اهمیت
این امر زمانی آشکارتر میشود که بدانیم رفتارهاى جنسى و غیرجنسى در تعامل
با یکدیگر هستند؛ به گونهاى که رفتار غیرجنسى زمینه ساز بروز رفتار جنسى
نیز مىشود و یا بر عکس. لذا به جرأت مىتوان مدعی شد که غالب رفتارهاى
انسان با غریزه جنسى او در ارتباط است.
غریزه
جنسى از زمان بلوغ جنسى، که توأم با دوره نوجوانى است، برانگیخته مىشود و
نیاز و میل جنسى در انسان احساس شده و ارضاى آن را طلب مىکند. لذا با
وجود اینکه غریزه مذکور از دوره نوجوانى به بعد، خودش را نشان میدهد، ولی
از آنجایی که اساس و پایه شخصیت انسان از جمله در مسائل جنسى در دورههاى
تربیتی پیش از آن، پى ریزى مىشود، لازم است به مسائلى که در آن دورهها بر
رشد جنسى انسان تأثیرگذارند، هم پرداخته شود.
"موریس
دبس" کارشناس امر تربیت مىگوید: «تغییرات بلوغ، مستلزم تربیت جنسى است؛
ولى هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافى داده مىشود و نه در
مدرسه. اغلب اوقات، والدین از به جا آوردن وظیفه، شانه خالى مىکنند و
دبیران نیز خود را به کرى مىزنند! در صورتى که باید این نکته را خوب به
خاطر داشت که تربیت جنسى جزء لاینفک وظایف مربّیان است. اگر ما مسأله جنسى
را از لحاظ اهمیت در ردیف سایر فعالیتهاى انسانى قرار دهیم و آن را موضوع
جداگانه نشماریم که گفتوگوى از آن گناه است، بسیارى از مشکلاتى که امروز
ظاهراً وجود دارد، از میان خواهد رفت.»[2]
ارضاى
این غریزه، در هر جامعه و مکتبى، داراى اصولى و قوانینی است که رعایت آنها
ضروری است. از این رو، افرادى که مراعات این چارچوب و اصول را مىکنند،
داراى رفتار به هنجار جنسى مىباشند؛ امّا آنان که این امور را رعایت
نمیکنند، از رفتار جنسى به هنجار، بیبهره خواهند بود.
دین
اسلام، که همواره آیین درست زندگى کردن را به مردم آموزش میدهد، در زمینه
مسائل جنسى نیز بدون موضع نیست؛ بلکه توجه خاصى به آن نموده است. چه بسا
علت آن هم این باشد که غریزه جنسى بر بیشتر مسائل انسانى، چه مادى و چه
معنوى، تأثیرگذار است و سرنوشت انسان را دست خوش تغییر و تحول مىگرداند.
لذا، افرادى که توانستهاند غریزه جنسى خود را تعدیل نمایند و زمام آن را
به دست بگیرند، در زمینههاى دیگر تربیت، راحتتر به پیش رفتهاند.
در
عصر حاضر، ابزارهای رسانهای گسترش فراوانی داشتهاند و در دسترسی
کودکان، نوجوانان و جوانان آسان شده است؛ به طوری که در گوشه و کنار شهر و
روستا، خانوادههاى مسلمان را با نگرانى شدیدى مواجه ساخته است؛ لذا ضرورى
است تا با تحقیق بیشتر در این زمینه، ابعاد مختلف تأثیرپذیرى انسان در امور
جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى او شناخته شود. در این یادداشت
درصدد بررسى تأثیرپذیرى جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى انسان، به
ویژه در کودکان، نوجوانان و جوانان، هستیم.
مقدّمه
شخصیت
انسان، مجموعهاى از سه بُعد «شناخت»، «گرایش» و «رفتار» است؛ به طوریکه
انسان را با این ابعاد سه گانه مىشناسند. از این سه بُعد، دو بُعد شناختى و
گرایشى سهم بیشترى در تأثیرگذارى بر رفتار انسان دارند. هر چند خود رفتار،
هم زمینه ساز بروز رفتارهاى دیگرى در انسان مىشود. در حوزه رفتارهاى جنسى
انسان، که بخش مهمى از رفتار او را تشکیل مىدهند، نیز این تأثیرگذارى و
تأثیرپذیرى جریان دارد. از این رو، رفتارهاى جنسى، تحت تأثیر عوامل سه گانه
شخصیت ساز انسان قرار دارند.
اثرپذیرى
رشد
جنسى انسان در طول زندگى، از راههاى مختلف و تحت تأثیر عوامل چندى، متغیر
مىشود. این تأثیرپذیرى در دورههاى زندگى متفاوت است. تأثیرپذیرى کودک،
مانند تأثیرپذیرى نوجوان نیست؛ به همین صورت، بین جوان و میانسال نیز
متفاوت است. از این رو، لازم است تأثیرپذیرى جنسى انسان در دورههاى
گوناگون به صورت جداگانه مورد بررسى قرار گیرد.
1. تأثیرپذیرى کودک
تا
حدودی میتوان گفت که رفتار انسان، تحت تاثیر افکار، اندیشهها، امیال و
آرزوهایى است که در دوران کودکى داشته است. اگر کودک در خصوص مسائل جنسى،
افکار و آرزوهاى صحیحی داشته باشد، قطعاً در دورههاى بعدِ زندگى هم داراى
رفتارهایى خواهد بود که با اهداف متعالى انسانى سازگار و هماهنگ مىباشد.
انسان،
هنگامی که پا به عرصه وجود مىگذارد، از جهت علم و معلومات، اندوختهاى
ندارد و فقیر و محروم است؛ همچنانکه خدای تبارک و تعالى مىفرماید: «وَ
اللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا
وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَ الأَبْصَارَ وَ الأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ
تَشْکُرُونَ؛ خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالى که هیچ
نمىدانستید و او گوش، چشمها و قلب را براى(درک و علم) شما قرار داد، شاید
شکرگزار باشید.»[3]