کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

مراحل چهار گانه برانگیختگی جنسی

اولین مرحله برانگیختگی جنسی در زنان هیجان

پیش مقدمه تحریک جنسی زنان ، برانگیختگی احساسات و عواطف است برای زنان رابطه بدون احساس لذتبخش نیست برای اینکه یک زن به مرحله هیجان جنسی دست یافته و برای رابطه محیا شود بعبارت ساده تر تحریک شود. احساسات و پیشنوازی رکن مهم و اساسی است اگر این مرحله به درستی انجام نشود مراحل بعدی نیز ناقص خواهند بود لذا حداقل یک زن برای پیشنوازی نیزامند صرف مدت زمان 15 تا 30 دقیقه است و آقایان باید به این مهم توجه داشته باشند نازو نوازش و حرفهای محبت آمیز در این مهم نقش مهمی دارد در نتیجه در این مرحله  زن آمادگی پیدا کرده و رابطه جنسی را شروع می‌کند، و بعد تمرکزش را روی تحریک جنسی می‌گذارد. جریان خون در کلیتوریس، واژن و نوک سینه‌ها زیاد میشود از نشانه های میتوان به سفت شدن نوک سینه ها اشاره کرد.

دومین مرحله برانگیختگی جنسی در زنان پایداری تحریک است

با گردش خون در اندام های جنسی عنوان شده بدن زنان از نظر جسمانی برای فعالیت فیزیکی جنسی محیا میشود پس تا اینجا ابتدا از نظر زوحی در وضعیت امادگی قرار میگیرند سپس از نظر جسمانی در این مرحله فعالیت فیزکی رابطه از تماس گرفته تا دخول آغاز میشود.


 سومین مرحله برانگیختگی جنسی در زنان ارگاسم

پس از آغاز فعالیت فیزیکی جنسی ، احساسات،تخیلات جنسی و فعالیت فیزیکی جنسی ( دخول ) بطور هماهنگ در جهت ارگاسم زنان عمل کرده در این مرحله لازم است بدانید بیشترین لذت زنان از ناحیه کالیتوریس به آنها منتقل میشود نه از روش دخول و اکثر زنان از رابطه دخولی به ارگاسم نمیرسند پس توجه به ناحیه کلیتوریس اهمیت زیادی دارد  در این فرآیند انقباض در رحم و ماهیچه های اطراف باسن طبیعی محسوب میشود و این انقباضات در ارگاسم زنان تاثیرگذار است.

چهارمین مرحله برانگیختگی جنسی در زنان بعد از ارگاسم

بعد از خاتمه ارگاسم کم کم وضعیت بدن به حالت قبل باز میگردد اما تا به وضعیت اول ( احساسات ) بازگردد زنان برای مدتی در حالت احساسی باقی میمانند به همین جهت است که زنان بعد از ارگاسم نیازمند توجه احساسی هستند و اگر این توجه از جانب همسر بصوتر کامل صورت گیرد احتمال تحریک مجدد زنان زیاد است از این رو زنان قابلیت ارگاسمهای پیاپی را دارند بر خلاف مردان که بعد از ارگاسم برای مدتی ( از چند ساعت تا چند روز در میانسالی ) در حالت تحریک ناپذیری قرار می گیرند

9نیاز مهم مردان در یک رابطه زناشویی

رابطه زناشویی خوب باید همه جوانب را در نظر گرفته و همه نیاز ها را پاسخ دهد. نیازهایی که هر 2 طرف باید برای طرف مقابل رعایت کنند.

 

احترام

یکی از مهم‌ترین مسائلی که ذهن آقایان را درگیر می‌کند، میزان احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. آن‌ها شاید این مسئله را هرگز به زبان نیاورند، اما بی‌شک یکی از دلایل پرخاشگری‌ها و ناسازگاری‌های آن‌ها، عدم دست‌یابی به احترامی است که از همسر خود توقع دارند.اگر به آن‌چه می‌گوییم صددرصد ایمان ندارید، از همسرتان بپرسید. احترام گذاشتن به همسر چیز ماورایی و سختی نیست.

 

همین‌که شما به افکار و عقاید و رفتارها و احساسات مرد زندگی‌تان احترام بگذارید، او را آرام خواهد کرد. اگر همسرتان می‌گوید که خسته است، سکوت و درک متقابل شما در آن لحظه پاسخی در جهت احترام‌گذاشتن به همسرتان خواهد بود. چند بار اتفاق افتاده که همسرتان بگوید که خسته است و شما با پافشاری زیاد به او می‌گویید که باید به خرید بروید؟

 

تشویق

مردها عاشق این هستند که همسرشان آن‌ها را تحسین کند. اما فرق بین تشویق واقعی و تعریف و تمجید بی‌خودی را خوب درک می‌کنند. به‌جای تعریف‌های متملقانه در برابر اقوام و آشنایان که ظاهری کاملاً مصنوعی دارد، در خلوت خود به همسرتان بگویید که او بی‌نظیر است و از کارهایی که انجام می‌دهد مثال بزنید و بگویید: فلان کار را عالی به اتمام رساندی یا تو در انجام آن کار بی‌نظیری.

 

زیبایی و ظاهر همسر

بخشی از زندگی مردها، همسرشان است. شاید این اعتراف را از هیچ مردی نشنیده باشید که بگوید: زیبایی و ظاهر تو برایم مهم است چون دوستت دارم! اما واقعیت این است که مردها به دلیل علاقه‌ای که به همسرشان دارند، توقع دارند او را همیشه آراسته و مرتب ببینند. آن‌ها از این‌که همسرشان برای خودش وقت می‌گذارد و تلاش می‌کند تا زیبا به نظر برسد لذت می‌برند. کمی آرایش ساده و مرتب کردن موها شما را تا حد زیادی جذاب می‌کند.

 

بلند صحبت نکردن

فریاد زدن خوب نیست. کارهای مذموم مانند فریاد زدن و بلند صحبت کردن نه برای زن‌ها خوشایند است و نه برای مردها. وقتی‌که پیش همسرتان هستید، ملایم صحبت کنید. تن صدایتان را طوری تنظیم کنید که همسرتان از صحبت‌کردن شما آرامش بگیرد. از کلمات وزین و عبارات محبت‌آمیز استفاده کنید. گاهی با صدای کودکانه با همسرتان صحبت کنید.

 

تحسین شدن توسط همسر

چه کسی هست که نیاز به تشویق و تحسین نداشته باشد؟ مردها به دلیل حجم کاری و فشارهای زندگی که بر دوش آن‌هاست، شاید بیشتر نیاز به تشویق‌ها و تعریف‌های همسرشان دارند تا انرژی بگیرد و باانگیزه بیشتری برای خانواده‌شان تلاش کنند. تصور مردها این‌گونه است که اگر همسرشان به توانایی‌شان اعتماد داشته باشد می‌توانند از پس هر مشکلی در زندگی بربیایند. هدیه دادن چنین حسی به مرد زندگی‌تان، قطعاً کار سختی نخواهد بود. کافی است هر شب با چند جمله انرژی‌بخش او را تحسین کنید.

 

تشکر و قدردانی

هرچند که همه مردها می‌دانند کارکردن و برآورده‌کردن مخارج زندگی یکی از وظایف‌شان است، اما دانستن وظیفه، یک مسئله است و نیاز به قدردانی یک مسئله دیگر. شاید کاری وظیفه خاص یک نفر باشد، اما بی‌شک قدردانی و تشکر باعث می‌شود او توان بیشتری برای کارش بگذارد و باکیفیت مطلوب‌تری به انجام کارش بپردازد. همان‌طورکه شما توقع دارید همسرتان کارهای خانه را که از صبح تا شب انجام می‌دهید ببیند و متوجه شود جای گلدان چینی روی میز را تغییر داده‌اید، و به شما خسته نباشید بگوید و تشکر کند که خانه را مرتب کرده‌اید، طبیعی است او هم توقع داشته باشد شما متوجه فعالیت‌های روزمره‌اش شده باشید. نکته مهم و مستتری که در این نوع قدردانی کردن‌ها وجود دارند، عزیزشدن شما در دل‌وجان همسرتان است.

 

حس استقلال

حتماً شنیده‌اید که یکی از اهداف زندگی مشترک، استقلال زوج جوان است. این استقلال یک حس همیشگی و مداوم در طول زندگی است که اتفاقاً مردها را به‌شدت مجذوب خود می‌کند. هیچ مردی نیست که علاقه‌مند به استقلال نباشد.

این بدان معنی است که مردها تمایل دارند برخی از کارها را به‌تنهایی و بدون آن‌که مورد نظارت قرار بگیرند، انجام دهند. به‌همین دلیل لازم است برخی اوقات اجازه بدهید همسرتان این حس استقلال را درک کند. اگر می‌خواهد یکی دو ساعت تنها باشد یا به‌تنهایی بعضی از خریدها را انجام بدهد، به حس استقلالش احترام بگذارید. مطمئن باشید این احترام متقابلاً به خود شما بر خواهد گشت.

 

حمایت

شاید شما به‌عنوان یک خانم گمان کنید یکی از فواید ازدواج حس حمایت‌گری همسرتان از شماست. این دقیقاً در مورد آقایان هم صادق است. مردها هم نیاز دارند گاهی اوقات همسرشان حمایت‌شان کند.زمانی که همسرتان می‌خواهد تغییر شغل بدهد، ماشینش را عوض کند یا پای در یک معامله متفاوت بگذارد، به‌شدت نیازمند حمایت‌های شماست حتی اگر به زبان نیاورد. در این‌گونه مواقع همسرتان را با گوش‌دادن به صحبت‌هایش و جملات امیدبخش حمایت کنید. بی‌شک حس حمایت‌گرانه شما عامل موفقیت همسرتان خواهد شد و همین حس در طول زندگی شما را هم با دست حمایت‌گر همسرتان از هر آنچه دلتان را بلرزاند مصون نگه می‌دارد.

 

دوست داشتن همسر

تمایل به خواسته‌شدن در همه آدم‌ها وجود دارد. همه افراد چه مرد و چه زن تمایل به خواسته‌شدن از سوی همسرشان را دارند. این حس در مردها بیشتر است. هرچند که لایه بیرونی چهره مردانه سرشار از غرور است، اما خوب جمله دوستت دارم را می‌شنوند و این‌گونه جملات انقلابی در وجود آن‌ها پدید می‌آورد. با دیدن چهره اخمو و مردانه همسرتان تصور نکنید که جملات عاطفی را لوس‌بازی می‌پندارد. او را نوازش کنید و در گوشش بگویید که دوستش دارید. حتی اگر پلک‌هایش را روی هم بگذارد و غرق در یک ظاهر مردانه شود، اما بی‌شک در درونش عشق به شما فوران می‌کند.

آنچه خانم‌ها باید بدانند

آنچه خانم‌ها باید بدانند

گوشی پزشکی

روزانه، ماهانه و سالانه، زنان زیادی وارد بازار کار می ‌شوند؛ در عین حال که مسئولیت ‌های خانوادگی آن ها سر جای خود باقی مانده و گاهی این اوضاع، کار را به خمیازه کشیدن و بی ‌خوابی‌ و کمبود انرژی و هزار و یک مشکل دیگر می ‌کشاند و حتی زنان سیاستمدار، تاجر و ورزشکار نیز از این امر در امان نیستند. پس چه بهتر که با آزمایش ‌های ساده و پیگیری ‌های به موقع، بتوانیم از بروز بیماری ‌های زنان در چنین شرایطی جلوگیری کنیم.

مشکلات تیروئیدی

بگذارید بحث را از همان مشکلات تیروئید شروع کنیم؛ مشکلی که به روایت آمار، چیزی حدود 25 درصدی زنان آمریکایی را دچار می ‌کند. بیماری ‌های تیروئید با آزمایش ‌های ساده قابل تشخیص است. علایم و نشانه‌ های این بیماری ‌ها، کاهش حرکات روده ‌ای، یبوست، کاهش انرژی، اختلال خواب و همچنین افزایش وزن است.

زنان و بیماری ‌های آهنین

همیشه کاهش انرژی مربوط به مشکلات تیروئیدی نیست. یک پنجم زنان و نیمی از زنان باردار، فقر آهن دارند و این حاصل تحقیق دانشمندان مایوکلینیک است. فقر آهن، شایع‌ ترین علت کم‌‌ خونی زنان است. درمان ساده و آسان است ولی تغییرات بزرگی در وضعیت سلامت زنان ایجاد می ‌کند.

راه های درمان کم خونی

اما پزشکان هشدار می ‌دهند که نباید آهن زیادی در رژیم غذایی زنان، وجود داشته باشد. دکتر ساوارد، یکی از پزشکان مشاور آمریکا، می‌گوید: "دریافت آهن بسیار زیاد،‌ عقیده درستی نیست. آهن یک فلز سنگین است و ممکن است دریافت مقادیر زیاد آن به مسمومیت با آهن منجر شود بنابراین باید با مشورت با پزشک به تشخیص درست برسید." البته باید به این نکته توجه داشته باشیم که کمبود آهن ممکن است نشانه یک ضایعه خون ‌ریزی ‌دهنده مثل سرطان روده بزرگ باشد یا هر ضایعه دیگری مثل زخم معده یا دوازدهه که به طور مداوم و خفیف خون‌ریزی می ‌کند و بیمار متوجه آن نمی ‌شود اما باعث می‌ شود، فرد به کمبود آهن و کم‌ خونی ناشی از آن دچار شود یا وجود یک بواسیر یا ضایعه عروقی دیگر در دستگاه گوارش ممکن است علت از دست دادن آهن بدن باشد. بنابراین نباید صرفا با مصرف مکمل یا قرص‌های ‌آهن، به جنگ علیه کمبود آهن و کم‌ خونی فقر آهن رفت.

اگر جسم شما درباره سلامت ‌تان، چیزهایی به شما می ‌گوید، شما باید به آن گوش کنید. صبر نکنید تا بدن ‌تان به شما اخطار حسابی بدهد. نباید تا سر حد آسیب به خودتان صبر کنید و منتظر بمانید.

سیگار

زنان و راز جوانی

هنگامی که زنان سیگار را ترک می ‌کنند، پوست صورت آن ها طی 9 ماه به اندازه 13 سال جوان می ‌شود. علاوه بر این، برعکس تصورات موجود، ترک سیگار سبب چاقی نمی ‌شود و بالعکس در 75 درصد موارد افراد یا لاغر می ‌شوند و یا در وزن قبلی خود باقی می‌ مانند. این نتیجه تحقیقات دانشمندان اتحادیه ایتالیایی در مبارزه با سیگار کشیدن است که اعلام شد. پژوهش‌های این دانشمندان درباره مطالعه سن پوست بود. نتیجه تحقیقات، شگفت‌انگیز بود؛ پوست شرکت کنندگان این پژوهش به طور متوسط 13 سال جوان تر شده و وزن آن ها نیز چند کیلوگرم کمتر شد.

نقش ورزش در سلامت زنان

فعالیت‌های ورزشی منظم به همراه تغذیه مناسب می ‌تواند در بالا بردن ضریب سلامت زنان و پیشگیری از بیماری ‌ها که از علل عمده مرگ و ناتوانی آن ها در سراسر دنیا است، مؤثر باشد.

افزون بر این، تحرکات جسمانی مستمر در جلوگیری از ابتلا به امراض قلبی و عروقی نقش به سزایی دارد و شامل بیماری‌های قلبی، فشار خون و ضربان قلب بالا است که یک سوم از علل مرگ و میر زنان در سراسر دنیا را تشکیل می ‌دهد. فعالیت‌های ورزشی منظم به همراه رژیم غذایی مناسب، یکی از مؤثرترین روش‌های کنترل چاقی و باقی ماندن در وزن بدنی ایده‌آل در میان زنان است.

آمار بیانگر این واقعیت است که دیابت بیش از70 میلیون نفر از جمعیت زنان دنیا را به این بیماری مبتلا کرده است. تحقیقات اخیر نشان می ‌دهد که فعالیت‌های ورزشی منظم و ایجاد تغییراتی در رژیم غذایی می‌ تواند از بروز بیش از نیمی از بیماری‌ های دیابت نوع دو پیشگیری کند. فعالیت‌های ورزشی معمولاً عامل مهمی در پیشگیری پوکی ‌استخوان است. فعالیت‌ های بدنی نسبتاً سنگین، مثل پیاده‌ روی و آهسته دویدن، برای رشد طبیعی استخوان‌ ها و اسکلت بدن بسیار ضروری و لازم است. پیاده‌ روی تند و تیز در کاهش ضایعات استخوانی مؤثر است و در بالا بردن استحکام، توازن و کاهش خطر افتادگی ماهیچه‌ ها نیز نقش دارد. فعالیت‌های ورزشی منظم در کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و احساس بی‌ کسی و تنهایی، تأثیر اساسی دارد و این پدیده برای زنان بسیار حایز اهمیت است زیرا در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه روند رشد بیماری افسردگی در زنان تقریباً دو برابر مردان است.

راز طول عمر پیرترین زن جهان

به گفته محققان، راز سلامت پیرترین زن دنیا که 115 سال از عمرش می‌ گذرد، لاغر بودن و دوری از استرس است. به گزارش هلث دی نیوز، محققان دانشکده بوستون آمریکا با مطالعه درباره این زن 115 ساله و انجام آزمایش خون و DNA برای افراد بالای 100 سال اعلام کردند که DNA افراد بالای 100 سال مانند هم بوده و علت طول عمر این افراد، مسایل ژنتیکی و فاکتورهای محیطی از قبیل سلامت و بهداشت در طول زندگی آنان است. گفتنی است هم اکنون 75 نفر (64 زن و 11مرد) بالاتر از 110 سال در جهان وجود دارد.

ادامه مطلب ...

ضرورت تربیت جنسى

مسأله تربیت، از امور بسیار مهمى است که از گذشته دور، توجه والدین و کارشناسان امر آموزش و تربیت را به خود مشغول کرده است. امّا نسبت به تربیت جنسى انسان، کمتر پرداخته شده است؛ درحالی که تربیت جنسی یکى از امور بسیار مهم تربیتى او محسوب می‌شود.
 
غریزه جنسى از آن جمله غرایز ذاتی بشر است که خدای متعال، این غریزه را در او قرار داده است. با وجود این غریزه است که انسان نیاز و میل جنسى پیدا مى‌کند و لازم است که به صورتى صحیح، آن را ارضا نماید. از طرفی برآوردن یا رها کردن نیاز جنسى، رفتار و واکنش‌های متفاوتى را در انسان به وجود می‌آورد. کارشناسان تربیتى به صورت‌هاى مختلف به اهمیت آن توجه کرده و توجه عموم مردم را به آن جلب کرده‌اند.
 
حضرت آیت اللّه ابراهیم امینی در این باره می‌فرماید: «والدین مسؤول نمى‌توانند نسبت به غریزه جنسى فرزندانشان بى‌تفاوت باشند و در این باره برنامه‌اى نداشته باشند؛ زیرا تربیت جنسى یکى از دشوارترین و حسّاس‌ترین انواع تربیت‌هاست. اندک اشتباه و غفلتى در این باره ممکن است کودکان را به محیط فساد و تباهى بکشاند.»[1]
 
با نگاهى گذرا و کوتاه به مراکز و دادگاه‌های قضایى و صفحات مربوط به حوادث مطبوعات و رسانه‌ها، به این نتیجه مى‌رسیم که درصد زیادی از جرایم موجود در جامعه، به عدم تربیت درست در همین زمینه، یعنی مسائل جنسى برمى‌گردد.

اهمیت این امر زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم رفتارهاى جنسى و غیرجنسى در تعامل با یکدیگر هستند؛ به گونه‌اى که رفتار غیرجنسى زمینه ساز بروز رفتار جنسى نیز مى‌شود و یا بر عکس. لذا به جرأت مى‌توان مدعی شد که غالب رفتارهاى انسان با غریزه جنسى او در ارتباط است.
 
غریزه جنسى از زمان بلوغ جنسى، که توأم با دوره نوجوانى است، برانگیخته مى‌شود و نیاز و میل جنسى در انسان احساس شده و ارضاى آن را طلب مى‌کند. لذا با وجود اینکه غریزه مذکور از دوره نوجوانى به بعد، خودش را نشان می‌دهد، ولی از آنجایی که اساس و پایه شخصیت انسان از جمله در مسائل جنسى در دوره‌هاى تربیتی پیش از آن، پى ریزى مى‌شود، لازم است به مسائلى که در آن دوره‌ها بر رشد جنسى انسان تأثیرگذارند، هم پرداخته شود.
 
"موریس دبس" کارشناس امر تربیت مى‌گوید: «تغییرات بلوغ، مستلزم تربیت جنسى است؛ ولى هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافى داده مى‌شود و نه در مدرسه. اغلب اوقات، والدین از به جا آوردن وظیفه، شانه خالى مى‌کنند و دبیران نیز خود را به کرى مى‌زنند! در صورتى که باید این نکته را خوب به خاطر داشت که تربیت جنسى جزء لاینفک وظایف مربّیان است. اگر ما مسأله جنسى را از لحاظ اهمیت در ردیف سایر فعالیت‌هاى انسانى قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه نشماریم که گفت‌وگوى از آن گناه است، بسیارى از مشکلاتى که امروز ظاهراً وجود دارد، از میان خواهد رفت.»[2]
 
ارضاى این غریزه، در هر جامعه و مکتبى، داراى اصولى و قوانینی است که رعایت آنها ضروری است. از این رو، افرادى که مراعات این چارچوب و اصول را مى‌کنند، داراى رفتار به هنجار جنسى مى‌باشند؛ امّا آنان که این امور را رعایت نمی‌کنند، از رفتار جنسى به هنجار، بی‌بهره‌ خواهند بود.
 
دین اسلام، که همواره آیین درست زندگى کردن را به مردم آموزش می‌دهد، در زمینه مسائل جنسى نیز بدون موضع نیست؛ بلکه توجه خاصى به آن نموده است. چه بسا علت آن هم این باشد که غریزه جنسى بر بیشتر مسائل انسانى، چه مادى و چه معنوى، تأثیرگذار است و سرنوشت انسان را دست خوش تغییر و تحول مى‌گرداند. لذا، افرادى که توانسته‌اند غریزه جنسى خود را تعدیل نمایند و زمام آن را به دست بگیرند، در زمینه‌هاى دیگر تربیت، راحت‌تر به پیش رفته‌اند.
 
در عصر حاضر، ابزارهای رسانه‌‌ای گسترش فراوانی داشته‌اند و در دست‌رسی کودکان، نوجوانان و جوانان آسان شده است؛ به طوری که در گوشه و کنار شهر و روستا، خانواده‌هاى مسلمان را با نگرانى شدیدى مواجه ساخته است؛ لذا ضرورى است تا با تحقیق بیشتر در این زمینه، ابعاد مختلف تأثیرپذیرى انسان در امور جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى او شناخته شود. در این یادداشت درصدد بررسى تأثیرپذیرى جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى انسان، به ویژه در کودکان، نوجوانان و جوانان، هستیم.
 
 
مقدّمه
 
شخصیت انسان، مجموعه‌اى از سه بُعد «شناخت»، «گرایش» و «رفتار» است؛ به طوری‌که انسان را با این ابعاد سه گانه مى‌شناسند. از این سه بُعد، دو بُعد شناختى و گرایشى سهم بیشترى در تأثیرگذارى بر رفتار انسان دارند. هر چند خود رفتار، هم زمینه ساز بروز رفتارهاى دیگرى در انسان مى‌شود. در حوزه رفتارهاى جنسى انسان، که بخش مهمى از رفتار او را تشکیل مى‌دهند، نیز این تأثیرگذارى و تأثیرپذیرى جریان دارد. از این رو، رفتارهاى جنسى، تحت تأثیر عوامل سه گانه شخصیت ساز انسان قرار دارند.
 
 
اثرپذیرى
 
رشد جنسى انسان در طول زندگى، از راه‌هاى مختلف و تحت تأثیر عوامل چندى، متغیر مى‌شود. این تأثیرپذیرى در دوره‌هاى زندگى متفاوت است. تأثیرپذیرى کودک، مانند تأثیرپذیرى نوجوان نیست؛ به همین صورت، بین جوان و میانسال نیز متفاوت است. از این رو، لازم است تأثیرپذیرى جنسى انسان در دوره‌هاى گوناگون به صورت جداگانه مورد بررسى قرار گیرد.
 
1. تأثیرپذیرى کودک
تا حدودی می‌توان گفت که رفتار انسان، تحت تاثیر افکار، اندیشه‌ها، امیال و آرزوهایى است که در دوران کودکى داشته است. اگر کودک در خصوص مسائل جنسى، افکار و آرزوهاى صحیحی داشته باشد، قطعاً در دوره‌هاى بعدِ زندگى هم داراى رفتارهایى خواهد بود که با اهداف متعالى انسانى سازگار و هماهنگ مى‌باشد.
انسان، هنگامی که پا به عرصه وجود مى‌گذارد، از جهت علم و معلومات، اندوخته‌اى ندارد و فقیر و محروم است؛ هم‌چنان‌که خدای تبارک و تعالى مى‌فرماید: «وَ اللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَ الأَبْصَارَ وَ الأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالى که هیچ نمى‌دانستید و او گوش، چشم‌ها و قلب را براى(درک و علم) شما قرار داد، شاید شکرگزار باشید.»[3]

علمى که در این آیه از انسان نفى شده، علم و دانش اکتسابى و حصولى است، نه علم حضورى که هر انسانى نسبت به بعضى امور، علم حضورى دارد. از این رو، دست انسان هنگامى که به این دنیا مى‌آید، از علم و دانش جنسى خالى است.

امّا هر مقدر از عمر کودک مى‌گذرد، بر اطلاعات و دانسته‌هایش، از جمله در مورد مسائل جنسى اضافه مى‌شود. گر چه گفته مى‌شود که کودک درک و فهمى نسبت به مسائل جنسى ندارد، ولی این را هم نمى‌توان منکر شد که کودک با گذشت زمان، اطلاعاتى در مورد این مسائل پیدا مى‌کند.
 
چه بسا، یکى از علل منع عمل زناشویى در مقابل چشمان کودک، وجود همین نکته است که نباید ذهن کنجکاو و فعّال کودک را به مسائل جنسى آلوده کرد تا مبادا هنگامی که به بلوغ جنسى نزدیک شد و نسبت به امور جنسى درک و فهمى پیدا کرد، به لغزش‌هاى جنسى گرفتار شود.

هر چقدر بر سن کودک اضافه شود، بر توانایى او نسبت به درک مفاهیم افزوده مى‌شود. کودکى که در دوران کودکى‌اش با مسائل جنسى مواجه است(خواه دیگران پاى او را به مسائل جنسى بکشانند و یا بر اثر تربیت ناسالم خود به این سو روی گردان شود) اگر به وسیله مربّیان از انحراف او جلوگیرى نشود، زمینه لغزش هر چه بیشترش در مسائل جنسى زیادتر است.
 
آیا والدینی که با پوشش نامناسب جسمى، یا گفتار و رفتار برانگیزاننده در برابر چشمان کودک و یا نوجوان ظاهر مى‌شوند و سلامت و امنیت روانى او را دست خوش طوفان قرار مى‌دهند، با والدینى که مواظب همه حرکات و سکنات خود هستند و به افکار و رفتارهاى فرزندان خود جهت مى‌دهند، یکسانند؟ آیا کودکى که به هر دلیل و علتی، صحنه‌ها و تصاویری از روابط جنسى را مشاهده کرده است، این کودک در آینده احتمال لغزش‌هاى جنسى‌اش زیادتر نیست؟
 
هر یک از رفتارهاى انسان، چه جنبه مثبت و چه جنبه منفى، به نوبه خود مى‌تواند بر شخصیت فرد تأثیرگذار باشد. انحرافات و کج روى‌هاى رفتار جنسى هم از این قاعده مستثنى نیستند و در نتیجه، شخصیت انسان را متحوّل مى‌سازند.
 
در این که رعایت چه نکاتی اساس بنیان اخلاقى خانواده را تأمین مى‌کند، باید گفت: داشتن رابطه درست بین پدر و مادر نقش مهمى ایفا مى‌کند. پدر و مادر باید دوستى، عشق و احترام متقابل به یکدیگر داشته باشند؛ زیرا رفتار و کردار والدین براى کودکان نمونه تقلید است.
 
امام صادق علیه‌السلام، ارتباط خوشبختی فرزندان را به والدین، تا جایی توسعه مى‌دهد که نوه‌هاى انسان را هم در بر مى‌گیرد؛ حضرت در این باره فرمود: «انّ اللّهَ لیُفلحَ بِفلَاحِ الرَّجُلِ المُؤمِنِ وُلدَه وَ وَلدَ وُلدِه؛ به درستى که خداوند به وسیله رستگارى مردِ مؤمن، فرزند و فرزندِ فرزندش را رستگار مى کند.» [4]
 
2. تأثیرپذیرى نوجوان و جوان


پس از سپری کردن دوره کودکی، انسان دوره نوجوانی را تجربه می‌کند. کودک با رشد مستمر خود و با به فعلیت رسیدن بعضی از توانایی‌ها و استعدادهایش که تا آن موقع در او به صورت بالقوه بوده است، به دوره پر فراز و نشیب نوجوانی قدم گذاشته و آن را تجربه می‌کند.
در این دوره، انسان با مسائل ویژه‌ای مواجه مى‌شود که در دوره‌هاى پیش از این، وجود نداشته‌اند. از جمله مسائلى که نوجوان را از کودک متمایز مى‌کند، مسأله رشد جنسى است. فرد با رسیدن به دوره نوجوانی که همزمان با بلوغ جنسى همراه است، چیزهایى را درک مى‌کند که یک کودک از درک آن عاجز است و آن لذت‌هایى است که یک نوجوان و یا جوان از دیدنى‌ها و شنیدنى‌ها و لمس کردنى‌ها مى‌برد و با لذتى که یک کودک از آنها مى‌برد، متفاوت است.
 
با بلوغ جنسى، نیاز و میل جنسى در انسان شکل مى‌گیرد و انسان به دنبال تأمین کننده این نیاز به وجود آمده می‌گردد. نیاز جنسى از جمله نیازهاى فیزیولوژیکی و اولیه براى انسان به شمار مى‌رود و تا وقتى ارضا نگردد، نیازهاى سطح بالاتر و عالى‌تر در او شکل نمى‌گیرند و اگر هم شکل بگیرند، چندان تأثیرگذار نیستند که بتوانند نیاز جنسى را تحت الشعاع خود قرار دهند.

از این رو، ابعاد شناختى و گرایشى نوجوان و جوان تحت تأثیر مسائل جنسى قرار مى‌گیرد و به دنبال شناخت و گرایش، رفتار او هم، که ناشى از بُعد شناختى و گرایشى اوست، تحت تأثیر امور جنسى قرار مى‌گیرد.
 
فرد نوجوان، در دوره نوجوانى خود، با تغییر و تحولات گوناگون و پیچیده فیزیکى و روانى مواجه است. او مى‌داند که دیگر کودک نیست که همچنان به والدین خود وابسته باشد. از طرفی، هنوز به دوره جوانى نرسیده است که به حد استقلال و خودکفایى در اداره خود رسیده باشد. لذا، نسبت به هویّت خود، دچار سردرگمى و نوعى شک و تردید مى‌شود و گویا گم شده‌اى دارد و به دنبال آن مى‌گردد.
 
فرد در این دوره به دنبال شناخت هویّت خود است. او مى‌خواهد بداند که کیست و چیست. نوجوانى، مرحله بریدگى و قطع از کودکى با تمام خصوصیات آن و ناپیوستگى به دوره جوانى با امتیازات ویژه آن است. از اینجاست که برخى از نوجوانان به انزوا و گوشه گیرى روى مى‌آورند و در افکار، آرزوها و تمایلات خود فرو مى‌روند.
 
فرد نوجوان در این دوره از نظر جسمى، رشد کرده و از کودکى خود در این زمینه فاصله گرفته است. بزرگترها وقتى به او نگاه مى‌کنند، نسبت به گذشته توقّعات زیادترى از او دارند؛ در حالى که از نظر روحى و روانى هنوز به حدّى نرسیده است که بتواند خواسته‌هاى بزرگترها را به تمام و کمال جامه عمل بپوشاند.
 
لذا، گاهی بزرگترها تصور مى‌کنند که نوجوان از روى لجبازى و غرور، در حد انتظارات آنان ظاهر نمى‌شود و از این رو، رابطه بین والدین و فرزندان گاهی سُست مى‌شود و کم کم حاضر نمى‌شوند به حرف یکدیگر گوش دهند و در ادامه زمینه ناسازگارى و برخورد بین آنان فراهم مى‌شود.
 
اینجاست که نقش والدین در کمک و یاری به نوجوان براى گذر از این مرحله روشن مى‌شود. والدینی که بتوانند موقعیت و شرایط ویژه نوجوان خود را درک کنند و بفهمند، بهتر مى‌توانند با فرزند خود همراهى و همدلى نموده و با راهنمایى لازم، نوجوان را به سرمنزل مقصود برسانند.
به خاطر تغییراتى که در درون و برون نوجوان رخ داده و او را از کودکى جدا کرده است، نمى‌توان با او همانند یک کودک خردسال برخورد کرد؛ مثلا، نوجوانى که در زمان کودکى‌اش به راحتى متقاعد مى‌شد، ولی با ورود به دوره نوجوانی، حسّاس و زود رنج شده، خیلى زود عصبانى مى‌شود و کوچکترین برخوردى با او، باعث طغیان او مى‌گردد.
 
البته منشأ و ریشه این مسائل، به تحولات گسترده و پیچده دوره بلوغ جنسى برمی‌گردد؛ زیرا نوجوان با قرار گرفتن در مرحله بلوغ جنسى و تحمّل تغییرات تمام اعضای بدن، زود خسته، اندوه‌گین، پژمرده و حسّاس مى‌شود؛ به طوری‌که تعادل حیاتى دوره کودکى را از دست مى‌دهد و با پافشارى و اصرار بر خواسته‌هاى خود، کمتر از والدین خود اطاعت مى‌کند. از این رو والدین باید با تحمّل زیاد، ادب و نزاکت فراوان، با نوجوان برخورد کنند و به دقت، در حالى که سعى مى‌کنند مسائل لازم دوره نوجوانى را به او بیاموزند، به او کمک کنند.
 
این نکته لازم است که باید به نوجوان، ضرورت خویشتنداری از لذایذ جنسى و روش بهتر ارتباط با دیگران را یادآور شد. باید او را از تأثیرات باطنى دور کرد و با ورزش و مشغولیت فکرى مناسب، تمرکز حواس او را از تمایلات جنسى از بین برد.

معمولا در این دوره، نوجوانان به اطلاعات علمى علاقه زیادی دارند و با پشت کار فراوان، آثار علمى را مى‌خوانند و به وسایل و ابزارهای گوناگون، نیرو و استعداد خود را آزمایش مى‌کنند. لذا لازم است والدین و معلمان و مربیان، این علایق را شناسایى کرده، نوجوانان را هدایت کنند. این علایق، که مناسب با نیازمندى‌هاى جسمى و روحى نوجوانان هستند، آنان را بیشتر آرام و خوددار مى‌سازند.
 
ناگفته نماند که بى‌تفاوتى، بى‌انضباطى فکرى و میل و علاقه به نزدیکى جنسى در نوجوان به راحتى مى‌تواند موجب لجام گسیختگى و فسق و فجور او شود. احساس جنسى قبل از موقع و لجام گسیختگى آن، ممکن است نه تنها باعث سرایت بیمارى‌هاى مقاربتى گردد، بلکه موجب شکست روحى نوجوانان هم می‌شود.
 
اگر انسان، قبل از نوجوانى به گونه‌اى با امور جنسى سر و کار داشته و به قول معروف چشم و گوشش باز شده و بلکه تجربه عمل جنسى داشته باشد، در دوره نوجوانى با تفکر و تمایلات خود، فقط در آرزوى معاشرت با یک پسر یا یک دختر است. در این صورت، رشد نامساوى روحى و جسمى در اندام او به وجود مى‌آید و نوجوان با گرفتار آمدن به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده مى‌شود.

لذا اگر دانش آموز است و به تحصیل اشتغال دارد، دچار عقب ماندگى تحصیلی مى‌شود و خیلى زود کتاب یا دوست خود را کنار مى‌گذارد و رها مى‌کند و سراغ کتاب یا دوستى مى‌رود که درباره مسائل جنسى به او اطلاعات دهد. نوجوان هنوز نمى‌تواند زندگی خود را اداره کند و به خود سر و سامان دهد و تمایلات جنسى را سرکوب نماید.
 
در نتیجه، با پیروى از آرزوها و تمایلات، خود را بیش از پیش ضعیف مى‌سازد؛ هم تسلیم خواسته‌هاى نفسانى خود مى‌شود و هم در مقابل خواسته‌هاى افراد دیگر از خود مقاومت نشان نمى‌دهد. دل بستگى جنسى جلوى استعداد نوجوان را مى‌گیرد و اجازه فعالیت لازم را به او نمى‌دهد. تأثیرات نیرومند احساساتِ مربوط به تمایلات جنسى، گویى جاى تصورات و مفاهیم ذهنى را مى‌گیرند.
 
در صورتى که نوجوان، از قبل با وضع جنسى آشنایى داشته باشد، پس از بیدار شدن میل جنسى در او، با افکار و تمایلات خود، آرزوى معاشرت را در ذهن خود می‌پروراند. گاهى شرایط خانه هم طورى است که یا راهنمایى نمى‌شود و یا مى‌ترسد بپرسد. نوجوان با گرفتار آمدن به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده مى‌شود، از درس عقب مى‌افتد، دنبال خواندن کتاب‌هاى مربوط به امیال جنسى مى‌افتد و بیشتر با دوستانى که بتوانند نیازهاى او را برطرف کنند، ارتباط پیدا مى‌کند. از این رو، با پىروى از آرزوها، سُست اراده مى‌شود و نمى‌تواند در مقابل اراده دیگران مقاومت کند.
 
لذا، نباید از اهمیت پرداختن به مسأله بلوغ تغافل کرد و به راحتی از کنار آن گذشت. نمى‌توان نوجوان را در این زمینه به حال خود رها کرد؛ بلکه لازم است او را در جریان تغییر و تحولات جنسى، جسمى و روحى این دوره قرار داد. اگر معلمان، کارشناسان تربیت و والدین از این مسأله غفلت کنند، آفات و آسیب‌های آن، نوجوان را تهدید مى‌کند.
 
منبع:
[1]. آیین تربیت، ص337
[2]. مراحل تربیت، ترجمه على محمد کاردان،ص100
[3]. سوره نحل، آیه 78

[4]. الحدیث، ج2، ص347



10 مورد از مشکلات جسمی آقایان

آیا دیگران به شما می گویند، چقدر بوی عرق می دهید؟ آیا شما مجبور می شوید، گوشتان را نزدیک دوست خود بیاورید تا حرف های او را بشنوید؟ 10 مورد از مسائل و مشکلات بدن آقایان را در این مقاله بخوانید.


بوی بد دهان

1- بوی بد دهان

خوردن موادغذایی بودار (مثل سیر و پیاز) و کشیدن سیگار باعث بوی بد دهان می شوند. اما مقصر اصلی بوی بد دهان، میکروب ها می باشند.

لذا هنگامی که دندان هایتان را مسواک می زنید، زبان خود را نیز به آرامی مسواک بزنید تا میکروب های دهانتان را نابود کنید.

اگر با رعایت بهداشت دهان، نتوانستید بوی دهانتان را کم کنید، به نزد دندانپزشک بروید، زیرا ممکن است وجود بیماری لثه، خشکی دهان و یا برگشت اسید معده به دهان باعث بروز این بوی بد شده باشد.

 

2- بوی عرق بدن

هنگامی که کار و یا فعالیت بدنی زیادی انجام می دهید، بوی عرق از بدن متصاعد می شود (به خصوص در فصل گرما).

مقصر اصلی این بوی بد تنها عرق کردن نیست، بلکه باکتری هایی است که از مواد موجود در عرق تغذیه می کنند.

اگر شما به طور مرتب حمام کنید و با صابون و لیف بدنتان را بشویید و بلافاصله بعد از حمام، از ضد عرق (مام) در زیر بغل خود استفاده کنید، می توانید باکتری های مولد بوی بد عرق را از بین ببرید

همچنین باید لباس های عرقی خود را مرتبا بشویید.

اگر بوی بدن هنوز وجود داشت، از مصرف مواد غذایی بودار مانند: سیر و پیاز خودداری کنید.

 

معاینه گوش

3- کاهش شنوایی

مردان نسبت به زنان، بیشتر دچار کاهش شنوایی می باشند.

انجام کارهای پر سرو صدا مانند کار در معدن، نجاری، آهنگری و ... باعث این مشکل می شود.

هر صدای بلند و مداومی می تواند به ساختارهای ظریف گوش آسیب برساند.

لذا در طی کار پر سروصدا، از محافظ گوش استفاده کنید.

 

4- خارش ورزشکار

یک بیماری عفونی پوست است.

عفونت قارچی پوست به راحتی در ورزشگاه و به دیگر قسمت های بدن گسترش می یابد.

دست ها، حوله و لباس زیر بیشترین مقصران این بیماری می باشند.

علائم شامل: ضایعات تکه ای پوست بر روی کشاله ران و یا قسمت داخلی ران ها به همراه خارش می باشد.

این مشکل با کرم ضد قارچ درمان می شود.

منطقه درگیر بدن را خشک نگه دارید و از پوشیدن لباس های تنگ دوری کنید.

 

کوررنگی

 

5- کوررنگی

این یک بیماری ارثی است. افراد کور رنگ، دنیا را فقط سیاه و سفید نمی بینند.

بیشتر افراد کور رنگ، قرمز را از سبز تشخیص نمی دهند.

این بیماری در مردان بیشتر از زنان می باشد.

درمانی برای این بیماری وجود ندارد.

 

عفونت قارچی پا یا پای ورزشکار

6- پای ورزشکار

این مشکل، عفونت قارچی پوست پا است.

پابرهنه راه رفتن روی زمین مرطوب مثل استخر، از عواملی است که موجب این بیماری عفونی می گردد.

علائم شامل: خارش، سوزش، تاول زدن یا ترک در پا و یا بین انگشتان پا می باشد.

این بیماری با کرم های ضد قارچ درمان می شود.

 

7- بزرگ شدن پروستات

بزرگ شدن پروستات همراه با چین و چروک های پوست و سفید شدن موها، بخش اجتناب ناپذیر فرایند پیری در مردان می باشد.

بزرگ شدن خوش خیم پروستات، یعنی بزرگ شدن غده ای که مجرای خروج ادرار را احاطه کرده است

این بزرگ شدن باعث بروز علائمی، در نیمی از مردان 75 سال به بالا می شود.

همانطور که غده پروستات بزرگ می شود، باعث فشار آوردن به مجرای خروج ادرار می شود. لذا نمی توان ادرار را به راحتی نگه داشت.

داروهایی برای کاهش این علائم وجود دارد.

 

گرفتن ناخن

8- ناخن های فرو رفته در گوشت

علائم این مشکل عبارت است از: درد، ورم و عفونی شدن گوشت اطراف ناخن.

از علل شایع این مشکل این است که فرد ناخن هایش را بیش از حد کوتاه می کند.

برای جلوگیری از این مشکل، ناخن های خود را به طور گرد کوتاه کنید و خیلی هم کوتاه نکنید.

 

9- اختلال عملکرد جنسی مردان

این اختلال شامل کاهش میل جنسی، انزال زودرس و یا اختلال در نعوظ  می باشد.

عوامل خطر این اختلال عبارت است از: دیابت، بیماری قلبی، شرایط عصبی، سیگار کشیدن، مشکلات گردش خون و برخی داروها.

با پزشک خود درباره این مشکلات صحبت کنید.

روزاسه در صورت

10- روزاسه

این بیماری پوستی است که باعث می شود صورت سرخ شود.

علائم این بیماری در مردان شدیدتر است.

این بیماری باعث می شود، بینی زمخت و قرمز به نظر آید.

جوش ها و خطوط نازک قرمز رنگ در چانه ظاهر می شود.

نوشیدن الکل می تواند این حالت را بدتر کند.

داروها می توانند از پیشرفت این بیماری جلوگیری کنند.

نقش میزان تحصیلات در ازدواج

نقش میزان تحصیلات در ازدواج


نقش میزان تحصیلات در ازدواج

در قسمت قبل به نقش عوامل فرهنگی در ازدواج پرداختیم اینک در ادامه می خوانیم...

میزان تحصیلات از عوامل مهم تشکیل دهنده شخصیت و بخصوص در ایران تعیین کننده وجهه اجتماعی است.

احتمالات زیر را می توان درباره میزان تحصیلات زن و شوهر در نظر گرفت:

1- مرد دارای تحصیلات عالی است؛ ولی زن دارای تحصیلات متوسط یا کمتر است.

2- مرد و زن هر دو دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند.

3- زن دارای تحصیلات عالی و مرد از تحصیلات کمتری برخوردار است.

4- مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد است  ، یا تحصیلات اندکی دارد.

در حالت 1 و 2 مشکلی ایجاد نمی شود؛ ولی در حالت 3 و4 غالباً زندگی زناشویی مواجه با ناسازگاری و در پاره ای موارد از هم پاشیده می شود. زنی که دارای تحصیلات عالی بوده، پزشک یا مهندس است، از نظر تفاهم با مردی که حداکثر تحصیلات ابتدایی دارد و مثلاً راننده یا لوله کش است تفاهم ندارد. مرد دنیا را به گونه ای می بیند و زن گونه ای دیگر . زن در مجالس و محافل، زمانی که شوهرش صحبت می کند و احتمالاً بیشتر کلمات را غلط ادا می نماید و یا مطالب ناخوشایندی را مطرح می نماید، احساس ناراحتی و حقارت می کند؛ و در نهایت زندگی برای هر دو تلخ خواهد شد.

در حالت دوم که مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد یا کم سواد است نیز همان وضعیت اول برای مرد وجود دارد. این حالت وقتی اتفاق می افتد که مرد در روستای خود در سن 18 تا 20 سالگی زمانی که در دبیرستان درس می خوانده  با یکی از دختران بی سواد روستایی خود ازدواج کرده و صاحب فرزند نیز شده است. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنی که داشته به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه داده است. در چنین زندگی نیز فضای شادی و مسرتی حاکم نخواهد بود.

نقش میزان تحصیلات در ازدواج

لازم به یادآوری است که نوع  تحصیلات مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است؛ سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یک حوزه باشد؛ تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال ازدواج یک پزشک با یک پرستار بیشتر موفق خواهد بود؛ تا ازدواج یک پزشک با یک مهندس. معذلک نوع تحصیل در موقعیت ازدواج در مقام مقایسه با سطح تحصیلات بسیار کم اهمیت است. اهمیت سطح تحصیلات در ازدواج به قدری است که چنانچه تفاوت زیاد باشد ، می توان گفت به ندرت سازگاری وجود خواهد داشت.

مشاوره در امر ازدواج در رابطه با عامل تحصیل

میزان تحصیلات عامل مهمی در زندگی زناشویی است. بنابراین در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. مشاوران در رابطه با عامل تحصیل در امر همسر گزینی باید مراجعان را به اهمیت موضوع توجه دهند و در موارد مختلف به شرح زیر عمل نمایند.

1- با توجه به فرهنگ ایرانی چنانچه مرد تحصیلات بیشتری داشته باشد ، در زندگی زناشویی مشکلی ایجاد نمی شود. معمولاً مردانی که تحصیلات عالی دارند ، میزان تحصیلات همسر خود را در سطح متوسطه ، در صورت هماهنگی سایر عوامل می پذیرند. بنابراین مشاوران در مورد مراجعان خود باید این نکته را مورد توجه قرار بدهند. مواردی دیده می شود که مرد با وجود داشتن تحصیلات عالی همسر خود را با تحصیلات متوسطه انتخاب می کند و مایل نیست که او تخصصی داشته باشد و خارج از خانه شاغل گردد. تمایلات دختر و پسر در مورد سطح تحصیل ، در مشاوره همسر گزینی باید مورد توجه قرار گیرد. ولی به هر حال پایین تر بودن سطح تحصیلات دختر در مقابل پسر غالباً مشکل اساسی ایجاد نمی نماید.

2- دختر دارای تحصیلات عالی و پسر دارای سواد اندک و یا تحصیلات در حدود متوسطه است. در این حالت ممکن است در زمان ازدواج به علت نکات مثبتی که در پسر وجود دارد ، پیوند زناشویی انجام گیرد؛ ولی این تفاوت احتمال دارد به تدریج به علل اشتغال اجتماعی زن و احساس برتری نسبت به شوهر و برعکس احساس حقارت شوهر در مقابل زن موجب اختلاف شود و زندگی شیرین زناشویی مبدل به کشمکش روانی و اخلاقی گردد. بنابراین مشاور باید عواقب بعدی این حالت را به پسر و دختر گوشزد کند و آنان را متوجه سازد که اختلاف سطح تحصیل بالاخره ممکن است زمینه ای برای اختلاف باشد و آنان باید در انتخاب همسر به این نکته توجه نمایند.

نقش میزان تحصیلات در ازدواج

3- حالت دیگر آن است که زن یا شوهر پس از ازدواج درس خوانده و اختلاف سطح تحصیل ایجاد شده باشد و این امر موجب از هم گسیختن و یا به هم خوردن محیط گرم خانواده گردد. در این موارد مشاور باید شوهر را به زندگی پس از ازدواج مجدد و وضعیت زن اول و احیاناً فرزندان قبلی او توجه دهد و با مقایسه دو حالت عدم ازدواج و ازدواج دوم او را به نابسامانی های  حالت دوم متوجه سازد. وانگهی زن را در جهت تطبیق دادن خود با شرایط زندگی جدید شوهر ترغیب نماید و بالاخره زوجین را در جهت این واقعیت که از هم گسیختگی زندگی آنان شرایط بهتری را ایجاد نمی نماید؛ آگاهی دهد.

4- حالت دیگر موردی است که زن پس از ازدواج تحصیلات عالی می نماید و به فکر جدایی و طلاق می افتد. در این حالت نیز مشاور باید با تشکیل جلسات مشاوره ای با زن و شوهر، به ویژه زن را متوجه زندگی بعد از طلاق و شوهر را در جهت هماهنگ ساختن خود با همسرش توصیه نماید.

5- دخترانی هستند با تحصیلات عالی که به علل مختلف با مردی کم سواد یا بی سواد ازدواج می کنند.  در مورد این گونه دختران و بالعکس پسرانی با این حالت ، مشاور باید در انتخاب همسر، آنان را با اهداف ازدواج آشنا سازد و به آنان بینش دهد که هدف ازدواج نه ترحم و ثواب اخروی است و نه افکار غیر واقعی در جهت جلب رضایت والدین و یا حفظ موقعیت آنان. در این صورت مسلماً این گونه دختران و پسران تن به چنین ازدواج هایی نخواهند داد و در نتیجه با ناراحتی های بعد از ازدواج و یا با طلاق و از هم گسیختگی خانواده مواجه نخواهند شد.

زیر سقف مشترک،غریبه ایم

 زیر سقف مشترک،غریبه ایم

شکست عشقی

یکی شاخه نبات ها را روی ساتن سفید توردوزی شده می سابید که زن گفت: با اجازه بزرگ ترها، بله!

دیگر صدای کل کل شادی، سوت و دست ها را نشنید برای آنکه پدر آمده بود بالای سرش و گفته بود: با لباس سفید می روی خانه بخت، با لباس سفید هم می آیی بیرون، مبارکت باشد!.

زن دلش نمی خواست آن لحظه لباس سفیدی از جنس کفن را تصور کند، با این حال لبخند زد، گفت: چشم پدر!

حالا سال ها از گفتن آن کلمه (بله) می گذرد، سال هاست که آنها از هم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند، مهر را بخشیده و یا تا ریال آخر تسویه کرده باشند، اصلا چه فرق می کند حضانت بچه ها با پدر باشد یا مادر؟! سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست. نه خودشان که هیچ کس آنها را جزو آمار (حدود صدهزار نفری در سال) طلاق نمی شمارد اما وقتی هیچ رابطه احساسی و عاطفی عمیقی بین زن و مرد نباشد، سر هرکدام برود توی لاک تنهایی خودشان، آن وقت به اصطلاح روانشناسی امروز آنها دچار طلاق پنهان یا خاموش شده اند بدون اینکه متوجه باشند.

 

سال هاست که آنها از هم طلاق گرفته اند بدون اینکه پله های دادگاه را بالا و پایین رفته باشند، مهر را بخشیده و یا تا ریال آخر تسویه کرده باشند، اصلا چه فرق می کند حضانت بچه ها با پدر باشد یا مادر؟! سال هاست که او زن خانه و آن یکی پدر بچه هاست.

قدیمی ترها چیزی به نام طلاق پنهان نداشتند آنها تنها یک طلاق می شناختند که ننگ می شد و می چسبید روی پیشانی ها!

تا قبل ازاین صد سال اخیر ازدواج تنها دو بعد زیست شناختی و جامعه شناختی داشت، همین قدر که مرد و زنی نیازهای روحی و عاطفی خود را در مسیر هدایت شده قرار می دادند و بعد پدر و مادر می شدند، برای داشتن یک زندگی خوب کافی بود.

آدم های صد سال قبل وقتی به یک رابطه عاطفی و خویشاوندی جدید با یک ایل و یا عشیره دیگر دست پیدا می کردند برایشان کافی بود تا بتوانند بعد اجتماعی ازدواج را تکمیل کنند. اما حالا سال هاست که بعد تازه روانشناسی را آورده اند و چسبانده اند به ازدواج که اگر این بعد آخر نباشد آن وقت زن ومرد دچار طلاق پنهان می شوند و روابط آنها خالی از عواطف و درک متقابل می شود. امروز ازدواجی را کامل می دانند که در آن هر سه بعد روانشناختی، زیست شناختی و جامعه شناختی وجود داشته باشد.

جدایی

گاهی بین زن و شوهر اختلافاتی وجود دارد که ترجیح می دهند باهم اما جدا از هم زندگی کنند مانند:اختلافات در میزان هوش، خواسته ها، سلیقه ها و علاقه ها، دیدگاه ها، ابعاد معنوی و نیز ترس از طلاق و حرف های اطرافیان و حواشی بعدی آن، محدودیت های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی،  ازدواج های تحمیلی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم   و  هم چشمی با دوستان و فامیل، خشونت و عصبانیت،  مادیات، تجمل گرایی و تشریفات بیش از حد، خود  بزرگ بینی و تحقیر دیگری، دو رویی، پنهان کاری، لجاجت و مسائلی از این دست، همگی مسیر زندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس و خالی از مفاهیم اولیه زناشویی مبدل می سازد. این بی تفاوتی، آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است . اگر چه همسران با هم زندگی می کنند ولی فقط جسم خاکی آنان با هم است و آنان فارغ از هم و در فضایی کاملا غریب و شخصی ایام را سپری می کنند و مقصد بعدی آنها منزلگاهی جز طلاق رسمی و جدایی فیزیکی نخواهد بود.

وقتی خلأ احساسی پیدا شود آنهایی که به دلایل متعدد اجتماعی و اقتصادی نتوانند طلاق بگیرند سرشان می رود توی لاک تنهایی خودشان و به تدریج همان رابطه محدود عاطفی با طرف مقابل را هم قطع می کنند

نگران شده اید، نشسته اید به مرورکردن زندگیتان؟ فکر می کنید نکند شما هم طلاق گرفته اید و حواستان نیست؟!

دارید از خودتان می پرسید «چرا، غیر از بچه ها و دخل وخرج هایی که با هم نمی خوانند، هیچ وقت هیچ حرف دیگری باهم نزده اید؟راستی همسرتان از کی سرش مدام رفت توی ورق های روزنامه؟

اگر کارتان از بیخ غلط نباشد جای نگرانی نیست! آنهایی دچار طلاق پنهان می شوند که بدون هماهنگی عاطفی، وجود عشق و شناخت نیاز های خود و طرف مقابل ازدواج کرده باشند.

این جور ازدواج ها تا وقتی شیرین است که عروس خانم ها و آقا دامادها سرگرم گرفتن هدایای کادو پیچ جوروا جور باشند و بعد مشغول برپایی مراسم عروسی شوند، البته تا وقتی مهمانی های روزها و ماه های اول و به اصطلاح پاگشایی ها تمام نشده آنها احساس خوشبختی می کنند اما این رفت و آمدها و تازگی روزهای اول ازدواج که تمام شود، آن وقت احساس می کنند یک چیزی میان این رابطه دو نفره کم است و آن چیزی جز همان نقاط احساسی و فکری مشترک نیست.

وقتی خلأ احساسی پیدا شود آنهایی که به دلایل متعدد اجتماعی و اقتصادی نتوانند طلاق بگیرند سرشان می رودتوی لاک تنهایی خودشان وبه تدریج همان رابطه محدود عاطفی با طرف مقابل را هم قطع می کنند و طلاق می گیرند بدون اینکه صدایش را در بیاورند. آنها از همان وقت می روند جزو آمار طلاق های پنهان (که البته هیچ آماری از آن در دست نیست.)

 آنها تنها به ظاهر یک زندگی مشترک دارند که به شدت ملال آور و یکنواخت است، هر چند که زن و شوهر قرارداد اجتماعی و مذهبی ازدواج را رعایت می کنند اما زندگی آنها خالی از عشق و هماهنگی روانشناختی است درحالی که وجود این بعد از رابطه می تواند زندگی زن و مرد را معنادار و شکوفا کند.

عشق تان را با چنگ و دندان حفظ کنید

عشق تان را با چنگ و دندان حفظ کنید

عشقولانه

بسیاری از خانم ها و آقایانی که مدتی از شروع زندگی مشترکشان می گذرد، وقتی به گذشته نگاه می کنند یاد دورانی می افتند که عاشق یکدیگر بودند و هیچ چیز نمیتوانست جلوی زندگی رمانتیک شان را بگیرد. اما وقتی مدت زمانی از این ماجرا می گذرد، عشق از زندگی آنها رخت بر می بندد. آنها درگیر گرفتاری های روزمره می شوند و سرشان آنقدر شلوغ می شود که زندگی مشترک برایشان یکنواخت شده و جذابیت خود را از دست می دهد. در این شرایط زمانی هم که تصمیم می گیرند به زندگی شان سر و سامانی داده و طراوت گذشته را به آن باز گردانند، سر در گم می شوند که از کجا باید شروع کنند. به راستی زندگیزناشویی عاشقانه چگونه است؟

 

 ""زندگی رمانتیک در حفظ فضای عاشقانه و برقراری معاشقه پس از اولین روزهای ازدواج خلاصه می شود. به عبارت دیگر، زندگی رمانتیک نوعی ارتباط صمیمی است که هر کس چیزی جز عشق برای دیگری نمی خواهد.""

 

 زندگی عاشقانه یک اتفاق نیست، بلکه یک ارتباط روزانه است. نباید به آن به عنوان نوعی پیش نوازی و ... نگاه کرد؛ بلکه یک رابطه دوستانه است که هر روز بیش از پیش رشد می کند. در مورد این است که از یکدیگر بپرسیم چگونه روز خود را سپری کردیم، سرگرمی هایمان چیست، و یا پروژه ها چگونه پیش می روند. در مورد در میان گذاشتن علایق روزمره است. باید از زمانی که در کنار هم هستید لذت ببرید و تصور کنید نزد دوست داشتنی ترین کس خود هستید.

 

 این نیست که شما شب جمعه یک برنامه بیرون رفتن بریزید و همه چیز تمام شود. این امر ملزم تلاش های مداوم است. البته اگر شما خلاق نباشید شاید برایتان کمی مشکل باشد.

حالا که زیر یک سقف آمده اید بهتر است نسبت به نیاز های هم آگاهی پیدا کنید. مطالعه کنید و از دنیای روحی و روانی طرف مقابل تان آگاه شوید. اگر زن هستید در دنیای مردانه و اگر مرد هستید در دنیای زنانه قدم بزنید.شناخت نیازها و خواسته های طرف مقابل بخش مهمی از راهی است که در پیش روی دارید.در زیر بخشی از ویژگیهای زن و مرد آورده شده است که مطالعه ی آن خالی از لطف نیست.

 

عشق

زن به مراقبت و مرد به اطمینان نیاز دارد:

زمانی که مردی برای بهبود حال زنش، به احساسات و دلبستگی های او توجه می کند، زن احساس می کند همسرش او را دوست دارد وبرایش اهمیت قائل است. وقتی مردی با حمایت از همسرش احساس بخصوصی به او می دهد، در برآورده کردن اولین نیاز اصلی زن موفق می شود. در این شرایط زن اطمینان بیشتری به مرد پیدا می کند و زمانی که زن اطمینان کند، انبساط خاطر می یابد وخیالش راحت می شود و اما درباره مردها باید گفت وقتی نظر زنی نسبت به همسرش صادقانه و پذیرنده باشد، مرد هم احساس می کند مورد اطمینان است. اعتماد مرد به این معناست که ما مطمئن هستیم او نهایت سعی خود را می کند و بهترین ها را برای همسرش می خواهد. وقتی واکنش های زن نشان دهنده اعتقاد مثبت او نسبت به توانائی ها و اهداف مرد است، اولین نیاز اصلی عشق مرد برآورده می شود و مرد هم خود به خود علاقه و توجه بیشتری به نیازهای زن نشان می دهد.

 

زن را باید درک کرد و مرد را باید پذیرفت:

وقتی مرد بدون قضاوت ولی با دلسوزی و وابستگی به احساسات و صحبتهای زن گوش می دهد، زن احساس می کند به حرفهایش گوش کرده و او را درک کرده اند. زمانی که نیاز شنیده شدن و درک شدن زن برآورده می شود، او هم به آسانی نیاز همسرش را می پذیرد. اما درباره مردها باید گفت زمانی که زن با مهربانی وبدون کوشش در عوض کردن مرد او را می پذیرد، مرد احساس می کند مورد قبول است. یک رفتار پذیرشی نشان می دهد که مرد با محبوبیت تمام تائید شده است. این نشان دهنده این نیست که زن کاملا" شوهرش را بی عیب و نقص می داند. بلکه نشان می دهد کوششی در عوض کردن او ندارد و به مرد اطمینان می دهد خود اوست که به تنهایی می تواند اوضاع را بهتر کند. وقتی مرد از سوی همسرش تأیید شود، آسان تر می تواند برای همسرش شنونده خوبی باشد.

 

احترام به زن و قدردانی از مرد فراموش نشود:

گل

زمانی که مرد با تأیید به زن نشان می دهد حقوق ،خواسته ها و نیازهای او در اولویت است، زن احساس می کند مورد احترام واقع شده است. اظهارات محترمانه واقعی و طبیعی مرد مثل اهدای گل و به یاد داشتن تاریخ سالگرد ازدواج بسیار ضروری است. وقتی زن احساس احترام می کند، آن طور که در خور همسرش است از او قدردانی می کند.

وقتی زن تشخیص می دهد شخصا" از رفتار و کوشش مرد بهره مند شده است، مرد احساس قدردانی می کند. قدردانی زن واکنشی به مراقبت و حمایت شدن ازاوست. وقتی از مردی قدردانی می شود او می داند که کوشش او به هدر نرفته و تشویق می شودو بیشتر ایثار می کند. در این حالت مرد قدرت و انگیزه پیدا می کند تا برای همسرش احترام بسیاری قائل شود.

 

زن به وفا ومرد به تحسین نیاز دارد:

مرد زمانی« زن نیازمند به عشق ومحبت » را به کمال می رساند که به خواسته ها و نیازهای او بیشتر از نیازهای خودش مثل کار، تفریح ومطالعه اهمیت بدهد. مرد باید به نیازهای زن اولویت بدهد و متعهد باشد که ازاو مراقبت وخواسته هایش را برآورده کند. وقتی زن احساس کند مهمترین فرد زندگی همسرش است به راحتی اورا تحسین می کند.

اما همان طورکه زن نیاز به وفاداری دارد، مرد هم دوست دارد تحسین حقیقی زن را لمس کند. برای تحسین مرد باید او را با نگاهی پر از شگفتی لذت وخوشحالی نگاه کرد. زمانیکه زن با خوشحالی از اخلاق وهنرهای بی نظیر شوهرش مثل خوش اخلاقی، قدرت، پشتکار، راستی وصداقت، مهربانی، عشق، ادراک و پرهیزگاری حیرت زده شده و تعریف می کند مرد احساس می کند مورد تحسین قرار گرفته است. در این شرایط مرد با اطمینان خاصی به پرستش زنش می پردازد.

 

زن را باید تأیید کرد ومرد باید مورد پسند قرار گیرد:

زمانی که مرد درباره احساسات و خواسته های زن اعتراض یا بحثی نمی کند و در عوض آنها را می پذیرد ومعتبر می داند، زن واقعا" احساس می کند مرد دوستش دارد. به یاد داشته باشیم بسیار مهم است که مرد به احساسات زن بها دهد در حالی که به نظر خودش چیز دیگری باشد. وقتی مرد یاد می گیرد که چطور این تأیید را به زن نشان دهد، مطمئن می شود مورد پسند قرار گرفته است.

هر مردی قلبا" می خواهد برای همسرش یک قهرمان باشد. نشانه قبولی او در امتحان تصویب زنش است. تصویب زن نشان می دهد که احسان و خوبی مرد مورد پسندش قرار گرفته و نهایت رضایت را از او ابراز می کند. تصویب رفتار مرد شناخت او و دلایل مفیدی است که او طبق آنها کار انجام می دهد.

 

محبت

به زن اطمینان خاطر دهید و مرد را تشویق کنید:

وقتی مرد به طور مداوم نشان می دهد که دلواپس زن است او را درک می کند وبه او احترام می گذارد وهمسرش مورد علاقه وتأیید او قرار دارد، نیازاصلی زن درباره اطمینان خاطر برطرف می شود. یک رفتار مطمئن که از طرف مرد اعمال می شود به زن می گوید همیشه دلخواه همسرش خواهد بود.

« معمولا" مردها به اشتباه فکر می کنند چون یک بار نیازهای اصلی زن را برآورده کرده وبه اواحساس امنیت و خوشنودی داده اند، پس دیگر تا ابد همسرش می داند که مرد دوستش دارد! در حالی که صحیح نیست ومردها باید بدانند بارها وبارها باید به همسرشان اطمینان خاطر بدهند.»

نیازهای عمده مرد هم باید از طرف همسرش تأیید وتشویق شود. نظریات تشویق آمیز زن به مرد قدرت وامید می دهد تا به صلاحیت وشخصیت خود مطمئن شود. وقتی زن همسرش را تشویق می کند که تمام سعی خود را بکند، مرد دلگرم می شود واحساس آرامش می کند.

 

در نهایت باید گفت برای اینکه در روابط خود موفق باشیم، باید فصلهای متفاوت عشق و تفاوتهای احساسی را درک کنیم وبپذیریم. برای رسیدن به عشق  تلاش لازم است. ما نباید انتظار داشته باشیم همیشه همسرمان سرشار از عشق و محبت باشد یا حتی یادش بماند چگونه مهربان باشد. در ضمن باید به خودمان موهبت درک وفهم را هدیه کنیم و توقع نداشته باشیم تا همیشه تمام آنچه را درباره محبت ومهربان بودن یاد گرفته ایم به یاد داشته باشیم. ما هم گاهی اشتباه می کنیم وباید آن را بپذیریم و هرچه زودتر خود را اصلاح کنیم.