فرد مورد علاقه شما، ماههاست که آن فرد قبلی نیست. شما امیدوار بودید که آن حالت، موقت باشد ولی این طور نبود. شما درگیر این مساله شدید که وی ممکن است مبتلا به افسردگی شده باشد.چه وقت او دوباره به شخصیت قبلیاش برمیگردد؟ چه کمکی از دست شما برمیآید؟ اولین چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که شما و فرد مورد علاقهتان تنها نیستید.قریب به ۱۹ میلیون آمریکایی بزرگسال از افسردگی رنج میبرند و این تغییر توسط افراد نزدیک آنان تشخیص داده میشود. اما امروزه، افسردگی یک بیماری کاملاً درمانپذیر است و شما میتوانید بیاموزید که چگونه به آنان کمک کنید.
هدف نهایی این است که فرد مورد علاقه شما به همان شخصیت قبلی باز گردد، حال ممکن است در حال حاضر تحت درمان باشد یا خیر.
افسردگی از دامنه وسیعی از علائم تشکیل شده که میتواند با روش زندگی، تداخلات زیادی داشته باشد. بعضی از مهمترین علائم در اینجا ذکر شده است. به یاد داشته باشید که هر کسی که افسرده باشد ممکن است همه این علائم را نداشته باشد.
- نداشتن تمرکز
- احساس خستگی و کمبود انرژی
- دردهای غیرقابل توصیف، سردردهای متوالی
- نداشتن انگیزه
- احساس تنهایی، نداشتن ارتباط زیاد با خانواده و دوستان
- گریه کردن، احساس ناراحتی
- عدم تمایل به فعالیتهای مورد علاقه قبلی
- مشکل خواب
- نگرانی مداوم
- احساس بیارزشی یا احساس گناه
● علایم شایع عبارتند از:
▪ از دست دادن علاقه، بیحوصلگی و دلزدگی، ناتوانی از لذت بردن
▪ احساس ناامیدی، بیحالی و خستگی
▪ بیخوابی، خواب زیاد یا ناراحت
▪ گوشهگیری اجتماعی، احساس بیارزش بودن و مورد نیاز نبودن
▪ بیاشتهایی یا پرخوری، یبوست
▪ از دست دادن میل جنسی
▪ مشکل داشتن در تصمیمگیری، مشکل داشتن در تمرکز
▪ یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص احساس گناه شدید به خاطر وقایع بیاهمیت یا خیالی
▪ تحریکپذیری، بیقراری، افکار خودکشی
▪ دردهای مختلف، مثل سردرد، درد قفسه سینه بدون شواهدی از بیماری جسمی
● علل:
▪ برای بیماری افسردگی واقعی هیچ علت یگانه و روشنی نمیتوان متصور بود.
▪ بعضی از عوامل زیستشناختی مثل بیماریهای جسمی، اختلالات هورمونی، یا بعضی داروها میتوانند نقش داشته باشند.
▪ عوامل اجتماعی و روانی نیز میتوانند نقش داشته باشند.
▪ اختلالات ارثی نیز میتوانند مؤثر باشند.
▪ بروز این حالت ممکن است با تعداد وقایع ناراحتکننده زندگی فرد ارتباط داشته باشد.
● عوامل افزاینده خطر:
▪ عصبانیت یا احساس دیگری که فرو خورده شده باشد.
▪ داشتن شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، تکاملگرا، یا شدیداً وابسته
▪ سابقه خانوادگی افسردگی وابستگی به الکل
▪ شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران
▪ مرگ یا فقدان یکی از عزیزان
▪ از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)
▪ تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید
▪ انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان
▪ وجود یک بیماری یا معلولیت عمده
▪ گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی
▪ استفاده از بعضی از داروها مثل بنزودیازپینها
▪ محرومیت از داروها و مواد محرک مثل کوکائین، آمفتامینها یا کافئین
▪ بعضی از بیماریها مثل دیابت، سرطان لوزالمعده و اختلالات هورمونی
● پیشگیری:
▪ تغییرات عمده زندگی را پیشبینی و آمادگی لازم برای مواجهه شدن با آنها را کسب کنید.
● حتیالامکان از عوامل خطر پرهیز کنید:
▪ عواقب مورد انتظار در بسیاری از موارد، بیماری خود به خود خوب میشود، اما با کمک گرفتن از پزشک میتوان مدت افسردگی را کم کرد و روشهای مقابله با افسردگی را فرا گرفت.
▪ عود افسردگی شایع است.
▪ درصد بهبودی بالا است، حتی اگر فرد به هنگام افسردگی، نسبت به بهبودی خود دید منفی داشته باشد.
● عوارض احتمالی :
▪ خودکشی
● علایم هشداردهنده آن عبارتند از:
▪ گوشهگیری از خانواده و دوستان
▪ عدم توجه به ظاهر خود
▪ به زبان آوردن این که فرد میخواهد «همه چیز را تمام کند» یا اینکه «زیادی است و مزاحم دیگران.»
▪ شواهدی از داشتن نقشه برای خودکشی (مثلاً نوشتن وصیتنامه یا توجه به یک سلاح قتاله)
▪ خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت
▪ عدم بهبود افسردگی
● اصول کلی درمان :
▪ در صورتی که علایم خفیف تا متوسط باشند، روشهای به عهده گرفتن مراقبت از خود را در پیش گیرید:
▪ با دوستان و خانواده صحبت کنید.
▪ به طور منظم ورزش کنید.
▪ یک رژیم غذایی متعادل و کمچرب داشته باشید.
▪ الکل مصرف نکنید؛ کارهای عادی زندگی خود را ادامه دهید.
▪ فیلمهای خندهدار و شاد ببینید.
▪ در صورت امکان به تعطیلات بروید.
▪ احساسات خود را در یک دفتر خاطرات روزانه بنویسید.
▪ سعی کنید مشکلات در روابط با دیگران را حل کنید (البته بهتر است که در این زمان تصمیمات عمده نگیرید).
▪ تا حدی که میتوانید فعالیت خود را حفظ کنید.
▪ مسؤولیتهای خود را تا زمان بهبودی به فرد دیگری واگذار کنید.
▪ به گروههای حمایتی در مورد افسردگی بپیوندید.
▪ داروهای ضدافسردگی برای بعضی از افراد که افسردگی طولانیمدت یا نسبتاً شدید دارند.
● فعالیت:
▪ محدودیتی برای آن وجود ندارد.
▪ فعالیتها و علایق روزانه را حفظ کنید حتی اگر حوصله آنها را ندارید.
● رژیم غذایی:
▪ یک رژیم عادی و متعادل داشته باشید حتی اگر اشتها به غذا ندارید.
● در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید:
▪ اگر شما یا یکی از اعضای خانوادهتان علایم افسردگی دارید.
▪ اگر احساس تمایل به خودکشی یا ناامیدی دارید.
آیا شما یک یا چند مورد از موارد بالا را در فرد مورد نظرتان مشاهده کردهاید؟ اگر چنین است، شما ممکن است پیشنهاد دهید که در این موارد با پزشک صحبت و راههای مختلف درمان را بررسی کند.
● افسردگی چیست؟
راجع به افسردگی، سوءتعبیرهای زیادی وجود دارد. دلیل آن هم این است که از واژه افسردگی برای بیان حالات ناراحتی و غمگینی نیز استفاده میشود.
افسردگی واقعی از تغییر حالات روحی عادی افراد متفاوت است. افسردگی تنها یک ناراحتی ساده نیست و چیزی نیست که به راحتی بتوان از آن خلاصی یافت. افسردگی میتواند بدن، خلق و خو و افکار را تغییر دهد. افسردگی، افکار فرد را حتی راجع به چیزهای مورد علاقه نیز تغییر میدهد.
افسردگی نه تنها فرد مبتلا را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه حتی آنهایی که با فرد، رابطه نزدیکی دارند نیز درگیر میکند. حتی اگر فرد مبتلا بخواهد که احساس بهتری داشته باشد، نمیتواند افسردگی را از خود دور کند و دلیل آن این است که افسردگی یک بیماری کاملاً جدی است. همانطور که یک فرد مبتلا به دیابت یا ناراحتی قلبی نمیتواند ناراحتی را از خود دور کند، فرد افسرده نیز نمیتواند چنین کاری انجام دهد. اما افسردگی یک بیماری کاملاً درمانپذیر است. در حقیقت با یک درمان مناسب میتوان به بیشتر این بیماران کمک کرد.
● چه عواملی موجب افسردگی میشوند؟
دلیل اصلی افسردگی شناخته شده نیست. احتمالاً عوامل ژنتیکی و محیطی موجب بروز این بیماری میشوند. افراد ممکن است به جهات مختلفی به این بیماری مبتلا شوند.
در بعضی خانوادهها، افسردگی ارثی است و در هر نسل وجود دارد اما افسردگی ممکن است توسط شرایط زندگی مانند بیماری جسمی یا یک اتفاق تشنجزا بروز کند.
گاهی افسردگی ممکن است ناگهانی و بدون هیچ دلیل واضحی بروز کند. پزشکان معتقدند که افسردگی با عدم تعادل مواد شیمیایی طبیعی در مغز به نام <نوروترانسمیتر> مربوط است. این مواد مانند پیغامرسان عمل میکند که توسط سلولهای عصبی به نام نورون موجب تحرکات ناگهانی میشود.
تصور میشود تغییر دادن سطح این مواد در مغز نقش اساسی در درمان افسردگی ایفاء میکند.
● افسردگی چگونه درمان میشود؟
خبر خوش این است که افسردگی پاسخ بسیار خوبی به درمان میدهد. امروزه راههای متفاوتی برای درمان افسردگی وجود دارد و انتظار میرود بیشتر افراد احساس خیلی بهتری از درمان داشته باشند.
● درمان با داروهای ضد افسردگی
یک راه درمان افسردگی، استفاده از داروهای ضد افسردگی است. اعتقاد براین است که این داروها، با تاثیر بر سطح مواد شیمیایی خاصی در مغز به نام <نوروترانس میتر> اثر خود را اعمال میکنند. دو ماده <سروتونین> و <نوراپی نفرین> از این دسته مواد هستند که نقش کلیدی در افسردگی دارند. با تغییر عدم تعادل این مواد شیمیایی در مغز ممکن است بتوان افسردگی را بهبود بخشید.
داروهای ضد افسردگی اولین بار در سال ۱۹۵۰ شناخته شدند. جدیدترین داروها، مهارکننده انتخابی باز جذب سروتونین (SSIS) و دسته دیگر مهارکننده بازجذب سروتونین - نوراپی نفرین نام دارند که به وفور برای بیماران افسرده تجویز میشوند.
درک این مساله بسیار مهم است که کار داروهای ضدافسردگی تنها مخفی کردن علائم بیماری و یا ایجاد خوشحالی مصنوعی در افراد یا تغییر شخصیت آنها نیست، بلکه اعتقاد براین است که ضد افسردگیها بر تعادل مواد شیمیایی مغز، طوری اثر میکند که موجب خفیف شدن علائم افسردگی مانند فقدان انرژی و انگیزه شود.
● رواندرمانی یا درمان با صحبت
برای بعضی افراد، ترکیبی از رواندرمانی که گاهی به صحبتدرمانی نیز اطلاق میشود به اتفاق داروهای لازم درمان دارویی، موثرترین راه برای درمان افسردگی است.
صحبت با یک روانشناس میتواند موجب شود که فرد مورد نظر شما راجع به افسردگی و احساسات خود بیشتر بداند و یاد بگیرد که با حوادث آینده چگونه برخورد کند.
بهترین راه برای فهم اینکه کدام شیوه درمان برای فرد مناسب است، مشاوره با یک پزشک است. هر روش درمانی که انتخاب شود، هدف نهایی آن برگشت به همان حالت قبل از بیماری و با همان احساسات است.
● زمان بهبود چقدر طول میکشد؟
افسردگی در طول یک شب ایجادنمیشود تا در طول یک شب بهبود یابد.
این مساله بسیار اهمیت دارد که شما و شخص مورد نظر شما انتظار معقولی از درمان داشته باشید.
این موارد را برای درمان ضدافسردگی باید به یاد داشته باشید:
- تاثیر داروها بسیار متفاوت است. دارویی که برای یک بیمار موثر واقع شود، ممکن است روی بیمار دیگر تاثیر نداشته باشد.
- بسته به اینکه از چه دارویی استفاده میشود، شخص ممکن است بعد از دو هفته متوجه تغییراتی شود.
- به طور کلی، شش تا هشت هفته طول میکشد تا از تمام مزایای درمان با دارو بهرهمند شوید.
- عوارض جانبی ممکن است وجود داشته باشد.
اگر درمان دارویی بعد از شش تا هشت هفته هیچ اثر درمانی نشان ندهد، و یا اگر عدم تحمل به دارو وجود داشته باشد، بیمار را تشویق کنید تا با یک فرد متخصص راجع به تنظیم مقدار دارو یا تغییر روش درمانی صحبت کند. به یاد داشته باشید که تنها راهی که یک متخصص سلامت میتواند به شما کمک کند، داشتن یک رابطه باز و بیمحدودیت با بیمار است.
● چه کمکی از شما برمیآید؟
ممکن است هفتهها طول بکشد که اثرات مثبت درمان با داروهای ضدافسردگی یا صحبت درمانی را مشاهده کنید. در حقیقت، اولین کسی که متوجه این تغییرات میشود، فردی است که رابطه بسیار نزدیکی با فرد افسرده دارد.
اگر شما متوجه هرگونه پیشرفتی در بیمار از قبیل: احساس ناراحتی کمتر، خنده بیشتر، بازیافتن علاقه به فعالیتهای قدیمی شدید حتماً این پیشرفتها را به فرد مورد نظر یادآور شوید.
وقتی او بداند که شما این تغییرات مثبت را درک میکنید برای ادامه درمان و بازگشت به شخصیت قبلیاش تشویق میشود.
● رعایت بایدها و نبایدها
▪ بایدها...:
- به یاد داشته باشید که افسردگی یک بیماری واقعی و کاملاً درمانپذیر است.
- به فرد بیمار یادآوری کنید که مراحل درمان مدتی طول میکشد.
- فرد بیمار را تشویق کنید با پزشک راحت و بدون محدودیت صحبت کند.
- مسئولیتهای امور خانه را طوری تغیر دهید که زندگی را برای فرد بیمار سادهتر کند.
- بیمار را تشویق کنید که برنامه خواب، غذا و ورزش منظم داشته باشد.
- وقتی تغییر مثبتی مشاهده کردید، از خود عکسالعمل نشان دهید.
- به بیمار یادآوری کنید که صبور باشد و خودتان نیز به یاد داشته باشید که صبور باشید.
- تعادلی بین نیازهای فرد بیمار و خودتان برقرار کنید.
▪ نبایدها...:
- آنها را مورد انتقاد یا سرزنش قرار دهید.
- با آنها طوری برخورد کنید که آنها دیگر هیچوقت نمیتوانند درست عمل کنند.
- از مسائل خانوادگی، آنها را حذف کنید.
- تصور کنید افسردگی چیزی است که شما شخصاً و به تنهایی بتوانید آن را اصلاح کنید.
- انتظار نتیجه سریع داشته باشید.
- علائم خودکشی را نادیده بگیرید.
- فراموش کنید که برای شخص خود و علائقتان وقت صرف کنید.
- خودتان را برای افسردگی شخص بیمار سرزنش کنید.
مساله خیلی مهمی که نباید فراموش کرد این است که شخص افسرده ممکن است همیشه تمایل به پذیرفتن حمایت و کمک شما نداشته باشد. به یاد داشته باشید که نپذیرفتن و رد کردن کمک دیگران یک قسمت از بیماری آنهاست و تنها شخص شما را شامل نمیشود.
● نمونهای از کمک خانواده و دوستان
هنرپیشه معروف، جرالد مکرانی به همسر افسردهاش دلتا برک کمک کرد تا بتواند او را به حالت قبلیاش برگرداند. جرالد میگوید:
وقتی من متوجه شدم که دلتا از افسردگی رنج میبرد، احساس ناامیدی میکردم. هرچه سعی میکردم نمیتوانستم کاری کنم که همسرم احساس بهتری داشته باشد. بنابراین تصمیم گرفتم که راجع به افسردگی و روشهای درمانی آن چیزهای بیشتری بیاموزم. حالا همسرم کاملاً بهبود یافته و ازدواج ما دوام مجدد یافته است.
● گفتههای دلتا برک
رنج افسردگی به اندازه کافی زیاد بود اما بدون صبر و تحمل جرالد و حمایت مداوم او، شرایط بسیار بدتر میشد. دانستن اینکه او در هر شرایطی به من تعلق داشت، در من ایجاد انگیزه میکرد. میدانستم که با چیزی ستیز میکنم که به هر دوی ما لطمه میزند، و این موضوع به من نیرو و انگیزه میداد که به شرایط قبلی خود برگردم. هر وقت که انرژی و نیرویی برای درک شرایط و درمان آن را نمییافتم، همسرم همیشه حاضر بود به من کمک کند. باید به خاطر داشت: وقتی فردی به افسردگی مبتلا میشود، نقشی که خانواده و دوستان او بازی میکنند، بسیار تعیینکننده است. جرالد باعث شد که من احساس کنم که ما همیشه در این شرایط با یکدیگر هستیم.
به یاد داشته باشید که شما میتوانید شرایط را کاملاً تغییر دهید
شما میتوانید نقش مهمی در بهبود شخص مورد علاقهتان داشته باشید. بهبود افسردگی ممکن است ماهها طول بکشد، و حمایت شما میتواند موجب تسریع بازگشت آنها به وضعیت قبلی در کوتاهترین زمان ممکن شود.
بیان احساس مسئولیت و تقدیر از او برای خودتان به صورت یک عادت درآورید.از او تمجید کنید و روی خوب شدن شخص مورد علاقهتان تمرکز کنید.ایجاد شرایط حمایت کننده به آنها انگیزه میدهد که به خود قبلیشان و به دوستان و خانوادهشان که به آنها علاقه دارند، برگردند.
چگونه می توانید بر افسردگی غلبه کنید؟
تفریباً همه افراد در طول زندگی خود چنین احساساتی را تجربه می کنند ؛ اگر شما هم اکنون در چنین شرایطی هستید راهکارهای زیر به شما کمک می کند تا بر این احساسات غلبه کنید.
از رختخواب خارج شوید
یکی از کارهای مهمی که می توانید انجام دهید صبح بیدار شدن در موعد مشخص است (حتی در تعطیلات پایان هفته). ترجیحاً ساعت ۷ صبح یا زودتر پیشنهاد می شود. داشتنِ «نظم» به کارکرد طبیعی بدن شما کمک می کند و در نتیجه احساس های بهنجاری خواهید داشت.
نور
نور به بهتر شدن کارکرد بدن کمک می کند. بنابراین به محض بیدار شدن خود را در معرض نور قرار دهید. پرده ها را به کناری بزنید تا نور بیشتری به درون خانه بتابد. از آن بهتر هر چه سریعتر از منزل خارج شوید و در معرض تابش نور خورشید قرار گیرید.
حرکت
فعال باشید، اکسیژن جذب کنید! به این معنی که برخیزید و به مدت ۵ الی ۱۰ دقیقه در اتاق راه بروید و در صورت امکان دوچرخه سواری کنید. ورزش ملایم به جریان خون کمک می کند ، اکسیژن بیشتری را به بدنتان (به ویژه مغز) می رساند و هشیاری و سرزندگی را در شما بهتر می کند.
صبحانه
صبحانه خود را با پروتئین ( تخم مرغ ، کره ، بادام زمینی ، آجیل ، پنیر) شروع کنید. هنگامی که بیدار می شوید اندام های بدن شما جهت تأمین نیروی لازم آماده جذب غذا و به ویژه پروتئین هاست. برای متعادل کردن وعده های غذایی اصلی تان یک عدد پرتقال یا سایر میوه های تازه و نیز حبوبات یا نان گندم را نیز به رژیم غذایی تان اضافه کنید.
با کسی صحبت کنید
یکی از سریع ترین راه ها برای مبارزه با افسردگی ایجاد ارتباط با دیگران است. نباید فکر کنید که به هنگام افسردگی باید از دیگران دوری کرد. بنابراین مسئله را برای خود آسان بگیرید. با کسی که دوستش دارید در مورد موضوعی لذت بخش صحبت کنید. وقتی با کسی صمیمی می شوید هرگز بر پایه فرضیه های پیش ساخته خود نتیجه گیری نکنید. شما احساسات و افکار طرف مقابل را به خوبی نمی شناسید. یک رابطه سالم همه جوانب را می سنجد. اگر احساس کردید به کمک فرد دیگری احتیاج دارید از وی کمک بگیرید.
در صورتی که نتوانستید مسائل خود را با طرف مقابل به شیوه ای صحیح حل کنید حتماً از فردی مثل مشاور، والدین، افراد با تجربه دیگر و افراد قابل اعتماد کمک بخواهید. یک رابطه سالم از تقاضای کمک نمی هراسد.به خاطر بسپارید همیشه پایان گفتگوها حل کامل مسئله نیست. خود را برای پایان ناموافق و یا بینابین آماده کنید. یک رابطه سالم ، پیروی کورکورانه و یا توافق کامل را طلب نمی کند.
از دیگران خرده نگیرید. البته شما نمی توانید هر چیز و هر کس را بپذیرید ولی در عین حال خرده گیر هم نباشید. این کار از انرژی های شما می کاهد. مطالعات نشان می دهد هر چه بیشتر خوبی های دیگران را ببینید و کشف کنید، روابط بهتری برقرار خواهید نمود. رابطه سالم با سوء تفاهم و زخم های گذشته ارتباطی ندارد.
به خاطر بسپارید هدف از گفتگو، پیروز شدن هر دو نفر است. ارتباط سالم بر مبنای برنده و بازنده استوار نیست. یک رابطه سالم دارای دو برنده است که هر یک با کمک دیگری به دنبال پاسخ مسئله می گردد
شما قادرید ارتباط خود را قطع کنید ، می توانید خود را از یک رابطه بیرون بکشید و به ارتباط خود پایان دهید. مطالعات نشان می دهد اگرچه در یک ارتباط مؤثر «وفاداری» اصل مهمی است اما یک ارتباط سالم به اکنون می اندیشد نه امیدواری نسبت به یک ایده آل احتمالی در آینده.
محبت و صمیمیت خود را نشان دهید
صمیمیت نقش بسیار مهمی در ارتباطات بین فردی دارد. یک رابطه سالم ، احساسات صمیمانه و دوستانه را می طلبد.
تعادل زندگی خود را حفظ کنید
در همه امور تعادل خود را حفظ کنید و به هر یک از افراد و مسائل زندگی خود سهم مناسبی را اختصاص دهید. یک رابطه سالم وابستگی های شدید و عادت گونه را نمی پذیرد.
به خود فرصت دهید
دوست شدن و ایجاد یک رابطه سالم ، یکباره اتفاق نمی افتد. به خصوص وقتی در محیطی جدید مثل دانشگاه و خوابگاه قرار می گیرید، نزدیک شدن به افراد جدید کمی دشوار به نظر می رسد. ولی به خاطر بسپارید آشنا شدن با افراد کمی طول می کشد ایجاد یک رابطه سالم نیاز به زمان دارد.
خودتان باشید
اگر بتوانید در برخوردهایتان خودتان باشید و نقش بازی نکنید بسیار دلچسب تر و مقبول تر خواهید بود. چنانچه خود را زیر نقاب پنهان کنید بالاخره دیر یا زود خود واقعی تان آشکار خواهد شد و به روابط شما لطمه خواهد زد. یک رابطه سالم با انسان های واقعی ساخته می شود نه با تصورات.