کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

یک بار امتحان کردن مساویست با یک عمر بدبختی

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg
http://www.resalat-news.com/Uploads/NewsPics/20150531192030685.gif
سیگار به عنوان یک معضل اجتماعی در میان جوانان و متأسفانه نوجوانان فراگیر شده و در حال رواج است و عوامل فردی و اجتماعی در این مسئله، دخیل است؛معمولاآمار مصرف سیگار در مردان بیشتر از زنان است، اما با توجه به موج فمنیستی که از غرب در حال رواج و گسترش به کشورهای شرقی است، شرکت های تولیدکننده سیگار از این موضوع سوءاستفاده کردند و با تولید سیگارهایی برای زنان با این شعار که تفاوتی نباید بین زن و مرد باشد، این سیگارها را روانه بازار کردند،بسیاری از زنان جوان سیگاری مصرف دخانیات را روشی برای آرامش و حتی لاغر شدن می‌دانند و متاسفانه کسی به آنها اطلاعات درست و آموزش لازم را نمی‌دهد.

اکثر معتادان، سیگار مصرف می کنند و نیز اعتیاد را از سیگار شروع کرده اند. بر اساس معیارهای تشخیصی سازمان بهداشت جهانی، سیگار در ردیف مواد اعتیادآور محسوبشده و در ورودی اعتیاد، و چراغ سبزی برای سایر اعتیادها میباشد. مصرف سیگار، نخستین قدم به سوی اعتیاد و زمینه ساز اعتیاد به مواد مخدر بوده و مادر اعتیاد به مواد مخدر محسوب می شود. مصرف دخانیات مثل سیگار، پیپ، چپق و قلیان نه فقط اعتیاد روانی، بلکه اعتیاد جسمانی نیز ایجاد می کند.از آنجا که هر رفتاری تحت تأثیر عوامل مختلفی می باشد اعتیاد به سیگار نیز می توانداز آنجا که هر رفتاری تحت تأثیر عوامل مختلفی می باشد اعتیاد به سیگار نیز می تواند عوامل مختلفی داشته باشد . بعضی از این عوامل عبارتند از: عوامل اجتماعی ، عوامل خانوادگی ، فشار دوستان و همسالان ، عوامل فردی و غیره .... .

آمار ها چه می گویند:
 گرایش به مصرف سیگار در بین افراد جامعه و بخصوص جوانان گسترش روز افزونی داشته است این قضیه آنگاه ابعاد فاجعه بار خود را نشان میدهد که بدانیم 84 درصدسیگاریها در کشورهاى در حال توسعه زندگی می کنند و جالب تر آن است که بدانیم حتی در کشورهاى توسعه یافته نیز طبقات پایین جامعه بیشترین مصرف سیگار را دارند و بیشترین بار اقتصادى و بهداشتی سیگار را بر دوش می کشند.متاسفانه سن مصرف سیگار در کشور به 12 سال رسیده است و 65 درصد از جوانان در راه مدرسه با سیگار آشنا می‌شوند و ممکن است در آینده آسیب جدی ببینند چرا که 97 درصد از معتادان ابتدا با سیگار اعتیاد خود را شروع کردند.شایع‌ترین محصول دخانی در بین نوجوانان ایرانی قلیان است که قبلاً به ازای هر 9 مرد یک زن محصول دخانی مصرف می‌کرد اما اکنون به ازای هر 6 مرد یک زن مصرف‌کننده است..از هر 4 نوجوانی که دخانیات را تجربه می‌کند 3 نفر سیگاری می‌شود و از هر 3 نفر یک نفر نسبت به همسن و سال خود 16 سال زودتر می‌میرد.این ها آمار تکان دهنده‌ای است که به دلیل استعمال دخانیات در جامعه بویژه قشر جوان و زنان ما وجود دارد و روزانه از صدها تریبون تکرار می شود.

 دلایل رشد مصرف دخانیات
الگوی نامناسب در خانواده و مدرسه بیشترین علت گرایش دانش‌آموزان، نوجوانان و جوانان به‌ استعمال دخانیات به‌خصوص سیگار است.دسترسی آسان، آموزش ناکافی و نبود ساختار روشن برای کنترل در مصرف دخانیات به خصوص سیگار از دیگر علت‌های گرایش است.وقتی والدین و معلم که الگو برای نوجوان و جوان هستند سیگار مصرف می‌کنند مصرف سیگار توسط دانش‌آموزان چندان غیرطبیعی نیست.چیزی که نگران کننده تر است مصرف رو به رشد قلیان در بین جوانان و نوجوانان و از آن نگران کننده تر افزایش شتایان مصرف قلیان در بین دختران و خانواده ها میباشد.یکی از مهم‌ترین دلایل رشد مصرف دخانیات ، عرضه آسان آن در سراسر کشور است و در حال حاضر جوانان و نوجوانان ما با فرصت کمتر از 3 دقیقه می‌توانند به اولین مرکز توزیع سیگار دسترسی داشته باشند ودلیل دوم قیمت ارزان دخانیات در سطح کشور است از طرفی در خانواده های ما نیز عزم جدی برای دوری از آسیبهای سیگار ایجاد نشده است؛ مثلا وقتی پدر خانواده که از یک طرف فرزند خود را از کشیدن سیگار منع می‌کند، از طرف دیگر او را برای خرید سیگار به مغازه می‌فرستد یا جلوی فرزند خود سیگار می‌کشد چگونه می‌تواند در آینده جلوی لغزش فرزند خود را بگیرد؟

راهکارهای مقابله
یکی از مسائل مهم در طرح تحول نظام سلامت این است که عوامل خطرزا را باید شناسایی کرد و آنها را کاهش داد تا سلامت جامعه بازگردد.ویکی از مهمترین مسایل اینروز هامصرف سیگار و قلیان است که خطرات بسیاری را برای جوانان ما خواهد داشت و از نظر اقتصادی و اجتماعی مشکلاتی را ایجاد می کند و بار بیماری های ناشی از آن مانند سرطان ها و ریوی و... را افزایش داده و به نظام سلامت هزینه های زیادی را تحمیل می کند.

85 درصد از افراد سیگاری دارای والدین سیگاری هستند.کودکان و نوجوانان اولین درس‌های اخلاق و رفتار را در خانواده و توسط والدین آموزش می‌بینند.کسی که قدرت نه گفتن به دوستان خود را به دلیل نداشتن اعتماد به نفس ندارد، بسیار زود‌تر از دیگران در معرض سیگاری شدن و سقوط در گرداب اعتیاد قرار می‌گیرد. ما باید با حل مشکلات شخصیتی فرزندان، از سیگار کشیدن آنان جلوگیری کنیم. در واقع نهادینه شدن نوع تربیت در افراد عامل مهمی در گرایش یا عدم گرایش فرد به سمت سیگار است،‌ نوع وگرایش والدین نیزبه مصرف دخانیات نیز در این عامل دخیل است، اما در این بین نوع تربیت تاثیر بیشتری دارد.  کودکان باید یاد بگیرند که عدم پذیرش چیزی در یک محفل دوستانه به معنای ضعف آنان نیست، بنابراین اگر با عملی مخالف هستند به سرعت با آن مخالفت کنند و از عواقب آن ترسی نداشته باشند.  آموزش این مهارت‌ها از دوران کودکی به فرد کمک می‌‌کند تا در بزرگسالی با نگرش بهتری در جامعه حضور یافته و انتخاب بهتری برای زندگی خود داشته باشد.

ممنوع کردن سیگار و مصرف آن در اماکن عمومی، مراکز خرید و مبارزه با عرضه نخی سیگار در مغازه و دکه های روزنامه فروشی می تواند از اقدامات موثری در پیشگیری از مصرف سیگار باشد.برقراری کلینیک‌های ترک سیگار به طور رایگان در مناطق مختلف شهر، سازمانهای دولتی، تشدید جریمه مصرف کنندگان سیگار در مکان‌های عمومی پیشنهاد کاربردی در جهت کاهش مصرف و اعتیاد به سیگار است. همچنین انجام برنامه ها و فعالیتهای آموزشی و فرهنگی برای بیان زیان‌ها و آسیبهای مصرف سیگار می‌تواند راهکار بسیار موثری در این زمینه باشد

باید علت‌ها را ریشه‌یابی و آموزش‌های متناسب با سن دانش‌آموزان ارائه شود.برای کنترل یا بهتر شدن مصرف دخانیات در کشور و مقابله با این پدیده اجتماعی که با سلامتی و بهداشت فرد سر و کار دارد باید به قانون جامع کنترل دخانیات توجه و طبق آن عمل شود. متاسفانه این قانون از حدود 10 سال گذشته در کشور تصویب شده است که تا کنون به برخی از آن‌ها اجرایی شده است. این در حالی است که اگر به طور کامل و با دقت بیشتری به جزئیات آن پرداخته شود بهترین راهکار برای کاهش مصرف دخانیات در کشور است.جدای از اینکه با گرفتن مالیات می‌توان مصرف سیگار را کاهش داد می‌توان با رونق دادن به صنعت ورشکسته داخلی و جلوگیری از قاچاق در مقیاس بالا، از ابتلای بیشتر افراد به دود کشنده سیگار جلوگیری کرد.

ترک سیگار یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که سیگاری‌ها می‌توانند برای بهبود اوضاع سلامتی و افزایش طول عمرشان انجام دهند. البته این کار اصلا ساده نیست، ولی می‌توان انجامش داد. فقط برای داشتن بیشترین شانس موفقیت باید بدانید با چه چیزی مبارزه می‌کنید. تقریبا همه می‌دانند که سیگار کشیدن ممکن است به سرطان ریه بینجامد، ولی کمتر کسی می‌داند سیگار ریسک ابتلا به سرطا‌ن‌های دیگری همچون دهان، تارهای صوتی، حنجره، مثانه، کلیه، لوزالمعده، رحم، معده و انواع سرطان‌های خون را بشدت افزایش می‌دهد. همچنین سیگار کشیدن می‌تواند باعث بیماری‌های ریوی مثل عفونت ریه، آمفی‌زم (تجمع مایع در شش‌ها)‌ و ذات‌الریه مزمن شود. سیگاری‌ها دو برابر دیگران در اثر سکته می‌میرند. سیگار یکی از عوامل مهم در گرفتگی مویرگ‌های دست و پاست. همچنین بر دیواره‌های رگ‌های خونی که به مغز می‌روند تاثیراتی می‌گذارد که به سکته مغزی منجر می‌شود. سیگار احتمال سکته قلبی را هم افزایش می‌دهد، اما احتمال آن در مردان سیگاری بیشتر از زنان است.چرا ترک کنیم؟ مهم نیست چند سال دارید یا چند سال سیگار کشیده‌اید. با ترک سیگار در هر مرحله‌ای، به سال‌های عمرتان می‌افزایید. کسانی که قبل از 50 سالگی سیگار را ترک می‌کنند، احتمال مرگشان ظرف 15 سال آینده به 50 درصد کاهش می‌یابد. همچنین کلیه سیگاری‌ها پس از ترک زندگی بهتری پیدا می‌کنند، کمتر مریض می‌شوند و می‌توانند از زندگی سالم لذت ببرند. مهم این است که تصمیم بگیرید.

از آنجا که پیشگیری بهتر و راحتتر از درمان است در ابتدا به راههای پیشگیری می پردازیم . همانطور که قبلاً گفته شد شخصیت افراد در ابتدا در خانواده شکل می گیرد وخانواده بهترین و مؤثر ترین عامل در ایجاد و یا حذف یک رفتار می باشند. در این رابطه والدین باید ازسیگار کشیدن در منزل و در حضور فرزندان خود اجتناب کنند و هچنین از معاشرت با افراد سیگاری خودداری کرده و فرزند خود را در کنار کسی که سیگار می کشد قرار ندهند. آموزش مهارتهای زندگی ( مهارت حل مشکل ، قدرت تصمیم گیری ، توانائی نه گفتن ، هنر دوست یابی وغیره ) از عوامل حفاظت کننده می باشد . در رابطه با ترک اعتیاد نیز راههای فراوانی پیشنهاد و ارائه گردیده است که البته همه این راهها به اراده و خواست درونی فرد باز می گردد. اما آنچه مسلم است ریشه یابی در حل تمام مشکلات می تواند بهترین راه حلها را به ما ارائه دهد. پس اگر ما ریشه و علل اعتیاد را شناسائی کنیم دقیقتر و مؤثرتر می توانیم آن را درمان کنیم . موارد دیگر که در زیرآمده است به عنوان راههای مؤثر در ترک نیز کاربرد فراوانی داشته است . این راهها عبارتند از : مطالعه و آگاهی از مضرات سیگار ، آموزش افراد سیگاری و تقویت روحی و روانی آنها ، ورزش و فعالیتهای جسمی هدفدار ، وضع قوانین در ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی و جدیت در اجرای آن ، آموزش از راه رسانه ها با اطلاع رسانی و پخش یا چاپ تصاویر از عاقبت افراد مبتلا ، مشاوره ، استفاده از روشهای جایگزین مثل اسپری بینی ، قرص مکیدنی ،استفاده از آدامسهای ترک سیگار.

یک نوجوان پیش از ورود به کلوپ سیگاری‌ها و نیز برای مقابله با وسوسه‌های سیگاری شدن باید به معضلات سیگاری شدن و تنفر مردم از خودش هم فکر کند و اعتیاد به سیگار را شوخی نگیرد و بداند شاید هیچ فردی در اولین استفاده از سیگار، فکرش را هم نمی‌کرده که روزی باید برای ترک آن و رسیدن به محبوبیت خانوادگی و اجتماعی تلاش طاقت‌فرسایی را انجام دهد.هریک ازما در زندگی خود افرادی را می شناسیم که سرگردان در بیابان ترسناک بی هویتی بدون هدف و رنجور و مردد  شیرین ترین روزگار عمر خود را با تلخی و ناکامی تباه می سازند و با هر نسیمی دگرگون شده و شخصیت ثابتی ندارند. به هر کجا سفر می کنند یا با هرکسی رفیق می شوند رنگ و بوی او را می گیرند. در واقع خود را به چیزی وابسته نمی دانند و در وجودشان شخصیت مستقل احساس نمی کنند. مشکل اصلی آنها عدم احراز هویت است. بنابراین ضرورت طرح این موضوع در شرایط کنونی با توجه به تعدد منابع هویت یابی و الگوهای متنوع و متضاد که فراروی نسل جوان و نوجوان است بیش از هر زمان دیگر احساس می شود. احراز هویت یکی از نیازهای اساسی نسل جوان است. به نظر بعضی از صاحب نظران, این نیاز با همانندسازی و یا با تلاش و خلاّقیّت حاصل می گردد. کسب هویت نوسازی شخصیت بازآفرینی و تکامل هویت در جوامعی که تغییرات زیاد نیست سریع تر و آسان تر است و افراد کمتر بحران هویت را درک می کنند اما در شرایط کنونی که حوزه های انتخاب گسترش یافته و تغییرات به سرعت انجام می گیرد، طبیعی است هویت یابی تلاش بیشتری طلب می کند.
http://www.imna.ir/images/docs/000147/n00147504-b.jpg
مصرف سیگار و گرایش جوانان آنقدر در جامعه به امری عادی و بدیهی تبدیل شده که حتی نصب پوسترها و کلاس‌های آموزشی در مدارس و دانشگاه‌ها نیز دردی از درد جامعه دوا نمی‌کند، بهترین نمونه آن تصویر یک بسته سیگار است که به صورت یک اسلحه درآمده و در زیر آن نوشته شده " سیگار می‌کشد"!!!!سیگار همه را می‌کشد چه آنهایی که به طور مستقیم از آن استفاده می‌کنند و چه افرادی که به صورت غیرمستقیم در معرض دود ان قرار می‌گیرند، حتی در بسیاری موارد آسیب وارد شده به کودکانی که در معرض دود سیگار قرار می‌گیرند بسیار بیشتر از والدین سیگاری آنها است، تنگی نفس،‌ آلرژی، افسردگی و بدخوابی از برخی از آثار دود سیگار بر روی کودکان است.علاوه بر سیگار این روزها مصرف تنباکو نیز به اوج خود رسیده است،‌ بسیاری مصرف سیگار و دخانیات را عامل مهمی در ایجاد سرطان می‌دانند که مصرف تنباکو دلیل اصلی ایجاد چنین بیماری است.بنابراین امروز برای جلوگیری از رشد قارچ گونه کارخانه‌های تولید سیگار و افزایش بیماری‌های وابسته به دخانیات برای یک روز هم که شده سیگار خود را خاموش کرده و یا حداقل سعی کنیم که برای همین یک روز از خرید و فروش دخانیات جلوگیری کنیم.

سیگار و عوارض آن

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg

سیگار کشیدن یکی از بزرگترین مشکلات بهداشتی قابل پیشگیری در جوامع مختلف است. در تحقیقات ثابت شده است که شروع مصرف دخانیات یک جنبه روانی دارد و بطور موقت باعث کاهش اضطراب می‏شود ولی ساعاتی بعد ، همان اضطراب با شدت بیشتری بروز می‏کند. دود سیگار حاوی 4000 نوع ماده شیمیایی خطرناکی همچون آمونیاک ، سرب و آرسنیک می‏باشد که اغلب آنها سرطان‏زا هستند ولی ماده‏ای که سبب می‏شود افراد به کشیدن سیگار گرایش پیدا کنند نیکوتین است.نیکوتین از برگهای گیاه تنباکو بدست می‏آید. این ماده یک آلکالوئید ( شبه قلیا) بسیار سمی و روغنی مانند است. یک نخ سیگار حاوی 8 الی 20 میلی گرم نیکوتین است که تنها 1 میلی گرم آن هنگام کشیدن سیگار جذب می‏شود. راههای ورود نیکوتین به بدن 3 طریق می‏باشد:
1) پوست ، 2) ریه ها ، 3) غشا مخاط بینی و دهان
بیشترین جذب نیکوتین از طریق استنشاقی ( تنفسی ) و آلوئولهای* ریه است . نیکوتین پس از ورود به جریان خون، در ظرف چند ثانیه به سرعت به مغز می‏رسد.
عوارض مصرف سیگار:
1) سرطان ریه : حدود 8% سرطان های ریه در رابطه با مصرف طولانی مدت سیگار است. پیشروی این بیماری بستگی به تعداد سیگار در روز و تعداد روزهای مصرف سیگار دارد. سرطان ریه شایع‏ترین علت مرگ در زنان و مردان می باشد.
در حال حاضر سرطان ریه در مردان رو به کاهش و در زنان رو به افزایش می‏باشد. طبق مطالعات انجام شده احتمال گرفتار شدن به سرطان ریه در زنان سیگاری نسبت به زنان غیرسیگاری تا 60 درصد بالا می‏رود.
2) حدود 4/3 درصد علت برونشیت های* مزمن سیگار است. سیگار به دیواره‏ شش‏ها آسیب رسانده ، باعث ترشح مقادیر زیادی موکوس* شده و منجر به برونشیت مزمن می‏شود. تمامی سیگاری‏ها به درجاتی از آمفیزم* دچار می‏شوند.
3) حدود 4 درصد از سکته‏های مغزی در افراد زیر 65 سال مصرف سیگار می‏باشد.
4) گرفتاری‏های عروق دست و پا و تنگی شریانی این اندام ها در اثر التهاب عروق که ممکن است منجر به قطع عضو شود در اثر مصرف سیگار است.
5) ارتباط نزدیکی بین کشیدن سیگار و سرطان لوزالعمده* وجود دارد.
6) مواجهه کودکان با دودسیگار ، خطر پیدایش عفونت هایی مثل عفونت های گوش را افزایش می‏دهد که می‏تواند زمینه ایجاد آسم یا آلرژی را فراهم نماید.
7) سیگار کشیدن مادران باردار می‏تواند باعث نقص جنین به احتمال 20 درصد شود. این نواقص می‏تواند مواردی از قبیل لب شکری و شکاف کام ( یک نوع بیماری مادرزادی ) در جنین باشد.
8) کودکانی که مادرانشان در طی بارداری سیگار کشیده اند در سنین 9-8 سالگی در معرض خطر چاقی قرار دارند. مصرف سیگار علاوه بر وزن پایین نوزاد در زمان تولد ، شانس سقط ، زایمان زودرس و سایر عوارض بارداری را بالا می برد.
9) مصرف سیگار ریسک سرطان دهانه رحم را در زنان افزایش می‏دهد و این شانس با تعداد سیگارهای مصرفی روزانه ارتباط مستقیم و با سن شروع سیگار کشیدن ، نسبت عکس دارد. به طوری که هر چه سن شروع مصرف پایین‏تر باشد، ریسک این سرطان بالاتر خواهد بود.
10) عوارض عفونی ناشی از مصرف سیگار در کبد و در افراد مبتلا به هپاتیت شایع‏تر است. سیگار به طور حتم می‏تواند منجر به ابتلای آنها به بیماری مزمن کبدی شود.
بطور کلی می‏توان گفت : کشیدن مداوم تنها 2-1 نخ سیگار در طول روز ، احتمال مبتلا شدن به سرطان را در مقایسه با یک فرد عادی که سیگار نمی‏کشد به میزان 2 برابر افزایش می‏دهد.
همچنین کشیدن 4-3 سیگار در روز به صورت مداوم ، احتمال ابتلا به سرطان را در مقایسه با یک فرد عادی تا 8 برابر افزایش می‏دهد.
در صورت قطع مصرف سیگار ، سالانه شانس بروز سرطان نیز کم خواهد شد بطوری که پس از 10 سال از ترک آن شانس ابتلا به نصف مواردی که هنوز سیگار می‏کشند ، خواهد رسید. بنابراین کسانی که به عللی غیر از کشیدن سیگار مبتلا به سرطان ریه می‏شوند ، شانس زنده ماندن آنها بسیار بیشتر از سیگاری‏ها است و این اهمیت مبارزه با استعمال دخانیات را بیشتر از قبل مشخص می کند.

علت تاخیر کلا‌می کودکان

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg
تکامل کودک به رشد سیستم عصبی، مغز و اعصاب – وابسته است. در زمان تولد هنوز بسیاری از اعصاب میلین ندارند. پوشش میلین در هر عصب باعث هدایت سریع تکانه ها می شود. تشکیل پوشش میلین به دور اعصاب خارج مغز حدود ۲ سال طول می کشد و علت عدم هماهنگی رفتارهای یک کودک شیرخوار و نوپا همین است. الگوی تکامل اعصاب شیرخوار از سر به سمت پاهاست یعنی او اول کنترل سر را می آموزد و بعد با کمک دست هایش کارهایی را انجام می دهد و همین طور تا ۲ سالگی قادر به کنترل مثانه و روده ها می شود. به خاطر همین است که شما تا قبل از ۲ سالگی نمی توانید به بچه ها توالت رفتن را بیاموزید. تست های تکاملی می تواند روند تکامل را بسنجد. از هماهنگی و قدرت استفاده از عضلات بزرگ و کوچک تا وضعیت تکلم و مهارت های اجتماعی، همه با این تست سنجیده می شود.
http://www1.jamejamonline.ir/Media/images/1391/03/05/100812924376.jpg

بدون شک حرف زدن بچه‌ها و شنیدن اولین کلمات از زبان آنها یکی از شیرین‌ترین و مهم‌ترین اتفاقات زندگی هر پدر و مادری است. برای همین هم از زمانی که والدین فکر می‌کنند کودک بتدریج باید حرف بزند، او را تشویق می‌کنند تا کلمات ساده را تکرار کند. البته علاوه بر ذوق و شوق والدین، نباید فراموش کنیم حرف زدن و پیشرفت مهارت‌های گفتاری بر سایر جنبه‌های رشد کودک نیز تاثیر می‌گذارد.با این حال، اگر کودکی دیر شروع به حرف زدن کند، چاره چیست؟ چه کار باید کرد و اصلا چطور باید متوجه شد تاخیر کودک در حرف زدن غیرعادی است؟درست است که امکان دارد کودکی زودتر یا دیرتر شروع به حرف زدن کند یا راه برود اما اگر آنها را به حال خود رها کنیم، فرصت های طلایی که می تواند بر سرنوشت آنها اثر بگذارد را از دست می دهیم. اغلب خانواده ها می گویند عمو یا عمه یا بچه فلانی هم دیر حرف زد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. می خواهم بپرسم اگر او به جای ۳ سالگی در ۱ یا ۲ سالگی حرف می زد آیا از جایگاه اجتماعی و علمی که امروز داشت فراتر نبود؟ هیچ کس نمی تواند به این پرسش جواب دهد. چون چیزی برای مقایسه وجود ندارد. از همه مهم تر اینکه ملاک و مشکل ما حرف زدن نیست. هدف ما افزایش توانایی ها و مهارت های او برای زندگی آینده اش است و نگرانیم که از آنها عقب بماند. ما قصد داریم قبل از اینکه مغز کودک حدود ۳ تا ۵ سالگی اولین مرحله پیرایش داده ها را انجام دهد و به جست وجوی سلول های غیرفعال خود بپردازد تا آنها را حذف کند، همه سلول ها را به صورت پویا و فعال درآوریم.

مغز ما سعی می کند سلول های غیرفعالی که بی جهت فضا اشغال کردند و انرژی مصرف می کنند منزوی کند و در عوض بر راه ارتباطی دیگر سلو ل هایی که ارتباط فعالی با هم دارند بیفزاید. قضیه پیچیده است اما با مثال ساده ای می توان گفت مغز ما مانند مهندس باهوشی عمل می کند که برای سهولت عبور و مرور بین دو شهر پرتردد علاوه بر گسترش مسیرهای اصلی، مسیرهای فرعی و میانبر هم می سازد و هزینه و انرژی لازم را از منابع بین شهری که آنچنان ارتباطی با هم ندارند تامین می کند. به هر حال نیازی نیست سلول هایی که غیرفعال اند انرژی مساوی با سلول های فعال دریافت کنند. حالا خود شما بگویید اگر کودک ۱۵ ماهه به مهارت های لازم برسد و اطلاعات بیشتر و بیشتری به او بدهید و در نهایت تعداد سلول های غیرفعال و حذف شده کمتر شوند آیا در بزرگسالی سرعت پردازش اطلاعات و قدرت استفاده از بخش های مختلف مغزش مساوی با نمونه دوم است که والدینش تا ۳ یا ۵ سالگی کاری به کار او نداشته اند؟

شایدهمین حالا با خود بگوییدچه عجله ای برای چهار دست و پا رفتن، راه افتادن یا سخن گفتن بچه ها وجود دارد؟ بسیاری از کودکان در خانواده ما تا ۲ سالگی یا حتی بیشتر نه راه می رفتند و نه حرف می زدند اما حالا مانند دیگر بچه ها مشغول شیطنت هستند....این موضوع ها که غصه خوردن ندارد؛ چیزی نیست؛ درست می شود! حتی پزشکان هم می گویند نقاط عطف تکاملی تقریبی و میانگین هستند. این روند امکان دارد در خانواده ای مورثی باشد پس جای نگرانی نیست.همه صحبت های شما و افکاری که به ذهنتان می رسد، درست هستند اما مطمئنم بعد از همراه شدنتان با سوژه این هفته و دانستن واقعیت هایی که از آن بی خبرید نظر خود را تغییر خواهید داد و قطعا از خود می پرسید آیا کودک شما هم اختلال تکاملی دارد یا نه؟

پسر دو ساله ای که هنوز نمی تواند صحبت کندوقادر به بیان تعدادی کلمه نیست ودر مقایسه با همسالانش عقب ‌تر است. شما به یاد می ‌آورید که خواهر او در این سن می ‌توانست یک جمله کامل را بیان کند. به امید این که او بزودی بهبود خواهد یافت، مشورت با متخصصان را به تاخیر می ‌اندازید. شما به خود می ‌گویید «برخی بچه‌ها سریع شروع به راه رفتن می‌ کنند و برخی سریع‌ تر صحبت می ‌کنند، پس جای نگرانی نیست»!

این نگرانی در بین والدین فرزندانی که در صحبت کردن تاخیر دارند، ‌رایج است. اگر چه ممکن است والدین آهسته بودن رشدرا در جنبه ‌های دیگری از فرزند خود نیز مشاهده کنند اما در مشورت با متخصصان تردید داشته و آن را به تاخیر می ‌اندازند. برخی حتی برای خود دلیل‌‌ هایی نیز می ‌آورند مثلا در خصوص دیر زبان باز کردن کودک خود می ‌گویند «او بزرگ ‌تر خواهد شد و مشکلش رفع می ‌شود» یا «او به کارهای فیزیکی بیشتر از صحبت کردن علاقه دارد.» دانستن این که در صحبت کردن و مهارت‌ های کلامی چه چیز معمول و نرمال است و چه چیز نیست، ‌می‌ تواند به شما کمک کند که بدانید کودکتان واقعا نیاز به کمک دارد یا خیر.

نیمکره چپ مغز انسان به مهارت‌های زبانی او مربوط می‌شود و گفتار نیز در واقع همان توانایی‌های زبانی است که تغییر شکل داده و قابل شنیدن می‌شود. بنابراین برای این ‌که فردی بتواند بخوبی صحبت کند، علاوه بر این ‌که مغز و سیستم اعصاب، اندام‌های گفتاری و گوش او باید سالم باشد، داشتن هوش بیشتر از 50 درصد و حافظه شنیداری و بینایی مناسب نیز ضروری است.کودکان به طور طبیعی از دوران نوزادی صداهای گفتاری را از محیط اطراف جذب می‌کنند و از حدود 6 ماهگی شروع به قان و قون کردن می‌کنند. البته باید توجه داشته باشید آنچه بچه‌ها در این سنین می‌گویند، معنای خاصی ندارد و به چیز مشخصی اطلاق نمی‌شود؛ به عنوان مثال تکرار کلمه «ماما» یا «بابا» به معنای کلمات «مادر» و «پدر» نیست و فقط بازی با صداهایی است که زیاد در محیط می‌شنوند.به طور معمول کودکان از یکسالگی شروع به حرف زدن می‌کنند و در این سن تعداد واژگان بیانی آنها به طور متوسط سه کلمه است؛ البته تعداد دقیق کلمات متفاوت بوده و ممکن است بچه‌ای در یکسالگی کمتر از 3 کلمه یا بیشتر از آن بگوید. در یک سال و نیمگی هم تعداد واژه‌ها به طور متوسط باید 20 عدد باشد و در 2 سالگی این تعداد به 50 عدد می‌رسد. وقتی کودک 3 ساله می‌شود، تعداد کلمات ناگهان افزایش چشمگیری می‌یابد و انتظار می‌رود کودک 900 کلمه داشته باشد.


هنگامی که تعداد واژه‌ها به 50 عدد می‌رسد یعنی از حدود 2 سالگی، کودک بتدریج کلمات را کنار هم می‌گذارد و شروع به جمله‌سازی می‌کند. بنابراین انتظار داریم کودکان در 2 سالگی بتوانند بیان عبارت‌های دو کلمه‌ای و جمله گفتن را آغاز کنند.سن حرف زدن بچه‌ها و تعداد لغاتی که باید در سنین مختلف داشته باشند، به طور متوسط بیان می‌شود و هیچ وقت برای همه یکسان نیست،گاهی ممکن است کودکان دیرتر از سنی که گفته شد، شروع به صحبت کنند و در این زمینه تاخیر داشته باشند؛ به طوری که گفته می‌شود یک دختر ممکن است بدون این ‌که مشکلی داشته باشد، تا 2سالگی حرف نزند و همچنین یک پسر ممکن است بدون وجود مشکل تا 3 سالگی صحبت نکند.

خصوصیات یک کودک با توانایی گفتار سالم و بدون تاخیر: شیرخوار شما به تدریج باید مهارت هایی را به دست آورد و اگر هیچ یک آنها را کسب نکرده باشد در معرض خطر پیشرفت اختلالات تکاملی است. قبل از بیان علائم هشدار یادآوری می کنم که وجود هر یک از علامت های ذیل صرفا نشانه نیاز به مراقبت و توجه بیشتر به رشد توانایی های کودک است و به هیچ وجه نمی توان در قدم اول بدون معاینه کامل شیرخوار انگ بیمار بودن را به وی زد. بسیاری از اختلال ها می تواند ناشی از محیطی باشند که کودک در آن رشد می کند و با تغییر شرایط محیط زندگی می توان از تاخیرهای تکاملی جلوگیری کرد. کودکی که با او بازی نمی شود، مادر حوصله وقت گذاشتن با او را ندارد و محیط خانواده از نظر روانی متشنج است، از محیط خود محرک های خوبی برای تکامل به دست نمی آورد، هرچند که خودش بیمار نباشد. البته قابل ذکر است که تغذیه شیرخوار با شیر مادر جلوی بروز بسیاری از اختلالات را می گیرد. این کودکان محرک های محیطی را بهتر تجزیه و تحلیل می کنند و آرامش بیشتر و خواب بهتری دارند. در یافتن مشکل فرزندتان در توانایی ایجاد ارتباط و اطمینان پیدا کردن از نیاز او به توجهات و درمان ‌های خاص پزشکی، حائز اهمیت و البته کمی سخت است. البته می‌ توان با دانستن قوانین کلی در مورد خصوصیات یک کودک سالم و مقایسه فرزند خود با این خصوصیات تا حدودی به مشکل او پی برد.

 
قبل از 12 ماهگی

کودکان در این سن باید بتوانند نشانه‌ هایی را از خود بروز بدهند که نشان ‌دهنده استفاده از صداها برای ایجاد ارتباط با محیط اطراف باشد. اولین مراحل پیشرفت گفتاری، ایجاد صداهای نامفهوم توسط کودک است. همین‌ طور که کودک بزرگ ‌تر می ‌شود (حدود 9 ماهگی)‌ او شروع ردیف کردن صداها می ‌کند و سعی دارد تا آواهای مختلف را به هم پیوند بدهد و کلماتی مثل «ماما» و «بابا» را (بدون این‌که واقعا معنای دقیق این کلمات را بداند)‌ بیان کند.

12 تا 15 ماهگی

کودکان در این سنین باید محدوده وسیعی از اصوات کلامی را به کار ببرند و حداقل یک یا چند کلمه صحیح را بیان کنند (نه فقط «ماما» و «بابا»)‌. کلماتی مثل «توپ» از کلمات ابتدایی‌ است که کودک قادر به گفتن آن است. فرزند شما باید همچنین قادر به فهم و انجام دستورات باشد (مثلا «لطفا آن اسباب ‌بازی را به من بده.»)‌

 
18 تا 24 ماهگی

کودک باید تا 18 ماهگی دامنه لغاتی در حد 20 کلمه داشته باشد و تا 2 سالگی قادر باشد حدود 50 کلمه یا بیشتر را بیان کند؛ به کودک باید یاد داده شود که دو کلمه را با هم ترکیب کند مثل «بابا رفت.» یک کودک 2 ساله قادر به انجام دستورات دو قسمتی می‌باشد (مثلا لطفا عروسکت را بردار و لیوانت را به من بده.)‌

 
2 تا 3 سالگی

در این سن،‌ والدین اغلب شاهد یک تحول اساسی در صحبت کردن کودک خود هستند. دامنه لغات کودک شما به یکباره افزایش می ‌یابد و او می ‌تواند 3 کلمه یا بیشتر را با هم ترکیب کرده و جمله بسازد.درک کودک نیز در این سنین افزایش می ‌یابد. تا سن 3 سالگی کودک شروع به فهم این مطلب می‌ کند که «آن را روی میز قرار بده» یا «آن را زیر تخت بگذار» چه تفاوتی با هم دارند. در این دوران کودک شما همچنین باید شروع به تشخیص رنگ‌ ها و درک صفت‌ ها کند (مثل «بزرگ» در مقابل «کوچک»)‌.

 
اختلاف بین گفتار و زبان

اغلب «گفتار» و «زبان» با هم اشتباه می ‌شوند اما یک فرق اساسی بین آن دو وجود دارد: «گفتار» بیان کلامی زبان است و شامل تلفظ شمرده کلمات می ‌شود. اما «زبان» وسیع ‌تر است و به کل سیستم بیان و دریافت اطلاعات به روشی قابل فهم، مربوط می‌ شود. زبان چیزی است که طی یک ارتباط، فهمیده و فهمانده می ‌شود؛ به صورت کلامی، غیر کلامی یا نوشتاری.اگر چه مشکلات در گفتار و زبان با هم متفاوت است،‌ اما این دو اغلب با هم همپوشانی دارند. کودکی که مشکلات زبانی و تکلمی دارد شاید قادر به تلفظ صحیح کلمات باشد اما نتواند بیش از دو تای آنها را در کنار هم بیاورد. در مورد کودک دیگر ممکن است فهم گفتارش سخت باشد اما او قادر به استفاده از لغات و اصطلاحات برای بیان نظراتش باشد و دیگری ممکن است بتواند خوب صحبت کند اما در انجام دستورات و فهم آنها مشکل داشته باشد.

 
نشانه‌ های وجود مشکل احتمالی

اگر شما در مورد گفتار و تکلم کودک خود نگران هستید، در اینجا به چند نکته اشاره شده که با توجه به‌ آنها می ‌توانید در خصوص مشکل داشتن فرزندتان مشکوک شوید:باید نسبت به کودکی که به صداها پاسخ نمی ‌دهد یا نمی ‌تواند با در‌ آوردن صدا، منظور خود را برساند، دقیق باشید. بین 12 تا 24 ماهگی اگر در کودکتان موارد زیر را می ‌بینید آن را پشت گوش نینداخته و پیگیر باشید:

‌ استفاده نکردن از اشاره و ادا مثل تکان دادن دست در هنگام خداحافظی تا 12 ماهگی.

* استفاده از ایماء و اشاره در ارتباطات به جای به کارگیری کلمات تا 18 ماهگی.

* داشتن مشکل در تقلید صدا تا 18 ماهگی.

* داشتن مشکل در فهم درخواست ‌های کلامی ساده و انجام آنها.

قبل از 12 ماهگی،‌ کودک باید به صداها هم توجه نشان دهد کودکانی که نسبت به صداها عکس ‌العمل نشان نمی ‌دهند ممکن است دچار مشکلات شنوایی باشند.اگر کودک بزرگ‌ تر از 2 سال مشکلات زیر را داشت، حتما او را توسط متخصص مورد سنجش و بررسی قرار دهید:

* اگر او فقط می‌ تواند کلمات و عکس ‌العمل ‌ها را تقلید کند و خود قادر به تولید کلمات یا اصطلاحات به طور خود آگاهانه نیست.

* اگر فقط قادر به بیان صداها و کلمات خاصی که تکرار می ‌شوند می‌ باشد و نمی ‌تواند از گفتار برای ارتباط بیشتر استفاده کند.

* نمی ‌تواند دستورات ساده را بفهمد و اجرا کند.

* اگر تن صدای نا متعارفی دارد (مثلا صدای خشن و گوشخراش یا صدای تو دماغی دارد)‌.

* اگر گفتار کودک نسبت به سنش، قابل فهم نباشد. والدین باید حدود نیمی از گفتار کودک خود را در 2 سالگی متوجه شوند و در 3 سالگی حدود سه چهارم آن را بفهمند. تا 4 سالگی کلام کودک باید تقریبا به طور کامل فهمیده شود حتی به وسیله افرادی که او را نمی ‌شناسند.

 
http://www.aftabir.com/articles/health_therapy/illness/images/ab4aea90ec29e601c141ba24ca546f2e.jpg
دلایل تاخیر کلامی و زبانی: عوامل زیادی می‌ تواند باعث تاخیر کلامی و زبانی کودک شود. مثلا یکی از آن عوامل،‌ معیوب بودن سیستم تکلم کودک مثل مشکل در زبان یا سقف دهانش است. تا خوردن زیر زبان می‌ تواند حرکت زبان را در تولید کلام، محدود کند.بیشتر کودکانی که تاخیر کلامی دارند ممکن است مشکلاتی در مغز داشته باشند به طوری که ارتباط کافی در مغز برای ایجاد و تولید کلام وجود نداشته باشد. این نوع کودکان با مشکل در استفاده از لب ‌ها، زبان و فک برای تولید آوا مواجه هستند.

مشکلات گفتاری می ‌تواند تنها مشکل حاصله باشد یا شاید با مشکلات دیگری مثل مشکل در بلع هم همراه باشد. تاخیر در گفتار همچنین می ‌تواند نشان دهنده یک تاخیر کلی در همه زمینه ‌های رشد کودک باشد.مشکلات شنیداری نیز معمولا به تاخیر در سخن گفتن ارتباط دارد. پس اگر کودکی دچار مشکل گفتاری است حتما باید از نظر شنیداری آزمایش شود. چنین کودکانی احتمالا در فهم، تقلید و گفتار مشکل دارند.عفونت گوش،‌ خصوصا عفونت ‌های مزمن می ‌تواند روی قدرت شنیداری تاثیر بگذارد. باید به عفونت ‌های ساده ‌گوش (که می ‌تواند یک تهدید باشد)‌ اهمیت داد اگر چه شاید تاثیری روی گفتار نداشته باشد.

 گفتار درمانی
اگر خودتان یا پزشک کودکتان در خصوص مشکل ‌دار بودن کودک مشکوک شدید، یک آزمایش و بررسی مقدماتی توسط متخصص گفتار درمانی، بسیار ضروری است.متخصص گفتار درمانی، ابتدا به مهارت‌ های کلامی و زبانی کودک توجه کرده و آن را با توجه به جنبه ‌های دیگر رشد کودک بررسی می ‌کند. او تست ‌های استانداردی را انجام می‌ دهد و به دنبال نکته بر جسته ‌ای در خصوص پیشرفت گفتاری و زبانی کودک می ‌گردد. او بررسی می‌کند که کودک چقدر می ‌فهمد، چه می ‌تواند بگوید، آیا کودک سعی در برقراری ارتباط به روش ‌های دیگر مثل اشاره کردن و تکان دادن سر و غیره به جای گفتار دارد، او وضوح کلام کودک را بررسی می‌ کند، وضعیت دهان او (زبان، دهان و سقف آن) و عملکرد بخش‌ های مختلف دهان برای صحبت کردن و حتی غذا خوردن و بلع را مورد بررسی دقیق قرار می ‌دهد.اگر او تشخیص داد که کودکتان نیاز به درمان دارد، نقش شما در این زمینه بسیار حیاتی است. او به شما می ‌آموزد که چگونه در خانه با کودک خود تمرین کنید تا مهارت ‌های گفتاری او را بهبود ببخشید.

 
اقدامات والدین
ما با دو گروه از خانواده ها مواجه ایم. یکی والدینی که به طور غیرواقع بینانه ای مضطرب هستند و مدام با بروز هر تغییر حالت جسمی یا عادتی که در فرزندشان می تواند به دلایل عادی به وجود آید او را برای ویزیت نزد پزشکان مختلف می برند و در سوی دیگر این طیف، والدینی هستند که با اینکه می بینند فرزندشان مانند همسالان نیست به جای چاره جویی در پی بهانه تراشی و رفع مسوولیت هستند. بسیاری از نمونه های مشابه این خانواده ها وقتی به داد بچه می رسند که فرصت مناسب درمانی از دست رفته است.

پیشرفت در گفتار مخلوطی از طبیعت و ذات کودک و آموخته‌ ها و تربیت او است. ژنتیک می ‌تواند در این میان موثر باشد و هوش و استعداد کودک در یادگیری گفتار به او کمک کند اما به هر حال محیط اطراف هم بسیار تاثیرگذار است و نحوه تربیت کودک در توانمندی‌ های او نقش مهمی ایفا می ‌کند. وقتی در گفتار، زبان، شنوایی یا در رشد کودک مشکلاتی وجود داشته باشد، مداخله سریع والدین کودک می‌ تواند به او کمک کند. وقتی شما فهم بهتری از دلیل حرف نزدن کودک خود داشته باشید، می ‌توانید راه ‌هایی را برای بهبود رشد گفتاری او یاد بگیرید. در اینجا چند نکته کلی که در این زمینه می‌ توانید در منزل به کار برده و توسط آن به رشد گفتاری فرزندتان کمک کنید، آورده شده است:زمان زیادی را به برقراری ارتباط با کودکتان اختصاص دهید حتی در دوران نوزادی او. با او حرف بزنید، برایش شعر بخوانید و او را تشویق کنید تا صداها و اشارات را تقلید کند.

برای کودک خود کتاب بخوانید. این کار را از 6 ماهگی یا حتی زودتر آغاز کنید. حتما لازم نیست که همه کتاب را برای او بخوانید، کتاب‌ هایی که مناسب سن اوست و دارای تصاویری است که او را تشویق به تماشای آنها می‌ کند تهیه کنید. کم‌ کم سعی کنید به تصاویر اشاره کنید و نام آنها را بیان کرده و او را به این کار تشویق کنید. سپس می ‌توانید به صورت شعر وار برای او کتاب بخوانید.

از موقعیت ‌های روزانه برای تقویت گفتار کودک استفاده کنید. به عبارت دیگر با او در طی روز صحبت کنید. مثلا اسم میوه ‌ها را در مغازه میوه فروشی به او بگویید، به او توضیح دهید که در حین درست کردن غذا یا تمیز کردن خانه چه می‌ کنید، به اشیاء منزل اشاره کنید و در حین رانندگی نظر او را به صداهای اطراف خود جلب کنید. از او سوالاتی بپرسید و پاسخ‌ های او را تصدیق کنید (حتی اگر فهم آنها سخت باشد.) منظور خود را به صورت ساده بیان کنید اما هرگز از «کلام بچگانه» استفاده نکنید و سعی نداشته باشید تا با لحن یک کودک صحبت کنید. هر چه زودتر به مشکلات گفتاری کودک خود پی ببرید، بهتر می‌توانید او را درمان کنید. شما در قبال فرزند خود مسوول هستید. با کمک گرفتن بموقع از متخصص و وقت گذاشتن، کودک شما در آینده قادر به برقراری ارتباط مناسب با شما و دنیای اطراف خواهد بود.

بچه ها برای رشد نیازمند امنیت و محیطی آرام و پرعاطفه هستند. گاهی اوقات والدین آنچنان درگیر مشغله های کاری و اجتماعی، ادامه تحصیل یا خدای ناکرده درگیری های جدی با همسر و خانواده می شوند که از یاد می برند کودک یک ساله آنها مراحل رشدش را به درستی طی می کند یا خیر. مادران شاغل باید طوری تنظیم وقت و برنامه داشته باشند که در درجه اول به خود و سلامت جسمی و روانی خویش بپردازند و دقت کنند مبادا به رابطه دوستانه ای که با همسرشان دارند خدشه وارد شود، در ثانی باید برای فرزندان خود به طور جداگانه و برحسب سن و موقعیت شان وقت بگذارند. نباید فشار کاری آنها را از این موارد غافل کند. شاید لازم باشد تاکید کنم اگر با همسرتان کشمکش دارید باید به خاطر فرزند کوچک و در حال رشدتان هر چه سریع تر نسبت به حل و فصل آن اقدام کنید. گاهی دیده ایم کودک یک ساله ای که در حال زبان باز کردن است به خاطر اختلاف والدین و حتی طلاق دچار لکنت می شود و تا آخر عمر با این مشکل درگیر خواهد بود.

روز جهانی تالاسمی؛از پیشگیری آسان تا درمان مشکل

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg

روز جهانی تالاسمی

تالاسمی، یک بیماری و هزار درد



زمانی در کتاب‌های پزشکی عنوان می‌شد؛ تالاسمی بیماری دو دهه اول عمر است و این بیماران تا دهه دوم بیشتر زنده نمی‌مانند، اما اکنون به مدد رشد دانش پزشکی، افزایش کیفیت درمان‌ها، ارتقای آگاهی بیماران و خانواده‌هایشان، افزایش کیفیت تزریق خون، درمان‌های آهن زدایی و ... طول عمر این بیماران افزایش یافته، به سن ازدواج رسیده و حتی بچه‌دار هم شده‌اند. در مجموع در شرایطی که امروز دورنمای بیماری تالاسمی بسیار خوب است و انتظار عمر طولانی از آنها می‌رود، می‌توان بهبود کیفیت زندگی و امکان استفاده از این افراد همچون سایر افراد جامعه در امور اجتماعی و اشتغال کشور را به عنوان عمده خواسته این بیماران از مسئولان کشور مطرح کرد. سازمان جهانی بهداشت (WHO)به منظور فراهم آوردن فرصت برای بیماران تالاسمی برای یک زندگی عادی کنار افراد سالم، هشتم ماه مه (هجدهم اردیبهشت ماه) را روز جهانی تالاسمی نامیده است.شعار امسال سازمان جهانی 'افزایش مشارکت به سوی سیستم های بهداشتی بیمار محور‎ : سلامتی خوب طول عمر را افزایش می دهد' درنظر گرفته شده است.



تالاسمی یک واژه یونانی است که از دو کلمه تالاسا Thalassa به معنی دریا و امی Emia به معنی خون گرفته شده است و به آن آنمی مدیترانه‌ای یا آنمی کولی و در فارسی کم خونی می‌گویند.تالاسمی واژه ای است که برای نخستین بار در سال ۱۹۲۵ میلا دی یک پزشک متخصص کودکان روی بیماران مبتلا به کم خونی شدید با علا ئم بزرگی طحال و تغییر شکل استخوان صورت و جمجمه گذاشت تالاسمی یک اختلال خونی ژنتیکی است که سبب شکل گیری غیر طبیعی هموگلوبین و کم خونی می شود. این اختلال باعث تخریب و تضعیف سلول های قرمز خون می شود.اختلال ژنتیکی تالاسمی از طریق ژن ها از والدین به کودک به ارث می رسد. زمانی که یکی از والدین یا هر دوی آنان حامل این ژن باشند، احتمال ابتلای کودک نیز وجود دارد. در صورت ابتلای پدر و مادر به این بیماری، احتمال ابتلای فرزند بسیار بالاست.

تالاسمی یک بیماری ارثی است که بدلیل نقص در ساخت زنجیره هموگلوبین حادث می شود و هموگلوبین معیوب قادربه اکسیزن رسانی مطلوب به اعضای بدن نیست . این بیماری به صورت شدید (ماژور) و خفیف (مینور) ظاهر می‌شود.اگر والدین هر دو دارای ژن معیوب باشند بیماری به صورت شدید یعنی ماژور (Major) و اگر یکی از والدین فقط ژن معیوب داشته باشد به صورت خفیف یعنی مینور (Minor) ظاهر می‌شود.تالاسمی برای کسانی که نوع (مینور) را داشته باشند، مشکل ایجاد نمی‌کند و آنها هم مثل افراد سالم می‌توانند زندگی کنند و فقط در موقع ازدواج باید خیلی مراقب باشند و نبایدبا یک فرد تالاسمی مینور ازدواج کنند .

http://www.pezeshkinews.com/wp-content/uploads/2014/05/379.jpg
* انواع تالاسمی

چهار نوعی اصلی تالاسمی وجود دارد که عبارتند از :

تالاسمی آلفا

تالاسمی بتا

تالاسمی دلتا

هموگلوبینوپاتی ترکیبی

از این میان، انواع آلفا و بتا شایع تر هستند.

* علل ابتلا به تالاسمی

هنوز دلیل قطعی جهش ژنتیکی مرتبط با تالاسمی مشخص نیست.

* شایع ترین علایم تالاسمی کدامند

ضعف، خستگی، کندی رشد، تورم غیر طبیعی، صورت رنگ پریده، ساختار غیر طبیعی استخوان؛ به ویژه در ناحیه صورت و جمجمه، مشکلات قلبی و تجمع آهن در خون، مهمترین علایم این بیماری محسوب می شوند. علایم تالاسمی در برخی نوزادان کاملا مشهود است؛ در حالی که در برخی دیگر این علایم به مرور زمان در دوسال اول زندگی دیده می شود.
http://mats.ir/Thalapic/IMG-20140708-WA0000.jpg

* درمان


بیماران مبتلا به تالاسمی شدید (ماژور)، نیازمند درمان هایی مانند پیوند مغز استخوان و دریافت خون هستند؛ در حالی که در بیماران مبتلا به تالاسمی خفیف (مینور)، ممکن است به درمان خاصی نیاز نباشد.

1-انتقال خون: شایعترین درمان برای تمامی‌اشکال تالاسمی تزریق خون است که هر ۲۵روز بر حسب هموگلوبین بیمار انجام می شود و باید هموگلوبین در حدود ۱۱ نگاه داشته شود. این تزریق خون برای فراهم آوردن مقادیری ازسلول‌های قرمز خونی سالم و هموگلوبین طبیعی که قادر به انتقال اکسیژن باشد، ضروری است.

2- پیوند مغز استخوان : بهترین دهنده در ابتدا خواهر و برادر و بعد پدر و مادرو در نهایت افراد دیگر می باشدکه معمولا موفقیت آمیز نیست 3-ژن درمانی(که درحالحاضر انجام نمی گردد)

* آیا تزریق خون مکرر به کودک می تواند عوارضی هم داشته باشد ؟
با تزریق هر کیسه خون ( ۲۵۰ سی سی ) تقریباً ۲۰۰میلی گرم آهن وارد بدن می شود در حالی که دفع روزانه آهن خیلی کم است و این افزایش میزان آهن خون ، به تدریج باعث رسوب در اعضای مختلف بخصوص قلب و کبد  می شود که منجر به مرگ زودرس و یا نارسایی ارگان‌ها در فرد بیمار می‌شود.اضافه بار آهن به ویژه در قلب، مهم‌ترین علت مرگ ومیر بیماران تالاسمی ماژور می‌باشد. بیماری تالاسمی از اولین رده های پیشتاز بیماری های ارثی در کشور ماست که باید کنترل شود .
اگر چه بهترین روش پیشگیری ، براندازی و کنترل تالاسمی از راه اکولوژیک شناخته شده ولی به طور کلی چند روش پیشنهاد می شود :

روش اول : خروج و دفع جنین مبتلا به تالاسمی از شکم مادر قبل از پیدا کردن موجودیت انسانی است . با مشاوره ژنتیک درازدواج های دو شخص مینور با هم و نمونه برداری از جفت ( هفته ۱۲-۱۰ حاملگی ) وبررسی DNA در صورتی که تشخیص داده شود که جنین مبتلا به تالاسمی ماژور میباشد سقط صورت خواهد گرفت که اجازه شرعی آن نیز گرفته شده است .

روش دوم : شناسایی ناقلین و ازدواج یک فرد سالم با ناقل که این روش باعث افزایش ناقلین در سطح جامعه در آینده می شود .

روش سوم : کاهش موالید از طریق تنظیم خانواده که قادر به ریشه کنی واقعی نیست ولی از درجه ابتلا در جامعه می کاهد .

بیماران تالاسمی به دلیل دریافت خون مداوم، بار آهن در بدن‌شان زیاد می‌شود و رسوب آهن در دستگاه‌های متفاوت، اختلالات گوارشی، کبد، قلب و غدد را به دنبال داشته و حتی بر متابولیسم استخوان‌ها اثر می‌گذارد.و اما اگر از محدودیت فضای درمانی بیماران تالاسمی و مشکلات اجتماعی و اشتغال و ... این بیماران بگذریم نوبت به داروهای این بیماران می‌رسد چراکه دسترسی بیماران تالاسمی به داروهای خارجی به دلیل برخی مشکلات و محدودیت‌ها سخت شده و لازم است که بیماران راحت‌تر دسترسی به دارو داشته باشند. انتظار از جامعه آن است که از بیماری تالاسمی نترسند؛ این بیماری تنها یک بیماری کم خونی است و بیماران هیچ مشکل دیگری ندارند و می‌توانند مانند افراد عادی در جامعه کار کنند، ازدواج کنند و بچه‌دار شوند جامعه باید پذیرای این بیماران باشد. این بیماران علاوه بر موضوع اشتغال و تحصیل و ازدواج در اخذ گواهینامه رانندگی خیلی مشکل دارند و همواره عنوان می‌شود که برای دریافت گواهینامه رانندگی باید هموگلوبین بالای 12 داشته باشند؛ این درحالیست که تالاسمی در مسایل شغلی و همچنین رانندگی محدودیتی ندارد. در ازدواج‌ها هم خیلی سخت‌گیری‌ها می‌شود؛ در این زمینه نیز باید تاکید کرد که با درمان منظم مشکلی برای این بیماران پیش نمی‌آید. 
http://shce.sums.ac.ir/images/stories/talasemi93.jpg

کلام آخر:


همه می دانیم که تالاسمی یک نوع بیماری و مسئله ای می باشد که در سراسر جهان وجود دارد و نسبت برداشتها و تصورات در هر نقطه ای از جهان متفاوت است واین متفاوت بودن باعث نگرشها و دیدگاههای گوناگونی نسبت به تالاسمی می گردد و البته شناخت تالاسمی می تواند عاملی بر موقعیت علمی یک جامعه مربوط باشد چرا که اگر جامعه ای به لحاظ علمی پیشرفته تر از دیگری باشد طبعاَ تالاسمی می تواند قابل فهمتر و شناخته شده تر گردد ودر جامعه ای که به دلایلی از لحاظ علمی – آموزشی در سطح پائینی قرار دارد نمی تواند در شناساندن و در نهایت پیشگیری از تالاسمی مثمر ثمر تر باشد.برای شفاف سازی و تجزیه و تحلیل تالاسمی, باید ذهن فرد تالاسمی و جامعه را در نظر بگیریم ودر نهایت در شناساندن تالاسمی به مردم و دور ساختن آنها از تصورات غلط و نادرست به ۲ روش ممکن می گردد.

اول اینکه :
در جامعه ای که ارگانهای مربوط اهدای سلامت سازمانهای بهداشتی و…) می خواهند راه مقابله با تالاسمی را به صورت صحیح و واقعی به مردم بشناسانند بیشترین نقش در این مسئله ایفا می کنند .چرا که گاهی مواقع ارگانهای مربوط برای اینکه بخواهند آمار تالاسمی را کاهش دهند و یا ثابت نکه دارند تعاریف های نادرست و غلطی را اختیار مردم قرار می دهند که خود تصور می کنند بهترین اطلاعات را درباره ی تالاسمی و پیشگیری از آن را ارائه می دهند.( به عنوان مثال وقتی که یک مسئول پیشگیری از تالاسمی کتابچه یا جزوه ای را در اختیار مردم می گذارد و تالاسمی را با تعاریفی چون تالاسمی ها بیشتر از ۳۰ سال عمر نمی کنند و …. و صدها تعاریف نادرست باعث واکنش منفی از سوی فرد نا آگاهی می شود ) که این روش خود باعث به وحشت انداختن افراد جامعه از تالاسمی می شود و در نهایت مردم با دید منفی به تالاسمی ها می نگرند.

ارگانهای مربوط می توانند با آموزشهای همگانی حداقل از طریق رسانه های جمعی در جهت تحقق اهداف اطلاع رسانی و گسترش آگاهی و پیشگیری از تالاسمی , سهیم باشند و با تعاریف مناسب مردم را با تالاسمی آشنا سازند چرا که تعاریف نادرست در کنار برداشتهای مردم باعث نا امیدی و دلسردی تالاسمی از زندگی و ادامه ی درمان می گردد. آموزش مردم در ارتباط با مسئله ی تالاسمی باید فرهنگ سازی شود و با راه های منطقی وصحیح تالاسمی را به گوش مردم برسانند و با روشها و تعاریف غیر منطقی جهت کاهش تالاسمی آینده ی او را تاریک نکنیم که چنین تعاریفی باعث و به مشت اندازی مردم و در نهایت بیگانگی تالاسمی از جامعه آشنای خود می گردد و نیز باعث سکوت بیشتر تالاسمی .بهتر است جهت تحقق اهداف پیشگیری در کنار تعاریف علمی آموزشی مردم را از توانایی ها , استعداد ها , پیشرفتهای آنها آگاه سازیم و در کنار گسترش آگاهی در میان مردم تالاسمی را به آینده امیدوار کنیم .

دوم :
گاهی وقتها این خود تالاسمی است که باعث تعاریفی نادرست از تالاسمی می باشند. قبلا گفته ایم که تالاسمی بدون میل خود قدم در دنیای درد و رنج نهاده است . ولی با میل خود می تواند زندگی کند .با میل خود می تواند تالاسمی را باور کند. زمانی که تالاسمی خودش را باور کند همگان باورش خواهند کرد . وقتی که کسی می خواهد از تالاسمی اطلاعی بدست آورد با غرور و سربلندی تالاسمی را تعریف نماید. تالاسمی را در کنار تواناییها و استعدادها و استقامتش و … به مردم بشناساند. با تعاریف نادرست از خودش باعث به وحشت انداختن مردم نگردد که البته این تصور نادرست تالاسمی خود منشا تعاریف و نگرشهای ارگانهای سلامت می باشد . درست است که گاهی تعاریف نادرست ارگانها باعث ناراحتی و نا امیدی تالاسمی می باشد ولی می تواند با غرور و سر بلندی خودش و تالاسمی را به گوش افلاکیان برساند که من تالاسمی هستم و میتوانم با تعاریف منطقی خود و تالاسمی , استقامت را به همگان یاد دهد و به همگان ثابت کند که تالاسمی تواناست و خواهد بود , تالاسمی در کنار درد و رنجها هیچوقت خودش را گم نمی کند و همیشه ثابت قدم بوده و درد و رنجها را در میان استقامت و صبوری خود گم می کند .و نباید تالاسمی خودش را تافته جدا بافته احساس کند و همیشه در مقابل مشکلات و مسائل همچون کوه استوار و سر افراز باشد.در نتیجه ارگانهای دولتی و غیر دولتی درعرصه ی اطلاع رسانی و پیشگیری از تالاسمی با روشهای منطقی و درست می توانند هم در کاهش بیماران تالاسمی سهیم باشند و هم امید را در تالاسمی بیشتر نمایند تا انها در دیار آشنای خود احساس بیگانگی ننمایند.

مهمترین روش برای جلوگیری از تولد نوزاد مبتلا به تالاسمی، آزمایش خون و آزمون های ژنتیکی قبل از ازدواج است که با دقت بالایی احتمال تولد نوزاد مبتلا را پیش بینی می کند.هشتم ماه مه (هجدهم اردیبهشت ماه) روز جهانی تالاسمی نام دارد. هدف از برگزاری این روز، افزایش آگاهی عمومی و اقدامات لازم جهت پیشگیری است.هدف از نامگذاری این روز به نام این بیماری ، توجه بیشتر مسئولین و مردم به مسئله تالاسمی است. فراهم آمدن امکانات درمانی مطابق با استاندارد های جهانی و دستیابی به خون سالم و کافی برای همه بیماران تالاسمی و عدم تولد بیمار تالاسمی درکشوراهداف عمده ای است که همه افراد و سازمان های درگیر در این بیماری به آنها می اندیشند و برای دستیابی به آن تلاش می کنند.باید به مسوولان یادآور شد که تالاسمی یک بیماری ناتوان کننده نیست، تالاسمی معلولیت نیست، تالاسمی تنها نوعی کم خونی است و کم خونی نیز منافاتی با توانمندی‌های فرد در اشتغال و تحصیل و ... غیره ندارد. باشد که با افزایش آگاهی جامعه بیماران تالاسمی کشور به حقوق حقه خود برسند.

ضرورت توجه به بهداشت جسمی و روحی

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg

سبک زندگی اسلامی مبتنی بر فلسفه ای است که چارچو‌ب‌های آن را توحید، نبوت و معاد شکل می‌دهد. این بدان معناست که همه چیز از فکر و عمل می‌بایست به‌گونه‌ای باشد که محور اصلی، توحید باشد و رفتارها براساس شریعتی که پیامبران آورده‌اند، سامان یابد و هدف در هر کاری زندگی اخروی باشد. البته این بدان معنا نیست که زندگی دنیوی بی‌ارزش است، بلکه ارزش آن، به میزان دست‌یابی انسان به سعادت اخروی است. در آموزه‌های قرآنی به ما آموخته‌اند که از خدا بخواهیم تا حسنات دنیا و آخرت را برای ما تامین کند: (ربنا آتنا فی‌الدنیا حسنه و فی‌الآخره حسنه)این فلسفه، شیوه‌ای از زندگی را در یک کلیت جهانی و زمانی به ما می‌آموزد که دارای سبک‌های مختلفی در هر موضوع است. از این رو در آیات و روایات اسلامی، احکامی از گهواره تا گور بیان شده است تا انسان بر اساس آن زندگی خود را شکل دهد.

البته سبک‌های مختلفی که در شیوه زندگی اسلامی ایجاد می‌شود به سبب مقتضیات زمانی و مکانی است، اما شیوه زندگی اسلامی در همه حال یکی است. به این معنا که اصولی چون دست‌یابی به بهداشت جسم و روح، اقتصاد سالم و شکوفا، آسایش و رفاه، آرامش و امنیت و مانند آن در همه سبک‌های زندگی تامین می‌شود. پس تعدد سبک‌های زندگی موجب نمی‌شود که اصول از دست برود، بلکه شیوه زندگی اسلامی تامین‌کننده همان فلسفه و اهداف آفرینش انسان و جهان است.اسلام از مسلمان می‌خواهد تا در معماری به‌گونه‌ای خانه‌سازی کند که ضمن تامین آسایش جسمی، آرامش روانی و روحی را نیز تامین کند. از این روست که معماری اسلامی حافظ حجاب و امنیت است؛ چنانکه تامین‌‌کننده گرما و سرما در فصول مختلف هم می‌باشد.

همچنین اسلام در شیوه زندگی بر آن است تا در بهداشت جسمی و روانی، هم نظافت و طهارت ظاهری تامین شود و هم طهارت روحی و روانی آدمی فراهم آید. این‌گونه است که بر نظافت و طهارت در همه ابعاد تاکید می‌کند. خداوند در آیاتی از جمله 57 و 127 سوره بقره از مسلمانان می‌خواهد تا در مصرف مواد غذایی از غذاهای پاک و طیب بهره گیرند و از خبیث و ناپاک دوری کنند؛ زیرا مصرف این‌گونه غذاها آسیب‌های جدی به جسم و روح وارد می‌سازد. به عنوان نمونه هرچند منافع اندکی برای شراب و خمر است،‌ولی به سبب مضرات زیاد آن بر جسم و روح و عقل بشر، خداوند آن را حرام کرده است.در حوزه اقتصادی بر اموری تاکید می‌کند که ضمن برخورداری انسان از مواهب و نعمت‌های الهی، از افتادن در دام زینت‌های دنیا در امان بماند و گمان نکند که آنچه زینت دنیاست زینت انسان است، بلکه اموری است که انسان می‌بایست برای تعالی خویش از آن بهره گیرد. این‌گونه است که بر تولید حداکثری و مصرف حداقلی در چارچوب قناعت و صرفه‌جویی تاکید می‌کند و زهد در مصرف را تشویق می‌کند. خداوند در آیاتی از جمله 61 سوره هود وظیفه انسان را عمران و آبادانی زمین می‌داند که به حوزه عمل اقتصادی ارتباط مستقیم پیدا می‌کند و از سوی دیگر در آیاتی دیگر از جمله آیه 141 سوره انعام و 31 سوره اعراف و 26 سوره اسراء از هرگونه تبذیر و اسراف بر حذر داشته و مردم را به صرفه‌جویی تشویق می‌کند.

برخی از رفتارهای انسانی چون چشم و هم‌چشمی نه تنها به اقتصاد خانواده زیان می‌رساند بلکه آسیب‌های جدی به روح و روان افراد وارد می‌کند؛ زیرا چشم و هم‌چشمی ریشه در حسادت و تفاخر دارد که زیان آن پیش از آنکه به دیگری برسد به خود حسود بازمی‌گردد. اصولا خداوند کسانی را که اهل تفاخر هستند دوست ندارد؛ زیرا نمایش قدرت و ثروت گذشته از اینکه موجب می‌شود تا حسادت دیگران برانگیخته شود آنان را به سوی دنیاطلبی سوق می‌دهد و از آخرت‌گرایی دور می‌سازد. از این رو خداوند اهل تفاخر را دشمن می‌دارد و همان طوری که قارون را به خاطر تفاخر و نمایش قدرت و ثروت نابود کرد آنان را نیز نابود خواهد کرد.


اهمیت تغذیه جسم و آثار آن بر اعمال و رفتار انسان:

اینکه در روایات داریم که عبادات را به ده قسمت کنیم؛ 9 قسم آن کار و یک قسم آن سایر عبادات (فروع دین و احکام) است، دلیل بر اهمیت کار و ایجاد درآمد است که حاصل عمده کار است و امرار معاش و در کنار آن نتایج دیگری هم حاصل می‌شود که موضوع بحث ما نیست. حال اگر درآمد از راه نامشروع باشد، حرام یا شبهه‌ناک باشد و... شارع مقدس این را در نظر گرفته که لقمه حرام آثار منفی در عبادات و اطاعات دارد، اثر در تفکر دارد. یعنی عبادتی که با لقمه، لباس و مکان حرام انجام شود عبادت نیست و از نظر فقهی هم اینها بایستی از راه حلال باشد و گرنه عبادت باطل است. لذا این لقمه است که در روحیه انسان و اولاد و تربیت او اثر مستقیم دارد. این اهمیت کار است که عبادت بزرگی است و مبنای اخلاقی و وجودی جامعه است.

اگر لقمه سالم باشد نماز ابزاری می‌شود برای بالا رفتن؛ «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» (عنکبوت 45). این نماز یعنی پاکسازی از هر چه آلودگی است و می‌شود معراج مومن. اگر پاکسازی نشود بالا نمی‌برد. نماز، غذای روح است ولی وقتی بالا می‌برد که درون پاکسازی شده باشد؛ «الصلاه معراج المومن». پس اگر من بالا نمی‌روم و به اوج نمی‌رسم، چون پاکسازی نشده‌ام، نماز که یک غذای بسیار پاکی است خود می‌شود حجاب و مانع پرواز. این پرواز دو بال می‌خواهد که خضوع است و خشوع. این دو بال آثار خوردن لقمه حلال است و اینکه خداوند فرموده علاوه بر حلال بودن بایستی طیب باشد، اهمیت موضوع را می‌رساند.

ما خود را مدیون علما و حکمای دین و طب سنتی و اسلامی می‌دانیم که با تلاش فراوان در صدد برآمده‌اند ما را به خودمان بشناسانند. روایات فراوان آداب غذا خوردن را از نظر کمی و کیفی، زمان و مکان و... بیان کرده منجمله رساله ذهبیه امام رضا (ع).اگر شما غذا می‌پزی نگاه شما بر غذا اثر دارد، سخنی می‌گویی اثر دارد، با وضو یا بی‌وضو باشی، پاک و ناپاک باشی (نیاز به غسل داشتن و طهارت ظاهری) اثر دارد چرا که تمام عناصر، تمام موجودات عالم دارای شعور هستند. در گذشته هنگام پختن غذای نذری هر کس اجازه آشپزی و یا کمک کردن نداشت، طهارت و اندیشه مثبت لازم بود و در آن شفا بود، در مکانی غذا طبخ می‌شد که نام خداوند متعال و اسما و صفات الهی آورده می‌شد. نام پیامبر و آل او علیهم السلام آورده می‌شد و از فضایل آنها سخن در میان بود ولی اکنون غذای نذری را از بیرون می‌آورند. تمام ظروف آب خوری آیاتی از کلام الله مجید و یا اسما الهی روی آن حک شده بود و اینها آثار خود را دارد.

حرفها‌ و اندیشه‌ها، غذاها و... همه اثر دارد، غیبت، تهمت، سخن‌چینی، حرف بیهوده، حسادت، بخل و تکبر و... همه اثر دارد. اینها ما را بیمار می‌کند و محبت و عشق، انسان را به سوی سلامتی سوق می‌دهد. صبر و بردباری، سکوت و تفکر به انسان نشاط می‌دهد. اینها معارف ماست، رساله حقوق امام سجاد (ع) تمام حق و حقوق افراد و جامعه را بیان کرده، حق و حقوق تمام اعضای بدن را بیان کرده، باید خواند، عمل کرد و آن را نشر داد.

با شناخت و معرفت نسبت به مفاهیم و معارف اسلامی و الهی گره‌ها باز می‌شود، بیماری‌ها شفا پیدا می‌کند و یا آن قدر ظرفیت‌ها بالا می‌رود که همه این گرفتاری‌ها برایمان ناچیز می‌شود. انسان مؤدب می‌شود به آداب الهی. حضرت ابراهیم (ع) به خداوند عرض می‌کند: «همان کسی که مرا آفریده، او هدایتم می‌کند و کسی که مرا اطعام می کند و آبم می‌دهد و چون بیمار شوم او مرا بهبودی می‌دهد.» (سوره شعرا) و این ادب است که خود را نیازمند هدایت می‌داند و او را هادی، خود را گرسنه و تشنه می‌داند و اوست که غذا و آب می‌دهد، بیماری را از جانب خودش می‌داند و شفا را از او. نمی‌گوید خدایا چرا من باید بیمار شوم؟ خدا را زیر سئوال نمی‌برد ولی برخی برعکس عمل می‌کنند، به هم می‌رسند می‌گویند خدا بد نده (وقتی کسی را بیمار می‌بینند)و او می‌گوید که حالا که داده! این دور از ادب است و خود باعث تولید گرفتاری و بیماری و دور شدن از نعمت‌های الهی می‌شود، ناشکری است. کسی خوب امتحان می‌دهد، می‌گوید بیست شدم، ولی وقتی بد امتحان می‌دهد، می‌گوید به من صفر داده، پنج داده!

اسراف: «وکلوا وشربوا و لا تسرفوا انه لایحب المسرفین ـ بخورید، بیاشامید ولی اسراف نکنید. همانا خدا دوست ندارد کسانی را که اسراف می‌کنند.» (اعراف 31) در تغذیه جسم، اسراف بسیاری می‌شود، برخی فکر می‌کنند اسراف فقط آن غذایی است که اضافه می‌آید و دور ریخته می‌شود. درست است این اسراف است و آنها اعتقاد دارند که باقیمانده غذا را بخور که اسراف نشود و این درست نیست چون هم آن غذا با اینکه خورده می‌شود اسراف است چون اضافه بر نیاز خورده شده و اضافه بر آن اینکه باعث بیماری می‌شود و نیاز به هزینه درمان دارد و یکی از هزینه‌های درمان، وقت و عمری است که صرف درمان می‌شود. از این رو بهتر است که غذای کمتری طبخ شود.

نوع دیگر اسراف این است که اگر ما مزاج میوه‌جات، سبزیجات و انواع خوراکی‌ها و اغذیه‌ها را ندانیم و مزاج خود را نشناسیم و بر اساس نیاز بدن غذا مصرف نکنیم ممکن است این مواد غذایی نه تنها مفید واقع نشوند و فقط شکم پر کن باشند، بلکه همدیگر را خنثی کنند و تبدیل به تفاله شوند و تولید بیماری کنند. هزینه‌ها می‌کنیم، شناخت نداریم، بیمار می‌شویم، هزینه درمان و آثار سوء مصرف دارو و... همه اسراف است. گاهی هزینه‌های هنگفت می‌کنیم برای یک عمل جراحی (در صورت لزوم باید هم انجام دهیم) برای بدن خاکی که به خاک تبدیل می‌شود، معلوم هم نیست بعد از بیهوشی، به هوش بیاییم یا خیر. اگر به هوش آمدیم بهبود یافته‌ایم یا خیر، اگر بهبود یافتیم چند روز و چند وقت دیگر امکان بهره‌برداری از این جسم را داریم و باید رفت. مسافریم ولی برای توشه‌ای که آن طرف نیاز مبرمی داریم یعنی برای ایجاد قلب سلیم چه هزینه‌ای کرده‌ایم؟ در اینها لازم است تفکر کرد. در اینجا زیاده روی می‌کنیم و در آنجا کوتاهی! این مطالب باید بازتر شود و در این کوتاه سخن نمی‌گنجد.

در آثار مصرف دارو (یک خاطره):

دوستی می‌گفت بیمار شدم، رفتم خدمت پزشک. پس از معاینه گفتم آقای دکتر، شما زحمت کشیده‌اید، درس خوانده‌اید، باید درآمد داشته باشید و زندگی کنید و لذا حق ویزیت را دادم و گفتم دارو را هم می‌گیرم و وجه آن را هم پرداخت می‌کنم چرا که داروساز و داروفروش هم می‌خواهند زندگی کنند و چون خودم هم می‌خواهم زندگی کنم داروها را نمی‌خورم. می‌بینیم چرخه‌ای است از طبخ غلط غذا و انتخاب مواد اولیه، آن هم آلوده به مواد شیمیایی و آداب غلط در غذا خوردن و بیمار شدن و کارخانجات تولید انواع دارو، مصرف دارو و بیماری جدید و... وابستگی به واردات دارد. اینها را می‌شود پیشگیری کرد و این هزینه‌ها را جای دیگر خرج کرد. اینها سرمایه ملی است. جامعه را رشد می‌ دهد.

نتیجه اینکه:راه را گم کرده‌ایم، هدف بی‌نهایت را فراموش کرده‌ایم (ابدیت را) از خالقمان دور شده‌ایم، نه خالق را می‌شناسیم نه فرامین او را، نه رسول او را می‌شناسیم نه حجت‌های او را. اینها مفسران کتاب و فرامین الهی هستند. چرا که خود را نمی‌شناسیم. اگر خود را بشناسیم مسئله حل می‌شود. تمام این مطالب در دعایی که بسیار سفارش شده در تعقیبات نماز بخوانیم گنجانده شده است. (اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم عرف حجتک مانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.» (پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمی‌توانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناسانی نمی‌توانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من نشناسانی دین خود را از دست می دهم.) (کافی، ج 1، ص 337).

بهبود ایمنی مواد غذایی از مزرعه تا بشقاب

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg

تغذیه سالم همراه با مواد غنی و مغذی، علاوه بر اینکه سلامت افراد را تضمین می کند، باعث می شود تا هزینه های درمان ناشی از تغذیه مواد غذایی ناسالم و بعضا آلوده نیز کاهش چشمگیری یابد. بنابراین، یکی از اهداف اصلی نظام های سلامت در هر جامعه ای، سلامت مواد غذایی است که در برنامه غذایی مردم قرار داردمتاسفانه وضعیت سلامت محصولات کشاورزی و فرآورده های غذایی در کشور ما، به دلیل استفاده نادرست و غیرعلمی از سموم و کودهای شیمیایی، به مخاطره افتاده است. همین مسئله سبب گردیده که مسئولان نظام سلامت و وزارت بهداشت، در تلاش برای کاستن از این مخاطرات باشد. اما، آنچه مسلم است اینکه با توجه به میزان بالای تولید محصولات کشاورزی و... در کشور، بهبود این وضعیت نیازمند زمان تقریبا طولانی است.

مواد غذایی آلوده تهدید جدی برای سلامت انسان است و برطرف کردن این تهدید در گرو همکاری مشترک تولید‌کننده و مصرف‌کننده است بر اساس اطلاعیه‌ی سازمان بهداشت جهانی مواد غذایی ناسالم باعث مرگ‌ومیر 2 میلیون نفر در سال می‌شود که کودکان بیشتر قربانیان هستند حال آن‌که مواد غذایی آلوده به عوامل میکروبی، شیمیایی و یا فیزیکی باعث بروز بیش از 200 نوع بیماری می‌شود که اسهال تا برخی سرطان‌ها از همین بیماری‌هاست.وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم‌سو با سازمان بهداشت جهانی برای دسترسی عادلانه به خدمات سلامت، شعار «ایمنی غذا، از مزرعه تا سفره» را با کمک مسئولان دولتی، کشاورزان، تولیدکنندگان، توزیع‌کنندگان، کارشناسان حوزه‌ی بهداشت و سلامت هم‌چنین مصرف‌کنندگان برگزید که چنین شعاری با توجه به نیازهای تغذیه‌ای و افزایش تولید مواد غذایی می‌تواند باعث ارتقای سطح آگاهی مصرف‌کننده شود.
http://petpr.ir/wp-content/uploads/2013/06/World-health-day-2.jpg

عرضه‌ی مواد غذایی در سطح جهان لزوم توجه بیش‌ از پیش به سیستم ایمنی مواد غذایی در میان کشورها را مطرح کرده و از همین‌رو شعار بهبود ایمنی مواد غذایی از مزرعه تا بشقاب به‌صورت همیشگی و همه‌جا از سوی سازمان بهداشت جهانی برای سال 2015 انتخاب شده است.ایمنی غذایی یک مسئولیت مشترک بین کشاورزان، تولیدکنندگان، فروشندگان و مصرف‌کنندگان است، برای داشتن مواد غذایی سالم باید در ابتدا با رعایت نکات بهداشتی آن‌ها را تمیز نگه داشت و علاوه‌بر آن با جدا کردن مواد غذایی خام از پخته، پختن کامل مواد غذایی، طبخ غذا با درجه حرارت مناسب و استفاده از آب و مواد غذایی سالم در این راه کوشید.همچنین هفته سلامت نیز در سال جدید با شعار “عزم ملی برای دسترسی عادلانه به خدمات سلامت” از ۱ تا ۷ اردیبهشت برگزار خواهد شد، که روز شمار این هفته به شرح زیر است:

سه‌شنبه ۱ اردیبهشت ۹۴: سلامت و ارتقای ایمنی غذا

چهارشنبه ۲ اردیبهشت ۹۴: سلامت و سبک زندگی ایرانی- اسلامی

پنج‌شنبه ۳ اردیبهشت ۹۴: عدالت در سلامت و ارتقای خدمات بهداشتی- درمانی

جمعه ۴ اردیبهشت ۹۴: سلامت، آموزش همگانی و خودمراقبتی

شنبه ۵ اردیبهشت ۹۴: سلامت و مشارکت‌های اجتماعی

یکشنبه ۶ اردیبهشت ۹۴: سیاست‌های کلی سلامت، همکاری بین‌بخشی

دوشنبه ۷ اردیبهشت ۹۴: اقتصاد سلامت و توسعه سرمایه‌گذاری
http://blogs-images.forbes.com/judystone/files/2015/04/World-Health-Day-FDAbanner-blog_0.jpg

 3 توصیه پنج گانه سازمان جهانی بهداشت برای بهبود ایمنی غذا
هر کسی علاقمند است که سالم به نظر برسد و سلامتی را احساس کند، با انتخاب مواد غذایی ایمن‌تر، تغذیه سالم‌تر و فعالیت بدنی منظم، می‌تواند سلامت خود و خانواده‌اش را بهبود بخشد.این انتخاب‌ها بسیار مهم هستند زیرا آنها در مورد تصمیم‌هایی هستند که تنها مردم می‌توانند برای مراقبت از سلامت خود و عزیزان‌شان بگیرند.

پنج رفتار کلیدی برای ایمنی مواد غذایی
 تمیزی و پاکیزگی را حفظ کنید، مواد غذایی خام و پخته را جدا نگهداری کنید، مواد غذایی را کاملا بپزید، مواد غذایی را در دمای مناسب نگه دارید و از آب و مواد اولیه سالم استفاده کنید.

پنج رفتار کلیدی برای یک رژیم غذایی سالم
به نوزادتان در شش ماه نخست زندگی فقط شیر مادر بدهید، موادغذایی متنوعی را بخورید، سبزی‌ها و میوه‌ها را به اندازه کافی مصرف کنید، از چربی‌ها و روغن‌ها بطور محدود استفاده کنید و نمک و قند کمتری مصرف کنید.

پنج رفتار کلیدی برای فعالیت بدنی مناسب
 اگرفعالیت بدنی کافی ندارید، خیلی دیر نیست، فعالیت بدنی منظم را شروع کنید و کم‌تحرکی را فراموش کنید، با هر روشی که برای شما ممکن است، هر روز از نظر بدنی فعال باشید، حداقل 150 دقیقه فعالیت بدنی با شدت متوسط در هر هفته داشته باشید،اگر می‌توانید، برای ارتقای سلامت و تناسب اندام از برخی فعالیت‌های بدنی منظم با شدت بالا، لذت ببرید و نهایت اینکه نوجوانان و جوانان در سن مدرسه باید حداقل 60 دقیقه در روز فعالیت بدنی با شدت متوسط تا بالا داشته باشند.

خودمراقبتی برای بهبود ایمنی غذا
 افزایش دانش مردم برای خودمراقبتی با اجرای پنج رفتار کلیدی مربوط به هر یک از زمینه‌های 3 گانه فوق می‌تواند به مردم کمک کند انتخاب بهتر و در نتیجه زندگی سالم‌تری داشته باشند.  این رفتارهای کلیدی برای سلامتی مردم مهم هستند و تفاوتی نمی‌کند که چند سال داشته باشند یا اینکه کجای ایران زندگی کنند.  بهتر به نظر رسیدن، داشتن احساس بهتر، کاهش مراجعه به پزشک، حفظ قند خون و فشار خون در حد طبیعی و حفظ وزن مناسب، تنها چند مورد از مزایای اتخاذ این 15 رفتار کلیدی برای خودمراقبتی با هدف بهبود ایمنی غذا است.
http://iaeo.org/wp-content/uploads/ghaza3.jpg
حرف آخر:
هفتم آوریل برابر با 18 فروردین ماه،روز جهانی بهداشت نام گرفته است و همه ساله برنامه هایی در گرامیداشت این روز در سراسر جهان برگزار می شود اما با توجه به اهمیت سلامتی در زندگی آحاد جامعه و نقشی که انسان سالم می تواند در شکل دهی جامعه سالم داشته باشد، تعیین زمان بیشتر از یک روز برای گرامی داشت برنامه های مرتبط با سلامت و تکریم فعالیت های دست اندرکاران عرصه بهداشت و درمان مورد توجه قرار گرفته است .

هفته سلامت همه ساله به منظور جلب مشارکت همکاری های بین بخشی و دستگاه های مرتبط با سلامت مردم، فرهنگ سازی و اطلاع رسانی در راستای ارتقای سلامت و تاکید بر اصلاح روش های زندگی برای تأمین سلامتی مردم و به ویژه با موضوع شعار سال ،جلب مشارکت مردم و همکاری عمومی در راستای توجه به نقش سلامت و پیش گیری برای داشتن جامعه ای سالم و برجسته سازی موفقیت ها و دستاوردهای حوزه سلامت و بیان چالش های موجود و انتظارات برگزار می شود. بسیاری از دغدغه‌های مردم در رابطه با سلامت مواد غذایی ناشی از تفکر نادرست است که همین موضوع می‌تواند تأثیر نامطلوبی بر تغذیه‌ی شهروندان داشته باشد، هرچند نظارت‌ بر تولید مواد غذایی توسط کارشناسان به‌طور مستمر و دقیق انجام می‌شودشعار امسال روز جهانی بهداشت، «ایمنی غذا، از مزرعه تا سفره» نامگذاری شده تا اهمیت موضوع سلامت تغذیه مردم، بیش از پیش مورد توجه کشورهای دنیا قرار بگیرد.

کانال ما در تلگرام

کانال نکات مهم سلامتی

تمرینات مناسب برای مبتلایان به ایدز

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg
ایدز یا سندرم نقص ایمنی اکتسابی، بیماری است که در دستگاه ایمنی و توسط ویروس نقص ایمنی بدن HIV بروز می کند. این بیماری در سه مرحله مختلف بروز می کند که مرحله اول آن شبیه به آنفولانزا بوده و به دوران نهفتگی مشهور است. اما هر چقدر بیماری پیشرفت می کند و در مراحل بعدی تداخل بیشتری با دستگاه ایمنی شخص پیدا کرده و عفونت های بیشتری را در بدن به دنبال خواهد شد تا دستگاه ایمنی بدن را تحت تاثیر قرار داده و با کوچکترین عامل ویروسی، عملکرد سیستم ایمنی بدن بیمار مختل شود. ایدز از طرق مختلفی از جمله ارتباطات جنسی، انتقال خون آلوده، مادر به فرزند، شیردهی و ... منتقل می شود.

در واقع افراد آلوده به HIV نسبت به انواع عفونت های فرصت طلب واختلالات خود ایمنی مستعد هستند . در حال حاضر عفونت HIV حالت مزمنی است که ممکن است تا مدتها نیز غیر قابل تشخیص بوده و پس از 10-15 سال عفونت بدون علامت به صورت سندرم نقص ایمنی اکتسابی یا ایدز ظاهر می شود.به رغم اینکه سندروم ایدز خطرات زیادی برای سلامتی میلیونها نفردر پی داشته است. اما متاسفانه با وجود تحقیقات علمی زیادی که در دهه های گذشته انجام شده هنوز هیچ درمان و واکسن خاصی برای پیشگیری از آن کشف نشده و منجر به مرگ و میر انسانهای زیادی گردیده است.

نقش ورزش در کنترل بیماری ایدز

ایدر یا عفونت ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) عفونت مزمنی است که باعث اختلالات متعدد ایمونولوژیکی از جمله افت تدریجی تعداد وعملکرد سلولهای T CD4(گروهی از سلولهای دستگاه ایمنی ) شده و در نتیجه به بروز نقص در عملکرد ایمنی و نارسایی آن منتهی می شود .ویروس HIV از طریق گیرنده های سطحی4 CD به داخل سلولهای T دسترسی پیدا کرده و پس از وارد کردن DNAویروسی باعث مرگ سلول می شود . چون سلولهای T CD4 (گروهی از سلولهای دستگاه ایمنی ) مهمترین جمعیت سلولی تنظیم کننده در انواع پاسخ های ایمنی سلولی واکتسابی هستند، تخلیه این سلول ها عواقب حادی در عملکرد ایمنی بر جای می گذارد .

فعالیت بدنی منظم تاثیرات سودمند بسیاری بر سلامت جسمانی و روانی انسانها اعمال می کند. اگرچه تمرینات بدنی منظم تغییرات مفیدی در بیماران مبتلا به ایدز ایجاد کرده ولی نحوه عمل آن مشخص نیست؛ چون تاثیرات فعالیت بدنی منظم و علائم بیماری ایدز با یکدیگر ترکیب می شوند. ارتباط بین فعالیت بدنی و عوامل بیماری زا نشان می دهد که با افزایش آمادگی جسمانی، منجر به کاهش عوامل بیماری زا می شود.در واقع برای نقش ورزش در کنترل این بیماری باید گفت که برنامه تمرینی منظم علاوه بر تغییرات سودمنددر تعداد سلولهای T CD4 (گروهی از سلولهای دستگاه ایمنی ) و ظرفیت های عملکردی، تاثیرات مرگ و میر و بیماری زا را در افراد مبتلا به ایدز به تاخیر می اندازد.

تمرینات مناسب برای مبتلایان به ایدز

تمرین های ورزشی (هوازی-قدرتی)برای افراد مبتلا به HIV یا ایدز که از نظر پزشکی stable (شرایط ثابتی ) هستند، بی خطر است.

-تمرینات هوازی

متاسفانه ظرفیت هوازی افراد مبتلا به بیماری ایدز به دلایل، اختلال در عملکرد ریه ها، کم خونی، ضعف آمادگی جسمانی، اختلال در عملکرد قلب و عروق و محدودیت در تحویل اکسیژن به عضلات محیطی کاهش می یابد.اما خوشبختانه تمرینات هوازی با شدت های کم تا متوسط میزان عفونت اضافی و بار ویروسی را افزایش نمی دهد. علاوه بر این اثرات جانبی نامطلوبی در مورد تمرینات با شدت بالا هم گزارش نشده است. تقریبا بدون هیچ استثنایی مطالعات اثرمفید تمرینات هوازی را در تقویت ظرفیت عملکردی، استقامت قلبی –عروقی وعضلانی نشان می دهند.در نهایت برنامه های تمرینی هوازی باید با حجم های کم شروع شده و سرعت پیشرفت نیز نسبت به افراد سالم کمتر باشد.

-تمرینات قدرتی

اگرچه شواهد اندکی در حمایت از تاثیر تمرینات قدرتی برای افراد مبتلا به HIV وجود دارد. اما ازآنجاییکه به کرات کاهش وزن بخصوص در عضلات نگهدارنده ناشی از تحلیل عضلانی دیده می شود. تصور می شود حفظ عضلات نگهدارنده مثل انجام تمرینات مقاومتی (با وزنه ) ممکن است در محدود کردن برخی از عواقب ناتوان کننده ناشی از بیماری موثر بوده و به طور حتم پیشرفت بیماری را کند می کند.همچنین برنامه های قدرتی توده بافت لاغرشده را افزایش داده و قدرت عضله را بدون تحلیل عضلانی افزایش می دهد. پس طراحی یک برنامه قدرتی، علاوه بر در نظر گرفتن محدودیت های بیماری و دارویی باید بر اساس اصول تست و تجویز ACSM باشد.

صرفنظراز سطح پیشرفت بیماری، همه افراد مبتلا بهHIVقبل از شرکت در برنامه ورزشی باید مجوز پزشکی داشته باشند. آنها باید از نظر عملکرد فیزیکی استاندارد شامل ظرفیت هوازی عملکردی، قدرت عضلانی، ترکیب بدنی و انعطاف پذیری ارزیابی شوند. همچنین عملکرد نوروماسکولار آنان نیز باید ارزیابی شود چرا که نوروپاتی اعصاب محیطی یکی از عوارض شایع ابتلا به HIV است و می تواند اشکال خاصی از تمرین را اعمال کند.

همچنین باید سطح آمادگی بیمار قبل از تجویز برنامه تمرینی ارزیابی شود و توجه به این مقوله بسیار مهم است. در حالیکه این موضوع مشخص شده که ظرفیت عملکردی اکثر این افراد نسبت به افراد سالم کمتر است ،اکثر تست های آمادگی جسمانی استاندارد برای این افراد قابل اجراست. بنابراین فرایند تست ورزشی این افراد خیلی با افراد سالم متفاوت نیست. تست آمادگی قلبی تنفسی وتست آمادگی عضلانی از این قبیل تست هاست که قبل از آغاز ورزش باید انجام شود.

کنترل مداوم سلامت عمومی فرد شرکت کننده در برنامه ورزشی ضروری است. این موضوع بویژه برای افراد مبتدی ضروریست. افراد غیر ورزشکار معمولا در معرض افزایش خطر عفونت های فرصت طلب هستند مخصوصا اگر در سطحی بالاتر از سطح تواناییشان تمرین کنند. درمانگر باید بر اهمیت گزارش افزایش حس خستگی ، تغییرات در عملکرد گوارشی، کوتاهی نفس یا حس اافزایش تلاش جهت انجام کارهای روزانه تاکید کند.



۷ دشمن دندان

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg
یخ جویدن یکی از عادات لذت بخشی که احساس رضایت سرشاری نصیب ما می کند. همین احساس رضایت عده بسیاری را تحریک به خوردن یخ می کند، علی رغم اینکه یخ هیچ گونه طعم یا اسانس خاصی ندارد. اما جویدن همین قطعه کوچک سرد آسیب جدی به مینای دندان ما وارد می کند. مینا یک لایه محافظتی است که دندان ما را قوی و سالم نگه می دارد و بدون آن شکنندگی دندان های ما به شدت افزایش می یابد و توان مقاومتش در برابر باکتری ها را از دست می دهد. از همین رو جویدن یخ می تواند موجب شیارهای کوچک و سطحی در دندان بشود که در طولانی مدت عمیق تر و شدیدتر می شوند.

بلافاصله پس از غذا مسواک زدن

استفاده از خوراکی ها و نوشیدنی های اسیدی، مانند: نوشیدنی های انرژی زا، مرکبات و  گوجه فرنگی می تواند موجب ساییده شدن مینای دندان بشود. حال اگر شما بلافاصله پس از مصرف خوراکی هایی از این دست مسواک بزنید، دندان خود را در معرض آسیب بیشتری قرار داده اید. در واقع شما اسید خوراکی را به درون دندان راه داده اید و مانع خارج شدن آن شده اید. به جای مسواک زدن پس از غذا خوردن دهان و زبان خود را با آب بشویید و حداقل ۳۰ دقیقه برای مسواک کردن دندان خود صبر کنید.

استفاده از مسواک به عنوان خلال دندان

بسیاری از ما مسواک را به عنوان وسیله می دانیم که به وسیله آن می توانیم خرده غذاهای مختلف از بین دندان ها خارج کنیم. به جرئت می توان گفت همه ما حداقل یک یا دو بار این کار را در زندگی انجام داده ایم. به هر حال، اینکه مسواک را مانند نخ یا خلال بدانیم حاصلی جز آسیب رساندن و ضعیف کردن بیشتر دندان ها ندارد.

خشن مسواک زدن

بسیاری از ما گمان می کنیم هر چه خشن تر و محکم تر مسواک بزنیم دندان هایمان تمیزتر می شوند، غافل از اینکه با این کار تنها و تنها لثه ها و دندان های خود را از بین می بریم. به همین دلیل، بهتر است مسواک را آرام تر روی لثه های و دندان های بکشید تا از ضعیف شدن آنها جلوگیری کنید.

استفاده از توتون و تنباکو

استفاده از تمامی محصولاتی که توتون و تنباکو دارند مانند سیگار نه تنها سلامت عمومی ما را به خطر می اندازد بلکه لثه ها و دندان ها را نیز به شدت خراب می کند. این ماده به دلیل کاهش جریان خون در لثه ها خطر بیماری پریودنتال را افزایش می دهد. هم چنین باعث بوی بد دهان، کاهش بزاق، افزایش پوسیدگی دندان و سرطان دهان می شود.

ناخن جویدن

بسیاری از ما برای رفع استرس های روزانه به جویدن ناخن هایمان متوصل می شویم، اما ناخن های ما اغلب بسیار آلوده هستند و جویدن آنها به باکتری ها اجازه می دهد تا به تمامی قسمت های دندان نفوذ کنند و از طریق دهان به کل بدن ما وارد شوند. از طرف دیگر ناخن های ما بسیار سخت و سفت هستند و جویدن آنها باعث بروز شکستگی در دندان می شود.

غذا و نوشیدنی

شکر و اسید دو ماده ای هستند که به شدت سلامت دهان ما را به خطر می اندازند. دور ماندن از شکر و خوراکی های اسیدی مانند نوشابه های گازدار و شکلات یکی از مهم ترین عوامل داشتن دندانی سالم است. فراموش نکنید، نوشیدنی های رژیمی هم دشمن دندان و لثه هستند زیرا هم چنان مقدار قابل توجهی اسید درون خود دارند.