وقتی به کاری ایمان داشته باشید، فکرتان راه های انجام آن را پیدا می کند. این آزمایش، تنها یک نتیجه دارد و آن این که وقتی ایمان بیاورید که چیزی ناممکن است، فکرتان در پی دلایلی می گردد که این مطلب را اثبات کند؛ ولی وقتی ایمان حقیقی داشته باشید که کاری شدنی است، فکرتان راه های انجام آن را می یابد. ایمان داشتن به امکان تحقق مسائل، در حقیقت، جاده را برای راه حل های خلاق، هموار می سازد؛ در حالی که ایمان داشتن به عدم تحقق آنها، تفکری ویران گر است. این نکته را می توان به تمام موقعیت ها - چه بزرگ و چه کوچک - تعمیم داد. آن دسته از اقتصاددانانی که اعتقاد دارند رکودهای اقتصادی اجتناب ناپذیر است، نمی توانند راه های خلاقی برای شکستن این دور باطل در اقتصاد، پیدا کنند. اگر اعتقاد به توانایی خود داشته باشید، می توانید راه هایی برای دوست داشتن یک فرد پیدا کنید. اگر اعتقاد به توانایی خود داشته باشید، می توانید راه حل هایی برای مشکلات شخصی تان پیدا کنید. اگر اعتقاد به توانایی خود داشته باشید، می توانید راهی برای خریدن خانه ای بهتر که آرزوی خریدنش را دارید پیدا کنید. ایمان، نیروهای خلاق را آزاد می کند و فقدان ایمان، آن نیروها را به بند می کشد. برای نیل به تفکر خلاق، ایمان داشتن را یاد بگیرید. اگر اراده کنید، ذهنتان راهی پیش پایتان می گذارد ایمان داشته باشید به این که از عهده کارها بر خواهید آمد. این جمله، اساس تفکر خلاق است. دو راه حل زیر، به شما کمک می کند تا به یاری ایمان، از قدرت خلاق برخوردار شوید:
الف) کلمه ناممکن را از فرهنگ لغات خود خارج کنید. ناممکن، واژه ویرانگری است. فکر «این کار نشدنی است»، زنجیروار، افکار منفی دیگری را در تأیید خود تولید می کند.
ب) به چیزی بیندیشید که زمانی دوست داشتید آن را انجام بدهید؛ اما به دلیل این که آن را ناشدنی می پنداشتید، از انجام آن خودداری کرده بودید و حالا برای انجام آن تلاش کنید. بسیاری از ما، تنها به این دلیل که فکرمان را روی دلایل عدم توانایی خود متمرکز می کنیم، آرزوهای خود را به بند کشیده، سرکوب کرده ایم؛ حال آن که تنها چیزی که شایسته است تا ذهن خود را به آن معطوف کنیم، دلایل توانایی است.
تفکر خود را عوض کنید
تفکر سنتی، دشمن اصلی و درجه یک انسانی است
که دوست دارد یک برنامه پیشرفت فردی خلاق داشته باشد. تفکر سنتی، ذهن شما را منجمد می
کند؛ جلوی پیشرفت شما را می گیرد و اجازه نمی دهد از خلاقیت بهره ای ببرید
در این جا سه راه برای مقابله با این نگرش می بینید:
الف) به نظرات افراد توجه کنید؛ فکرهای جدید را پذیرا شوید و با افکاری چون «نتیجه نمی دهد»، «نمی شود»، «بی فایده است» و «احمقانه است»، مبارزه کنید.
ب) پیوسته در حال جست وجو باشید. سنت شکن باشید. رستوران های جدید را امتحان کنید. کتاب های تازه را بخوانید و با دوستان جدید، آشنا شوید. برای رفتن سر کار، راه های تازه را انتخاب کنید. برای تعطیلات سالانه، به مناطق جدید بروید و در تعطیلات آخر هفته، کارهای تازه و متفاوتی انجام دهید. این کار، خستگی شما را رفع می کند و شما را برای مسئولیت های بزرگ تری آماده می سازد.
ج) پیشرو باشید، نه دنباله رو. نگویید «در جایی که کار می کردم، از این روش، برای انجام کارهایمان استفاده می کردیم؛ بنابراین، این جا هم باید طبق همان شیوه عمل کنیم»؛ بلکه چنین بگویید: «چطور می شود این کار را بهتر از آن چه در گذشته انجام می دادیم، انجام دهیم»؟ تفکر دنباله رو و ارتجاعی، نتایجی منفی دارد؛ در حالی که تفکر پیشرو و راهگشا، نتایجی مثبت و ثمربخش دارد. تصور کنید که اگر مدیریت کمپانی فورد موتور، به خودش اجازه می داد که این چنین فکر کند: «امسال پیشرفته ترین اتومبیل ها را ساخته ایم و دیگر بهتر از این نمی شود و بنابراین، تمام فعالیت های مربوط به طراحی و مهندسی تجربی را برای همیشه خاتمه می دهیم»، چه اتفاقی برای این کمپانی می افتاد؛ حتی چنین کمپانی غول آسایی هم با این نگرش، به سرعت، تحلیل می رود. حیات مردم موفق هم مانند شغل های موفق، به این سؤال بستگی دارد که «چطور می توانم کیفیت کارم را بالا ببرم و چطور می توانم بهتر عمل کنم»؟ در تمام فعالیت های انسانی، از ساختن موشک گرفته تا تربیت فرزند، کمال مطلق، حدی دست نیافتنی است و معنایش این است که برای پرواز فکر انسان، فضایی نامتناهی در پیش روست. مردم موفق، این راز را می دانند و به همین دلیل، همیشه در جست وجوی راه های بهتری هستند. انسان موفق، نمی پرسد که «آیا می توانم این کار را بهتر انجام بدهم»؟ زیرا او می داند که می تواند؛ پس از خود، چنین می پرسد: «چطور می توانم این کار را بهتر انجام بدهم»؟ موفقیت های بزرگ، درِ خانه مردمی را می زند که معیارهای عالی تری برای خودشان و دیگران در نظر می گیرند؛ مردمی که در جست وجوی راه هایی برای افزایش کارایی، به دست آوردن حداکثر نتیجه از حداقل هزینه و انجام کار بیشتر با زحمت کمتر هستند. پیشرفت های عالی، نصیب افرادی خواهد شد که چنین می گویند: «می توانم بهتر از این عمل کنم». فلسفه «می توانم - بهتر - عمل - کنم» معجزه می کند. وقتی از خود می پرسید که «چطور می توانم بهتر عمل کنم»، دکمه قدرت خلاق، زده می شود و شیوه های بهتر برای انجام کارها، خودشان را معرفی می کنند.