ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
میـلاد با سعادت مولود کعبه امام علی (ع)
بر شیعیان و همه محبان و رهپویان طریق علوی
تبریک و تهنیت باد
مردی می آید از تبار نور، از تبار عاشقان و شوریدگان. مردی که محمد (ص) از گل خنده های نگاه او نشاط می یابد و ابوطالب در نیمه شب های بیداری دل، با او راز دل می گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روی او می گشاید تا گل شادمانی را آبشار لبخند او شکوفا کند. مردی که طلوع مهرانگیز نگاهش دیگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان می نوشاند و پیاله حیات عاشقان از نگاهش لبریز می شد. علی، فصیح ترین شعر حیات و زیباترین آواز آفرینش بود.
معبــود من!
به مسجد، سجده گاه عاشقان
و سر بر آستان نهادگان و خانه امن و آرامش تو آمده ام!
مکانی که پروازها از آن سر گرفته
و محل نزول فرشتگان ومجمع عاشقان ومحفل کروبیان است.
بدان امید آمده ام که در کنار دوستان و مقربان قرار گیرم
تا شاید گوشه چشمت بر من گنه کار افتد.
اعتکاف پرورش جسم و جان است، انسان آمیزه ای است از این دو و نیازمند پرورش در ابعاد وجودی خود، انسان به دنبال سعادت و کمال است، روح انسان نیازمند نیایش است، مناجاتی شیرین و زیبا، هم کلامی موجودی ضعیف با منشأ قدرتها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخیز، راز و نیاز زیباترین هنر آدمی است. اشتغال انسان به کار و زندگى و مسئولیتهای اجتماعى، گاهى موجب غفلت مى شود و توجه به کار، گاه انسان را از توجه به هدف باز مى دارد و سبب مى شود وظیفه بزرگ یاد خدا و توجه به خود سازى و مبداء و منتهاى هستى فراموش شود ، در این میان اعتکاف، آب حیات بخش در کویر غفلتهاست.
اعتکاف زمینه توبه و بازگشت است.
بازگشت به قرآن و معنویت،
بازگشت به دعا و استمداد از عالم غیب،
بازگشت از"خودمدارى" به "خداگرایى"
میلاد با سعادت وصی رسول رب العالمین(ص)،امام المتقین،مولانا امیرالمومنین
حضرت علی بن ابیطالب(صلوات الله علیه) بر شیعیان و محبان حضرتش مبارکباد.
درزیر دومقاله ای براتون نوشتم که حدود450صفحه وبصورت پی دی اف میباشد امیدوارم
دانلود کرده ومطالعه بفرمائید ومارواز دعای خیرتون فراموش نکنید
کلیات زندگینامه امام علی (ع).pdf
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره
منتظرم
نزدیک سحر است و همه جا تاریک. ماه رجب است و از هجرت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - از مکه به مدینه 195 سال می گذرد. مدینه، در سکوتی شیرین به سر می برد. مدینه، انتظار نوری از انوار امامت و ولایت را می کشد که تا فجر خود را با این نور کامل کند . مردم مدینه در انتظار تحقق وعدة الهی لحظه شماری می کنند. آخر، این یک امتحان الهی است. پیش از این، مردم سُست ایمانی که اسیرِ وسوسه های شیطانی اند بر ابوالحسن علی ابن موسی الرضا خُرده می گرفتند که بیش از چهل و چند سال از عمرت می گذرد و هنوز صاحب فرزندی که ادامه دهندة راه امامت و رهبری جهانیان باشد نشده ای و هر بار ایشان می فرمودند :
« خداوند به من پسری عطا کند که وارث من و امامِ بعد از من خواهد بود . »
خلاصه حالات یازدهمین معصوم ، نهمین اختر امامت
آن حضرت طبق مشهور، شب جمعه ، دهم ماه رجب ، سال 195 هجرى قمرى در مدینه
منوّره دیده به جهان گشود.
نام : محمّد صلوات اللّه و سلامه علیه
کنیه : ابوجعفر ثانى و ابوعلى .
لقب : جواد، قانع ، مرتضى ، نجیب ، تقىّ، منتخب ، هادى القضاة ، سیّدالهداة ، مصباح
المتهجّدین ، جوادالا ئمّه و... .
پدر: امام علىّ بن موسى الرّضا، مُغیث الشّیعة والزّوّار علیهماالصلاة والسّلام .
مادر: از خانواده ماریه قبطى بوده ، و به چند نام و لقب معروف است : درّه ، سبیکه ،
ریحانه ، خیزران و ..
نقش انگشتر:نِعْمَ الْقادِرُ اللّهُ
مدّت عمر: حضرت مدّت هفت یا هشت سال و چهار ماه در زمان حیات پدر بزرگوارش ؛ و پس
از شهادت و رحلت پدر نیز حدود هیجده سال به عنوان رهبر و امام مسلمین ، هدایت گرى
جامعه را عهده دار بود بنابر این ، عمر شریف و مبارک آن حضرت را حدود 25 سال گفته اند
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره
منتظرم
با سلام این پست فقط تقدیم به برادر گرامی جناب آقای امید رضایی
تا ساعاتی دیگرمنتظر مقاله ومطالب با موضوع امام محمدباقر باشید****متشکرم
منبع فیاض نور حق
سلام خدا بر تو ای دهمین پیشوای معصوم! سلام بر درخشندگی کوکب نورانی ات که خورشید را شرمگین تابش کرد و چشمه های آفرینش را لبریز جوشش. در این روز غم بار و مصیبت زده، آتش سوگمان را مهار کن و دست مهربان و غریب نوازت را بر صفحه دل هامان بکش.
مختصری از زندگینامه امام هادی(ع)
زندگى ابو الحسن على الهادى ابن محمد الجواد ابن على الرضا ابن موسى الکاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زین العابدین بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام. شیخ در مصباح مىنویسد: روایتشده است که حضرت ابو الحسن على بن محمد عسکرى (ع) در روز 27 ذى حجه به دنیا آمد. سپس وى مىگوید: ابن عیاش گفته است: میلاد ابو الحسن ثالث روز دوم رجب بوده است. همچنین وى تولد آن حضرت را روز پنجم هم ذکر کرده است. شیخ گوید: ابراهیم بن هاشم قمى گفته است: ابو الحسن عسکرى (ع) در روز سه شنبه سیزدهم رجب از سال 214 هجرى دیده به دنیا گشود». کلینى در کافى نویسد: آن حضرت در نیمه ذى حجه از سال 212 به دنیا آمد. البته برخى نیز روایت کردهاند که تولد آن حضرت در ماه رجب و در سال 214 بوده است. در کشف الغمة نیز گفته شده است که آن حضرت در روز جمعه پا به دنیا گذارد. شیخ مفید گوید: «محل تولد آن حضرت در صریا، یکى از قراى مدینه بود». نگارنده: در بسیارى از نسخ جاى ولادت آن حضرت را همین قریه و با همین املا نوشتهاند و در برخى از نسخ ضبط آن به صورت«صربا» بوده است. البته نام چنین محلى نه در معجم البلدان و نه در هیچ یک از کتب لغت ذکر نشده است. تنها ابن شهر آشوب در مناقب، در بخش الجلاء و الشفاء، گفته است: صریا قریهاى است که موسى بن جعفر آن را به فاصله سه میلى از شهر مدینه بنا کرده است. امام هادى (ع) به قولى در بیست و پنجم جمادى الاخره و به قول دیگر، در سوم رجب و به دیگر قول در روز دوشنبه بیست و هفتم جمادى الاخره در نیمه روز و در سال 254 هجرى، در شهر سامراء دیده از جهان فروبست. آن حضرت در روزگار خلافت معتز وفات یافت و بنابراین، عمر آن حضرت اندکى کمتر از چهل سال یا 41 سال و شش و یا هفت ماه بوده است. از این مدت، شش سال و پنج ماه با پدرش و 33 سال و چند ماه، به قولى نه ماه، پس از وى زیسته که این مدت را دوران امامت و خلافت آن حضرت محسوب کردهاند. آن امام (ع) دنباله خلافت معتصم و سپس خلافت واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین و معتز را درک کرد و در پایان حکومت معتمد، به شهادت رسید مدت اقامت آن حضرت در سر من راى، بیست سال و چند ماه بود و پس از وفات، در خانهاش واقع در سر من راى به خاک سپرده شد
مادر آن حضرت
مادر آن حضرت کنیزى بود به نام سمانه مغربیه. و در مناقب است که مادرش معروف به سیده ام الفضل بود.
کنیه آن حضرت
کنیه وى ابو الحسن بود. برخى نیز وى را ابو الحسن ثالث مىخواندند.
لقب آن حضرت
ابن طلحه گوید: القاب آن حضرت عبارت بودند از: ناصح، متوکل، فتاح، نقى، مرتضى و مشهورترین القاب وى متوکل بود. اما آن حضرت این لقب را مخفى مىکرد و به اصحابش مىفرمود از یاد کردن وى با این لقب بپرهیزند. زیرا متوکل، لقب خلیفه عباسى بود. نگارنده: همچنین آن حضرت به دو لقب هادى و نقى نیز شهرت داشت. در مناقب در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت بودند از: نجیب، مرتضى، هادى، نقى، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و عسکرى. وى معروف به عسکرى بود و خود و فرزند بزرگوارش به عسکریین معروفیت دارند. شیخ صدوق در علل الشرایع و معانى الاخبار گوید: از استادان خود رضى الله عنهم، شنیدم که مىگفتند: محلهاى که على بن محمد و حسن بن على علیهما السلام در آن در سر من راى ساکن بودند، عسکر نامیده مىشد از این رو به هر یک از این دو امام عسکرى گفته مىشود». در نساب سمعانى است که عسکرى منسوب به عسکر در سر من راى است. سر من راى را معتصم بنا نهاد. بدین ترتیب که چون شمار سپاهیانش بسیار شد و بغداد براى آنها تنگ بود و مردم مورد آزار و اذیت قرار مىگرفتند، همراه با سپاهیانش بدین موضع نقل مکان کرد و در آنجا کاخى زیبا ساخت و آن را سر من راى نامید که بدان سامرة و سامرا گفته مىشود. و از آنجا که پادگان نظامى معتصم در این شهر جاى گیر شد، آن را عسکر نیز مىخوانند. تاریخ این واقعه در سال 221 هجرى بوده است. گفته سمعانى حاکى از آن است که عسکر نامى بوده که بر تمام سامرا اطلاق مىشده است.
درزیر مقاله ای براتون نوشتم که حدود67صفحه وبصورت پی دی اف میباشد امیدوارم
دانلود کرده ومطالعه بفرمائید ومارواز دعای خیرتون فراموش نکن
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره
منتظرم
حضرت امام محمّد
باقر(علیه السلام) اوّل ماه رجب، یا سوم صفر سال 57 هجرى قمرى در مدینه متولّد
گردید. نام مبارک امام پنجم محمد بود
لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ,بدین جهت که : دریاى دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب دیگرى مانند شاکر و صابر و هادى نیز براى آن حضرت ذکر کردهاند که هریک بازگوینده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است
کنیه امام ابوجعفر بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع )است .
بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسین ( ع ) میرسید . پدرش حضرت سیدالساجدین , امام زین العابدین , على بن الحسین ( ع ) است . تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدینه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سیدالشهداء کودکى بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک میشد
دوران امامت امام
محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114 ه .
یعنى مدت 19
سال و چند ماه ادامه داشته است .
در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفرصادق ( ع ) مسائلى مانند
انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسى و ظهور سرداران و مدعیانى مانند ابوسلمه
خلال و
ابومسلم خراسانى و دیگران مطرح است , ترجمه کتابهاى فلسفى و مجادلات کلامى در
این دوره پیش میآید , و عدهاى از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا میشوند . قاضیها و متکلمانى به دلخواه مقامات رسمى و صاحب قدرتان پدیدمیآیند و فقه و
قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر مینماید , و تعلیمات قرآنى
- به ویژه
مسأ له امامت و ولایت را , که پس از واقعه عاشورا و حماسه
کربلا , افکار
بسیارى از حق طلبان را به حقانیت آل على ( ع ) متوجه کرده بود , و پرده از
چهره زشت ستمکاران اموى ودین به دنیا فروشان برگرفته بود , به انحراف میکشاندند و احادیث نبوى را
دربوته
فراموشى قرار میدادند برخى نیز احادیثى به نفع دستگاه حاکم
جعل کرده ویا مشغول جعل
بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون
مینمودند
.
اینها عواملى بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنهابایستند
بدین جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وى امام جعفر صادق ( ع )از موقعیت مساعد روزگار سیاسى , براى نشر تعلیمات اصیل اسلامى و معارف حقه بهره جستند , و دانشگاه تشیع و علوم اسلامى را پایهریزى نمودند . زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقى تعلیمات پیامبر( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند , و میبایست به تربیت شاگردانى عالم و عامل و یارانى شایسته و فداکار دست یازند , و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوین و تدریس کنند
درزیر مقاله ای براتون نوشتم که حدود23صفحه وبصورت پی دی اف میباشد امیدوارم
دانلود کرده ومطالعه بفرمائید ومارواز دعای خیرتون فراموش نکنید
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره
منتظرم
با سلام این پست فقط تقدیم به برادر گرامی جناب آقای امید رضایی
تا ساعاتی دیگرمنتظر مقاله ومطالب با موضوع امام محمدباقر باشید****متشکرم