کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

ابتکار و خلاقیت چیست؟-مراحل و موانع خلاّقیت

ابتکار و خلاقیت چیست؟


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


خلاّقیت یا ابتکار ، نوع خاصی از عمل است که در آن ، فرد ، بی آن که طبق دستور یا عادت یا سنّتی رفتار کرده باشد ، می تواند کارهای تازه و در عین حال ، ارزشمندی ارائه دهد . خلاّقیت به عنوان یک نیاز عالیه بشری ، در تمام ابعاد زندگی او مطرح است و عبارت است از تحولات دامنه دار و جهشی در فکر و اندیشه انسان ، به طوری که توانایی ترکیب عوامل قبلی با روش های جدید را می یابد . در واقع ، ابتکار ، همیشه پرداختن به عوامل جدیدی است که نسبت به آنها غفلت شده است . نوآوری و خلاقیت ، بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و به معنای توانایی ترکیب ایده ها با یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوندی بین ایده هاست که به نتیجه ای متفاوت منجر شود . به طور کلی ، نوآوری و خلاقیت ، عبارت است از استفاده از اندیشه های قبلی در جهت تولید اندیشه های جدید . هر چیزی می تواند بدون این که تازه باشد خلاّقانه باشد . مهارت و توانایی در به کار بردن خلاقیت ، ظرفیت استقامت و صبر را افزایش می دهد و همچنین باعث می شود که مفهوم شکست ، تغییر کند . شکست خوردنِ به سادگی ، نمایانگر وجود فاصله میان آرمان و واقعیت است . عموم مردم ، دارای قدرت خلاّقه ای بیشتر از آن هستند که فکر می کنند . یک نابغه خلاّق ، تمام مرزها را می شکند و در لیستش تقاضاهای بسیاری را می گنجاند . تجسّم خلاّق نیز فن استفاده از نیروی خیال برای آفرینش است . بیشتر افراد ، تجسم خلاّق را به صورت ناخودآگاه به کار می برند . در این جا تخیل ، برای آفرینش تصویری روشن از آنچه می خواهیم متجلی کنیم به کار می رود . سپس با تمرکز بر روی این آرمان یا تصوّر ، می توان آن را به صورت واقعیت عینی مجسم کرد؛ کاری که قطعا همه مخترعان ، قبل از اختراعشان انجام داده اند؛ تخیّل خلاّق و به اختیار! ما باید بتوانیم تفاوت میان خلاّقیت و هیجان را شناسایی کنیم . فاصله بین آرمان و واقعیت موجود را می توان از طریق اقدام عملی برای ترکیب کردن آن دو و یا دست برداشتن از آرمان دراز مدّت و نزدیک کردن آن به واقعیت موجود (که روش دومی ، کوتاه مدّت و سریع الوصول است) ، کم کرد

http://sapand.blogfars.com/fotofiles/52776.jpg

مراحل و موانع خلاّقیت

برای ایجاد خلاّقیت ، ابتدا شخص در موضوع مورد نظر به جستجوی اطلاعات می پردازد و سعی می کند موضوع را به خوبی ریشه یابی کند . سپس این مورد به ضمیر ناخودآگاه می رود و پس از آن ، ممکن است شخص در هر لحظه به راه حلّی دست یابد . سپس فرد ، این راه کلّی را به آزمایش می گذارد و آن را پرورش می دهد . در این راه ، ممکن است موانعی چون : عدم اعتماد به نفس ، ترس از شکست ، تمایل به همرنگی ، عدم تمرکز ذهنی ، عدم انعطاف پذیری ، عادت زدگی و یا منفی نگری (به خود و جامعه( بر سر راه خلاّقیت ، وجود داشته باشد .

ویژگی های افراد خلاّق

فرد خلاّق ، هر چیزی را از دیدگاه های گوناگون بررسی می کند . از وضعیت موجود ، عموما ناراضی است . مسائلی را می بیند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته اند .ایده ها و تجربیات گوناگون را به هم ربط می دهد . محدود به رسم و عادت نمی شود . به عبارت دیگر ، استقلال فکری و ذهنی منتقد دارد انسان های خلاّق ، افرادی هدفمند هستند . تیزهوش تر از دیگران به نظر می رسند . نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی ، حساس هستند . استقلال طلب اند و نسبت به زندگی خود و دیگران ، احساس مسئولیت می کنند

http://www.shortstory.ir/back.jpg

آیا جنسیت ، بر روی خلاّقیت تأثیر دارد؟

حداقل دو عاملِ شناخته شده وجود دارند که همیشه اثر خود را در جنس ، باقی می گذارند : محیط طبیعی و منش فردی . تشخیص دقیق سهم جنس و تربیت در برخی رفتارها مشکل است . اغلب اتفاق می افتد که اختلاف بین افراد یک جنس ، مهم تر و معنادارتر از اختلاف بین افراد دو جنس مقابل است . از این جا نتیجه می گیریم که مطالعه چند فرد مذکر و مؤنث ، هر چند هم دقیق باشد ، باز هم نمی تواند اختلافات موجود بین جنس ها را به طریق عینی ، مورد ملاحظه قرار دهد . برای رسیدن به این هدف ، ناچار باید از قواعد روش تجربی پیروی کرد و نتایج بررسی بر روی نمونه های بی شماری را جمع آوری کرد . می توان به درستی انتظار داشت که اختلافاتی از مقوله بدنی ، بارزترین اختلافات باشند؛ ولی محققانی به مقایسه دو جنس از نظر هوش عمومی و استعدادهای مختلف ذهنی پرداخته اند که نتایج متفاوتی به بار آورده اند . از تعداد 56 پژوهشی که در یکی از کشورهای غربی انجام شده است ، چیزی که از لحاظ هوش عمومی ، دال بر برتری دختران یا پسران با یکدیگر باشد ، به دست نیامده است . البته در مورد استعدادهای ذهنی در زمینه حافظه و دقت در جزئیات ، برتری خفیف دختران نسبت به پسران ، نشان داده شده است؛ ولی فقط در مورد گویش و آن هم فقط در دوران خردسالی ، این برتری تأیید شده است . این امتیاز دختران ، در سرعت قرائت و سهولت در جمله سازی نیز به چشم می خورد . در آزمایش های مربوط به اعداد ، استدلال منطقی و بخصوص تجسم فضا ، پسران ، امتیاز بیشتری می گیرند . البته در این خصوص ، توجه پسران به تکنیک به هر شکلی یا تأثیر محیط خانوادگی و تحصیلی و دیگر عوامل را می توان در این برتری ، دخیل دانست

http://s39.radikal.ru/i085/0902/95/2067e32974bd.jpg

به اعتقاد روان شناسان رشد ، هوش و استعداد تا سن نوجوانی و جوانی ، رشد دارد و به اوج خود می رسد . این تکامل ، تا سنین جوانی و پایان آن ، رو به پیشرفت است و سپس متوقف می شود . برخی نوجوانان و جوانان ، از درجه هوشی بالاتری برخوردارند و قادر به تجزیه و تحلیل بهتر مسائل هستند . با این توضیحات ، می توان گفت که تقریبا همه افراد آدمی به خاطر این که از توانایی هوشی معمولی برخوردارند ، می توانند افرادی خلاّق باشند . این خصوصیت ، مربوط به آدمی از هر جنسی است و نمی توان میان دو جنس (زن و مرد) ، تفاوتی قائل شد . اگر چه می توان گفت که پسران با توجه به خصوصیاتشان ، قدرت تجسم و تحلیل قوی تری دارند و می توانند در این حوزه ، خلاّقیت بیشتری از خود بروز دهند و در عوض ، دختران نیز می توانند در زمینه مباحث نظری ، خلاّق تر باشند . البته اینها ویژگی های مخصوص این دو جنس نیست؛ بلکه هر دو می توانند در همه زمینه ها خلاّقانه عمل کنند

http://sepehrmag.com/pic/5158-Article1838.jpg.aspx.jpg

هیچ وقت به پستوی ذهن خود سفر کرده‌اید، قطعا سفر پر‌پیچ و خمی است؛ اگر پیچیدگی‌های آن را دریابیم. هیچ وقت به پستوی ذهن خود سفر کرده‌اید، قطعا سفر پر‌پیچ و خمی است؛ اگر پیچیدگی‌های آن را دریابیم. چرا که تجربیات گوناگون ما در این پستو، طبقه‌بندی و نگهداری می‌شوند و در واقع هر کلام، روایت و ماجرایی، پرونده‌ای از آنها را به بازخوانی فرا‌می‌خواند. این بازخوانی‌ها که به تصویرسازی‌های متفاوتی از واقعیت می‌انجامد. اما همه این تصویرها در پسپتوی ذهن، سخت ذخیره ‌می‌شوند و ناخودآگاه را شکل‌می‌دهند که احساس‌ها و تجربیات دوران کودکی در عمیق‌ترین لایه‌های آن قرار‌می‌گیرند کارل گوستاو یونگ، معتقد است آنچه سرشت آدمی را تشکیل‌می‌دهد و بیشتر الگوهای رفتاری انسان را تنظیم می‌کند، ریشه در ناخودآگاه انسان دارد. فلسفه ناخودآگاه philosophy of unconscious، در نیمه دوم قرن نوزدهم به عنوان یک اصل مهم در روانکاوی برای درمان بیماران مورد توجه قرار‌گرفت

The image “http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:SQlvkZk_725RyM:http://www.amajapan.co.jp/english/images/2008_ic_creativity.gif” cannot be displayed, because it contains errors.

در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم


تفکّر ، تمرکز و موفقیت-

تفکّر ، تمرکز و موفقیت


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


بزرگ ترین آرزوی بشر ، کسب موفقیت است . موفقیت ، امری نسبی است و هرگز تعریف واحدی به خود نمی پذیرد ، موفقیت ، جریان مداومی است که ضمن آن ، فرد ، مشتاق و آرزومند توفیق های بیشتری است . در واقع ، راه موفقیت ، همواره در دست ساختن است

یکی از ملزومات موفقیت ، ایجاد تمرکز است . بسیاری از روان شناسان معتقدند که قدرت تمرکز ، ذاتی نیست بلکه تمرکز ، یک ویژگی اکتسابی است و باید هر روز ، پرورش و جهت داده شود و هر کسی با هوش عادی می تواند به آن دست یابد . یکی از پیش شرط های یادگیری و تمرکز ، کنجکاوی است که باید از دوران کودکی و نوجوانی پرورش یابد . در واقع ، می توان گفت هر گاه هر مسئله ، اندیشه یا هدفی به کامل ترین شکل ، فکر ما را اشغال کرد ، تمرکز اتفاق افتاده است . برای آموزش یادگیری و کسب تمرکز ، مسئله مهم و اصل اساسی ، رغبت ذهن به مقایسه و مقابله است ، به شکلی که گویی با آن عجین شده است . تقریبا همه مشکلات مربوط به طرز عمل و تفکّر ، ناشی از نبود روش های دسته بندی است و فقط در این مرحله می توان امید داشت که به برخی از نیازهای اساسی مربوط به شیوه های درست تفکّر و رفتار ، پاسخ داده شود . برای رسیدن به شیوه های صحیح تفکّر وعمل ، چند اقدام ، همواره از سوی دانشمندان ،توصیه می شود که عبارت اند از : آزاد کردن نیروهای درونی ، شناسایی خود و ارزیابی توانایی های فردی ، برنامه ریزی آینده بر مبنای اهداف روشن ، استفاده از نیروی عظیم ذهن ، داشتن تصویر ذهنی مطلوب از وضعیت خود ، افزایش بهره وری فردی و استفاده برنامه ریزی شده از ضمیر ناخودآگاه انسان علاوه بر حواس پنج گانه که به کمک آنها تصاویر ذهنی اش را شکل می دهد ، مجهز به دستگاهی است که به کمک آن ، می تواند ارتباط کلامی برقرار کند . قدرت ، نفوذ و اثر تلقینی ارتباط کلامی ، در شرایط ویژه ای بسیار افزایش می یابد و می تواند به خوبی در ذهن ، مؤثر افتد . سپردن آرزوها و خواسته ها به ضمیر باطن ، و درخواست راه حل از آن ، چنانچه به صورت یک عادت روزمره درآید ، به حل مشکلات ، کمک مؤثری خواهد کرد . همه افراد ، استعداد قلّه شدن را دارند ، به شرطی که قادر به استفاده از اندیشه خلاّق خود باشند . باید بدانیم که ضمیر باطن ، همواره به خواسته های درونی (اعم از مثبت یا منفی) پاسخ می دهد .



در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

خلاقیت چیست؟ -ذهن خلاّق ، راه گشای آینده

خلاقیت چیست؟


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


می‌توانیم از جنبه‌های مختلف به خلاقیت بنگریم. آیا عاملی در محیط وجود دارد که خلاقیت را ترغیب کند؟ آیا مجموع تمامی جریانات درونی ذهن است که خلاقیت را می‌سازد؟ و یا اینکه، خلاقیت نیازمند یک بازدهی عینی است، مانند تولید یک محصول یا ارایه یک برنامه اجرایی؟ ما معتقدیم که هر سه مفهوم در خلاقیت وجود دارند. خلاقیت، بازی با تخیل و امکانات است که در حین تعامل با عقاید، افراد و محیط،‌ منجر به ارتباطات و نتایج جدید و معنادار می‌شود. خلاقیت یک فعالیت پویا است که ضمیر خود آگاه و نیمه خود آگاه را در بر می‌گیرد در واقع خلاقیت تمامی ذهن را در بر می‌گیرد. ندهرمان نویسنده کتاب «ذهن خلاق» در تعریف خلاقیت چنین می‌نویسد: به نظر من خلاقیت از نظر کلی شامل پدید آوردن یک ایده و اظهار کردن آن می‌باشد. که نتیجه آن وقوع یک پدیده است. به منظور تحکیم قدرت خلاقیت می‌باید فکر یا ایده را به صورتی به کار گرفت که تجربه از یک سو و واکنش خود شخص و سایرین از سوی دیگر باعث تقویت عملکرد شوند. با تشویق فعالیت‌های خلاقانه، میزان خلاقیت در فرد افزایش می‌یابد. هنگامی که یک فرد خلاق بطور گسترده به مورد اجرا گذاشته می‌شود، بطوریکه باعث یک تحول دایمی شود، می‌توان گفت که نوآوری بوقوع پیوسته است. اگر در زمینه تکنولوژی به بررسی سیر نوآوری در هزار سال اخیر بپردازیم، در کمال شگفتی در می‌یابیم که نوآوری و خلاقیت در یک سرزمین باعث شکوفایی نوآوری و خلاقیت در فرهنگی دور دست شده است. خلاقیت به ندرت در انزوا رخ می‌دهد، زیرا نیازمند ذهن، افکار و اختراعات سایر مردم است از منظر کلی، خلاقیت در کیفیت راه‌ حل‌هایی که ضمن حل مسأله به آنها دست می‌یابیم بروز می‌کند.

در مدرسه برای رسیدن به نتیجه نیاز به معلومات دارید در حالیکه در زندگی برای رسیدن به نتیجه نیازمند خلاقیت هستید

http://vvfbr.persiangig.com/image/motefarege1/modiriat.JPG

ذهن خلاّق ، راه گشای آینده

سه پدیده حیاتی ، فکر ، نظم و عمل ، در صورتی که به همین ترتیب ، به کار بسته شوند ، در به سرانجام رساندن منطقی کارها نقشی بس اساسی ، زیربنایی و حساس دارند . در صورتی که این سه پدیده به نحو صحیح و به طور منطقی در خصوص هر عملی و لو مشکل ترین کارها ، در مرحله برنامه ریزی ، مورد بهره برداری قرار گیرند ، می توان به طور منطقی انتظار داشت که کار مورد نظر ، در زمان مطلوب و در هر شرایطی به نتیجه درست خود برسد . قبل از شروع هر عملی ، بخصوص در کارهای اساسی و زیر بنایی (یعنی در کارهایی که نسل های بعد نیز از آن می توانند منتفع یا متضرر شوند مثل برنامه ریزی های اجتماعی و اقتصادی یا برنامه های بلند مدت آموزشی و تربیتی) ، این مسئولیت برعهده عمل کننده است که دقیقا بررسی و ارزیابی کند که آیا هر یک از این سه پدیده ، نقش خود را در آن کار ، ایفا می کنند یا خیر ؟ مسئله فکر کردن قبل از اقدام به هر عملی به منظور طرّاحی و برنامه ریزی یک چارچوب معقول و منطقی ، از اساسی ترین مسائل زیربنایی شروع هر کاری است . این مسئله تا بدان اندازه اهمیت دارد که اکثر متفکران و بزرگان جهان ، چه الهی و چه غیر الهی ، در خصوص فکر و تأثیر آن بر روی تصمیمات انسانی ، تأکید فراوان کرده اند . به طور کلی ، فکر ، نظم و عمل ، به طور مستقل از یکدیگر ، کار نمی کنند به عنوان نمونه ، تنها در زمانی که فکر کردن در خصوص پدیده ای شروع می شود ، نظم ، امکان پذیر می گردد و عملاً و به تدریج ، اثرات خود را آشکار می کند . چگونه این سه پدیده می توانند طیّ فرایندهای منطقی اجتماعی ، جامعه ای سالم و سازنده به وجود آورند ، به نحوی که نسل های آینده بتوانند از عواقب اجرایی آنها ، به راحتی و با سلامت استفاده ببرند؟

فکر ، نظم و عمل

فکر ، پدیده ای پیچیده و چند بعدی و فرآیندی کم و بیش ناشناخته است که در ذهن ، شکل می گیرد؛ امّا اثرات ظاهری آن به صورت تصمیم و یا اقدام عملی ، قابل رؤیت است . فکر ، دارای اثرات مادی و معنوی متعدّدی است که هنوز از بسیاری جهات ، ناشناخته مانده اند. تفکّر در مسائل اساسی ، تمام راه ها واصول و مقدّمات و پیامدهای مربوط به یک مسئله را پیش روی شخص قرار داده ، به وی امکان تجزیه و تحلیل می دهد . قوّه تفکّر ، ویژگی مشترک همه انسان ها و در واقع ، مدیر و سامان دهنده محتویات ذهن است . نظم را می توان به «ارتباط منطقی موجود در میان عناصر شکل دهنده هر فرآیند» ، تعریف کرد به عبارت دیگر ، اگر بین عناصر شکل دهنده یک فرآیند ، ارتباطی معقول و منطقی متناسب با اثرات ساختاری این عناصر و نقشِ آنها در شکل گیری فرآیند وجود داشته باشد ، گوییم در این فرایند ، نظم وجود دارد و ساختار آن ، منظّم است . از سویی دیگر ، تبدیل مسئله از قوه(ذهنیت) به فعل (رفتار) را عمل می نامند . پس به فعلیت درآوردن هر فرآیند ذهنی ، «عمل» خوانده می شود . بر خلاف فکر و نظم ، عمل یا همان نتیجه حاصل از فکر و نظم ، قابلیت لمس و رؤیت دارد و می توان تأثیر نهایی عمل انجام شده را در شرایط مختلف دید

http://mit-ocw.sbu.ac.ir/Portals/1/images/bcshomepage.jpg

روشن اندیشی و رشد

فکر را از دو راه می شود روشن کرد : یکی از طریق شرح و توصیف و دیگری از طریق طبقه بندی مطالب . شرح و توصیف و تعریف مطالب ، بهترین تدبیری است که می توان برای روشنی فکر ، اندیشید. به خاطر سپردنِ شرح و تعریف ها نیز عمل بسیار ممتازی است ، نه تنها از لحاظ درک مطلب ، بلکه از این نظر که چنین محفوظاتی ، موادّی همیشه فراهم در دسترس قوّه استدلال اند . بنا بر این ، در دوره تحصیل (مدرسه و دانشگاه) باید به این موضوع ، خیلی توجه شود . البته یکی از عوامل رغبت به استدلال ، ایمان است . ایمان به آنچه که در ذهن ، طبقه بندی شده است ، بر خلاف تردید و حیرت ، میل به اندیشیدن و استدلال را در انسان ، زنده نگه می دارد . در برخی موارد ، احتیاط (که یکی از ویژگی های فطرت یا عقل فطری است) نیز به میان می آید و در ضمن جستجوی حقیقت ، تمام احتیاطات لازم را پیشنهاد می کند تا فرد ، در تفکّر خویش ، دچار افراط و تفریط یا تعصّب و خطا نشود . بنا بر این ، زندگانی ای با خوش بختی ، اعتدال و توانگری همراه است که امکانش از طریق برقراری روابط خلاّق با حقیقت ، فراهم شده باشد . کسی که از رشد فکری برخوردار است ، با کسب سطح معینی از موفقیت ، متوقّف نمی شود؛ بلکه بر عکس ، دائما در حال رشد کردن است؛ زیرا روابط او با زندگی ، مستحکم تر و غنی تر می شود و نظریات وی ، رشد این روابط را تضمین می کند . چنین فردی ، آن گونه نیست که حقایق زیادی را در حافظه خود جایگزین کند ؛ بلکه عادات فکری اش به نحوی است که در نتیجه تجزیه و تحلیل دائمی معلومات واستفاده عاقلانه از آنها ، مدام در حال پیشرفت است . شخصی که از رشد فکری بهره مند است ، فردی نیست که سهمیه معینی از روابط انسانی را برای خویشتن برگزیده باشد؛ بلکه شیوه درست عمل کردن و برقراری روابط صحیح در محیط انسانی را فرا گرفته ، قادر است پیوسته به کسب زمینه های تازه ای برای معاشرت با دیگران بپردازد . در غرب ، این ایده رایج است که هر فرد ، زمانی بهترین وضعیت را در زندگی خود دارد که فعالیت خود را به بهترین وجه انجام دهد و در حرفه ای که واقعا مورد علاقه اوست ، کوشش کند . در این صورت ، اغلب موانعی که سد راه رشد صحیح فکری اند ، از میان خواهند رفت . رشد فکری ، پدیده ای جز به ظهور رسانیدن استعدادهای شخصی نیست و تلف کردن این استعداد و یا مجبور کردن مردم به نشان دادن استعدادهایی که در واقع در جودشان نیست ، نتیجه ای جز شکست حرکت به سمت رشد فکری در بر ندارد . یکی از خصوصیات بارز فردی که از رشد فکری برخوردار است ، این است که زندگی را به همان شکلی که هست ، می پذیرد و برای نیل به تغییر مورد نظر خویش ، به کشف استعدادهای شخصی خود می پردازد و آنها را برای رسیدن به زندگانی مطلوب ، به کار می اندازد .



http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

توانایی، یک برداشت ذهنی است

توانایی، یک برداشت ذهنی است


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


میزان کاری که می توانیم انجام بدهیم، به میزان تصوری که از توانایی انجام آن کار داریم، بستگی دارد. وقتی به راستی ایمان داشته باشیم که می توانیم کار بیشتری انجام دهیم، ذهنمان خلاقانه در پی راه هایی می گردد که کلید کار را به دستمان بدهد. توانایی، به راستی، یک برداشت ذهنی است. به نظر می رسد که هر روز، چنین اتفاقاتی در دنیای پرتحول کسب و کار، روی می دهند. رئیسی کارمندش را احضار می کند و می گوید که کار خاصی باید انجام شود و بعد می گوید: «می دانم که خودت یک دنیا کار داری؛ ولی آیا می توانی این کار را هم قبول کنی»؟ در بیشتر موارد، کارمند، چنین جواب می دهد: «خیلی شرمنده ام؛ کارهای خودم مانده؛ خیلی دلم می خواست قبول کنم؛ ولی واقعیت این است که سخت گرفتارم». در چنین شرایطی، رئیس از این موضوع به زیان کارمندش استفاده نمی کند؛ زیرا این کار را به اصطلاح، یک «وظیفه اضافی» می داند. با این حال، رئیس، پیوسته در فکر آن است که کار باید انجام شود و آن قدر می گردد تا کارمندی را پیدا کند که گرچه مثل بقیه گرفتار است، ولی احساس کند که می تواند کار بیشتری را قبول کند و این کارمند، همان کسی است که خودش را با نیروی ایمان به کار، بالا می کشد. معجون موفقیت در زمینه کسب و تجارت، خانه و اجتماع، این است: «بهتر از گذشته کار کن (کیفیت بازدهی ات را بهتر کن)و بیشتر از گذشته کار کن (میزان بازدهی ات را بیشتر کن) اگر متقاعد شده اید که انجام بیشتر و بهتر کارها مقرون به صرفه است، این دستورالعمل دو مرحله ای را انجام بدهید:

الف) مشتاقانه پیشنهادهایی را برای انجام کار بیشتر بپذیرد. کسی که مسئولیت کاری را به شما محول می کند، در حقیقت، روی شما حساب کرده است. پذیرفتن مسئولیت های بزرگ تر در کار، شما را برجسته تر می کند و نشان می دهد که ارزش بیشتری دارید. مثلاً وقتی همسایگانتان از شما می خواهند تا در یک مسئله اجتماعی، داور آنها شوید، بپذیرید. این اقدام، به شما کمک می کند تا اعتبار اجتماعی بیشتری به دست آورید.

ب) سپس روی این مسئله تمرکز کنید که «چطور می توانم بیشتر کار کنم»؟ در این حال، جواب های خلاق از راه می رسند. بعضی از این جواب ها ممکن است شامل برنامه ریزی، انضباط بیشتر و یا مختصر و مفید بودن فعالیت های روزمره، یا حذف امور غیرضروری باشد؛ ولی راه حل «بیشتر کار کردن»، خودش پیدا می شود. . با تفکر خلاق می‌توان زندگی منحصر به فرد داشت

http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم
ادامه مطلب ...

رازهای شگفت انگیز ذهن انسان

رازهای شگفت انگیز ذهن انسان


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


  رازهای شگفت انگیز ذهن انسان ذهن شما همه چیز را کنترل می کند ... پس باید رازهای درون ذهنتان را بدانید .. مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه  اکثرمان بیش از یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم .  ویلیام جیمز به نظر شما مغز انسان چگونه کار میکند ؟ ایا میدانید مغز انیشتین چند برابر مغز یک انسان معمولی بود؟ آیا می دانید قضیه نسبیت انیشتین ناشی از قدرت ذهن و خلاقیت او بوده؟؟ به نظر شما او به چه نکاتی  از ذهن خود پی برده بود ؟ آیا میدانید  رییس جمهورهای دنیا  از رازهای قدرت ذهن استفاده می کنند ؟ بزرگترین راز جهان هستی را کشف کنید با دانستن رازهای ذهنتان به  رازهای موفقیت خواهید رسید شناخت ذهن انسان ذهن انسان همه چیز را کنترل می کند . ادراکات، تصورات ، تفکرات ، اعتقادات . بطور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل است. جهان و هر آنچه  که در آن موجود است، ازطریق تصورات ما در ذهن انعکاس می یابد. ما می توانیم از طریق  روشهای کنترل ذهن این تصورات را تغییر دهیم و آن وقت خواهیم دید که واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش تغییر خواهند شد، یا به زبان دیگر اگر ما توان آن را داشته باشیم که ذهن خودمان را تحت کنترل در آوریم قادر خواهیم بود دنیای مطابق با آرمانها و ایده آل های خودمان بسازیم.   جواب بزرگترین پرسش دانشمندان اینجاست... رازهای شگفت انگیز ذهن انسان تصویر ذهنی که ما از خویش داریم براساس اعتقادات ، باور ها ، ارزش های حاکم بر جامعه، تجارب گذشته ، موفقیت ها ، شکست ها ، تحقیرها  و پیروزیها شکل گرفته است  و از مجموعه این عوامل است که در ذهن تصویری از خود می سازیم . ذهن انسان دارای دو بخش است: - ذهن هوشیار یا ضمیر خود آگاه   - ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه  . به نظر شما او به چه نکاتی از ذهن خود پی برده بود بهترین راه درک ذهن هوشیار و نیمه هوشیار این است ک به آنها بصورت یک باغچه نگاه کنیم . شما یک باغبان هستید و در طول روز مشغول کاشتن دانه هایی ( همان ان ه‌هائیست که روزانه به فکر خود راه می‌دهید) هستید. هرچه را که می کارید در تن و محیط زندگیتان درو می کنیم . اکنون مشغول کاشتن افکار مربوط به آرامش ، عمل درست، حسن نیت و سعادت بشوید و  به آرامی و علاقه در باره ویژگیهای آنها بین ید، آنچه را که ان یده اید به طور کامل در ذهن آگاهتان جای دهید و به کاشتن این دانه های شگفت انگیز ادامه دهید دراین صورت محصول با شکوهی را درو خواهید کرد. ذهن شما همه چیز را کنترل می کند ... پس باید رازهای درون ذهنتان را بدانید . ذهن شما همه چیز را کنترل می کند ... پس باید رازهای درون ذهنتان را بدانید .... با دانستن رازهای ذهنتان به  رازهای موفقیت خواهید رسید... اگر راز ذهن را بدانید به رازهای شاد زیستن پی خواهید برد

http://kharidenovin.com/jpeggg/brain6.jpg

داستانهای واقعی از معجزه های خود درمانی

قهرمان اولین داستان ما مرد بیماری است که بوسیله نیروی ذهن توانست خود را درمان کند . بطوری که در عنوان آمده ؛ این داستان واقعی است . اسم این مرد «آقای ایکس» است ، او اکنون یکی از اشاعه دهندگان روش درمان بوسیله نیروی ذهن می باشد . داستان آقای ایکس را از زبان خود او بیان می کنیم : در چهارده سالگی به اسلئومیلیت (Asleomyelitis) که بیماری شبیه به سرطان استخوان است مبتلا شدم ، در این بیماری سلولهای استخوانی بتدریج از بین می روند ؛ در من این فرسودگی در ناحیه زانوانم به وقوع پیوست ، پزشگان سعی کردند در مرحله اول با تجویز آنتی بیوتیک به درمان من بپردازند ولی این روش فایده ای برای من نداشت ، پس از آن قرار بر این شد که هر سال یکبار زانویم مورد عمل جراحی قرار بگیرد ، در طی عمل پزشگان سعی کردند از طریق اشعه درمانی و تابندن اشعه بر روی عفونت آن را از بین ببرند ولی اثر این جراحی فقط حدود دوسال دوام پیدا کرد ، پس از آن آنها سعی کردند روش دیگری بکار ببرند ، در این روش نخست بافتهای ناسالم را زا پایم جدا کردند و پس از بمباران با اشعه آنها را دوباره سر جای خود قرار دادند ، این عمل هر دو هفته یکبار انجام گرفت ولی متاسفانه مثمر ثمر واقع نشد . یک روز زانویم به شدت ورم کرد ، بطوری که اندازه آن به بزرگی یک بادکنک رسید و من ناچار به استفاده از چوب زیربغل شدم ، درد پایم شدت گرفت و هیچکدام از روشهای پزشگی نتیجه نداد و پای من در آستانه قطع شدن قرار داشت ، از آنجا که دیگر قادر به حرکت نبودم در بسترم دراز کشیدم ، ورم زانویم قریباً به اندازه یک توپ والیبال شده بود بطوری که پاچه شلوارم از روی زانویم رد نمی شد ؛ همان شب با خودم گفتم اگر من واقعاً به روش درمان ذهنی که دوره آن را گذرانده ام ایمان دارم پس لازم است آن را امتحان کنم بنا بر این با شمارش معکوس در سطح آلفا قرار گرفتم ، بخاطر آوردم که گویچه های سفید خون قادر به از بین بردن سلولهای عفونی هستند ، پس شروع به تجسم گویچه های سفید بدنم کردم و آنها را از تمام نقاط بدنم فرا خواندم ، این فرا خوانی را نخست از انگشتان پایم شروع کردم . از تمام گویچه های سفید بدنم خواستم که بسمت زانوی آسیب دیده ام حرکت کنند ، در خیالم چنین دیدم که لشگری از گویچه های سفید بدنم به میدان جنگ هجوم می آورند . زمانی که لشگری از گلبولهای سفید گرد آمدند ، آنها را سوار بر اسبان سفید و مجهز به سپرها و شمشیرهایی سفید نمودم ، پس از انسجام این ارتش در خیالم به آنها دستور آماده باش دادم ، پس از آن فوجی از نیروهای این ارتش بسوی منطقهُ اصلی ( مفصل زانویم ) هجوم آوردند و شروع به مبارزه و گشتار سلولهای ناسالم نمودند ، لازم به توضیح است که سلولهای ناسالم را در خیالم ضعیف ، لاغر ، سیاه و با شمشیرها و سپرهایی از کار افتاده تجسم کرده بودم . در خیالم گروه ، گروه از نیروهای خودی را به منطقه نبرد گسیل داشتم . این تصاویر ذهنی را کاملا با واقعیت عجین کرده بودم ، بطوری که زانویم داغ شد . ولی هنوز پیروزی تکمیل نشده بود . فکر کردم پزشگان معمولا سعی می کنند سلولهای ناسالم را خراش دهند و از بین برند ، بنابراین یک دستگاه اشعه لیزر را وارد میدان کارزار کردم و تلاش نمودم سلولهای ناسالم را مورد هدف قرار دهم ، چنان غرق در تیراندازی بسوی سلولهای ناسالم بودم که ترسیدم مبادا به سلولهای سالم زانویم آسیب وارد کنم . پس از مدتی دستگاه لیزر را خواموش کردم . احساسی از درد و خستگی تمام وجودم را فرا گرفته بود ؛ لذا فوراً خواب مرا ربود . فردا صبح ، پس از بیداری از خواب ، متوجه شدم که ورم پایم به اندازهُ یک توپ پینگ پنگ رسیده است ، در حدود ظهر دیگر اثری از درد و عفونت در زانویم دیده نمی شد و وضعیت آن روز به روز بهتر می گردید ، در تابستان همان سال پس از بهبودی زانویم برای اولین بار والیبال بازی کردم

http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم
ادامه مطلب ...

قدرت نرم توان حکومت بر قلب‌ها و ذهن‌ها ا

مغزابزای دینامیک


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg

قدرت نرم توان حکومت بر قلب‌ها و ذهن‌ها است

در قدرت نرم به جای تسخیر سرزمین و بازارهای اقتصادی مستقیما بر ذهن و قلب جوامع حکومت می‌کنند. با اشاره به این که آنچه را که منشاء کرامت می‌نامند، گزاره «تقوا» است، نزد خداوند کسی کرامت بیشتری دارد که تقوای بیشتری داشته باشد. تکریم یا تحقیر از سوی خداوند، بستگی جدی به «ضریب تقوا» دارد و کسی که عالم را محضر خدا می‌داند، آنچه را که او نمی‌پسندند، انجام نمی‌دهد. علم استراتژی، علم بقای جامعه و تمدن است در این زمینه، دو نکته را بررسی می کنیم: قدرت نرم و منازعه‌ی نامتقارن. انسان در هر کجا که باشد، در حال تولید قدرت است، و مساله تولید قدرت، همزاد بشر است. لذا قدرت یکی از موضوعات اصلی بشر است.عباسی بیان کرد: قدرت در دانش استراتژی یعنی توانایی تحمیل اراده‌ی خود بر طبیعت، تحمیل اراده‌ی خود بر خود و تحمیل اراده‌ی خود بر دیگران. هر کسی که این سه بخش را در زندگی خود دنبال می‌کند، در واقع در جستجوی قدرت است. قدرت مانند امنیت و حیات جزء لاینفک وجود انسان و جامعه است اما آن‌چه مهم است روش استفاده از تحمیل اراده بر طبیعت، خود و دیگران می‌باشد.: تحمیل اراده بر طبیعت موجب تسخیر طبیعت گشته، تحمیل اراده بر خود، کنترل و مهار خود را ایجاد کرده و تحمیل اراده بر دیگری چیزی است که اقتصاد، سیاست، فرهنگ و نظامی‌گری آن را دنبال می‌کننددانشی که حد و اندازه و سازوکار این تحمیل اراده بر طبیعت، خود و یا دیگران را تبیین می‌کند، جزئی از دانش استراتژی است و در علوم استراتژیک مسأله‌ی تولید قدرت نامیده می‌شود. با اشاره به این که تقسیم قدرت به صورت سخت،‌ نیمه سخت و نرم معلول «صلابت قدرت» است، در قدرت سخت برای تحمیل اراده خود صلابت بیشتری ضرورت دارد، اما در قدرت نرم، به صلابت کمتری برای تحمیل اراده نیاز است و بدون این‌که انسان متوجه شود به تسخیر یک فکر یا یک فرهنگ درمی‌آید. قدرت سخت، نظامی‌گری را برمی‌تابد و آماج آن تصرف سرزمین و سیادت بر دریا و هوا است و روش آن قهری و به شیوه خشونت‌آمیز است، در قدرت نیمه‌سخت آن چه اقتصاد و سیاست نامیده می‌شود آماجش تصرف دولت یا تصرف بازار است و روشی که در آن استفاده می‌شود روش تشویقی و تنبیهی است. اما در قدرت نرم آنچه که آماج محسوب می‌شود تصرف قلب‌ها و سیادت بر ذهن‌ها است و روش آن ارضایی و اغنایی است. در قدرت نرم که قدرت فرهنگی، علمی و روانی هر جامعه می‌باشد قدرت اقناع و ارضاء مطرح است، و تحمیل اراده خود بر دیگران از طریق شک و یقین و حب و بغض انجام می‌شود. اگر در جنگ سخت نیاز به «مدیریت دفاعی» مطرح است یا در جنگ نیمه‌سخت «مدیریت بازار»، در جنگ نرم نیز «مدیریت شک و یقین، و مدیریت حب و بغض» مطرح می‌شود. با اشاره به عناصری که این 4 دسته را مدیریت می‌کنند، عناصری که حب و بغض را رقم می‌زنند هنرمندان یا ورزشکاران هستند و اثری که آنها خلق می‌کنند یا موفقیتی که کسب ارضاء هواداران را در پی دارد. در واقع می‌توان نتیجه گرفت، مدیریت حب و بعض مدیریتی بعضاً هنری است. اما عناصری که شک و یقین را ایجاد می‌کنند، اصحاب علم و اصحاب رسانه هستند. حب و بغض در فروع دین اسلام به تبری و تولی منتج می‌شود، به این معنا که برآیند از چیزی یا کسی به تبری منتج می‌شود و خوشایند از کسی یا چیزی به تولی می‌انجامد. در حوزه شک و یقین دو عامل حق و باطل وجود دارد، انسان به طور فطری به دنبال حق و حقیقت است. قدرت تفکیک حق از باطل، فرقان نامیده شده است و قدرت فرقان نیز در اثر تقوا به دست می‌آید. فردی که با حب و بغض، مناسبات تولی و تبری خویش را مدیریت می‌کند، و با تشخیص حق از باطل، سامان می‌دهد، می‌تواند اراده‌ی بر حقی را بر دیگران تحمیل کند و آن را به سطح جامعه تعمیم بدهد. کشوری مانند آمریکا، قدرت و توان تحمیل اراده خود بر دیگران را دارد، زیرا سالیانه به طور متوسط 900 فیلم در هالیوود می‌سازد و انگاره‌های خود را به تمام دنیا منتقل می‌کند. البته قدرت نرم آمریکا صورت‌های دیگری نیز دارد.عباسی افزود: مثلا در امپریالیسم زبانی، همه‌ی دنیا محکوم و مجبورند که به زبان انگلیسی در ISI مقاله منتشر کنند و این خود تحمیل اراده بر دیگر جوامع است که در قدرت سخت پدید آمد و اکنون در قدرت نرم میوه آن چیده می‌شود. کمتر از 5 درصد از مقالات دانشمندان ایرانی که در ISI منتشر می‌گردد، به زبان فارسی ترجمه می‌شود، اما فردی که در انگلیس، آمریکا، کانادا و دیگر کشورهای انگلوساکسون زندگی می‌کند به راحتی می‌تواند از نتایج تحقیقات دانشمندان جهان که به انگلیسی می‌نویسند، استفاده کند. و لذا کشورهایی که از طریق علم قدرت نرم را اعمال می‌کنند در تولید علم از ما جلوتر نیستند، بلکه دیگران مانند کارگران فکری هستند که برای آنها علم تولید می‌کنند.رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال خاطرنشان کرد: تفوق رسانه‌ایی، علمی و هنری امروز که به تبع تفوق‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری ایجاد شده است، در واقع قدرت نرم تولید کرده و «حب و بغض» و «شک و یقین» را مدیریت می‌کند و تبری و تولی مورد نظر صاحبان آن‌ها را رقم می‌زند. آنجایی که حب می‌ورزد «تولی» و آنجایی که بغض می‌ورزد «تبری» می‌جوید البته همه‌ی حب‌ها و بغض‌ها ستایش شده نیستند. با اشاره به این که مطلق انسان‌ها صاحب ولی هستند: در سوره بقره نوع ولایت به دو دسته تقسیم شده است، ولایت‌ «الله» که مخصوص مؤمنین است و این ولایت آنها را از ظلمت به سوی نور خارج می‌کند و ولایت «طاغوت» که مختص کفار است، همان کسانی که از نور به ظلمات اخراج می‌شوند. با اشاره به لفظ اولیا در آیت‌الکرسی طاغوت، متعدد و متکثر است و یک نفر، و یا یک چیز را شامل نمی‌شود، یک بار انسان یک نظریه و فکر را می‌پرستد، یک بار یک نفر بر انسان حکومت می‌کند و گاهی اوقات نفس خود فرد بر او حکومت می‌کند و همه اینها می‌تواند طاغوت باشد و این متکثر بودن طاغوت به عنوان اولیاء کفار زمینه‌ی مباحث پلورالیسم دینی است در قدرت نرم تصرف سرزمین‌ها و بازارها مطرح نیست، تصرف قلب‌ها و ذهن‌ها مطرح است و این به معنای منفعل بودن انسان صاحب ذهن و قلب نیست. یک واحد انسانی، موجودی منفعل نیست که «ولایت‌الله» یا «ولایت طاغوت» آن را تسخیر کند، بلکه مختار است که مومن یا کافر شود، و به اختیار، مسیر خود را انتخاب کند. انتخاب هر یک از این ولایت‌ها سه نوع جنگ را ایجاد می‌کند.نزاعی که بین خدا و طاغوت به وجود می‌آید.نزاع بین طاغوت و انسان بر سر آن قلب و ذهنی که قرار است به تسخیر درآید.منازعه‌ایی که بین انسان و خدا وجود دارد که قلب و ذهن خود را به خدا بسپارد یا نه. در خصوص نپذیرفتن ولایت‌الله،باید گفت دکارت 400 سال پیش بیان کرده که من در همه چیز شک می‌کنم، فقط در یک چیز نمی‌توانم شک کنم و آن هم این است که شک می‌کنم. لذا گفت من با اندیشه‌ی خود شک می‌کنم، پس هستم، چون می‌اندیشم. این استدلال «کوجیتو»ی دکارت، مبنای سوبژکتیویسم مدرن شد، و سوبژکتیویسم، پایه‌ی «نئوپاگانیسم» یا «کفرکیشی» نوین گردید. مبتنی بر سوبژکتیویسم، آنچه مبناء قرار می‌گیرد، ولایت ذهنی خویش است، لذا پاگانیسم موضوعیت پیدا می‌کند.عباسی گفت: دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در کنار دانشگاه علوم پزشکی تهران دو دانشگاه اصلی علوم پزشکی کشور هستند، که عمده استادان و دانشجویان آن افراد متدین و سالمی هستند، امّا وقتی جلوی ساختمان پزشکان قرار می‌گیرید و تابلوها را نگاه می‌کنید، قطعات بدن را تکه تکه کرده‌اند، و متخصصان قلب، مغز، مو، پوست، گوش و حلق و بینی و ... نام خود را بر روی هر یک از تابلوها نوشته‌اند اما اثری از نام متخصص فطرت و نفس انسان در آن تابلوها دیده نمی‌شود.وی خاطرنشان کرد: قرار نیست استانداردهای سازمان بهداشت جهان«WHO» انسان طراز قرآن را با آن چه که حضرت ابراهیم تحت عنوان قلب سلیم فرمود سامان دهد. فرق شما با آن فرد ملحد و مشرک که جسد را درمان می‌کند و مبنای کارش بیوشیمی است در چیست و این چه راهی است که فطرت در آن دیده نمی‌شود؟ حکیم یا طبیبی که در گذشته وجود داشت، روح و جسم را توامان درمان می‌کرد

The image “http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:c_L3t6KpiSyuwM:http://www.bornanews.ir/Images/News/larg_pic/29-9-1387/IMAGE633653689825468750.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

در دنیای امروز مبنای پدیده‌ها و شکل‌گیری همه چیز ماده است، آیا در وزارت بهداشت و در دانشگاه علوم پزشکی الف، ب، ج و غیره چیزی غیر از آن وجود دارد؟ ما هم انسان را از بعد مادی آن در نظر گرفته‌ایم و به تمام ابعاد انسان به چشم مادی نگاه می‌کنیم. آیا این چیزی غیر از ماتریالیسم است؟پس قدرت نرم یعنی WHO که توانسته است نظریاتش را بر قلب و ذهن من و شما حاکم کند و ما را به تسخیر خود دربیاورد.در استعمار کلاسیک سرزمین‌ها را به تسخیر درمی‌آوردند و دولت بلاواسطه تشکیل می‌دادند. در استعمار نو، به جای این که خود مستقیماً دولت تشکیل دهند، حکومتی به نیابت از خود، تشکیل می‌دادند و به اصطلاح با قدرت نیمه‌سخت و از طریق تسخیر دولت و بازارهای اقتصادی اهدافشان را عملی می‌کردند، مانند دولت پهلوی. اما در استعمار فرانو، سرزمین و بازار و دولت تسخیر نمی‌کنند، بلکه به‌طور مستقیم بر قلب‌ و ذهن انسان‌ها حکومت می‌شود.: قسمت دوم مربوط به خانمی مسیحی است که به علت تعلیم و و تربیت بر مبنای داروینیسم در مدارس آمریکا به فرزندان خود اجازه رفتن به مدرسه نمی‌دهد، و آنها را در خانه آموزش می‌دهد. و در قسمت سوم مربوط به خانم عرب تباری است که در آمریکا زندگی می‌کند و به خاطر داشتن حجاب، سرباز خدا معرفی می‌شود. آن خانم مسیحی فرزندان خود را به خاطر تفکر داروینیستی از رفتن به مدرسه منع می‌کند و خودش فرزندانش را در منزل آموزش می‌دهد و از این رو «سرباز خدا» نامیده می‌شود. اما در ایران بهترین بچه‌های ما بعد از پایان دوره راهنمایی در رشته‌ای به نام علوم تجربی تحصیل می‌کنند و سپس با محصلان علوم تجربی، تشکیلات عظیمی به نام وزارت بهداشت و درمان به‌وجود می‌آید. و آن‌گاه پرسش می‌شود که چرا انگاره‌های ما دینی نیست.: اگر دانشجویان ما دارای فرهنگ و تربیت دینی هستند ربطی به دانشگاه و مدرسه ندارد، بلکه به خاطر لقمه‌ی حلال و شیر پاکی است که در دوران طفولیت خورده‌اند.رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال اظهار داشت: پس ولایت طاغوت شیطانی که عجیب و غریب باشد، نیست. بلکه می‌تواند ولایت یک تئوری، ولایت یک فرد یا هزاران پدیده‌ی دیگر باشد و انسان بدون این که بداند، بسیاری از مسائلی را قبول دارد، که از بنیان زیر سوال هستند، مانند داروینیسم.البته نباید ناامید بود، زیرا برخی از دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی در حال بررسی سلامت تن با انگاره‌های سلامت نفس و روح و جسم توأمان هستند، و استادان دلسوزی، به دنبال حل این قضایا هستند. دومین انگاره‌ایی که از صدها گزاره در علوم استراتژیک می‌توان از آن بحث کرد انگاره‌ی «کنش نامتقارن» است. در دکترین اقدام نامتقارن. با یک زمین بازی تعریف می‌شود و روش‌های اقدام با تقارن مثبت و یا تقارن منفی ساماندهی می‌شوند.رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال گفت: در این انگاره، ابتدا باید زمین را خود تعریف نمود، و آن‌گاه مرز خود را با دشمن معین کرد. سپس نوبت طراحی قواعد بازی است، که باید مشخص شود انسان با قواعد چه کسی در زمین خود و یا در زمین حریف بازی می‌کند. افراد و جوامعی موفق‌اند که موقعیت خود را مشخص می‌کنند، نخست اینکه در زمین خود با قواعد خود بازی ‌کنند، که به آن «اقدام متقارن مثبت» گفته می‌شود، دوم این‌که در زمین دشمن نیز با قواعد خود بازی کنند که «اقدام نامتقارن مثبت» خوانده می‌شود. اگر کسی در زمین دشمن با قواعد دشمن بازی کرد یعنی «اقدام متقارن منفی» و در زمین خود نیز با قواعد دشمن بازی کرد، یعنی «اقدام نامتقارن منفی» که در این صورت فاجعه‌ای بزرگ رخ داده است و مصداق خطبه 27 نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین می‌شود که می‌فرماید: "ذلیل و خوار نشد مگر کسی که در خانه‌ی خود با دشمن مبارزه کرد



در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

مغزابزای دینامیک-قدرت ذهن

مغزابزای دینامیک


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


مغز شما ابزاری کاملاً پویا و دینامیک است. از لحظه ای که به دنیا می آیید و تا زمانی که از دنیا بروید، تریلیون ها مدار را آزمایش و تست میکند تا شما در مسیر زندگی خود پیش روید. اگر سیم کشی ها مفید و صحیح باشد، شما به فردی موفق در زندگی تبدیل خواهید شد، و اگر که نه مطمئناً شکست خورده خواهید بود. مسئله ی امیدوارکننده این است که هر چقدر شما از مغزتان استفاده یا سوء استفاده کنید، عاقبت به اوج قوه ی ذهنیتان خواهید رسیدزمانی در زندگیتان که قدرت های شناختی و خلاقیتی شما در آخرین حد خود کار می کنند. اما می دانم که بسیار دوست دارید بدانید که چه وقت این زمان فرا می رسد؟ یا شاید آن را گذرانده باشید؟ پاسخ این سوال به عواملی بستگی دارد که قدرت ذهنی را تشکیل می دهند. بنابر تحقیقات، شما زمانی به این نقطه ی اوج می رسید که بین سه عامل زیر تعادل برقرار کرده باشید:

1. توانایی در جذب اطلاعات جدید

2. توانایی برای ارائه ی ایده و عقیده های خود

3. توانایی به کار انداختن آن ایده ها و عقاید از طریق تجربه و تفکر انتقادی

بگذارید ببینیم که هر کدام از این توانایی ها چگونه در طی زندگی شما پرورش مییابند

http://www.mindtraining.net/images/memory_mind_small.jpg

جذب اطلاعات

توانایی شما برای جذب اطلاعات جدید به سخت افزار مغز شما مرتبط است. گرچه اکثر سلول های مغزی قبل از تولد شکل می گیرند، اما اکثر ارتباطات بین این سلول ها در طی دوران طفولیت و کودکی ایجاد می شود. به همین دلیل است که مغز یک کودک 3 ساله دو برابر مغز یک انسان بالغ کار می کند. مغز یک کودک، علاوه بر فعال شدن بیش از اندازه، بسیار متراکم است. مغر در اولین دهه ی عمر خود به همین صورت باقی می ماند، تا سن 11 سالگی که در تلاش برای جدا شدن از ارتباطات زائد و غیر ضروری برمی آید. این مرحله که متخصصین آن را "هَرس کردن" می نامند، با ایجاد ارتباطات قوی تر و کارآمدتر، قدرت های شناختی مغز را افزایش می دهد. دکتر هری چوگانی، استاد عصب شناسی کودکان در دانشگاه ایالتی واین، اظهار می دارد: "مغز نیز در این دوره مانند یک بزرگراه است. جاده هایی که ترافیک بیشتری داشته باشند، گسترده تر میشوند. و آنها که به ندرت مورد استفاه قرار می گیرند، خراب خواهند شد." در نوجوانی، غلبه بر برخی توانایی هامثل یادگیری زبان سواحیلی یا نواختن قره نی بدون تمرین و پشتکار زیاد، بسیار مشکل خواهد شد. خوشبختانه مغز شما با تقویت نیروهای بینشی و قضاوتی، از عهده ی این کمبودها برمی آید. شما همچنین بهتر می توانید در این دوره با احساسات خود برخورد کنید. در دهه ی 20 سالگی مغز شما باید مثل یک دستگاه خوب روغن کاری شده، کار کند. در این نقطه، تجربیات زندگی شما با ایجاد ارتباطات بادوام و مستحکم کمک بسیاری می کند. اما شما هنوز هم دچار اشتباهاتی می شوید که اکثر آنها مربوط به مسائل جنسیتان می شود نه مغزتان! سعی کنید تا می توانید از دوران اولیه مغز خود نهایت استفاده را ببرید چون با گذشتن از مرز 20 سالگی، مغز شما هر ساله 1 گیگ از حجم خود را از دست می دهد و خوشبختانه بعضی از این تلفات با تقویت عصب های باقی مانده جبران می شوند. یعنی اینکه حتی پس از رفتن به خانه ی سالمندان، شما هنوز قادر خواهید بود اطلاعات جدید را جذب کنید.

تولید ایده و عقاید

با اینکه مغز شما در طول زندگی قادر به ساختن ایده های جدید و افکار خلاق است، جامعه برای پی بردن به کل محتوای این نیروی بالقوه، از بروز آن ممانعت خواهد کرد. برای مثال در نظر بگیرید در سن 5 سالگی شما تقریباً از %80 نیروی بالقوه ی خلاقیت خود استفاده می کنید. در آن سن شما با خلق بازی های جدید و یافتن دوستانی تازه، چه واقعی و چه خیالی، از خلاقیت خود استفاده می کنید. اما، وقتی به 12 سالگی می رسید، نیروی بالقوه ی خلاقیت شما به %2 نزول خواهد کرد. این کاهش شدید نشانگر فشارهای اجتماع برای همرنگ شدن با جامعه است. با بالا رفتن سن کودکان، زمان بازی کوتاه تر می شود، درحالیکه مسئولیت ها و فشارهای زندگی واقعی افزایش می یابند. در حقیقت، شما هیچگاه نیروی خلاقیت خود را از دست نمیدهید؛ فقط تشویق و ترغیب اطرافیان کمرنگ یا پررنگ می شود


در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم
ادامه مطلب ...

یادگیری چگونه رخ می دهد؟

یادگیری چگونه رخ می دهد؟


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


معلم باید همواره جوی حمایتی و تشویق کننده ایجاد کند تا دانش آموزان فعالانه درفرآیند یاددهی- یادگیری شرکت کنند. علاوه بر این معلم باید انتظارات خود را از دانش آموز به روشنی به وی منتقل کند. در چندین تحقیق مشخص شده است که انتظارات معلم و توانایی انتقال مؤثر این انتظارات به دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط دارد، معلمان مسئولیت پذیر پاسخ گویی شخص دانش آموزان را برای تلاش در نایل شدن به آن انتظارات، مورد تأکید قرار می دهند درعصر ارتباطات، دانش با سرعت بیشتری به دست انسان می رسد، اما فرصت به کار گیری، طبقه بندی و انتظام بخشیدن به آن امر مهمی است که از درون تعلیم و تربیت و با تمرین کردن و به آزمایش گذاشتن به دست می آید. این که نیازمند چه نوع دانشی هستیم؟ آن را به چه منظور و هدفی می خواهیم و چگونه باید آن را بکار ببریم؟ از پرسش های اساسی است که پاسخ به آن از اهداف اصلی آموزش و پرورش می باشد. به همین دلیل جا دارد که روش های آموزش و یادگیری و درونی کردن دانش های آموخته شده به شکل یک مهارت و عادت رفتاری مورد بررسی آموزگاران و مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد..

http://vvfbr.persiangig.com/image/motefarege1/modiriat.JPG

یکی از روان شناسان تربیتی می گوید: «تدریس سودبخش و مؤثر به شناخت معلم درباره نکات زیر ارتباط دارد:

۱) مردم چه چیز را دوست می دارند و به آموختن چه مطالبی نیازمندند؟

۲) هدف های آموزش و پرورش در محیطی که معلم در آن قرار گرفته است چیستند که وی باید برای رسیدن به آنها دخالت کند؟

۳) روش های مؤثر برای برانگیختن یادگیری دانش آموزان چیست؟

۴) شایستگی و کفایت شخصیت معلم.

هدایت دانش آموزان به سوی یادگیری امری است قانونمند که خارج از چارچوب قوانین یادگیری روان شناسی فرد هرگز اتفاق نخواهد افتاد، بنابراین اگر بخواهیم یادگیری در دانش آموزان اتفاق بیفتد باید خود را به اصول آن مجهز نمائیم. مطالعات و مشاهدات نشان داده است که استفاده از سلیقه ها و تجربیات فردی بدون شناخت اصول یادگیری نه تنها در عمل موفق نبوده اند، بلکه در بسیاری از مواقع تحت عنوان روش های سنتی موجب بی رغبتی، ترس و فرار دانش آموزان از محیط آموزشی کلاس و مدرسه شده است که مسئولیت این نوع اتفاق ها مستقیماً به عهده معلمی است که در راستای ماهیت پویایی تعلیم و تربیت حاضرنیست به مهارت ها و دانش خود در زمینه تدریس آموزش و یادگیری بیفزاید. «روشهای سنتی تدریس و آموزش اساساً تدریس را عمل «بیان» و عرضه واقعیت ها و اطلاعات به دانش آموزان قلمداد می کنند. درست مثل پرکردن یک لیوان خالی. این روش ها در ایجاد مهارت های سطح پایین موفق بوده اند، اما عموماً در پرورش دانش و توانایی هایی که دانش آموزان برای زندگی روزانه خود نیاز دارند، ناموفق بوده است. معلم باید همواره جوی حمایتی و تشویق کننده ایجاد کند تا دانش آموزان فعالانه درفرآیند یاددهی- یادگیری شرکت کنند. علاوه بر این معلم باید انتظارات خود را از دانش آموز به روشنی به وی منتقل کند. در چندین تحقیق مشخص شده است که انتظارات معلم و توانایی انتقال مؤثر این انتظارات به دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط دارد، معلمان مسئولیت پذیر پاسخ گویی شخص دانش آموزان را برای تلاش در نایل شدن به آن انتظارات، مورد تأکید قرار می دهند. بهترین روش برای فعال کردن دانش آموزان این است که در اجرای فعالیت ها برای آنان حق انتخاب و ابراز عقیده قایل شویم. به آنها فرصت دهیم تا ایده های خود را بیان کنند و درباره فعالیت هایی که می خواهیم انجام دهیم جویای نظرشان شویم. با توجه به اهمیت قانونمندی یادگیری و ارتباط آن با نیازهای انسانی در زندگی اجتماعی لازم است نگاهی هر چند اجمالی به نظریات یادگیری در علم روان شناسی بیاندازیم. روان شناسان دریافته اند که: تفاوت رفتارها یا فعالیتهای مردم را می توان در اختلاف دو عامل زیر دانست

http://www.behdasht.gov.ir/uploads/damans_2058.jpg

توانایی ability

انگیزش movtivation

 

در بحث از یادگیری نیز که از رفتارهای اساسی انسان می باشد، همواره سه اصل وجود دارد:
۱) اصل انگیزش یا برانگیختگی

۲) اصل فعالیت

۳) اصل پاسخ

اصل انگیزش یعنی وقتی که موجود زنده می خواهد به هدف خاصی برسد، زمانی است که برانگیخته می شود. اصل فعالیت، یعنی هدف، موجود زنده را برمی انگیزد و برانگیختگی موجب فعالیت در موجود زنده می شود. اصل پاسخ، یعنی وقتی موجود زنده فعالیت می کند به هدف یا پاسخ اصلی فعالیت خود می رسد که نوعی پاداش یا تقویت برایش محسوب می شود و مجددا میل به فعالیت پیدا می کند. موفقیت هر معلم به میزان شناخت و رعایت این اصول بستگی دارد، زیرا همه هنر و مهارت یک معلم در این است که چگونه دانش آموز را برانگیزد که میل به یادگیری پیدا کند و بتواند در زندگی فردی و اجتماعی خود هدف گذاری کند و برای رسیدن به هدف از همه ابزارهای پیرامون خود از جمله کتاب، مدرسه و معلم استفاده نماید و به واسطه فعالیت هدف دار هر دوره از آموزش و تحصیلات خود بتواند به پاسخ اصلی که رسیدن به هدف است دست بیابد و بدین واسطه شوق زندگی کردن و موثر بودن و همکاری اجتماعی در خود را بالا ببرد.   شکل گیری روحیه همکاری اساسی ترین بخش یادگیری در محیط مدرسه است. تحقیقات نشان داده است همکاری سبب رشد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و ارتقاء سطح یادگیری از طریق تعامل می گردد. بنابراین فعالیت های اجتماعی واجد اهمیت اند و سبب توجه بیشتر    دانش آموزان به تکالیفشان می گردد. وقتی دانش آموزان بدانند در کنار سایر دانش آموزان به فعالیت می پردازند، جدی تر کار می کنند تا کیفیت کارشان (مقاله، پروژه، اثر هنری) را بهبود بخشند. برای تحقق این هدف معلم می تواند دانش آموزان را به فعالیت های گروهی وادار نماید و امکانات لازم را برای آنها فراهم کند. و از طریق الگوسازی شیوه همکاری با یکدیگر را به آنها آموزش دهد و به امر گفت وگو و تبادل نظر در کلاس اهمیت بدهد. پیوند مدرسه و اجتماع را تقویت نماید که مهمترین جنبه یادگیری اجتماعی است و فرصت هایی برای مشارکت اجتماعی را برای دانش آموزان فراهم نماید. محققان با تحقیق درباره تدریس موثر و پیچیدگی شناختی فعالیت های کلاس به نتایج زیر دست یافته اند:

1 ) برای معلمان موثر مهم است که دانش آموزان یاد بگیرند و به جای این که فقط وقایع یا رویدادها را حفظ کنند، فهم خود از معانی را نشان دهند.

2) برای مدارس و معلمان موثر آموزش خواندن در اولویت قرار دارد، چون به طور کلی تسلط در خواندن برای موفقیت در دیگر حوزه های درس و پیشرفت تحصیلی بسیار ضروری است.

۳) هنگامی که تمرکز آموزش بر مفهوم سازی براساس درک کلی دانش آموزان است، میزان پیشرفت تحصیلی آن ها بیشتر می شود. وظیفه عمده معلم است که فایده عملی آن چه را که می خواهد دانش آموزانش یاد بگیرند، برایشان معلوم و روشن کند و یادگیری زمانی سودمند خواهد بود که با کوشش مداوم برای رسیدن به یک هدف معین و روشن همراه باشد. موضوع های یادگیری باید به احتیاجات زندگی و رغبت های یادگیرنده مربوط باشند و نه تنها هدف های فعلی و آنی را تحقق ببخشند، بلکه باید کمک کنند تا دانش آموز یادگیرنده مربوط باشند و نه تنها هدف های فعلی و آنی را تحقق ببخشند، بلکه باید کمک کنند تا دانش آموزان سازگاری های گوناگون در آینده را بیاموزد. آموزش و تدریس باید با استفاده از انگیزه های موجود دانش آموزان انجام گیرد، یعنی به سن و جنس و محیط آنها بستگی دارد که معلم با یک شناخت نسبی از وضعیت دانش آموز به دست می آورد. اگر بخواهیم زمینه مناسب برای یادگیری را با ایجاد انگیزه در دانش آموزان به وجود آوریم لازم است به تفاوت های فردی دانش آموزان توجه شود. تفاوت در هدف های آنها، توانمندی ها و روش هایی که برای یاد گرفتن به کار می برند و هرگز نمی توان یک انگیزه، روش و هدف را برای همه دانش آموزان به طور یکسان اجرا کرد. هر دانش آموز به شیوه خاصی برانگیخته می شود و هدف خاصی برایش جالب و قابل دست یافتن می باشد. پی بردن به تفاوت ها از دقت و ظرافت هایی است که معلم باید در رابطه با شناخت دانش آموزانش به کار گیرد. زمانی که تعداد دانش آموزان کم و ساعت های ملاقات معلم و شاگرد زیاد باشد، امکان تحقق هدف مذکور بیشتر خواهد بود که در مدارس غیرانتفاعی کنونی قابلیت اجرای بیشتری دارد. اگر معلم بتواند برنامه درسی خود را براساس احتیاجات فردی و اجتماعی دانش آموزانش تهیه و تنظیم کند در ایجاد رغبت و انگیزه در دانش آموزان موفق تر خواهد بود. چنان چه برای اطمینان در تعیین رضایت خاطر و خشنودی دانش آموزان در یادگیری وجود شرایط زیر را ضروری دانسته اند:

http://www.aftab.ir/articles/science_education/biology/images/da804639fd5b0de1ab79e5881d786267.jpg

۱) معلم از کار خود لذت ببرد و دانش آموزان در کلاس و در کنار معلم خویش از بهداشت و سلامت روان و احساس امنیت و آرامش برخوردار باشند. به عبارت دیگر هیچ نوع ترس و نگرانی از رفتار و قضاوت و ارزشیابی معلم به دانش آموز منتقل نگردد. فعالیت های کلاس و مدرسه برحسب زندگی شخصی فرد فرد دانش آموزان دارای معنا و مفهوم باشد، زیرا انسان از فعالیت هایی که نفهمیده انجام دهد، احساس لذت نمی کند.

۳) فعالیت های کلاس و مدرسه با سطح استعداد و توانایی دانش آموزان سازگار باشند تا ایشان در آنها احساس موفقیت کنند. موفقیت در حل مشکل یا مسئله احتمال تکرار فعالیت و تلاش برای حل مسئله های بعدی را افزایش می دهد. بنابراین طرح مسئله هایی که ناتوانایی های دانش آموز را افزایش می دهد، موجب احساس درماندگی در او می شود که این وضعیت نه تنها نشان دهنده تبحر و تسلط معلم بر درس خود نیست، بلکه نشان دهنده نیاز معلم به زورآزمایی در مقابل دانش آموز است که از روش های سنتی آموزشی است که هدف آن به دام انداختن دانش آموز می باشد. در صورتی که در ابتدای بحث با استفاده از منابع و تحقیقات مختلف دانستیم که هدف تعلیم و تربیت، قوانین یادگیری و تلاش معلم بر این است که دانش آموز شکوفا شود که بتواند راه های حل مشکلات زندگی خود و جامعه اش را بیابد. چنان چه کرانباخ نیز گفته است: «شخص تربیت یافته کسی نیست که فقط می داند، بلکه کسی است که از دانش خود نیروی عمل کردن کسب کند.»



http://mit-ocw.sbu.ac.ir/Portals/1/images/bcshomepage.jpg

در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم