کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

راه و رسم آب درمانی

راه و رسم آب درمانی

آب درمانی

اگر تا به حال به چشمه های آب معدنی کشور سری زده باشید، حتما دیده اید که جماعتی در حال تن شویی و حمام گرفتن در حوض یا زیر دوش هستند و به سختی حاضرند از آب دل بکنند. در حقیقت درست ترین روش برای آب درمانی همین تماس همه جانبه به آب است که به شکل غوطه خوردن در استخر یا دوش گرفتن رواج پیدا کرده است. اما مدت زمان تماس با این آب ها، بر اساس نوع آب و درجه حرارت محیط برای افراد متفاوت است. گاهی حتی این زمان بر اساس توصیه پزشک از چند دقیقه تا چند ساعت تغییر می کند.

 

استفاده از آب سرد ممکن است به ایجاد شوک منجر شود، بنابراین نباید در مورد کودکان این روش را به کار برد. در مورد بزرگسالان هم شست و شو باید به تدریج صورت گیرد و ابتدا از آب سرد و سپس از آب گرم استفاده شود. استفاده از آب گرم هم درست مثل آب سرد، باید به آرامی و به تدریج انجام شود. آب گرم باعث بازشدن عروق می شود و همچنین محرک، اشتها آور و خواب آور است.

 

برای درمان بیماری های فلج و راشیتیسم کودکان می توان از

آبهای معدنی سرد استفاده کرد. در این صورت پزشک باید نظارت مستقیم

داشته باشد. درمان این بیماری ها به صورت غوطه خوردن در استخر است

 

زیر دوش سلامتی!

آب درمانی به صورت دوشی انواع مختلف پرفشار، کم فشار، بارانی، رشته ای و تیغه ای دارد. هر چند که ممکن است شما در کمتر چشمه ایرانی این انواع مختلف را ببینید. به طور کلی درجه حرارت این نوع از آبها بین 26 تا 35 درجه ی سانتیگراد است و شما به مدت 2 تا 10 دقیقه می توانید زیر فشار کم این آب ها بمانید. این نوع استحمام علاوه بر تمام مزایای آب درمانی، آرام بخش و تسکین دهنده است. اگر قرار است با آب سرد یا گرم پرفشار آب درمانی کنید، این زمان باید به حداقل برسد تا آسیب های ثانویه برایتان در بر نداشته باشد.

 

آب درمانی موضعی

آب درمانی

اگر اهل حمام گرفتن در آب های گرم نیستید، می توانید از آنها به شکل موضعی بهره ببرید. البته این روش بیشتر در مورد دهان، حلق، بینی و مجرای واژینال به کار می رود. نوع بخور هم بیشتر با آب گرمی که حرارتی معادل 42 تا 45 درجه سانتیگراد داشته باشد انجام می شود و به صورت حمام بخار و در مدت زمان معین انجام می شود. آن هم زیر نظر پزشکی که در درمان بیماری های تنفسی تبحر داشته باشد.

 

آب های سرد

برای درمان بیماری های فلج و راشیتیسم کودکان می توان از آبهای معدنی سرد استفاده کرد. در این صورت هم پزشک باید نظارت مستقیم داشته باشد. درمان این بیماری ها به صورت غوطه خوردن در استخر است اما با نوشیدن این آب های سرد در بطری های مخصوص می توان از ترکیبات آنها به شکل درونی بهره برد.

یادتان باشد این آب باید به همان صورتی که از مظهر چشمه خارج می شود تهیه و مصرف شود تا کیفیت آن از بین نرود. البته گاهی لازم است اقداماتی مثل حذف ترکیبات آهن و گازها یا افزایش مواد ثانویه به آب صورت گیرد که این اقدامات در کارخانجات شیشه پرکنی انجام می شود.

کدام آب، کدام خواص؟

کدام آب، کدام خواص؟

آب درمانی
آب درمانی شاید در نگاه اول آب تنی کردن در چشمه های معدنی به نظر برسد. اما تنوع و تفاوت چشمه های معدنی آنقدر زیاد است که می توان گفت هر کدام از این چشمه ها به شیوه های خاصی برای بهره بردن از تمام مزایایشان نیاز دارند.

به طور کلی آبهای معدنی بر حسب ترکیبات شیمیایی موجود در آنها به چند دسته بندی می شوند:

 

 

1- آبهای گوگردی: این آبها را می توان از طریق تنفسی، به صورت بخور و نوشیدن به کار برد و اکثرا در مورد بیماری های تنفسی، جلدی و رماتیسمی به کار می روند. نمونه این آب ها،چشمه سادات محله در سخته سر تنکابن است که برای استفاده از آب آن باید به شرق رامسر و شهر سادات محله سفر کنید.

 

2- آبهای سولفاته: آبهای سولفاته، کاتیونهای سدیم و منیزیم دارند، ملین و صفرا آورند و برای دفع مواد زائد بدن مانند اوره کاربرد دارند. این آبها در صورتی که همراه با آبهای کلریددار باشند خاصیت تسکین دهندگی، ضد خارش و ملین پیدا می کنند. نمونه این آب های سولفاته را می توانید در چشمه آب گرم سراب ببینید که در جنوب غربی شهر سراب قرار دارد.

 

آب درمانی

3- آبهای بیکربناته:

آب های بیکربناته هم در صورت نوشیدن و هم در صورت آب تنی و شستن تن و بدن می توانند مفید باشند. این آبها گازدار هستند و آب تنی در آنها باعث ازدیاد ادرار، کند شدن نبض و باز شدن عروق می شود. نوشیدن آنها هم سبب ازدیاد ترشحات معدی، ازدیاد صفرا، بهبود فعالیت کلیه، دفع اسیداوریک و بهبود متابولیسم پروتئیدها، گلوسیدها و کلسترول خواهد شد. نمونه این چشمه ها را می توانید در قزوین (چشمه های کربناته خرقان) و چشمه بیکربناته سرعین اردبیل  ببینید.

 

4- آبهای کلروره: این آبها به خوراکی یا تماسی برای درمان بیماری های رماتیسم، راشیتیسم و یا تورم موضعی به کار می روند. استحمام با آبهای کلروره باز شدن عروق محیطی را در پی دارد و در صورت غرغره و شست و شوی بینی می تواند در درمان بیماری های دستگاه تنفسی موثر باشد. این آبها همچنین محرک، مدر و تسکین دهنده اند و سبب تحریک دستگاه گوارش می شوند. برای استفاده از این چشمه ها می توانید سری به کرمان بزنید و در بخش لاله‌زار شهرستان بردسیر، سراغ چشمه قلعه عسکر را بگیرید.

 

آب درمانی

5- آبهای آهن دار:

این آبها ترکیبات مختلف آهن دارند و سبب ازدیاد گلبول های قرمز و هموگلوبین می شوند و به این ترتیب می توانند در درمان کم خونی، بهبود گوارش و رشد بدن موثر باشند. چشمه های آهن آبعلی و آب گرم لاریجان از چشمه های معروف این دسته هستند.

 

6- آبهای پرتوزا: این آبها گازهای رادیواکتیو به ویژه گاز رادون دارند و آب تنی در آنها فعالیت بافت ها را افزایش می دهد. این چشمه ها در درمان دردهای رماتیسمی، مفصلی و عصبی موثرند و در مورد بیماری های جلدی مانند اگزمای پرخارش و بیماری های زنانگی می توانند مورد استفاده قرار گیرند. نوشیدن از آب این چشمه ها دفع اسیداوریک موجود در ادرار و در نتیجه تسکین دردهای مفصلی را در پی دارد. نمونه این چشمه ها را می توانید در رامسر (چشمه آب سیاه) و البته بیشتر آب گرم  های اردبیل ببینید.

ایران، دومین مقصد گردشگری سلامت

ایران، دومین مقصد گردشگری سلامت

توریسم درمانی

 

 

گردشگری سلامت تاریخچه بسیار کوتاهی در ایران دارد. در حقیقت اولین بار در سال 82 توریسم درمانی از سوی وزارت بهداشت مورد توجه قرار گرفت که البته بیشتر رنگ و بوی اشتغالزایی برای دانش‌آموختگان پزشکی داشت. اما کم کم از سال 83 و درست بعد از ادغام سازمان میراث فرهنگی و سازمان‌ ایرانگردی و جهانگردی، توریسم درمانی هم به صورت مستقل در ایران مطرح شد و مورد توجه بیشتری قرار گرفت.

 

 

ارزانی خدمات بهداشت و درمان، اصلی ترین دلیل سفر گردشگران خارجی به ایران است که در کنار پیشرفت های علمی پزشکان ایرانی، جایگاه توریسم درمانی ایران را در منطقه ارتقا می دهد.

این در حالی است که بیشتر گردشگران سلامتی که برای بهره مندی از امکانات درمانی به ایران سفر می کنند، مسافران کشورهای عراق، سوریه، لبنان، بحرین، عربستان، ترکیه، تاجیکستان، هند و پاکستان هستند و بیشتر رشته های درمانی که مورد توجه آنها قرار می گیرد، دندانپزشکی، ناباروری، جراحی پلاستیک، جراحی قلب و سرطان هاست.

 

پیشرفت های ایران در درمان فوق تخصصی ناباروری، اهدای تخمک، اهدای جنین و فریز و نگهداری جنین هم یکی دیگر از دلایل رشد توریسم درمانی کشور

در سال های اخیر است که گردشگران زیادی را به ایران می کشاند

 

در سال های اخیر، ارزان بودن عمل جراحی زیبایی در ایران آنقدر سفر توریست های سلامت را به کشور رونق داده که عده ای از مسئولان به فکر راه اندازی تورهای درمانی در این حوزه افتاده اند. به طوری که این تورها علاوه بر تسهیل خدمات درمانی گردشگران، برای آنها هتل رزرو می کنند و تورهایی دو یا سه روزه ای را برای خانواده آنها تدارک می بینند تا با اماکن سیاحتی ایران آشنا شوند. پیشرفت های ایران در درمان فوق تخصصی ناباروری، اهدای تخمک، اهدای جنین و فریز و نگهداری جنین هم یکی دیگر از دلایل رشد توریسم درمانی کشور در سال های اخیر است که گردشگران زیادی را به ایران می کشاند.

 

بیشتر گردشگران سلامتی که برای بهره مندی از امکانات درمانی به ایران

سفر می کنند، مسافران کشورهای عراق، سوریه، لبنان، بحرین، عربستان، ترکیه، تاجیکستان، هند و پاکستان هستند و بیشتر رشته های درمانی

که مورد توجه آنها قرار می گیرد، دندانپزشکی، ناباروری،

جراحی پلاستیک، جراحی قلب و سرطان هاست

 

توریسم درمانی

البته این استقبال توریست های منطقه دلایل دیگری مثل نزدیکی کشورها و شباهت های فرهنگی و مذهبی هم دارد که باعث می شود ایران پس از اردن در رده دوم مقاصد توریسم سلامت در میان کشورهای مسلمان قرار گیرد.

بررسی‌ها نشان می دهد که هر توریسم سلامت در ایران 3 برابر توریسم‌های عادی ارزآوری دارد. به طور دقیق تر، هزینه‌ای که بیماران خارجی در ایران می‌کنند، تنها 30 درصد در بخش درمان است و مابقی صرف اقامت و گردشگری می‌شود.

 

گردشگری در آب های شفابخش

طبیعت متنوع ایران هم فرصت خوبی است تا گردشگران خارجی از امکانات آب درمانی، لجن درمانی و گیاه درمانی در ایران استفاده کنند. در حال حاضر بیش از 200 چشمه آب معدنی در کشور شناخته شده که خواص‌ درمانی‌ آنها به تایید ستاد توریسم‌ درمانی‌ سازمان‌ میراث‌ فرهنگی‌ و گردشگری‌ رسیده است و این سازمان از چندی پیش اقدام به معرفی‌ این‌ چشمه‌ها از طریق موسسات‌ تحقیقات‌ بین‌المللی‌ کرده و مطالعه روی خواص درمانی این چشمه ها را به تیم های مطالعاتی خارجی سپرده است.

یک تیر و چندنشان

یک تیر و چندنشان

توریسم درمانی

توریسم پزشکی شاید یکی از قدیمی ترین شاخه های گردشگری دنیا باشد که ردپای آن را باید در تاریخ تمدن های باستانی و باورهای مذهبی مردم دنبال کنید. عقایدی که آنها را به جستجوی شفا در معابد مقدس دوردست یا چشمه های آب معدنی آن سوی کوه ها وا می داشت. در آن زمان با توجه به نبود امکانات حمل و نقل سریع، عجیب نبود اگر این شیوه از گردشگری رواج چندانی نداشته باشد. با این حال در سال های اخیر، همپای رشد صنعت حمل و نقل و توریسم، گردشگری درمانی هم افزایش چشمگیری پیدا کرده است.

 

سازمان جهانی جهانگردی تعریف مشخصی از گردشگری سلامت دارد. این سازمان معتقد است یکی از اهدافی که می تواند گردشگر را تشویق به سفر کند، مسافرت برای کسب سلامتی است. در حقیقت گردشگر با سفری که به قصد درمان انجام می دهد، می تواند همزمان از امکانات درمانی و گردشگری یک منطقه استفاده کند.

اولین و مهمترین دلیلی که باعث می شود توریست های پزشکی به کشوری دیگر سفر کنند بحث هزینه های درمانی است. به خصوص اگر مجموع هزینه های درمان و گشت و گذار در کشور مقصد کمتر از هزینه های درمان در محل زندگی توریست باشد جذابیت این سفر دو چندان می شود.

مثلا یک بیمار آمریکایی اگر برای جراحی قلب به هند یا تایلند سفر کند فقط 20 درصد مبلغی را خواهد پرداخت که در آمریکا باید بپردازد. البته دلایل دیگری هم می تواند یک توریست را تحریک کند تا سفری درمانی داشته باشد. مواردی مثل سرعت رسیدگی به درمان و خلاصی از نوبت های طولانی انتظار عمل جراحی.

اولین و مهمترین دلیلی که باعث می شود توریست های پزشکی به کشوری دیگر سفر کنند بحث هزینه های درمانی است. به خصوص اگر مجموع هزینه های درمان و گشت و گذار در کشور مقصد کمتر از هزینه های درمان در محل زندگی توریست باشد جذابیت این سفر دو چندان می شود

 

در مقابل تمام این خدمات، کشور میزبان هم علاوه بر کسب درآمد گردشگری، می تواند درآمد بخش بهداشت و درمان خود را هم افزایش دهد.

بعضی از کشورها برای تضمین این درآمدها، مراکز درمانی خود را در نزدیکی مراکز توریستی بنا کرده اند تا به این بهانه احتمال مراجعه گردشگران سلامت به مراکز گردشگری افزایش پیدا کند. به این ترتیب توریست ها نه تنها به سیستم های درمانی یک کشور رونق می دهند، بلکه در بازدید از مراکز دیدنی کشور مقصد هزینه هایی را می پردازند.

 

انواع گردشگری سلامت

در میان تعریف های سازمان جهانی گردشگری، اصطلاحات دیگری هم وجود دارند که دامنه گردشگری سلامت را گسترده تر می کنند.

توریسم درمانی

گردشگری تندرستی (Wellness Tourism)

یکی از همین عبارت هاست که به مسافرت توریست به دهکده های سلامت و مناطق دارای چشمه های آب معدنی و آب گرم (اسپاها) اشاره می کند. در این نوع سفر توریست برای رهایی از تنش های زندگی روزمره و تجدید قوا بدون مداخله و نظارت پزشکی راهی سفر می شود. معمولا این توریست ها بیماری جسمی مشخصی ندارند و بیشتر در پی بهره مندی از طبیعت شفابخش مناطق دیگر هستند.

 

گردشگری درمانی (Curative Tourism) هم به معنای مسافرت توریست به منظور استفاده از منابع درمانی طبیعی(آبهای معدنی، نمک، لجن و غیره) است که معمولا برای درمان برخی بیماری ها یا گذران دوران نقاهت تحت نظارت و مداخله پزشکی صورت می گیرد. این نوع از گردشگری هم این روزها مورد توجه مسئولان گردشگری کشور قرار گرفته است. به خصوص لجن درمانی که طبیعت ایران را در میان کشورهای همسایه به شدت محبوب کرده است.

 

گردشگری پزشکی (Medical Tourism) هم نوع دیگری از گردشگری سلامت است که در آن مسافرت به منظور درمان بیماری های جسمی یا انجام نوعی از عمل های جراحی تحت نظارت پزشکان در بیمارستان ها و مراکز درمانی را گردشگری پزشکی گویند. در این نوع از گردشگری سلامت، بیمار ممکن است پس از درمان و معالجه نیازمند استفاده از فضاها و خدمات گردشگری درمانی(مانند آبگرم ها) باشد که در این صورت ممکن است گردشگری او با سفر به نقاطی که این امکانات را دارند تکمیل شود.

سندرم ژیلبرت چیست؟

سندرم ژیلبرت چیست؟

 

کبد

سندرم ژیلبرت اختلالی شایع بوده که حدود ۷٪ جمعیت را مبتلا می سازد و عبارت است از افزایش غلظت بیلی روبین خون (یک ماده زاید حاصل از تجزیه گلبولهای قرمز خون) که به صورت زردی (بویژه در چشم ها )خود را نشان می دهد. این بیماری در هر دو جنس و در تمام سنین دیده می شود اما تمایل چشمگیری به جنس مذکر دارد این نشانگان از تولد با فرد همراه است اما علایم آن ممکن است تا 40-20 سالگی آشکار نشوند.  

بیماری "ژیلبرت"  بصورت اتوزوم غالب منتقل می شود. یعنی اگر یکی از والدین دارای این بیماری باشد احتمال انتقال ژن منفرد آن به هر کدام از فرزندان و بروز اثرات آن50% است. این بیماری در واقع یک سندرم کاملا خوش خیم است و آنزیمهای کبدی طبیعی هستند و در اکثر مواقع به طور اتفاقی در آزمایشات معمول پیدا می شود .

 

 زردی رنگ چشمها که در بیماران بروز می کند گاهی کم و گاهی زیاد است ولی این بیماران هیچ علامتی مبنی بر بیماری ژیلبرت

 بیماری کبدی مانند تهوع، استفراغ، بی اشتهایی و یا درد در قسمت بالایی شکم و ... ندارد. در آزمایشهایی که پزشک برای بیمار درخواست می کند، تنها نکته مثبت بالا بودن «بیلی روبین» غیرمستقیم است، در حالی که آنزیمهای کبدی زیاد هستند و همچنین آثاری از تخریب گلبولهای قرمز وجود ندارد.

علت زردی در بیماران سندرم ژیلبرت

کبد در دفع بیلی روبین در صفرا خوب عمل نمی کند، که این باعث می شود سطح بیلی روبین خون از حالت طبیعی بالاتر باشد. اگر سطح بیلی روبین خون از یک حد معینی فراتر رود، زردی ممکن است ظاهر شود البته این نشانگان عواقب و عوارض خاص و خطرناکی برای فرد در برندارد.اگر در ارتباط با این بیماری مشکلی در کبد وجود داشته باشد معمولاً خفیف است. 

راه های تشخیص بیماری

این بیماری با معاینه کبد، طحال و انجام برخی آزمایش‌های خونی قابل تشخیص است، البته سونوگرافی کبد و طحال در این بیماران طبیعی است.

درمان بیماری

بیماری ژیلبرت، بیماری جدی نیست و درمان آن، با شناسایی علت بروز بیماری در فرد و رفع آن، امکان‌پذیر است. بر این اساس در صورتی که علت بروز بیماری، فعالیت شدید فیزیکی باشد کاهش میزان فعالیت فیزیکی برای درمان بیماری و بهبود فرد ضروری است. مصرف "اسید فولیک" نیز در درمان بیماری ژیلبرت نقش موثری دارد. پرهیز از گرسنگی، مصرف مایعات و مواد قندی بیشتر و کاهش فشارهای عصبی، در پیشگیری از ابتلا به این بیماری موثر است.سرماخوردگی نیز در برخی از این افراد سبب بالا رفتن "بیلی‌روبین" خون، زرد شدن سفیدی چشم و بروز بیماری ژیلبرت می شود.

 

عللی که باعث مشکل دار کردن بیمار می شود شامل : کم آبی بدن ، گرسنگی ، بیمار شدن مکرر مثلا سرماخوردگی های پی در پی ، دوره های قاعد گی خانمها فشار به بدن مثلا یک حادثه و یا فعالیت زیاد و بطور کلی استرس .

پنج راه برای افزایش هوش

پنج  راه برای افزایش هوش


دانشمندان معتقدند که در زمان تولد تعداد مشخصی سلول های مغزی داریم که به مرور با پیر شدن تعداد بسیار زیادی از آنها را از دست می دهیم. تحقیقات گسترده در این باره نشان داده اند که سلولهای مغزی جدید در طول زندگی نیز برخلاف آنچه در گذشته تصور می شد، تولید می شوند و مغز در صورت استفاده هر چه بیشتر از آن ، قابلیت رشد و حجیم تر شدن را دارد. تحقیقات و مطالعات حاکی از آن است که به عنوان مثال قسمتی از مغز رانندگان که مربوط به کنترل نقشه یابی تصویری است، رشد بیشتری دارد. همچنین بخشی از مغز پیانیست ها و نوازندگان متبحر هم  که کنترل و اداره موزیک را در اختیار دارد، حجم بیشتری  دارد. از طرف دیگر، تحقیقاتی که اخیراً در این مورد انجام شده ، حاکی از آن است که افرادی با مشغله های مهارتی بالا مانند : مهندسان و معلمان دارای سیناپس ( محل اتصال دو رشته عصبی به یکدیگر) های بیشتری هستند. سیناپس ها همان رابطین بین سلول های مغزی هستند که به ذخیره سازی اطلاعات کمک می کنند.

شاید در آینده ای نزدیک پزشکان قادر باشند سلول های جنین را که می توانند به هر نوع سلول های مورد نیاز تبدیل شوند، به مغز بشر تزریق کنند. به این طریق می توان بیماری هایی نظیر آلزایمر و پارکینسون ( بیماری تحلیل اعصاب ، لرزش دست یا پا ) را درمان نمود و برای افراد سالم نیز راهی باز کرد تا بتوانند با فکر سالمشان ارتباط برقرار کنند.

اما تا آن زمان برسد ممکن است فرصت فعلی از دست برود. پس می توانیم با استفاده از چند راه ساده توانایی سلول های مغزی را در حد ماکزیمم آن حفظ کنیم.

1 – با ورزش سلول های مغزی خود را به کار اندازید:

تحقیقات انجام شده نشان می دهند افرادی که تمرینات فیزیکی انجام می دهند، سلول های مغزی بهتری را پرورش می دهند. دانشمندان در مطالعات مؤسسه تحقیقات بیولوژیکی دریافتند موش های بالغی که تحت ورزش کردن قرار گرفته اند، سلول های جدید بسیاری را در قسمت هیپوکامپوس مغز خود (بخشی که مربوط به یادگیری و حافظه است) کسب کرده اند. از طرف دیگر ثابت شده که انجام حرکات ورزشی دلخواه و مورد علاقه تأثیرات چند برابر نسبت به انجام یک سری حرکات ورزشی مشخص دارد. این مطلب می تواند به این معنی باشد که راهی بیابید تا از ورزش کردن لذت ببرید ، نه این که فقط مجبور به انجام آن باشید. به این طریق هم باهوش تر می شوید و هم شادتر زندگی می کنید.

چه باید کرد؟

یک ورزش را به طور مستمر انجام دهید. مانند: دو ماراتن، دویدن تفریحی و غیره ؛ یا این که یک  یار در تمرین کردن برای خود در نظر بگیرید تا انجام حرکات را جالب تر و ادامه کار را سهل تر کند. هیچکس نمی تواند به درستی مشخص کند که چه مقدار ورزش برای سلول های مغز کافی و مناسب است، اما در مورد موش ها حدود 4 تا 6 مایل پیاده روی در روز مؤثر بوده است.

2 – ذهن خود را ورزش دهید:

تنها تمرینات فیزیکی نیست که به رشد سلولهای مغزی کمک می کند، شما نیز مانند راننده ها یا پیانیست ها می توانید با استفاده از سلول های مغز و وادار کردن آنها به کار در زمینه های مختلف، از مغز بخش های گسترده و متفاوتی بسازید. یافتن راههای ساده در استفاده از توانایی مغزی می تواند به رشد و ترمیم سلولهای عصبی و دندریت ها (انشعاب هایی از سلول ها که اطلاعات را دریافت کرده ، به جریان انداخته و در جهت درست مصرف می کنند) به میزان زیادی کمک کند. درست مانند یک ورزش مخصوص در بدنسازان که به رشد و کار افتادن ماهیچه ها و عضلات تحتانی بـِلا استفاده کمک می کند . راههای مشخص و درست فکر کردن و دوره کردن کلمات قبلاً یاد گرفته شده می تواند عمل بخش های غیر فعال مغز را بهبود بخشد و آنها را به کار اندازد.

چه باید کرد؟

مزه ها و بوهای جدید را تجربه کنید. کارهای جدید انجام بدهید. مثلاً از راههای جدیدی برای رفتن به سرکار استفاده کنید. به جاهای جدید سفر کنید . هنرهای شخصی و جدید خلق کنید. رمان های داستایوفسکی را مطالعه کنید. یک کمدی جدید  بنویسید. بخصوص، سعی کنید تمام کارهایی را تجربه کنید که به هر طریق شما را وادار می کنند از تمام روش های فیزیکی و روحی دیرینه و یکسان قبلی خود فاصله بگیرید و چیزهایی جدید و ناشناخته را تجربه کنید.

3 – غذاهایی مانند ماهی مصرف کنید:

روغن های امگا – 3  که در گردو، دانه کتان و به خصوص ماهی کشف شده است ، جزو مواد غذایی سالم و بدون ضرر برای قلب هستند. به علاوه، تحقیقات اخیر نشان داده اند که این دسته از روغن ها به عنوان تقویت کننده های مغزی نیز شناخته شده هستند و این به دلیل کمک آنها به سیستم انتقال خون است که اکسیژن را به مغز انسان پمپ می کند. همچنین این مواد عمل کلیه اجزاء سلول های اطراف مغز را بهبود می بخشند. این نشان می دهد چرا افرادی که به مقدار زیاد ماهی مصرف می کنند، کمتر در معرض ابتلا به فشارهای عصبی، از دست دادن تمرکز و کم حافظه شدن هستند. دانشمندان ثابت کرده اند که اسیدهای چرب اصلی برای رشد مناسب مغز در کودکان بسیار ضرورت دارند ، به همین دلیل امروزه آنها را به فرمول های مواد غذایی مورد استفاده کودکان می افزایند. امکان این امر وجود دارد که شما نیز با مصرف مناسب این روغن ها، هوش ، استعداد و موقعیت ذهنی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید.

چه باید کرد؟

استفاده حداقل سه وعده غذای ماهی مانند سالمون ، ساردین ، ماکرل و تـُن  شروع خوبی خواهد بود. ماهی هایی که در محیط های آلوده به مواد شیمیایی خطرناک رشد کرده اند، می توانند بسیار خطرناک باشند و اثرات بدی در بدنتان به جای بگذارند بنابراین از مصرف ماهی هایی مانند: اره ماهی ، ماهی های درنده، کوسه ماهی ها و نیز هر نوع ماهی دیگری که به هر طریقی در معرض آب هایی با آلودگی بالا بوده اند ، حذر کنید. البته تمام انواع ماهی ها که به طور مشخص عاری از ترکیبات شیمیایی مانند جیوه و یا هر نوع سم و مواد خطرناک دیگری می باشند نیز می توانند به جای موارد مذکور مصرف شوند. علاوه بر این می توانید آنها را با روغن های گردو و تخم مرغ هایی که به طور ویژه تولید می شوند و حجم بالایی از روغن های امگا را در خود دارند ، بپزید. همچنین از دانه های کتان و غلات و حبوبات در سالاد خود استفاده کنید. این نکته مهم را فراموش نکنید که با وجود این که دانه های مختلف ایمن و سالم هستند ولی مصرف زیاد روغن دانه کتان  می تواند  خطر ابتلا به سرطان پروستات را افزایش دهد.

4 – مصرف چربی زیاد را متوقف کنید.

آیا چربی ها قادرند شما را کند ذهن کنند؟ در تحقیقات انجام شده در دانشگاه تورنتو، موش هایی که در معرض یک رژیم غذایی با 40% چربی قرار گرفتند، مهارت های ذهنی خود را در زمینه های مختلف از دست دادند. مانند حافظه ، هوشیاری و تشخیص فاصله و نیز یادگیری قوانین. این مشکلات ، زمانی که در رژیم غذایی چربی های اشباع به کار گرفته شدند، بیشتر و بدتر شد ( لازم به ذکر است چربی های اشباع در گوشت و محصولات لبنی بسیار فراوانند). این تحقیقات دو دلیل عمده را خاطر نشان می کنند: 1 – این که چربی می تواند میزان اکسیژن رسانی خون را کاهش داده و کلاً جریان خون غنی از اکسیژن را کـُند کند . در این صورت به مغز به میزان کافی اکسیژن نمی رسد و 2 – می تواند موجب کند شدن متابولیسم گلوکز شود که نوعی قند مورد نیاز برای تغذیه و کارایی سلول های مغزی می باشد.

چه باید کرد؟

گوشت بی چربی مصرف کنید، مواد لبنی کم چربی به کار ببرید. ماهی ، لوبیا و کلاً بـُنشن (حبوبات ) زیاد مصرف کنید. شما می توانید بدون نگرانی تا 30% از کالری روزانه خود را به شکل چربی دریافت کنید. ولی توجه داشته باشید بیشتر مقدار آن بایستی از ماهی های مذکور، روغن های طبیعی مثل روغن زیتون ، دانه های گیاهی و روغن طبیعی مانند گردو و فندق، کسب شود. هر کاری می خواهید بکنید ولی تا حد امکان از مصرف روغن های متداول و مورد مصرف در پخت غذاهای حاضری پرهیز کنید.

5 – از مصرف نوشیدنی های الکلی بپرهیزید.

مصرف نوشیدنی های الکلی سبب از بین رفتن تدریجی حافظه، زمان عکس العمل بدن و توانایی های دستی و ذهنی مثلاً ضربه زدن و نشانه گیری هدف در انواع و اقسام بازی ها می شود. تحقیقات روی موش ها نشان داده اند کسانی که الکل مصرف می کنند، در مقایسه با سایر افراد  دارای سلول های مغزی جدید کمتری در هیپوکامپوس خود هستند. این امر نشان می دهد که الکل و نوشیدنی های الکل دار نه تنها موجب تخریب سلول های مغز می شوند، بلکه از ترمیم و رشد مجدد آنها نیز جلوگیری می کنند.

چه باید کرد؟

یک یا 2 لیون نوشیدنی مخصوص مانند ماءالشعیر که سرشار از ویتامینB است جایگزین بسیار مناسبی است.

 چنانچه به تمام موارد مذکورعمل کنید، انتظار نداشته باشید یک شبه تبدیل به یک دانشمند شوید. ولی می توانید انتظار داشته باشید که هوشتان کمی بیشتر شود ، خلاق تر شوید و هر روز از انرژی بدنی بالاتری بهره مند گردید. همچنین می توانید  بقیه دوران عمر خود را بدون از دست دادن توانایی همیشگی تان با آرامش سپری کنید.

باورهای غلط درباره مغز(1)

باورهای غلط درباره مغز(1)

مغز یکی از پیچیده ‌ترین اندام ‌های بدن انسان است. این عضو کوچک، سخت ‌ترین وظایف را در بدن به عهده دارد که شامل کنترل سیستم‌های عصبی، راه رفتن، صحبت کردن، نفس کشیدن، فکر کردن و هزاران فعالیت دیگر می ‌شود. مغز آن قدر پیچیده است که هر کدام از قسمت‌های آن وظیفه انجام و کنترل کاری خاص را به عهده دارند و عدم فعالیت درست هر کدام از آن ها می‌ تواند اختلالات بسیاری را برای هر فردی رقم بزند.

با وجود صدها سال تلاش بشر برای شناخت مغز هنوز هم موارد بسیاری وجود دارند که مبهم باقی مانده و پاسخی برای آن ها به دست نیامده است. پیچیدگی بسیار زیاد مغز و رمز و رازی که در آن وجود دارد سبب شده است تا انسان‌ ها تصورات و شایعات زیادی را در مورد آن به راه بیندازند که بسیاری از این شایعات به مروز زمان به حقایقی تبدیل شده است که همگان آن را باور کرده‌اند. در ادامه چند شایعه رایج در مورد مغز انسان که درست نیستند و رواج پیدا کرده‌اند، را آورده ایم.

آیا رنگ مغز خاکستری است؟

مغز

تا به حال با خودتان فکر کرده‌اید که مغزتان چه رنگی است؟ ما رنگ های زیادی در بدنمان داریم که در خون، استخوان‌ها و مایعات جاری به چشم می‌ خورند.

ممکن است شما در مدرسه و کلاس های درس تان مغزهای پلاستیکی را دیده باشید که معمولا به رنگ سفید و یا صورتی کم رنگ و یا خاکستری کم رنگ هستند.

اما در واقع مغز انسانی که زنده است و فعالیت می ‌کند، به رنگ های خاکستری، سفید، سیاه و قرمز است.

آن چه تا به حال شنیده‌اید که مغز شما طوسی رنگ است، اصلا حقیقت ندارد. درست است که در مغز شما، همان طور که کارآگاه "پوآرو" به آن اشاره می ‌کرد، سلول‌های خاکستری وجود دارد اما این به آن معنا نیست که همه مغز خاکستری رنگ است. 

آیا گوش کردن به موتزارت شما را باهوش می‌ کند؟

حتما شما هم شنیده ‌اید که اگر به موسیقی کلاسیک گوش کنید مغزتان فعالیت بیشتری کرده و حتی ممکن است باهوش ‌تر شوید و تمرکز بیشتری پیدا کنید.

زنان باردار زیادی هستند که برای باهوش به دنیا آمدن فرزندان شان ساعت ‌ها به موسیقی کلاسیک گوش می‌ کنند و انتظار فواید زیادی از آن دارند. اما این تصور از کجا آغاز شد؟

سال 1950 یک پزشک گوش و حلق و بینی به نام آلبرت توماتیس ادعا کرد که گوش کردن به موسیقی موتزارت می‌ تواند به افرادی که دچار مشکلات شنوایی هستند کمک کند.

سال‌ها بعد و در دهه 1990 چندین دانشجو در دانشگاه کالیفرنیا حدود 10 دقیقه به موتزارت گوش کردند و سپس تست هوش دادند. آمار بالا رفتن جواب‌ های آن ها تا 8 درصد بود که سبب شد این فرضیه قوت بیشتری گرفته و به مدرکی تائید شده تبدیل شود.

اما خیلی زود یکی از استادان دانشگاه کالیفرنیا ادعا کرد گوش دادن به موسیقی موجب شده است که عکس العمل دانش آموزان بهتر و پاسخ‌های آن ها دقیق ‌تر شود و این کار هرگز نتوانسته است قابلیت هوشی آن ها را بالا ببرد.

موضوعی که وجود دارد آن است که قطعا گوش دادن به موسیقی کلاسیک مانند موتزارت هیچ آزار و صدمه‌ ای به شما نخواهد رساند، ولی هرگز باعث باهوش شدن شما هم نخواهد شد.

وقتی چیزی یاد می ‌گیرید مغزتان چین می ‌خورد؟

مغز

وقتی به این که مغزتان چه شکلی دارد می ‌اندیشید احتمالا به جسمی نسبتا کوچک فکر می ‌کنید که خاکستری رنگ است و سطح آن را چین و چروک‌ های بسیاری پوشانده است.

آن چه حقیقت دارد آن است که هر چه سن بالاتر می ‌رود تا به بلوغ نزدیک شود، مغز اندازه بزرگ تری پیدا می‌ کند. برای این که مغز در جمجمه جا بگیرد، به مرور زمان به طور خودکار در خود جمع می شود تا در کاسه ی سر جا بگیرد.

اگر تمامی چین و چروک‌ های مغز را باز کنیم مغز به اندازه یک روبالشی بزرگ خواهد شد و تنها این نکته قطعی است که شکل مغز هر فردی با فرد دیگر تفاوت ‌هایی خواهد داشت.

با وجود این اطلاعات مطمئن باشید که با هوش بالاتر، چین و چروک های مغز شما بیشتر نمی‌ شود و از همان زمان ابتدای تولد این چروک‌ ها وجود داشته و باقی خواهد ماند.

آیا مغز انسان بزرگ ترین مغز است؟

حیوانات زیادی وجود دارند که کارهایی شبیه اعمال انسان‌ انجام می ‌دهند که رفتارهایی همچون پیدا کردن راه حلی برای مشکلات، هوشیاری و نشان دادن احساسات به یکدیگر از جمله آن هاست. در حالی که هنوز ارائه دادن مدارک برای اثبات آن که انسان‌ باهوش ‌ترین حیوانات است، ادامه دارد، اما آنچه بدیهی است آن است که انسان باهوش ‌ترین مخلوقات است.

از آن جایی که معمولا بسیاری از افراد تصور می ‌کنند که باهوش بیشتر به معنای مغز بزرگ تر است ،ممکن است تصور شود که مغز انسان‌ اندازه بزرگ تری نسبت به سایر مخلوقات دارد. اما این درست نیست.

یک مغز معمولی به طور میانگین 1 کیلو و 361 گرم وزن دارد.

دلفین که باهوش ‌ترین حیوانات است، مغزی به وزن 5/1 کیلو دارد، اما وال نوزاد که میزان هوش او از دلفین بسیار کمتر است، مغزی به وزن 7 کیلو و 800 گرم دارد. سگ ها و اورانگوتان‌ها که حیوانات نسبتا باهوشی هستند نیز مغزهای کوچکی دارند که نشان می دهد اندازه مغز با میزان هوش ارتباطی ندارد.

ناگفته های مغز آدمی

ناگفته های مغز آدمی

مغز

پرسش: لطفا توضیحات کاملی در ارتباط با مغز انسان به بنده ارائه دهید.

 

پاسخ: مغز انسان حدود 1500 گرم وزن داشته که کلاً داخل جمجمه قرار دارد.

 

مغز از قسمت های زیر درست شده است :

1- نیم کره های مغز

2- تالاموس و عقده های عصبی قاعده ای

3- مغز میانی

4- پل دماغی

5- مخچه

6- بصل النخاع

 

نیم کره های مغز

نیم کره های مغز دو عدد بوده که از نظر نردبان تکاملی جدیدترین قسمت مغز می باشند. آنها هدیه اصلی خداوند به انسان بوده و تکامل آن از پستانداران از حدود پنجاه میلیون سال پیش شروع شده و در انسان نماهائی مانند « استرالوپیتکوس» به اوج خود رسید (2 میلیون سال پیش ) .

اختصاصی ترین صفت تکاملی ازدیاد تعداد یاخته های عصبی بوده که پیشرفت شایان آن را در « هموهابیلیس» و « هموارکتوس » می توان مشاهده کرد. دوران طلائی بزرگ شدن مغز در « نئاندرتال » « و هموساپینس» (حدود یکصد هزارسال پیش ) آغاز و به انسان ختم می شود.

بدون نیمکره های مخ، انسان جاندار بی شعوری بیش نیست. تکوین شعور انسان عبارت بوده است از ازدیاد یاخته ها ( نتیجتاً اضافه شدن وزن مغز ) و ارتباطات آنها با یکدیگر برای بهتر شدن قدرت پردازش اطلاعات محیطی و درونی . در « مرگ مغزی » این قدرت از بین میرود چون کل ساختار مغز مضمحل می شود.  در درون نیمکره ها حفره هایی پر از مایع نخاعی و جود دارند که بطن ها نامیده می شوند . دو نیمکره توسط جسم پینه ای به هم متصل می باشند که در حقیقت ارتباط اصلی نرونهای دو نیمکره با هم می باشند.

تشریح مغز

قسمت های مختلف تشکیل دهنده نیمکره ها شامل قسمت های زیر است :

1- لوب پیشانی

2- لوب آهیانه ای

3- لوب پس سری

4- لوب گیجگاهی

5- لوب حاشیه ای

 

لوب پیشانی

لوب پیشانی مهمترین قسمت تکامل یافته مغز است. مخصوصاً در انسان و انسان نماها این قسمت فوق العاده وسعت پیدا کرده است. قسمت های خلفی لوب پیشانی ویژه فرمانهای حرکتی بوده و از هم گسیختگی نسج این قسمت باعث از کار افتادگی یک اندام می شود. تحریک هر قسمت از اندامها و سر بر روی مکان مخصوصی از این نوار باریک وجود دارد، قسمتی از این ناحیه، که بین دو نیمکره وجود دارد، مختص حرکات اندامهای تحتانی می باشد. درقسمت قدامی ناحیه حرکتی سرو دست مرکز کنترل حرکات چشم وجود دارد.

 

در نیمکره چپ، مرکز حرکتی تکلم درلوب پیشانی می باشد. از هم پاشیدگی نسوج این ناحیه باعث گنگی شده و بیمار قادر به گفتار نیست. آنچه از لوب پیشانی باقی می ماند عبارتست از ناحیه ای که در جلو قرار داشته و مرکز شعور ، منطق، تفکر و تا حدودی حافظه است. از بین رفتن این قسمت از مغز در دو طرف منجر به کم اهمیت دادن اصول اخلاقی شده و تصمیمات بیمار انفعالی می گردد. اگر آسیب بسیار شدید باشد خلاقیت حرکات از بین رفته و ممکن است با حالت اغماء اشتباه شود. یکی از راههای درمان امراض روانی، در ابتدای سده حاضر، عبارت بود از تخریب دو طرفه قسمتهای عمقی لوب های پیشانی و تبدیل بیمار به فردی که از نظر اجتماعی بیشتر قابل تحمل باشد. متأسفانه اثرات سوء این عمل جراحی باعث شد که بعداً کمتر مورد استفاده قرار گیرد.

 

لوب آهیانه ای

وظایف لوب های آهیانه ای در طرف راست و چپ تا حدودی با هم فرق می کنند. علاوه بر تشخیص محل درد ، گرما، لمس و محسوسات عمقی در باریکه پشت شیار مرکزی، لب آهیانه ای در طرف راست بینش فضائی را در شخص بوجود می آورد. عوارض عمقی لوب طرف راست منجر به از دست دادن جهت یابی فضائی فرد گشته و طرف چپ بدن را در کارهای روزمره فراموش می کند. به حوزه بینائی چپ توجه نکرده و مثلاً ریش خود را در طرف چپ نمی تراشد، چنین شخصی ردیابی فضائی خود را از دست می دهد. شدت عارضه در بعضی بحدی است که بیمار عضوی در طرف چپ بدن خود را از یاد می برد و فکر می کند مربوط به شخص دیگری است. لب آهیانه ای در طرف چپ علاوه بر جهت یابی فضائی و محسوسات طرف راست، وظیفه تکلم را نیز بعهده دارد. اختلال در ریاضیات، محاسبه، تشخیص راست و چپ بدن، خواندن و نوشتن و تکلم پس از آسیب رسیدن به لوب آهیانه چپ دیده می شود.

 

لوب پس سری

لوب پس سری مسئولیت بینائی را عهده دار بوده و آسیب رسیدن به این ناحیه شخص را بطور کامل یا نافص نابینا می کند. یکی از بهترین محسوسات محیطی که به وسیله آن مکانیسم پردازش اطلاعات در مغز به وسیله فیزلوژیست هائی مثل « هوبل » و « ویسل » در دانشگاه هاروارد برملا گشته عبارت است از « حس بینائی » این دو دانشمند به طور سیستماتیک پردازش اطلاعات را از شبکیه تا لوب پس سری دنبال کردند. کار اصلی این پژوهشگران عبارت بود از ثبت تحریک پذیری سلول های شبکیه، ایستگاه زانوئی و قشر خاکستری مخ ( سلول های ساده، پیچیده و فوق پیچیده ) در مناطق به اصطلاح 17  و 18  و19 « برودمن » لازم به یادآوری است که « برودمن» پژوهشگری بود که سطح مغز را از 1 تا 52 منطقه بر حسب انواع یاخته های قشر خاکستری طبقه بندی کرد. مثلاً منطقه 46 ویژه حافظه بوده و 44 بیان تکلم را به عهده دارد. « هوبل و ویسل» دریافتند که به ترتیب که اطلاعات از یک ایستگاه به ایستگاه دیگری منتقل می شده پیچیده تر و به حقیقت نزدیک تر می شود . مثلاً سلول های شبکیه و ایستگاه زانوئی فقط به یک نقطه نورانی پاسخ داده، درحالی که سلول های ساده کورتکس بینائی تنها به یک نوار نورانی با محور خاص پاسخ می دهند. می توان تصور کرد که این نوار از تعدادی نقطه نورانی درست شده است. بنابر این، سلول های ساده قشر خاکستری نسبت به یک نقطه نورانی بی تفاوتند. به همین ترتیب که جلو برویم مشاهده می شود که سلولهای پیچیده کورتکس توسط یک لبه نورانی تحریک می شوند که محور مشخصی داشته ولی محل آن مهم نیست. بهترین، تحریک برای یک سلول فوق پیچیده یک گوشه است. با در نظر گرفتن بحث بالا، هر چقدر از منطقه 17 به طرف منطقه 19 می رویم وظیفه سلول ها پیچیده تر شده به تحریکی نوین پاسخ می دهند. این موضوع در تشخیص فاصله و رنگها بسیار صادق است.

 

لوب گیجگاهی

این لوب در طرف راست نقش مهمی از نظر هنر تشخیص رنگها و جوانب مختلف دستگاههای موسیقی داشته و در طرف چپ تأثیر مهم آن درتکلم انسان است. درک صداهای شنیده شده و پردازش دستوری گفتار و آماده کردن پاسخ شایسته، به وسیله لوب آهیانه چپ صورت می گیرد. آسیب رسیدن به لوب گیجگاهی گاهی باعث از بین رفتن توانائی نامگذاری افراد و اشیاء می شود. همچنین لوب های گیجگاهی راست و چپ با هم نقش مهمی در فعال نگهداشتن حافظه دارند.

دروازه اصلی ورود اطلاعات محیطی به مغز و ثبت آنها در گرو سلامتی لوب گیجگاهی است.

 

به نظر می رسد که « هیپوکامپ» این ناحیه همگام با قسمت های دیگر لوب حاشیه ای نقش کلیدی در قبول یا رد اطلاعات داشته باشند. از این مکان است که اطلاعات منتشر شده از محسوسات محیطی به نقاط دیگر مغز مخصوصاً لوب های پیشانی می روند. بخش دیگری از فیبرهای آورنده اطلاعات به لوب گیجگاهی از ساقه مغز و هسته « مینرت» می باشد.

از بین رفتن « هیپوکامپ » منجر به عدم توانائی انسان در تثبیت حافظه شده و شخص قدرت انتقال اطلاعات رابه سایر نقاط مغز از دست می دهد.

اگر انسانی هر دو لوب گیجگاهی مخصوصاً دو « هیپوکامپ » را از دست بدهد برای همیشه قدرت ثبت اطلاعات از محیط را برای یادآوری در دراز مدت از دست خواهد داد. در ام- آر- آی روبرو هر دو لوب گیجگاهی به خاطر انسفالیت آسیب دیده و قدرت حافظه بیمار شدیداً صدمه دیده است. حس شامه نیز با لوب گیجگاهی ارتباط دارد.

 

لوب حاشیه ای

لوب حاشیه ای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و تأمین احتیاجات احساسی و تنازع بقاست. لوب حاشیه ای در اصطلاح به « مغز اول » مشهور شده و از اینجاست که تمام اطلاعات پس از بررسی و فیلتر شدن می توانند به سایر نقاط مغز رسوخ کنند. احساس امنیت درونی با وجود لوب حاشیه ای امکان پذیر است. اینجا محل احساسات قلبی و فردی و عشق و دلدادگی است.  با تکیه به « مغز اول » است که انسان کاری را انجام داده و سپس با مراجعه به منطق و « مغز جدید» یا « نئوپالیوم » پشیمان می شود. در این مکان است که موجود برای حفظ خود و خانواده حاضر است به استدلال کم محلی کند. کنترل اصلی سلسله اعصاب نباتی هنگام جنگ و ستیز یا پشیمانی و غم و اندوه در دست « مغز اول » یا « آرکی پالیوم » می باشد. بالاخره زبان اصلی نهفته در نگاه افراد به یکدیگر که حاصل آن دوست داشتن فردی و یا تنفر از فردی دیگر می شود در لوب حاشیه ای است.

 

تالاموس

تالاموس توده ای از سلولهای عصبی با اندازه های مختلف است که وظیفه پردازش و هم آهنگ کردن پیامهای حسی را در ارتباط با فعالیت های حرکتی داشته و دراین خصوص با گره های عصبی قاعده جمجمه، قشر خاکستری مغز و مخچه در تماس دائم می باشد. تالاموس نیز نقش بی نهایت مهمی در دریافت درد و محسوسات محیطی دارد. آسیب یک طرفه به تالاموس باعث کرخ شدن طرف مقابل بدن و آسیب دو طرفه، بیمار را به حالت بیهوشی می برد.

 

گره های عصبی قاعده مغز

هسته های دم دار و عدسی شکل از مهمترین گره های عصبی قاعده مغز می باشند که ارتباط تنگاتنگ با تالاموس، قشر خاکستری مغز و مخچه داشته و عملکرد اصلی آنها تنظیم فعالیت های حرکتی ماهیچه ها بوده و در تداوم حرکات آنها نقش مهمی دارند.

 

نارسائی گره های عصبی قاعده مغز باعث لرزش های غیرارادی و سفتی و کمی تحریک ماهیچه ها شده و تابلوئی شبیه مرض پارکینسون را بوجود می آورد.

ساقه مغز

از نظر تکاملی ساقه مغز یکی از قدیمی ترین قسمت های سلسله اعصاب بوده که علاوه بر حفظ هوشیاری و کنترل خواب، تنفس و گردش خون، محل گردهمایی اعصاب جمجمه ای نیز می باشد که در تعیین تکلیف مرگ مغزی بسیار پراهمیت اند. اندازه و پاسخ مردمک ها به نور، رفلکس های قرینه و سرفه، حرکات چشمها، زبان، صورت، حلق و حنجره نیز عمدتاً توسط ساقه مغز کنترل می شود. ساقه مغز گذرگاهی است دو طرفه برای گذشتن محسوسات از محیط خارج به طرف مغز و آوردن پیامهای عصبی از مغز و ساقه مغز به طرف نخاع و اندامها.

 

ساقه مغز محلّ تمرکز و پخش پیام های مهم و ابرانی به اقصی نقاط نخاع برای حفظ و کنترل قوام ماهیچه ها است که نهایتاً بر روی رفلکس های وتری نیز تأثیر می گذارند. این پیامها، به طور مستقیم و غیر مستقیم، از هسته های ساختمان مشبک در سطح « پل دماغی » و « بصل النخاع » و « مغز میانی » نشأت گرفته و به همراهی پیام های « هسته های قرمز » و « هسته های گوش داخلی » بر روی « نرون های حرکتی گاما » سرازیر می شوند. تحریک نرون های حرکتی گاما، به طور غیر مستقیم ، پس از تحریک « نرون های حرکتی آلفا » قوام ماهیچه ها را زیاد کرده و آنها را سفت می کند. در این گونه موارد رفلکس های وتری نیز تشدید می شوند. هرگاه مغز از بین رفته ولی ساقه مغز از مغز میانی به پائین در حیات باشد، رفلکس های وتری بسیار شدت یافته و ماهیچه ها آنقدر سفت می شوند که دست ها و پاها سیخ شده حالت « دِسِرِ بره» به خود می گیرند، یا اینکه دست ها از آرنج خم شده و پاها سیخ می شوند که به این حالت « دکورتیکه» گویند. به تدریج که ساقه مغز وظایف خود را از دست داد، قوام ماهیچه نیز از بین رفته آنها لَخت می شوند. در این زمان رفلکس های وتری نیز وجود ندارند. این حالت در « مرگ مغزی » به خوبی می شود به طوری که تمام ماهیچه ها شل بوده و رفلکس ها ناپدید گشته اند چون تمام ساقه مغز از کار افتاده است.

 

 ساقه مغز از قسمتهای زیر تشکیل شده است.

مغز میانی

پل دماغی

 بصل النخاع

 

1- مغز میانی

بخش های مهمی از مغز میانی که در مرگ مغزی اهمیت دارند عبارتند از : ساختمان مشبک که مسئول حفظ سطح هوشیاری بوده، پایک های مغزی که از الیاف و ابران حرکتی درست شده اند و اعصاب جمجمه ای سه و چهار که حرکات چشمها، اندازه و پاسخ مردمک ها را به نور به عهده دارند. آسیب دو طرفه به ساختمان مشبک باعث حالت اغماء شده و اگر پایکهای مغز آسیب ببینند فلج اندامها و در مورد اعصاب سه و چهار ضعف حرکات چشم ها و بزرگ شدن مردمک ها با عدم پاسخ به نور را موجب می شود و اگر آسیب بسیار شدید باشد حرکات چشم عروسکی نیز از بین می روند. پس به این ترتیب با معاینه و تعیین سطح هوشیاری، حرکات و مردمک های چشم و قدرت اندامها می توان به سالم بودن مغز میانی پی برد.

 

2- پل دماغی

اجزاء مهم پل دماغی عبارتند از : قسمت دیگری از ساختمان مشبک، اعصاب جمجمه ای پنج، هسته عصبی شش و هفت و الیاف مرتبط کننده مخچه به سلسله اعصاب مرکزی.

آسیب دو طرفه به دو سوم فوقانی ساختمان مشبک پل دماغی باعث حالت اغماء شده و گرفتاری عصب شش، حرکات چشمها را در محور افقی مختل و آسیب به عصب پنج باعث از بین رفتن حس قرنیه و رفلکس قرنیه می شود. بنابر این می توان با در نظر گرفتن سطح هوشیاری بیمار، حرکات کره چشم و صورت و رفلکس قرنیه به و ضعیت تشریحی آن پی برد.

 

3- بصل النخاع

این قسمت از ساقه مغز از ساختمان مشبک، مراکز کنترل تنفس و گردش خون، اعصاب جمجمه ای 9، 10،11،12 و الیاف حسی و حرکتی ای که مخچه، نخاع، ساقه مغز و نیمکره ها را به یکدیگر مربوط می کنند درست شده است. در بصل النخاع، ساختمان مشبک نقشی در تأمین سطح هوشیاری نداشته و بلکه آسیب به این قسمت از مغز به صورت نارسائی شدید و تنفس و گردش خون خود را نشان داده و رفلکس سرفه از بین می رود. در صورتی که بیمار هوشیار باشد، قدرت بلع در او از بین خواهد رفت.

 

مخچه

مخچه درست در پشت سر و در قسمت خلفی پل دماغی و بصل النخاع قرار گرفته است. در حقیقت مخچه جعبه سیاه سلسله اعصاب مرکزی بوده که تعادل انسان را کنترل کرده سرعت و دامنه حرکات را طوری تنظیم می کند که آنها بدون نقص باشند. مخچه در ارتباط دائم با گیرنده های حسی محیطی و جمجمه ای بوده و از طریق مغز میانی و پل دماغی پیوسته وضعیت تعادل بدن را در اختیار تالاموس، گره های عصبی قاعده مغز و قشر خاکستری می گذارد.

 

سه منبع اصلی ارتباط مخچه با اطلاعات محیطی عبارتند از :

1- پیام هائی که از نخاع به مخچه می رسند و نقطه شروع آنها در ماهیچه ها، زردپی ها، پوست و مفاصل است. این پیام ها به سرعت مخچه را از وضعیت اندام ها، مخصوصاً اندام های تحتانی، در فضا آگاه می سازند. توسط همین پیام هاست که انسان دائماً بررسی کرده و حرکات را ظریف تر می سازد. اشکال در این سیستم باعث تلوتلو خوردن شخص هنگام راه رفتن می شود. کرمینه قسمتی از مخچه است که پردازش اطلاعات فوق را در دست دارد.

 

2- پیام هائی که از گوش درونی به مخچه رسیده و دائماً آن را در جریان موقعیت فضایی سروگردن قرار می دهند. به وسیله این اطلاعات مرکز ثقل انسان درون سطح مقطع بدن بر روی زمین قرار می گیرد. کنترل اصلی تعادل حرکات چشمها و محور عمودی بدن از وظایف این سیستم است. حفظ تعادل در حرکات مستلزم چرخشی سلامتی این قسمت از مخچه است که در قاعده آن قرار دارد.

 

3- اطلاعاتی که از مغز رسیده و نقش اصلی کنترل حرکات ظریف اندام ها ( مخصوصاً دست ها ) را به عهده دارند. اختلال در این سیستم باعث شلختگی در حرکات مهارتی می شود. نیمکره های مخچه همگام با مغز در این مورد به انسان یاری می کنند. عملکرد مخچه در بیماری که به حالت اغماء است از اهمیت کمتری برخوردار است.

 

جریان خون مغز

خون رسانی به مغز توسط سرخرگ های سبات و مهره ای صورت می گیرد که مجموعاً چهار عدد بوده و حدود یکهزار سانتی متر مکعب در دقیقه به مغز خون می رسانند. این میزان بسیار زیاد خون مبین سرعت متابولیسم بالای مغز بوده و نیاز شدید به اکسیژن و گلوکز است. زمان جریان خون از سرخرگ های سبات تا سیاهرگ های وداج حدود ده ثانیه است. قطع کامل جریان خون مغز پس از مدت پنج تا ده ثانیه منجر به بیهوشی می شود و اگراین زمان از ده دقیقه بیشتر شود نسج مغز از بین می رود.

 

ساختمان مشبک

یکی از سری ترین مناطق سلسله اعصاب مرکزی، ساختمان مشبک است که درست در مرکز ساقه مغز قرار داشته و از بصل النخاع تا قسمت فوقانی مغز میانی کشیده می شود. کمتر جائی از سلسله اعصاب مرکزی است که ساختمان مشبک در آن دست نداشته باشد . ساختمان مشبک از تعداد زیادی سلول به اندازه های مختلف درست شده که زوائد آنها نسبتاً کوتاه می باشند. علاوه برساقه مغز، نخاع، مخچه، اعصاب جمجمه ای،گره های عصبی قاعده مغز ، تالاموس و نیمکره ها همه با ساختمان مشبک ارتباط دارند. علاوه بر این که ساختمان مشبک قدیمی ترین قسمت سلسله اعصاب مرکزی است، درکنترل خواب، قوام ماهیچه ها « تن ماهیچه ای» و درد نیز نقش کلیدی دارد ولی وظیفه اصلی آن برقرار داشتن سطح هوشیاری است. هرگونه ضایعه نسجی، حتی یک میلی متر، اگر دو طرفه باشد و در ساختمان مشبک اتفاق افتد منجر به از دست رفتن هوشیاری می شود.

 

بطن های مغز

درون مغز انسان حفره هائی وجود دارند که بطن نامیده می شوند. دو بطن در نیمکره ها و بطن سوم بین گره های عصبی قاعده مغز، بطن چهارم در پشت ساقه مغز بوده که مخچه آن را می پوشاند. درون بطن های مغز مایع مغزی نخاعی وجود دارد که درون بطن ها و روی سطح مغز درجریان است تا جذب شود . وزن مغز درون مایع مغزی نخاعی حدود 50 گرم است .

 

پوشش های مغز ، مخچه و ساقه مغز

این قسمت ها توسط سخت شامه و دو لایه نرم شامه پوشانیده شده است که وظیفه حفظ و حراست آن را به عهده دارند.