کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

مدیریت زمان

مدیریت زمان

در مدیریت مفهومی به نام self development به معنای خود پرورشی یا خودسازی وجود دارد. برای دستیابی به این مفهوم، مهارتهایی چون مدیریت بر خود، مدیریت زمان، مدیریت مالی، شخصی و مدیریت تضاد و تعارض لازم است تا از این طریق شخص بتواند بر خود و سپس بر دیگران مدیریت کند. ما در نقش مدیر یا دیگر نقشها با دو محدودیت سر و کار داریم؛ یکی محدودیت زمان و دیگری محدودیت بودجه و آن چیزی که ما را در برخورد با محدودیتها کمک میکند، استفاده بهینه از وقت یا مدیریت صحیح زمان است. برای مدیریت زمان سه فصل قایل شدهاند: 1ـ توصیه میشود برای استفادة بهینه از زمان، از کارها یادداشتبرداری کنید. 2ـ برای انجام کارها، برنامهریزی کنید. کارآیی و اثربخشی، اهدافی هستند که از این دو فصل دنبال میشوند. کارآیی به معنای انجام کارها در کوتاهترین زمان، با کمترین هزینه و با حفظ کیفیت است و اثربخشی نیز انجام صحیح کارهایی است که بالاترین اولویت را دارند.

3ـ قبل از هر چیز، ارزشهایی را تعیین کنید که با توجه به آنها، اولویتها مشخص میشوند. در ادامة بحث به علایم مدیریت نادرست زمان اشارهای خواهیم داشت. بیش از 55 ساعت کار در هفته، دیر رسیدن به قرار ملاقاتها، عدم توجه و نگاه عمیق به رخدادهای محیط، اخذ تصمیمات عجولانه، عدم تفویض اختیار، ترجیح منافع کوتاه مدت به منافع بلند مدت و ناتوانی در قبول مسؤولیت از جملةاین نشانههاست. علاوه بر این هر گاه احساس کردید کنترل کارها از دست شما خارج شده است یا نسبت به کارهایی که انجام میدهید، وسواس دارید، باید بدانید که مدیریت زمان شما نادرست است. احساس فشار عصبی و نداشتن اوقات فراغت هم از دیگر علایم آن به شمار میرود.

حال باید بررسی کنیم که چگونه میتوان مدیریت صحیحی بر زمان اعمال کرد. اولین توصیه استفاده از قانون 20 ـ 80 یا 10 ـ 90 پارتو است. پارتو براساس مطالعات خود در خصوص مدیران گفته است: 10 درصد تصمیمات مدیران بیشترین نتایج و 90 درصد فعالیتهای آنها کمترین نتیجه را دارد و آن 10 درصد هم مربوط به زمانی است که مدیر در بهترین حالات ذهنی قرار دارد.

چگونه میتوان در بهترین حالات ذهنی قرار گرفت؟ بین ذهن و جسم انسان یک ارتباط خود تنظیمی وجود دارد؛ اگر وضعیت جسمانی مناسب نباشد، رخدادهای محیطی به شکل منفی به ذهن ما منعکس میشوند. پس لازمة قرارگرفتن در بهترین حالات ذهنی، داشتن وضعیت جسمانی مناسب است. افراد براساس محیطی که در آن رشد کردهاند یک چرخة بهرهوری دارند و در ساعاتی از شبانهروز از بیشترین راندمان کاری برخوردارند که ما باید این ساعات را برای خود مشخص کنیم. در مرحلة بعد باید فعالیتها را براساس اهمیت و فوریت آنها دستهبندی کنیم و کارهای مهم را برای زمانهای با بیشترین بهرهوری قرار دهیم. در نهایت باید سعی کنیم گیسختگی ذهنی خود را به حداقل برسانیم و نسبت به اتلاف وقت خود آگاهی داشته باشیم؛ یعنی در فعالیتها توجه داشته باشیم که از مقدار زمان صرف شده، چه قدر استفاده کردهایم و چه مقدار از آن تلف شده است.

http://s39.radikal.ru/i085/0902/95/2067e32974bd.jpg

در اوایل بحث گفتیم که انسان برای نیل به اهداف شخصی و حرفهای خود و برای استفاده بهینه از زمان باید برنامهریزی استراتژیک(راهبردی) و بلند مدت داشته باشد و بدین منظور باید کارهایی را که قرار است انجام دهد، فهرستبندی کند. برای فهرستبندی باید نکاتی را مدنظر قرار داد: 1ـ بیش از 10 مورد برای یک روز برنامهریزی نکنیم. 2ـ فعالیتهایی را که نیازمند انرژی فراوان هستند، به فعالیتهای ریزتر تقسیم کنیم. 3ـ برای هر یک از کارها برآورد زمان داشته باشیم 4ـ اگر برنامهریزی بلندپروازانه بود، نباید خود را چندان درگیر آن کنیم. 5ـ فقط برای 60 درصد از زمان خود برنامهریزی کنیم و 40 درصد بقیه را برای فوریتها و گیسختگیهایی که پیش میآید، قرار دهیم. 6ـ اصل واقعیتها را در برنامهریزی رعایت کنیم. 7ـ تا زمانی که کاری را کامل نکردهایم به کار دیگری نپردازیم.

مرحلة بعد از برنامهریزی این است که اولویتها را فهرستبندی و جدولی تهیه کنیم و درجه اولویتها و مدت زمان را در آن بنویسیم. علاوه بر این باید ساعتهایی از روز که در آن بیشترین کارآیی را داریم، مشخص و منحنی کارآیی خود را در طول شبانهروز رسم کنیم. ساعات با کارآیی پایین را به امور غیر مهم و ساعات دارای کارآیی بالا را به کارهای مهم و تفکر خلاق اختصاص دهیم. بهترین ساعات از نظر کارآیی بستگی به نحوة‌زندگی و تجربیات گذشته دارد؛ اما تحقیقات و تجربه نشان داده است که بین ساعت 9 تا 11 صبح، افراد بیشترین کارآیی را دارند. پس از آن کارآیی پایین میآید تا ساعت 4 که دوباره افزایش مییابد و از حدود 6 بعد از ظهر تا 6 صبح روز بعد نیز کارآیی پایین است. بحث دیگر در مدیریت زمان، چگونگی مدیریت بر انرژی فردی است. اصل ابتکار از اصول چهارده‎‎گانة «فایول»، خود و اطرافیان را به داشتن برنامه توصیه میکند. یعنی قبل از شرکت در جلسه فکر کنند که میخواهند به چه نتیجهای برسند؟ برای مدیریت بر انرژی فردی باید از قبل برنامه داشته باشیم تا در جلسه، ابتکار عمل در دست ما باشد و بدانیم روی چه موضوعاتی تمرکز کنیم تا جلسه را به نتیجه برسانیم. به این ترتیب انرژی زیادی تلف نمیشود و سریعتر از دیگران هم از جلسه نتیجهگیری میکنیم. نکته دوم در مدیریت بر انرژی فردی این است که در برخورد با دیگران، خونسرد و علاوه بر آن همواره هوشیار، بشاش و خندان باشیم تا احتمال موفقیت ما افزایش یابد و انرژی چندانی از دست ندهیم. چون یکی از شاخصهای جدید بهرهوری، میزان انرژی و وقتی است که مدیر برای نیل به اهداف در سازمان مصرف میکند. نکتة مهمی که مدیران باید مدنظر داشته باشند، توجه به سلامت جسمانیشان است که نوعی صرفهجویی در وقت به حساب میآید. مطالعات نشان میدهد افراد سالم در مقایسه با افراد بیمار برای سازمان، حدود 20% بهرهوری بیشتری دارند. برای آن که یک طرح با موفقیت به انجام برسد، باید برای آن موعدی در نظر بگیریم. این موعد، هم برای خود و هم برای دیگران باید در نظر گرفته شود تا از نیمهکاره ماندن فعالیتها و امور جلوگیری شود. در تعیین موعد مقرر باید سعی کنیم از برخی خطاها اجتناب شود. اولین خطا، عدم درک صحیح دستورالعملها میباشد. یکی از راههای ایجاد انگیزش در کارکنان این است که انتظارات خود را برای آنها به خوبی مشخص کنیم تا هیچگونه ابهامی وجود نداشته باشد. خطای دوم در تخمین زمان طرح است. ممکن است شما در خصوص کاری اطلاع و تجربة کافی نداشته باشید و در عین حال مجبور باشید زمان انجام طرح را هم تخمین بزنید. این تخمین باید نزدیک باشد؛ چون اگر زمان را کم در نظر بگیریم، افراد در فشار قرار میگیرند و فشار بیش از حد به کارکنان، منشأ رفتارهای غیر اخلاقی خواهد بود و اگر زیاد وقت بگذاریم، با اتلاف زمان مواجه میشویم. مدیر باید افرادی را که در حیطة کاری او قرار میگیرند به داشتن برنامه و توجه به موعد مقرر تشویق نماید. گذشته از این خود مدیر هم باید موعد مقرری را که واحدهای دیگر برای کاری در نظر میگیرند، رعایت کند. برای این که کاری در موعد مقرر انجام گیرد، باید برای خود «فشار مثبت» ایجاد کنیم؛ این باعث میشود که ما براساس تعهدات اخلاقی کارها را در موعد مقرر انجام دهیم. برای تعیین موعد، سه فن وجود دارد: 1ـ برآورد زمان انجام کار 2ـ واقعگرایی 3ـ پس از انجام کار براساس تعهداتی که ایجاد میکنیم، به خود پاداش دهیم. پدیدة‌دیگری که در بحث مدیریت زمان مطرح است و مانع مدیریت صحیح میشود، «proconsination» یا «دفع الوقت کردن» و شایعترین حالت آن تعلل در انجام کار است. چرا افراد تعلل میورزند؟ علت این امر تقلید از دیگران است، چون دیگران تعلل میورزند، فرد می‎‎گوید پس من هم به همین شکل عمل میکنم. چرخة کارآمدی، رابطة بین انتظارات و عملکرد میباشد. اگر انتظارات از افراد بالا باشد، عملکرد خوب میشود و برعکس. پس برای مبارزه با تعللورزی، باید انتظار از خود را بالا ببریم، البته حد انتظارات نباید به امور غیرممکن برسد. افرادی که در کار خود تعلل میورزند، چنین نیست که نمیخواهند کار انجام دهند؛ آنها عواقب انجام ندادن کار را میدانند و برای انجام کار تصمیم هم میگیرند، اما تصمیم خود را پیگیری نمیکنند. یکی از ویژگیهای این افراد مهارت و استعداد فوقالعادة‌آنها در بهانهجویی است؛ چون فرد میخواهد وجدان خود را آسوده کند. پس از انجام نشدن کارها عصبانی هم میشود و تصمیم میگیرد که دفعة بعد بهتر انجام دهد، اما باز هم تصمیم خود را اجرا نمیکند. پس تعلل، ناشی از عدم آگاهی نیست بلکه نوعی بیماری است که پنج نشانه میتوان برای آن برشمرد: 1ـ سرگردانی ذهنی و پریشان احوالی و به کارهای پوچ فکر کردن 2ـ فرد داوطلبانه تمرکز ذهنی خود را از بین میبرد و رشتة‌افکارش از هم گسیخته میشود 3ـ انحراف سریع دارد و با هر اتفاق کوچک و غیر مهمی از کار مهم خود باز میماند 4ـ پرداختن به کارهای فرعی 5ـ وقتی فرد میخواهد کار انجام دهد با خود میگوید: تا اطلاعات کافی نباشد، نمیتوان کار انجام داد. از جمله عوامل تعللورزی میتوان به ترس از شکست، ترس از موفقیت و بیانگیزه بودن اشاره کرد. حال چگونه میتوان از تعلل در امور جلوگیری کرد؟ 1ـ تمرین ذهنی؛ یعنی هر روز در ذهن خود مرور کنیم که امروز چه کارهایی را میخواهیم انجام دهیم و در پایان روز چه کارهایی باید انجام شده باشد. این تمرین باعث میشود که ما بیشترین استفاده را از زمان داشته باشیم. 2ـ انجام دادن کارهای ناگوار از نظر ما، واقعاً هم ناگوار نیست. 3ـ ایجاد تعهد برای خود به صورت رسمی و غیر رسمی. برای خوب انجام دادن هر کاری دو شرط وجود دارد: یکی توان و دیگری تمایل. افرادی که در زندگی موفق هستند، هیچ بهانهای را از هیچ کس نمیپذیرند، نه از دیگران و نه از خود. فعالیتهایی که ما انجام میدهیم همانند یک زنجیره به هم متصلاند و بر یکدیگر اثر میگذارند. اگر برنامة اول را نتوانید انجام دهید، به دنبال آن برنامههای بعدی هم تحتتأثیر قرار میگیرند و همینطور پیش میرود. مطالعات نشان میدهد دشوارترین مرحله برای انجام کارهای جدید، آغاز آن است. پس ما همواره باید به دنبال یک «starter» یا آغازگر باشیم تا بتوانیم به سرعت وارد کار شویم. در حین عمل به کار، انرژی و توان ما به کار می‏افتد و به همین جهت است که در فرهنگ ما گفته میشود:«از تو حرکت، از خدا برکت».



http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد